• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حافظه‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حافظه، از قوای باطنی نفس برای حفظ معانی جزئی می‌باشد. حافظه با ذکر و تذکر مرتبط است.




بحث از حافظه در اندیشه متفکران پیش از سقراط دیده نمی‌شود. نخستین‌بار در محاورات سقراطی ـ افلاطونی، حافظه به عنوان وسیله ضبط حوادث گذشته مورد توجه قرار گرفت.



به نظر سقراط،
[۱] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی،ص۱۹۱، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی،ص۱۹۴، تهران ۱۳۸۰ش.
حافظه هدیه‌ای از جانب منوموسونه، مادر خدایان دانش و هنر، است و همچون لوحی از موم است که صورت آنچه به حس درمی‌یابیم یا می‌اندیشیم در آن نقش می‌بندد و ضبط می‌شود. مادام که نقوش در آن لوح باقی است، یادآوری آن‌ها امکان دارد، اما اگر نقش‌ها از لوح پاک شوند، فراموشی و جهل رخ می‌دهد. سقراط بزرگی و کوچکی و نرمی و سختی این لوح را در انسان‌ها مختلف دانسته و معتقد است کسانی که حافظه خوبی دارند صاحب لوحی صاف‌تر، نرم‌تر و عمیق‌تر هستند. این افراد، به دلیل وضوح تصاویر حک شده، کمتر در انطباق ادراک حسی با نقش‌های مربوط به آن‌ها خطا می‌کنند. تمثیل دیگر در بیان ارتباط ادراک حسی با حافظه، مرغدانی‌است. سقراط
[۳] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی،۱۹۷-۲۰۰، تهران ۱۳۸۰ش.
یادگیری را همچون پُرکردن مرغدانی از پرندگان، و یادآوری را همچون در دست گرفتن آن‌ها دانسته است. به نظر سقراط و افلاطون،
[۴] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، ص۸۱، تهران ۱۳۸۰ش.
نفس غیرمادّی و مرگ‌ناپذیر و صاحب حیاتی مستقل از بدن است و بارها زندگی را از سر می‌گیرد و در این جهان و جهان دیگر همه چیز را می‌بیند و می‌شناسد و آموختن، چیزی جز تذکر نیست.



به نظر افلاطون، حفظ کردن و به یاد آوردن با هم فرق دارند، زیرا حفظ و نگهداریِ صورِ حاصل شده از طریق ادراک حسی، کار حافظه است و فن نوشتن می‌تواند به آن کمک کند، اما یادآوری (تذکر)، بازیابی خاطره‌هایی از ادراک حسی و شناسایی‌های گذشته در روح است که نوشتنِ آن‌ها، نیروی یادآوری را سست و آدمی را به فراموشی مبتلا می‌کند، چون با امید به نوشته‌ها از رجوع به درون خود برای جستجوی بی‌واسطه دانش غافل می‌شود.
فلوطین،
[۵] فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۱، ص۶۰۷ـ۶۱۱، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
بر خلاف ارسطو، حافظه را فقط دوام ادراک حسّیِ نقش بسته شده در نفس نمی‌داند. چون نفس مجرد است نمی‌تواند از امور جسمانی منفعل شود و همچون آنان نقش بپذیرد. به عقیده او، ادراک حسی و حافظه قوایی هستند که نفس آن‌ها را در اختیار می‌گیرد و همچون دیگر قوا به تقویت و تمرین نیاز دارند. فلوطین
[۶] فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۱، ص۶۰۷ـ۶۱۱، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
معتقد است که یادآوری تنها نسبت به امور محسوس صورت نمی‌گیرد و چنان نیست که همیشه امور مکتسب در گذشته را به یادآورد، بلکه چون نفس از سنخ جهان معقول است، در ادراک امور عقلی با رجوع به ذات خود امور بالقوه را بالفعل می‌کند و در روشنایی به آن‌ها می‌نگرد. به این معناست که می‌توان شناسایی را یادآوری دانست. در ادراک حسی نیز نفس نسبت به صور حسی فعال است و آنان را به ساحت خود می‌آورد و در آن‌ها می‌نگرد. به میزانی که نفس در این فعالیت نیروی بیشتری صرف کند و بر آن صورت‌ها درنگ بیشتری داشته باشد، به یادآوردن آن‌ها ساده‌تر خواهد بود. گفتنی است که در این دیدگاه، یادآوری حاصل حرکتی است که نفس به خود می‌دهد و حافظه از این طریق بیدار می‌شود و یادآوری انجام می‌گیرد.



