• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسن‌ بن‌ محبوب‌ سرّاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسن بن محبوب سرّاد یا زرّاد
مکنّی به ابوعلی، متولّد ۱۲۹ یا ۱۴۹ه‌. ق. از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد ‌ (علیهم‌السّلام) بوده است. تاریخ وفات او را پس از ۲۲۴ه‌. ق. ذکر کرده‌اند.
شرح حال
کنیه حسن بن محبوب، ابوعلی
[۱] الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
و لقبش سرّاد یا زرّاد
[۲] رجال البرقی، احمد بن محمّد برقی، ص۱۲۲.
به معنای زره ساز است
[۳] . لسان العرب، ابن منظور، ذیل «زرد» و «سرد.
که یادگار پیشه جدّ اعلایش، وهب، بوده است.
[۴] اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۴.

جدّ سوم حسن، وَهْب که اهل سِند و برده رسمی جریر بن عبدالله بجلی بود، از امام علی (علیه‌السّلام) درخواست کرد، وی را از جریر بخرد. جریر که می‌دید با فروش وهب او را کاملاً از دست می‌دهد، آزادش کرد تا بدین ترتیب، میان خود و قبیله‌اش، بجیله با وهب و دودمانش، وابستگی (ولای عتق) برقرار شود. وهب نیز از آن پس به خدمت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) درآمد.
تولّد او بنا بر اینکه به هنگام وفات، ۷۵ یا ۹۵ سال داشته، سال ۱۲۹ یا ۱۴۹ه‌. ق. بوده است. به نظر می‌رسد با توجّه به روایات، او از کسانی، همچون ابوحمزه ثمالی در نوجوانی به فراگیری حدیث پرداخته است. شاید تشویق پدرش، محبوب نیز در تعلّم حدیث مؤثّر بوده؛ چنان‌که کشّی
[۵] اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۵.
از راویان شیعه شنیده است که محبوب بابت هر حدیثی که پسرش از علی بن رئاب می‌نوشت، یک درهم به او جایزه می‌داد. سال‌ها بعد، او و سه راوی بزرگ دیگر ارکان چهارگانه شیعه در فقه و حدیث بودند.
[۶] الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.

همه رجالیان و محدّثان متقدّم و متاخّر در وثاقتش متّفقند
[۷] از جمله الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
نام او در طبقه اصحاب امام کاظم علیه السّلام،
[۸] رجال، حسن بن یوسف علّامه حلّی، ص۳۷.
[۹] الوجیزة فی الرّجال، محمّد باقر مجلسی، ص۵۹.
اصحاب امام رضا (علیه‌السّلام)
[۱۰] رجال البرقی، احمد بن محمّد برقی، صص ۱۱۸، ۱۲۶.
[۱۱] رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، ص۳۴۷.
و اصحاب امام جواد (علیه‌السّلام)
[۱۲] الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶.
[۱۳] رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، ص۳۷۲.
آمده است. نام او در شمار اصحاب اجماع نیز آمده
[۱۴] الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶.
و از بیشتر اصحاب اجماع روایت کرده است و بسیاری همچون احمد بن محمّد برقی، عبدالعظیم حسنی و سهل بن زیاد آدمی از وی روایت کرده‌اند. موضوعات روایات او بیشتر فقهی است.
فرزندان
دو پسر او به نام‌های محمّد و‌هارون هر دو از اصحاب امام جواد (علیه‌السّلام) بودند
[۱۵] رجال نجاشی، احمد بن علی نجاشی، صص ۴۳۸-۴۳۹.
[۱۶] رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، ص۴۰۸.
و از نوه او جعفر بن محمّد نیز در میان راویان حدیث یاد شده است.
[۱۷] اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۴.

جایگاه و مقام علمی
کشّی
[۱۸] اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۵۶.
وی را یکی از شش فقیه از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیما السّلام می‌شمارد که به گفته او، طایفه شیعه بر صحّت روایات و علم و فقاهتشان و دو گروه شش نفری دیگر اجماع دارند؛ البتّه برخی به جای حسن بن محبوب، حسن بن علی بن فضّال و فَضالة بن ایوب اَزْدی یا عثمان بن عیسی رواسی را در این دسته جای داده‌اند.
[۱۹] اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۵۶.

به نوشته مامقانی
[۲۰] اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۵.
[۲۱] نیز اصحاب اجماع.
و برخی از فقها، از جمله شهید ثانی و محقّق سبزواری، بر آن بوده‌اند که وی همانند محمّد بن ابی‌عمیر جز از راویان ثقه، ارسال حدیث و حذف واسطه نمی‌کند و این بالاترین درجه اعتماد به راوی است.
[۲۲] تنقیح المقال فی علم الرّجال، عبدالله بن محمّد مامقانی، ج۲۰، ص۳۶۰.

