• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَمارَوْا (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَمارَوْا: (فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ)
تَمارَوْا: از باب تفاعل، از مادّه «تمارى» به معنى گفتگوى طرفينى براى ايجاد شک و القاى شبهه و مجادله در برابر حق است: تمارى في الخبر. «در خبر شک و ترديد كرد و بر جدال اصرار ورزيد و در آن شبهه افكند».




به موردی از کاربرد تَمارَوْا در قرآن، اشاره می‌شود:


۱.۱ - تَمارَوْا (آیه ۳۶ سوره قمر)

(وَ لَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ)
(او آن‌ها را از مجازات ما بيم داد، ولى آن‌ها اصرار بر مجادله و القاى شک در برابر انذارهاى الهى داشتند.)


۱.۱.۱ - تَمارَوْا در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: ضمير فاعلى در جمله أنذرهم به لوط بر مى‌گردد، و معناى جمله اين است كه:
لوط ايشان را انذار كرد. و كلمه بطشه به معناى گرفتن و دستگير كردن با شدت است و كلمه تمارى كه مصدر فعل تمارى است به معناى اصرار بر جدال، و طرف را به شک انداختن است و كلمه نذر به معناى انذار است.
و معناى آيه اين است كه: سوگند مى‌خورم كه لوط قوم خود را از دستگير كردن به شدت ما زنهار داد، ولى آن‌ها با وى در انذار و زنهارش مجادله كردند.


۱.۲ - تَمارَوْا (آیه ۵۵ سوره نجم)

(فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى)
(بگو: در كدام يک از نعمت‌هاى پروردگارت مى‌توانى ترديد كنى؟!)


۱.۱.۱ - تَمارَوْا در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه آلاء جمع الى به معناى نعمت است و كلمه تمارى به معناى تشكک و خود را به طور مصنوعى مردد جلوه دادن است و جمله متفرع بر ما قبل است كه افعالى را به خداى تعالى نسبت مى‌داد.
و معناى آن اين است كه: وقتى خداى تعالى همان كسى باشد كه اين نظام بديع را پديد آورده و اين عالم را ايجاد كرده و تدبير نموده، در انسان‌ها خنده و گريه و مرگ و حيات و هلاكت قرار داده. ديگر به كداميک از نعمت‌هاى پروردگارت خود را مردد جلوه مى‌دهى و در كدامش شک مى‌كنى؟
و اگر مساله هلاكت و گرياندن امت‌هاى طاغيه را هم نعمت خوانده، با اينكه على الظاهر اين‌ها نقمت و ناگوارى است، براى اين بوده كه هر چند براى طاغيان نقمت است ولى از آنجايى كه در پديد آمدن نظام اتم و عمومى كه در عالم جريان دارد، نظامى كه امور را به سوى استكمال خلق و رجوع كل به سوى خدا راه مى‌اندازد، دخالت دارد، نعمت است.
و خطاب در آیه به همان كسى است كه اعراض كرد و اندكى انفاق نموده سپس از ادامه انفاق خوددارى نمود، ممكن هم هست خطاب به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از باب پسرم به تو مى‌گويم همسايه تو بشنو بوده باشد و به هر حال استفهام در اين جمله استفهام انكارى است.


۱.۲.۲ - تَمارَوْا در تفسیر نمونه

قوم لوط دست‌به‌دست هم دادند و از طرق گوناگون براى ايجاد شک و شبهه در افكار عمومى وارد شدند و به القاى شبهات عقيدتى در ميان مردم پرداختند تا اثر انذارهاى اين پيامبر بزرگ (لوط) را خنثى كنند:
(فَتَمٰارَوْا بِالنُّذُرِ)
يعنى آن‌ها در انذارهاى الهى ترديد و بر مجادله اصرار و القاى شک و شبهه كردند.
در آيه ۵۵ سوره نجم به واژه «تتمارى» برمى‌خوريم:
(فَبِأَيِّ آلاٰءِ رَبِّكَ تَتَمٰارىٰ‌)
«(بگو) در كدام يک از نعمت‌هاى پروردگارت ترديد دارى‌؟»
كه اين واژه نيز از مادّه «تمارى» گرفته شده و به معنى «محاجّه توأم با شک و ترديد» است، گرچه باب تفاعل معمولا در موردى به كار مى‌رود كه فعل از دو نفر در برابر يكديگر صادر
مى‌شود، ولى در اين‌جا تنها به صورت يک نفر ذكر شده كه يا به خاطر تأكيد است و يا به خاطر تعدد موارد نعمت‌ها.



۱. قمر/سوره۵۴، آیه۳۶.    
۲. نجم/سوره۵۳، آیه۵۵.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۷۶۶.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ص۳۸۸.    
۵. قمر/سوره۵۴، آیه۳۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۳۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۳۳.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۴۳.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۱.    
۱۱. نجم/سوره۵۳، آیه۵۵.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۲۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۸۱.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۵۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۴۲۲.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۷.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۲، ص۵۷۱.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَمارَوْا»، ج۴، ص۲۸۲.






جعبه ابزار