حسد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَسَد (به فتح حاء و سین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای بدخواهی و آرزوی زوال نعمت و سعادت دیگران است که
حضرت علی (علیهالسلام) دربارهی حسادت و شباهتش با آتش، آفت دوستی و خودپسندی، دشمن
عقل انسان از این واژه استفاده نموده است.
حَسَد به معنای یکبار به معنای بدخواهی و آرزوی زوال نعمت و
سعادت دیگران، آمده است. به اعتقاد
راغب «حسد» هنگامی که با سعی در از بین بردن نعمت دیگران توام باشد، گناه بودنش حتمی خواهد بود؛ زیرا این موضوع اعمال حسد است.
واژهی «
حسّاد، حسدة» جمع حاسد است.
• امام (صلواتاللهعلیه) در خصوص صفت اخلاقی مذموم که از آن به آتش تعبیر شده است، میفرماید:
«لاَ تَحَاسَدُوا، فَاِنَّ الْحَسَدَ یَاْکُلُ الاِْیمَانَ کَمَا تَاْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»؛
«حسد نورزید که حسد ایمان را به باد میدهد آنچنان که آتش هیزم را خاکستر میکند.
»
• امام (علیهالسلام) دربارهی حسادت و آفت دوستی فرمودهاند:
«حَسَدُ الصَّدِیقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ»؛
«حسادت نسبت به دوست، دلیل بیماری دوستی است.
»
• آن حضرت (علیهالسلام) نسبت به خودپسندی، دشمن عقل انسان میفرماید:
«عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ اَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»؛
«خودپسندی، دشمن عقل و یکی از حسودان نسبت به آن است.
»
• امام (صلواتاللهعلیه) در مورد حسادت، آفت سلامتی فرموده است:
«الْعَجَبُ لِغَفْلَهِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَهِ الْاَجْسَادِ!»؛
«از غفلت حسودان نسبت به سلامتی تن خویش در شگفتم، (چرا که حسد انسان را بیمار میسازد).
»
این واژه ۱۵ بار در «
نهج البلاغه» آمده است، که برخی از آنان عبارتند از:
• امام (صلواتاللهعلیه) در مورد اعتراض
ابوذر به حکومت عثمان میفرماید:
«يَاأَبَا ذَرٍّ، إِنَّكَ غَضِبْتَ للهِِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ، إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ، وَخِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ، فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ، وَاهْرُبْ مِنهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ; فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ، وأَغْنَاكَ عَمَّا مَنَعُوكَ! وَسَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابحُ غَداً، وَالاَْكْثَرُ حُسَّداً»؛
«اى ابوذر! تو به خاطر
خدا خشم گرفتى و غضب كردى، پس به همان كس كه برايش غضب نمودى اميدوار باش. اين مردم از تو بر دنيايشان ترسيدند، و تو از آنها بر دينت! پس آنچه را كه آنها برايش در وحشتند، به خودشان واگذار و براى آنچه كه بر آن مىترسى از آنها فرار كن، چه محتاجند به آنچه از آن منعشان مىكردى و چه بى نيازى، از آنچه تو را منع مىكردند و به زودى خواهى يافت كه فردا پيروزى براى كيست و چه كسى بيشتر مورد حسد قرار مىگيرد.
»
• آن حضرت (علیهالسلام) در رابطه با نهی از
تکبر فرمودهاند:
«وَاتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ وَجُنُودِهِ، فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّة جُنُوداً وأَعْوَاناً، وَرَجِلاً وَفُرْسَاناً، وَلاَ تَكُونُوا كالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْل جَعَلَهُ اللهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ»؛
«فروتنى و تواضع را سنگر ميان خود و دشمنانتان يعنى ابليس و سپاهيانش برگزينيد ... زيرا او از هر گروهى لشكرها و ياورانى، پيادگان و سواران دارد، شما مانند آن شخص مباشيد كه بر برادرش بدون آن كه بر او برترى داشته باشد تكبّر ورزيد، جز خود پسندى و بلند پروازى و دشمنى و حسادت كه در قلبش جا گرفت.
»
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حسد»، ص۲۷۱-۲۷۲.