نام او در طریق قریب به سه هزار حدیث از کتب اربعه شیعه دیده می‌شود.
[۲۳] تنقیح المقال فی علم الرّجال، عبدالله بن محمّد مامقانی، ج۲۰، ص۳۶۰.
این روایات، به ترتیب فراوانی، درباره عقائد، اخلاق، احکام عبادات، احکام معاملات و غیره‌اند.
[۲۴] معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۹۲، ۳۳۲-۳۷۴، ج۲۳، صص ۱۹، ۲۳۷-۲۸۴.

در میان روایات او توجّه فراوان به فقه و نقل روایات راجع به امامت، به ویژه امامت امام رضا علیه السّلام،
[۲۵] معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، ص۹۴، ج۲۳، ص۲۱.
جالب توجّه است. همچنین توجّه به معیارهای نقد حدیث و مستندات روایی احکام
[۲۶] الغیبة، محمّد بن حسن طوسی، صص ۳۵ و ۶۸.
و پیشگامی او در پرداختن به رجال حدیث با تالیف المشیخة
[۲۷] تفصیل وسائل الی تحصیل مسائل الشریعة، محمّد بن حسن حرّ عاملی، ج۲۷، صص ۱۰۷-۱۰۸.
در خور دقّت است.
عمده روایات او که در موضوعات فقهی (به ویژه مباحث حدود، دیات و قصاص، نکاح و طلاق، نماز و حج) و رفع تعارض میان مستندات حدیثی احکام است که این از احاطه او به دانش و مسائل فقه حکایت دارد.
محقّق حلّی که در فقه استدلالی و فقه مقارن از میان اقوال به سخن چند تن بسنده کرده، نام پنج فقیه و پیش‌تر از همه، نام حسن بن محبوب را برده و آنان را ستوده است.
[۲۸] اصول علم الرّجال، عبدالهادی فضلی، ص۳۱.

حسن بن محبوب علاوه بر تالیف، نقش عمده‌ای در انتقال آثار حدیثی گذشتگان خویش نیز داشته است؛ چنان‌که شیخ طوسی در فهرست
[۲۹] الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، صص ۱۵۹-۱۶۰، ۱۶۴-۱۶۵.
و نجاشی
[۳۰] برای نمونه اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، صص ۱۳۵، ۱۴۰، ۱۶۰، ۳۵۷، ۴۴۵.
نام او را در طریق روایت بیش از چهل اصل و کتاب ذکر کرده‌اند. بیشتر موارد مذکور برگرفته از فهرست ابن بطه قمی است و او نیز غالباً به واسطه احمد بن محمّد بن عیسی اشعری از ابن محبوب روایت کرده است.
[۳۱] اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، صص ۲۰، ۱۲۷.

اساتید و مشایخ
طبق بررسی آیت‌الله خوئی
[۳۲] جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، محمّد بن علی اردبیلی غروی حائری، ج۱، صص ۲۲۱-۲۲۴.
او علاوه بر چند حدیث که بی‌واسطه از امام کاظم و امام رضا علیما السّلام روایت کرده، از ۱۸۸ راوی حدیث شنیده است که ۶۰ تن از آنان از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) بوده‌اند.
[۳۳] معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۹۲-۹۳، ۳۳۳، ج۲۳، صص ۱۹-۲۱، ۲۳۷.

بیشترین روایات او از علی بن رئاب، ابوایوب ابراهیم بن زیاد خزّاز و عبدالله بن سنان (هر سه از اصحاب امام صادق علیه السّلام) و هشام بن سالم و علاء بن رزین (از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیما السّلام) بوده است.
[۳۴] الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
وی همچنین از هشت تن از اصحاب اجماع روایت کرده است.
[۳۵] معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۳۳۳-۳۷۴، ج۲۳، صص ۲۳۷-۲۸۴.

شاگردان و راویان
تعداد کسانی که از حسن بن محبوب روایت کرده‌اند،
[۳۶] معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۹۲-۹۴، ج۲۳، صص ۱۹-۲۱.
فراوان است. بیشترین احادیث او را به ترتیب، اشخاص ذیل روایت کرده‌اند:
احمد بن محمّد بن عیسی اشعری قمی، سهل بن زیاد آدمی، ابراهیم بن‌هاشم قمی، عبدالعظیم حسنی، احمد بن محمّد بن خالد برقی، فضل بن شاذان نیشابوری.
[۳۷] معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، ص۹۴، ج۲۳، ص۲۱.