به نظر ارسطو نیز قوه حفظ با قوه یادآوری متفاوت است و لزومآ کسی که حافظه قوی دارد در یادآوری نیز نیرومند نخواهد بود. او معتقد است که برای به خاطر آوردن باید ادراک حسی صورت گیرد و از آن انطباعی در نفس حاصل شود، همانند نقشی که به واسطه خاتم در موم پدید می‌آید. شکل‌گیری این نقش به حرکت و سکون نفس بستگی دارد. به‌نظر ارسطو، کودکان و پیران به دلیل آن‌که در معرض تغییر دائم هستند ــکودکان به دلیل رشد سریع و کهن‌سالان به دلیل روند پیری ــ حافظه ماندگاری ندارند. نقشی که از طریق ادراک‌حسی حاصل می‌شود، می‌تواند پس‌از فرایند ادراک حسی و در غیاب مُدرَک خارجی باقی بماند. این نقش را فی‌نفسه صورت خیالی می‌گویند و در نسبت با امر دیگری که این صورت رونوشت و همانند آن است، به خاطر آوردن (ذُکر) انجام می‌شود. تا این مرحله از ادراک، حیواناتی که صاحب درکی از زمان و گذشت آن هستند می‌توانند دارای حافظه باشند، اما مرحله فراتر ادراک، یعنی یادآوری یا تذکر، خاص انسان است، زیرا در این مرتبه نوعی جستجو و کشف و استنتاج نهفته است و فقط برای انسان، که صاحب قوه تفکر است، می‌تواند رخ دهد.
[۷] ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۶۴ـ۱۶۵، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.