آثار
حسن بن محبوب را از مؤلّفان بزرگ مصنّفات روایی شمرده‌اند.
[۳۸] المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن حلّی، ج۱، ص۳۳.
شیخ طوسی در فهرست،
[۳۹] رجال السید بحرالعلوم المعروف بالفوائد الرّجالیة، سید محمّدمهدی بحرالعلوم، ج۲، ص۸۶.
وی را دارای کتاب‌های بسیار دانسته و از این کتاب‌های او نام برده است: المشیخة، الحدود، الدیات، الفرائض،
[۴۰] الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، صص ۱۲۲-۱۲۳.
النکاح، الطلاق، النوادر، العتق و المراح،
[۴۱] الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶ که الفرائض و الحدود و الدیات را نام یک کتاب دانسته است.
ابن ندیم،
[۴۲] معالم العلماء، محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، ص۲۸، المُزاح یا المزاج.
نیز برخی از این آثار را نام برده و التفسیر را نیز بدان‌ها افزوده است. ابن شهر آشوب
[۴۳] الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶.
علاوه براینها، از معرفة رواة الاخبار نیز یاد کرده است.
بررسی کتاب مهدوی ابن محجوب
معروف‌ترین کتاب ابن محبوب المشیخه است که در زمان حضور امامان در اصول شیعه، مشهورتر از کتاب مُزنی
[۴۴] معالم العلماء، محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، ص۲۸.
و امثال آن دانسته شده است.
[۴۵] متوفّای ۲۴۶، مؤلّف المختصر و از نامورترین فقیهان شافعی.
این کتاب از کهن‌ترین آثار در فقه و رجال در نزد شیعه محسوب می‌شود.
این کتاب که شرح مشایخ حدیثی و روایات آنان بوده است، از قدیمی‌ترین آثار در علم فقه و رجال در میان شیعه محسوب می‌شود.
[۴۶] اعلام الوری باعلام الهدی، فضل بن حسن طبرسی، ج۲، ص۲۵۸.
[۴۷] اصول علم الرّجال، عبدالهادی فضلی، ص۳۱.

المشیخة را داوود بن کوره قمی، از مشایخ حدیثی کلینی، طبق موضوعات فقهی
[۴۸] اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، ص۱۵۸.
تبویب کرده و احمد بن حسین بن عبدالملک، از راویان معتمد، آن را براساس نام راویان تنظیم نموده است.
[۴۹] اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، ص۵۸.
[۵۰] الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۵۸.
همچنین شهید ثانی منتخبی از آن را در قالب حدود هزار حدیث فراهم آورده
[۵۱] الذّریعة الی تصانیف الشّیعة، محمّدمحسن آقابزرگ طهرانی، ج۲۱، ص۶۹.
که گویای گستردگی و اهمّیت کتاب است.
نقش حسن بن محبوب در احیای روایات مهدوی
نتایج جست‌وجو در منابع حدیثی متقدّم، حاکی از آن است که در میان روایات حسن بن محبوب، ۱۰۰ گزارش حدیثی به آموزه مهدویت مربوط است که با حذف احادیث تکراری، تعداد آن به ۵۳ روایت می‌رسد. پراکندگی احادیث ابن محبوب در منابع حدیثی متقدّم به قرار ذیل است:
- کمال الدّین و تمام النّعمه: ۲۸ حدیث،
- عیون اخبار الرّضا علیه السّلام: ۱ حدیث،
- الغیبه طوسی: ۱۲ حدیث،
- الکافی: ۲۶ حدیث،
- الغیبه نعمانی: ۳۳ حدیث.
گونه‌شناسی موضوعی روایات
بر اساس بررسی کنش‌های گفتاری موجود در احادیث ابن محبوب، قابل ذکر است که پنج موضوع در این احادیث بیشترین کنش زبانی را به خود اختصاص داده‌اند: ۶۰٪ سخنان او در موضوع مهدی‌شناسی الست، ۱۸٪ در خصوص تبارشناسی، ۱۰٪ در موضوع غیبت و ۲۶٪ درباره قیام موعود.
۱. گفتمان تبارشناسی حضرت مهدیf در احادیث ابن محبوب
بر پایه گزارش‌های حدیثی موجود و شواهد متعدّد تاریخی، یکی از مباحث مهم در موضوع مهدویت که محل تضارب آرا گردید، تبارشناسی و نسب‌شناسی آن حضرت بود. پیدایش چنین اختلافاتی موجب شد، درباره تبار و نسب آن حضرت چندین گفتمان در بستر فکری و اعتقادی جامعه مسلمان مطرح گردد:
بر اساس روایات ابن محبوب، حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از خاندان اهل بیت پیامبر صلّ الله علیه و آله و از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) معرفی شده‌اند.
[۵۲] شایان ذکر است که تعداد قابل توجّهی از محدّثان و‌اندیشمندان اهل سنّت بر این باورند که مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از تبار رسول خدا صلّ الله علیه و آله و امام حسین (علیه‌السّلام) است («نسب شناسی تحلیلی امام مهدی از منظر فریقین»، مشرق موعود، شماره ۴۵/۱. صص ۱۹۲-۱۹۳.
این روایات در دو مولّفه ذیل می‌توان بررسی و تحلیل کرد.
ستیز با پنداره عبّاسی بودن تبار مهدیf
ابن محبوب در ستیز با پنداره عبّاسی بودن تبار مهدیf، روایاتی را گزارش کرده است که در سه بخش قابل رهگیری است: در بخش نخست بر این مطلب تاکید شده است که رسول خداn مهدی موعود را از تبار و ذرّیه خویش معرفی کرده است.
[۵۳] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۱، ص۲۸۷.
روایات این بخش به روشنی با احادیثی در تعارض است که در آنها پیامبر اکرمn خطاب به عبّاس، عموی خویش فرمودند: مهدی از نسل و صلب تو خواهد بود. بخش دوم روایات ابن محبوب حضرت مهدیf را به عنوان قائم از خاندان پیامبرn و اهل بیت مطهّر ایشانb معرفی می‌کند.
[۵۴] الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، ج۲، صص ۳۴۹، ۳۵۰-۳۵۲ و ۳۹۹-۴۰۰.
[۵۵] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، صص ۶۴۱-۶۴۲.
[۵۶] الغیبة، محمّد بن حسن طوسی، صص ۴۷۱-۴۷۲ و الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی زینب نعمانی، ص۲۳۷.
ابن محبوب در بخش سوم روایات خویش، گزاره‌هایی از حدیث را بازتاب می‌دهد که بر این نکته دلالت دارند که زمان آمدن و ظهور حضرت مهدیf و برپایی دولت حق، پس از بروز رخنه و اختلاف در میان حکّام بنی‌عبّاس و زوال حکومت آنان است.
[۵۷] الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، ج۱۵، صص ۴۸۲، ۴۸۳، ۵۱۵.
[۵۸] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، ص۶۵۲ و الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی زینب نعمانی، ص۲۷۹.
در این بخش از روایات، گرچه به صورت مستقیم به تبارشناسی حضرت مهدیf پرداخته نشده است، امّا با تحلیلی که از این روایات ارائه خواهیم کرد، چنین به دست می‌آید که مفاد این روایات نیز به صورت التزامی انتساب تبار و نسب حضرت مهدیf به خاندان بنی‌عبّاس را مردود می‌کند. استدلال و تحلیل مذکور بدین قرار است:
- آمدن منجی، برپایی دولت حق و استقرار حکومت و فرمانروایی حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و اهل بیت علیهم السّلام، به بروز اختلاف، سست شدن ارکان حکومت بنی‌عبّاس و فروپاشی آنان مشروط است.
- اگر مهدی موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از تبار و خاندان بنی‌عبّاس باشد، لازمه ظهور و برپایی حکومت جهانی او بقا و استمرار حکومت بنی‌عبّاس خواهد بود، نه برچیده شدن حکومت آنان.
در نتیجه انتساب نسب و تبار حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به بنی‌عبّاس نادرست و ناروا خواهد بود.)
حسنی بودن تبار مهدیf
بخش دیگری از روایات ابن محبوب که فراوانی آن به ۵ حدیث می‌رسد؛ به رویارویی با روایاتی پرداخته‌اند که در صدد ترویج گفتمان حسنی بودن تبار و نسب مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است.
روایات ابن محبوب بر نکات ذیل دلالت دارند‌:
- مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نسل امام حسین (علیه‌السّلام) و فرزندان ایشان است.
[۵۹] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۱، ص۳۲۸.
[۶۰] الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی زینب نعمانی، ص۲۸۲.

- مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از ذرّیه و فرزندان امام صادق (علیه‌السّلام) است.
[۶۱] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، ص۳۳۸.

- مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به عنوان دوازدهمین پیشوای امّت، از ذرّیه و فرزندان امام کاظم (علیه‌السّلام) است.
[۶۲] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، صص ۳۳۴-۳۳۵.

- مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نسل امام رضا (علیه‌السّلام) و امام جواد (علیه‌السّلام) است.
[۶۳] کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، ص۷.

۲. گفتمان مهدی‌شناسی
دومین موضوع درباره حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که در معرض تعارض در زمانه حیات ابن محبوب و پیش از آن بوده، به‌اندیشه مهدی‌شناسی مربوط است. درباره این موضوع دو گفتمان با عنوان مهدویت نوعی و مهدویت شخصی در بافت فکری و اعتقادی جامعه مسلمان در قرن دوم و سوم هجری قمری پدید آمد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد:
گفتمان مهدویت نوعی؛ در این گفتمان، وجود فردی خاص با نام مهدی موعود پذیرفته نشده و مهدی فردی است، ناشناخته که از پیش معّین نشده است؛ از جمله باورمندان به گفتمان مهدویت نوعی در قرن دوم هجری قمری، پیروان مکتب زیدیه هستند. زیدیه از تعیین شخص مهدی خودداری کرده، به تولّد ایشان در گذشته اعتقاد ندارند. از دیدگاه زیدیه، امام منتظر از فرزندان فاطمهh است که در آخرالزّمان به دنیا می‌آید و قیام خواهد کرد و وظیفه همگان است از هر سیدی که به خود دعوت کند، پیروی کنند؛ زیرا چه بسا او همان مهدی موعود باشد‌.
همچنین از ظاهر روایات متعددی که در منابع روایی اهل سنّت گزارش شده است، چنین به دست می‌آید که این احادیث به گونه‌ای دالّ بر مهدویت نوعی دارند و مفاد آنها این نگره را بازتاب می‌دهد که مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مردی است از خاندان رسول خدا صلّ الله علیه و آله که در آخرالزّمان خواهد آمد. در این روایات پاره‌ای اوصاف برای مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بیان گردیده؛ امّا از تعیین شخص او سخنی به میان نیامده است. همین مسئله موجب گردیده تا در قرون بعدی، گستره وسیعی از‌اندیشمندان اهل سنّت به مهدویت نوعی قائل شوند.
گفتمان مهدویت شخصی؛ مهدویت شخصی، گونه‌ای از گفتمان مهدویت است که در آن فردی مشخص، به عنوان مصداق شخصی که خصوصیات و ویژگی‌هایش به عنوان مهدی موعود در روایات بیان شده و مژده آمدنش داده شده است؛ قلمداد می‌گردد. بیشترین گفت‌وگوها در سده‌های نخستین در این‌باره بوده و بیشتر فرقه‌ها و مذاهب اسلامی به ویژه شاخه‌های انحرافی درون شیعی، از جمله طرفداران این گفتمان بودند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
گفتمان لا مهدی الّا عیسی؛ نخستین گفتمان مهدویت شخصی را می‌توان با عنوان گفتمان یکسان‌انگاری منجی و موعود با حضرت مسیح نام‌گذاری کرد. قائلان به این موضوع که گستره کوچکی از اهل سنّت را شامل می‌شدند، بر این باور بودند که مهدی موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) همان عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) بوده که مژده ظهور و آمدنش داده شده است. ردّ پای چنین اعتقادی را در برخی گزارش‌های حدیثی موجود در تراث روایی اهل سنّت، از محدّثانی همچون شافعی (متوفّای ۲۰۴ه‌. ق.) و نعیم بن حماد می‌توان یافت. گرچه شواهد متعدّدی بر وضع و جعل چنین احادیثی توسّط برخی راویان موجود در سلسله اسناد این روایات وجود دارد. آنچه در این میان برای ما حائز اهمّیت است بازتاب چنین روایاتی در زمان حیات ابن محبوب است که موجب پیدایش گفتمان مذکور گردیده است.
گفتمان مهدی‌انگاری محمّد بن حنفیه؛ یکی از فرقه‌های درون شیعی که در جبهه گفتمان مهدویت شخصی فعّال بوده و در صدد انطباق اوصاف حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر مصداق آن برآمده؛ فرقه کسیانیه است. به زعم تاریخ‌پژوهان در جامعه کیسانیان نخستین بار عنوان مهدی بر محمّد بن حنفیه انطباق داده شد. در برخی منابع تاریخی کهن نیز راوایاتی وجود دارند که در آنها سخن از مهدی‌انگاری محمّد بن حنفیه از سوی دیگران به میان آمده است. گرچه پیدایش این فرقه در نیمه دوم سده نخست به وقوع پیوسته، شواهد و قرائن تاریخی حاکی از آن است که این فرقه تا اواسط قرن سوم هجری قمری در عراق، بالاخص کوفه و نواحی آن حضور داشته و فعّال بودند. امّا با گذر زمان رفته رفته منقرض شدند.