از دیدگاه فیلسوفان مسلمان، حافظه یکی از حواس پنج‌ ‌گانه باطنی و مخزنی است که معانی جزئی، که از طریق واهمه ادراک شده است، در آن ذخیره می‌شود، برای این‌که مفکّره بتواند در مواقع لزوم از آن‌ها استفاده یا در آن‌ها دخل و تصرف کند. به نظر این فیلسوفان، چون انفعال با فعل جمع نمی‌شود، قوه‌ای که حافظ صور و معانی است نمی‌تواند بر آن‌ها حاکم باشد؛ بنابراین، ادراک معانی جزئی و حکم درباره آن‌ها وظیفه واهمه و حفظ آن‌ها برعهده حافظه است.
[۸] محمد بن‌ محمد فارابی، فصوص‌الحکم، ج۱، ص۷۹، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
[۹] ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۳۴۱، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۱۰] ابن‌سینا، الشفاء، ج۱، ص۲۱۸، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۱۱] اخوان‌الصفا، ج۲، ص۴۱۱، رسائل اخوان‌الصفاء و خلّان‌الوفاء، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۲] اخوان‌الصفا، ج۲، ص۴۱۴، رسائل اخوان‌الصفاء و خلّان‌الوفاء، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
مکانِ حافظه (خزانه معانی) در بخش مؤخر مغز قرار دارد، چنان که محل استقرار خیال (خزانه صور) در بخش مقدّم مغز است. قوه‌ای که در این دو خزانه تصرف می‌کند واهمه است که در بخش میانی مغز قرار دارد. قوه حافظه را ذاکره، متذکره و مسترجعه هم نامیده‌اند.
[۱۳] محمد بن‌ محمد فارابی، ج۱، ص۷۶، فصوص‌الحکم، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
[۱۴] محمد بن‌ محمد فارابی، ج۱، ص۷۹، فصوص‌الحکم، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
[۱۵] شرح طوسی، ابن‌سینا، ج۲، ص۳۴۶ـ۳۴۷، الاشارات و التنبیهات، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۱۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۲۰، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۷] محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، ج۱، ص۱۹۴، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
آن قوه به اعتبار حفظ معانی، حافظه خوانده شده و به اعتبار استعداد اعاده سریع معانیِ فراموش شده، ذاکره، متذکره و مسترجعه نامیده شده است، چنان که اگر معنای جزئی از حافظه زایل شود، واهمه به وسیله قوه متخیله، صورِ ذخیره شده در خیال را بر آن عرضه می‌کند تا معنای موردنظر اعاده شود.
[۱۸] ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۴۸ـ۱۴۹، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۱۹] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، ج۱، ص۱۹۴، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
به همین اعتبار، ابن‌سینا
[۲۰] ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۵۰، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
قوه واهمه را متذکره نیز نامیده است. در شرح این سخن، نصیرالدین طوسی و قطب‌الدین رازی
[۲۱] ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۳۴۷ـ ۳۴۸، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
نوشته‌اند که تذکر و استرجاع، فعل یک قوه نیست و برای تذکر لازم است که ادراک را واهمه و حفظ را حافظه انجام دهد و برای استرجاع، علاوه بر این دو قوه، متصرفه (یا متخیله، به اعتبار تصرف فکر در آن) نیز به کار گرفته می‌شود. به این ترتیب، ذاکره و متذکره و مسترجعه قوه مستقلی در عرض دیگر قوای باطنی نفس محسوب نمی‌شوند. ملاصدرا
[۲۲] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۱۸ـ۲۲۰، بیروت ۱۹۸۱.
[۲۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، ج۱، ص۱۹۵، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
نیز معتقد است وحدتی که ابن‌سینا میان قوه واهمه، متخیله و متذکره در نظر گرفته اعتباری است و منظور او، تقلیل یا تکثیر شمار قوای باطنی نیست، بلکه هدف وی بیان ریاست قوه واهمه بر دیگر قوای باطنی و ابزار بودن آن‌ها برای واهمه است.
گفتنی است که تحلیل ابن‌سینا از قوه حافظه و عمل حفظ، مادّی و جسمانی است. وی قوی بودن حافظه را با خشکی مزاج مرتبط دانسته و بر آن است که تذکر با رطوبت مزاج و تحرک نسبت دارد.
[۲۴] ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۶۵ـ۱۶۶، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۲۵] هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة،پانویس ۱۱، ج۵، ص۵۸، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
[۲۶] هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة،پانویس ۱۱، ج۵، ص۶۰، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
سهروردی،
[۲۷] یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۰۸ـ۲۱۱، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
برخلاف فیلسوفان مشائی، همچنان که خیال را مخزن حس مشترک ندانسته، حافظه را خزانه واهمه ندانسته است. به نظر او همان‌طور که صور خیالی از عالم مثال بر نفس افاضه می‌شوند، تذکر نیز از طریق عالم انوار اسفهبدیه فلکی برای نفس، که نور مدبّر و مجرد است، حاصل می‌شود. وی برای حافظه یا عمل یادآوری، محلی جسمانی در نظر نگرفته است و به عقیده او اگر ادراکات انسان در یکی از قوای نفس ذخیره می‌شد، هرگز از او غایب نبود، زیرا نفس نور مجرد است و در حجاب و غفلت واقع نمی‌شود. در حالی که ما بسیاری اوقات برای به یادآوردن برخی مطالب تلاش می‌کنیم و آن را به یاد نمی‌آوریم و یا بدون تلاش در زمان دیگر آن را به خاطر می‌آوریم. به نظر سهروردی،
[۲۸] یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۳۷ـ۲۳۸، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
صور همه کائنات ازلا و ابدآ، در برازخ عُلْوی (افلاک) موجود است و تذکر از طریق ارتباط نفس مدبّر انسانی با نفوس عالی فلکی انجام می‌شود. به نظر شهرزوری،
[۲۹] محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، ج۱، ص۵۰۵، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.
این عقیده، بازگشت به نظریه افلاطون و تأیید آن است. به عقیده ملاصدرا،
[۳۰] تعلیقه، محمود بن مسعود قطب‌الدین شیرازی، ج۱، ص۴۶۶ـ۴۶۷، شرح حکمةالاشراق، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست قم (بی‌تا).
این قول (نقش‌پذیری جسم فلک به‌صور کائنات) محذوراتی از قبیل انطباع کبیر در صغیر و ترجیح بلا مرجّح در پی دارد. برای جلوگیری از این محذورات می‌توان صور متذکره را موجود در عالم نفس و قائم به آن دانست، به صورتی که نفس با آن‌ها رابطه فاعلی داشته باشد، نه قابلی. به نظر ملاصدرا
[۳۱] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری،ص ۱۹۷، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
اگر چه ادراکات باطنی با عضو و بخش خاصی از بدن و مغز مرتبط است اما این اعضا و قوای مادّی، نقش اِعدادی برای نفس دارند و زمینه‌ساز ادراکاتی می‌شوند که غیرمادّی‌اند. به عقیده او حافظه، مانند خیال، مجرد است و همانند دیگر قوای باطنی نفس در استخدام واهمه و ابزار آن به شمار می‌آید. همچنین در موجودات صاحب عقل، واهمه در استخدام عقل است.