گفتمان مهدویت امام صادق علیه السّلام؛ پس از شهادت پیشوای ششم شعیان، امام صادق (علیه‌السّلام) در سال ۱۴۸ه‌. ق.، در تعیین امام بعد از ایشان میان شیعیان اختلافاتی رخ داد. این ایام با آغاز حیات ابن محبوب (سال ۱۴۹ه‌. ق.) مقارن بود. پیدایش اختلاف در تعیین جانشین امام صادق علیه السّلام، شکل‌گیری چندین فرقه را موجب گردید. یکی از این فرقه‌ها که به ناووسیه مشهور گردید، امام صادق (علیه‌السّلام) را امام زنده و غایب از انظار می‌دانستند و ایشان را مهدی منتظر (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌شمردند. آنان در این زمینه روایت کرده‌اند که امام (علیه‌السّلام) فرموده‌اند: «اگر کسی آمد به شما خبر داد که من جعفر صادق را غسل دادم و کفن کردم، او را تصدیق نکنید. زیرا فانا صاحبکم صاحب السّیف...»
گفتمان مهدویت اسماعیل و فرزندش؛ دیدگاه مکتب اسماعیلیه درباره مهدی موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در قالب دو نظریه در جامعه آن دوران طرح گردید. عدّه‌ای اسماعیل، فرزند امام صادق (علیه‌السّلام) را موعود خود می‌دانستند و گروهی به مهدی بودن محمّد بن اسماعیل بن جعفر اعتقاد داشتند. دسته اوّل مرگ اسماعیل را انکار کردند و او را زنده و مهدی موعود خواندند؛ دسته دوم از اسماعیلیان به مهدی بودن محمّد بن اسماعیل بن جعفر قائل شدند. آنان مرگ محمّد بن اسماعیل را انکار کردند؛ مبتنی بر این باور که وی هنوز زنده است و در انتظار ظهورش، به عنوان قائم و مهدی باید بود.
گفتمان مهدویت امام کاظم علیه السّلام؛ پس از شهادت امام کاظم. در سال ۱۸۳ه‌. ق. و هم‌زمان با دوران حیات ابن محبوب، چندین گفتمان انحرافی درباره تطبیق عنوان مهدی موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر مصداق خارجی پدید آمد. گروهی به مهدویت و زنده بودن امام موسی کاظم. قائل شدند و در تایید ادّعای خویش به حدیثی برساخته و منسوب به امام صادق (علیه‌السّلام) استناد کردند؛ دسته‌ای دیگر به مهدویت و مرگ امام کاظم (علیه‌السّلام) قائل شدند و معتقد بودند که آن حضرت پس از مرگ خود، قیام می‌کند. آنان می‌گفتند که پیشوای هفتم شیعیان، مهدی موعود است و از دنیا رفته و همچون حضرت عیسی (علیه‌السّلام) است؛ با این تفاوت که عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) باز نگشت؛ امّا او زمانی بازگشته و قیام می‌کند. تعداد دیگری از شیعیان، شهادت امام کاظم (علیه‌السّلام) را انکار کردند و به وقوف و درنگ درباره ایشان قائل شدند.
آنان بر این باور بودند که خداوند ایشان را نزد خود به آسمان برده و در زمان قیامش او را باز می‌گرداند. این گروه که واقفیه یا ممطوره نامیده شدند، همچون دیگر فرقه‌های انحرافی به مهدویت امام قائل شده و پس از ایشان چشم به راه امامی نبودند.
گفتمان حدیثی ابن محبوب (گفتمان امامیه)؛ مهدی پیشوای دوازدهم شیعیان و همنام رسول خدا است. بررسی گزاره‌های حدیثی نقل شده توسط ابن محبوب، حکایت از آن دارد که این احادیث حاوی۶۰ روایت درباره آموزه مهدی‌شناسی و معرّفی شخص آن حضرت است.
روایات مذکور، گویای آن است که بازتاب احادیث وی در رویارویی با گفتمان مهدویت نوعی و گفتمان‌های انحرافی مهدویت شخصی صورت پذیرفته است. این احادیث را می‌توان در قالب دو مؤلّفه گفتمانی ذیل مورد بررسی و تحلیل قرار داد:
الف) تعیین و معرّفی شخص حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف: بخش نخست احادیث ابن محبوب، در صدد معرفی دقیق حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و تبیین نام و نشان آن حضرت است. در این احادیث ابن محبوب به بازتاب گزاره‌های احادیثی پرداخته که در آنها امامان معصوم ‌ (علیهم‌السّلام) اطّلاعات دقیقی را درباره حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و تعیین ایشان ارائه فرموده‌اند‌.
در نخستین گزارش، ابن محبوب نقل می‌کند که از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال شد: «آیا حضرت قائم متولّد شده است؟ امام در پاسخ فرمودند: خیر و اگر من او را درک می‌کردم، همه عمر به خدمتش می‌پرداختم.» بر اساس روایت مذکور، دست کم سه گفتمان انحرافی مهدویت شخصی باطل می‌شود؛ چرا که اوّلین گفتمان به مهدی‌انگاری محمّد بن حنفیه مربوط بود که پیش از ولادت امام صادق (علیه‌السّلام) و قبل صدور حدیث ایجاد شده بود. از این‌رو با نفی تولّد حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در حدیث، گفتمان مذکور به روشنی باطل تلقّی می‌گردد.
دومین گفتمان انحرافی مهدویت شخصی به مهدی‌انگاری امام صادق (علیه‌السّلام) مربوط بود. این گفتمان نیز با توجّه به مفادّ حدیث مردود است؛ چرا که اگر خود امام صادق (علیه‌السّلام) مهدی موعود بودند، قطعاً در پاسخ به سؤال راوی که آیا قائم متولّد شده است، پاسخ مثبت می‌دادند.
سومین گفتمان به مهدویت اسماعیل، فرزند بزرگ امام صادق (علیه‌السّلام) مربوط بود. نیز با توجّه به مفاد این حدیث، نفی می‌گردد؛ چرا که بر پایه شواهد موجود، زمان صدور این حدیث پس از ولادت اسماعیل (اوایل قرن دوم هجری قمری) بوده و طبیعتاً سخن امام صادق (علیه‌السّلام) با گفتمان مذکور در تعارض است. زیرا امام صادق (علیه‌السّلام) به او خدمت نکرد. در خصوص نفی گفتمان‌های انحرافی مهدی‌نگاری محمّد، فرزند اسماعیل و امام هفتم علیه السّلام، اگر بپذیریم که زمان صدور حدیث ایشان متولّد شده بودند، می‌توان گفت که از این حدیث نفی دو گفتمان مذکور قابل برداشت است و اگر پیش از ولادت آن حضرت صادر گردیده باشد، نسبت به آن دو گفتمان ساکت است.
در دومین گزارش ابن محبوب حضرت مهدی به عنوان «تَکمِلَة اثنَی عَشَر اماما مَهدِیَّا» معرّفی گردیده است. این وصف علاوه بر اینکه پیشوایان الهی را به دوازده امام منحصر دانسته، مهدی موعود را به عنوان آخرین ایشان و تکمله امامان دوازده‌گانه ‌ (علیهم‌السّلام) معرّفی کرده است. در نتیجه می‌توان چنین گفت که روایت مذکور علاوه بر نفی سه گفتمان مهدی‌انگاری محمّد بن حنفیه امام صادق (علیه‌السّلام) و فرزندشان اسماعیل، گفتمان مهدویت محمّد بن اسماعیل و امام کاظم (علیه‌السّلام) را مردود دانسته و گفتمان مهدویت امام دوازدهم شیعیان را تبیین می‌کند.
در سومین روایت که ابن محبوب آن را از امام رضا (علیه‌السّلام) گزارش کرده است؛ حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در قالب اوصاف «الشّیعةُ الثّالثُ من وَلَدی»، «سَمّیُ جَدّی»، «شَبیهی و شَبیهُ عیسَی بنِ عُمران»، «عَلیه جُیُوب النّور تتوَقَّدُ بشُعاع ضیاء القدس» معرّفی و وصف شده است. چنین روایاتی با صراحت شخص آن حضرت را تعیین و در احادیث حسن بن محبوب اوصاف ایشان را تبیین کرده است و گفتمان مهدویت شخصی امامیه را بازتاب داده است و دیگر گفتمان‌های برساخته را نفی می‌کند‌.
در چهارمین گزارش، ابن محبوب حدیثی را از رسول خدا صلّ الله علیه و آله گزارش می‌کند؛ مبنی بر اینکه ایشان حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را هم‌نام و هم‌کنیه خویش عنوان کرده است. از مفادّ این حدیث نیز نفی گفتمان مهدویت امام صادق علیه السّلام، اسماعیل فرزند ایشان و مهدویت امام کاظم (علیه‌السّلام) قابل برداشت است؛ چرا که این دو امام بزرگوار و اسماعیل، فرزند امام ششم، هم‌نام پیامبر صلّ الله علیه و آله نیستند.