گفتنی است که طبق نظر حکمای اسلامی، حافظه وظیفه نگهداری معانی جزئی را برعهده دارد اما معانی کلی و عقلی، که عقل آن‌ها را ادراک می‌کند، مخزنی در بدن یا نفس ندارند، بلکه این معانی در خازن قدسی موجودند، یعنی در عقل فعال به تعبیر مشائیان و ربّ النوع به تعبیر اشراقیون می‌باشد. پس از اکتساب استعداد لازم برای اتصال (یا اتحاد) با آن جوهر مفارق از طریق افاضه یا مشاهده ــبنا بر اختلاف مبانی ــ امور عقلانی برای نفس حاصل می‌شود. مادام که در نفس ملکه اتصال وجود داشته باشد، علم به معقولات ممکن است و هرگاه این امور از نفس زایل شوند (ذهول)، به وسیله آن ملکه و اتصال با آن جوهرِ مفارق، صورت زایل شده بازمی‌گردد، اما اگر ملکه اتصال به دلیل موانع بدنی و اشتغالات جسمانی به کلی زایل شود، نسیان رخ می‌دهد و باید برای ارتباط با عقل مفارق، توانایی جدیدی کسب شود.
[۳۲] ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۲۱۸ـ ۲۱۹، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۳۳] ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۳۶۴ـ۳۶۵، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۳۴] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۲۹، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۵] هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة، ج۵، ص۶۸ـ۶۹، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
البته به نظر ملاصدرا
[۳۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۵۹، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۷] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، ص ۴۰۷ـ۴۰۸ چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ش.
نفس، به دلیل قابلیتی که به واسطه حرکت جوهری و اتحاد با عقل فعال پیدا می‌کند و نیز به دلیل لطافت ذاتی و اثری که در اتحاد با عقل فعال در او حاصل می‌شود، می‌تواند استعداد حفظ صور عقلانی را به دست آورد و حتی در آن‌ها تصرف کند یا نسبت به آن‌ها خلاقیت داشته باشد.



(۱) ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
(۲) ابن‌سینا، الشفاء، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۳) اخوان‌الصفا، رسائل اخوان‌الصفاء و خلّان‌الوفاء، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۵) هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
(۶) یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
(۷) محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۸) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
(۹) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
(۱۰) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ش.
(۱۱) محمد بن‌ محمد فارابی، فصوص‌الحکم، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۱۲) فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۳) محمود بن مسعود قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمةالاشراق، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست قم (بی‌تا)؛


 
۱. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی،ص۱۹۱، تهران ۱۳۸۰ش.
۲. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی،ص۱۹۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی،۱۹۷-۲۰۰، تهران ۱۳۸۰ش.
۴. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، ص۸۱، تهران ۱۳۸۰ش.
۵. فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۱، ص۶۰۷ـ۶۱۱، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
۶. فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۱، ص۶۰۷ـ۶۱۱، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
۷. ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۶۴ـ۱۶۵، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۸. محمد بن‌ محمد فارابی، فصوص‌الحکم، ج۱، ص۷۹، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۹. ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۳۴۱، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۱۰. ابن‌سینا، الشفاء، ج۱، ص۲۱۸، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۱۱. اخوان‌الصفا، ج۲، ص۴۱۱، رسائل اخوان‌الصفاء و خلّان‌الوفاء، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۲. اخوان‌الصفا، ج۲، ص۴۱۴، رسائل اخوان‌الصفاء و خلّان‌الوفاء، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۳. محمد بن‌ محمد فارابی، ج۱، ص۷۶، فصوص‌الحکم، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۱۴. محمد بن‌ محمد فارابی، ج۱، ص۷۹، فصوص‌الحکم، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد ۱۳۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۱۵. شرح طوسی، ابن‌سینا، ج۲، ص۳۴۶ـ۳۴۷، الاشارات و التنبیهات، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۱۶. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۲۰، بیروت ۱۹۸۱.
۱۷. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، ج۱، ص۱۹۴، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
۱۸. ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۴۸ـ۱۴۹، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۱۹. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، ج۱، ص۱۹۴، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
۲۰. ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۵۰، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۲۱. ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۳۴۷ـ ۳۴۸، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۲۲. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۱۸ـ۲۲۰، بیروت ۱۹۸۱.
۲۳. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، ج۱، ص۱۹۵، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
۲۴. ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۱۶۵ـ۱۶۶، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۲۵. هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة،پانویس ۱۱، ج۵، ص۵۸، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
۲۶. هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة،پانویس ۱۱، ج۵، ص۶۰، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
۲۷. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۰۸ـ۲۱۱، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۸. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۳۷ـ۲۳۸، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۹. محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، ج۱، ص۵۰۵، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.
۳۰. تعلیقه، محمود بن مسعود قطب‌الدین شیرازی، ج۱، ص۴۶۶ـ۴۶۷، شرح حکمةالاشراق، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست قم (بی‌تا).
۳۱. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری،ص ۱۹۷، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۲. ابن‌سینا، الشفاء، ج۲، فن ۶، ص۲۱۸ـ ۲۱۹، الطبیعیات، ج۲، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۳۳. ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۳۶۴ـ۳۶۵، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب‌الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۳۴. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۲۹، بیروت ۱۹۸۱.
۳۵. هادی‌ بن مهدی سبزواری، شرح‌المنظومة، ج۵، ص۶۸ـ۶۹، چاپ حسن حسن‌زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
۳۶. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،سفر۴، ج ۱، ص ۲۵۹، بیروت ۱۹۸۱.
۳۷. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، ص ۴۰۷ـ۴۰۸ چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حافظه»، شماره۵۷۲۰.    



جعبه ابزار