با توجّه به چهار گزارشی که در این بخش از ابن محبوب عنوان شد، چنین به دست می‌آید که این راوی به خوبی گفتمان‌های رایج زمان خویش را رصد می‌کرده و در رویارویی با آنها به بازتاب احادیث اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) پرداخته است. شایان ذکر است که لازمه بازتاب تمام احادیث ابن محبوب در این بخش و بخش پیشین، نفی گفتمان لامهدی الّا عیسی نیز هست؛ چرا که این احادیث به تعیین و وصف حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و تبارشناسی آن پرداخته و آن حضرت از نسل و تبار پیامبر و دیگر امامان شیعه و به عنوان دوازدهمین امام امّت معرّفی گردیده است.
ب) تبیین وقایع و رخدادهای پیش از ظهور، هنگام ظهور و پس از آن: بخش دوم احادیث ابن محبوب که حاوی پنجاه و شش روایت است، در صدد ترسیم فضای جامعه، هنگام ظهور، تبیین نشانه‌ها و علایم ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، وقایع و رخدادهای پیش از ظهور و پس از آن است. این احادیث را از دو جنبه و بُعد می‌توان مورد تحلیل و گفتمان‌کاوی قرار داد: جنبه نخست آن به نیازمندی جامعه شیعی و پیروان مکتب اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) به آگاهی و اطّلاع از چنین آموزه‌هایی ناظر است؛ چراکه از صدر اسلام، گفتمان مهدویت و مهدی‌شناسی توسّط رسول خدا صلّ الله علیه و آله و دیگر ائمّه ‌ (علیهم‌السّلام) در بستر فکری جامعه مسلمان تاسیس و نهادینه شد؛ امّا رفته‌رفته توسّط فرقه‌ها و مذاهب انحرافی مصادره شد و تعداد بسیاری از آنان، مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را از پیشوایان و رهبران خود دانستند. رخداد چنین شکاف‌ها و اختلافاتی موجب گردید، رفته‌رفته جامعه مسلمان، با نوعی تحیر و سرگردانی در شناخت منجی و موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مواجه شود و این تحیر و سرگردانی در دوران حیات ابن محبوب به اوج خود رسید. از این‌رو، به نظر می‌رسد ابن محبوب که یکی از استوانه‌های علمی مکتب امامیه در زمان خویش بوده است، می‌بایست در زمینه ابهام‌زدایی و آگاهی‌بخشی به جامعه شیعی به بازنشر احادیثی از اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) اهتمام می‌ورزید تا شیعیان از این تحیر و سرگردانی نجات یابند و آموزه‌های صحیح مکتب امامیه در بستر فکری و اعتقادی شیعیان زمانه خود و پس از آن تزریق شود. لذا نخستین جنبه کنشگری گفتمانی ابن محبوب را می‌توان در جهت نیازمندی شیعیان به شناخت دیدگاه مکتب اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) نسبت به آموزه مهدویت و رخدادهای دوران ظهور منجی و پس از آن دانست.
جنبه دوم تحلیل انعکاس احادیث مذکور توسط ابن محبوب را می‌توان به رویارویی وی با آوای متعارض زمانه خویش ناظر دانست که در صدد تبیین نادرست و نابه‌جایی از گفتمان مهدی‌شناسی بوده و کنش‌گران آنها به نشر احادیث سقیم و جعلی می‌پرداختند.
۳. گفتمان غیبت
مسئله غیبت منجی در بازه زمانی قرن دوم و سوم هجری در بین اکثر فرقه‌های اسلامی که به آموزه مهدویت توجّه داشتند، به گونه‌های مختلفی مطرح بود. در بررسی روند تاریخی غیبت‌پنداری میان مسلمانان، سه گفتمان در مورد این مسئله قابل مشاهده و رهگیری است:
الف) گفتمان غیبت مهدیf پیش از تولّد‌
در این نوع غیبت طرفداران، ‌اندیشه مهدویت چنین باور دارند که نه شخصی به عنوان مهدی متولّد شده و نه قیام کرده است. بلکه غیبت به دلیل عدم تولّد موعود آخر‌الزّمانی محقّق شده و تا زمان ظهور او که با تولّد منجی همراه است، ادامه خواهد یافت. این دیدگاه در میان اهل سنّت، طرفدار دارد.
ب) گفتمان غیبت مهدیf پس از تولّد
قائلان به غیبت امام مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پس از تولّد، در صدد ترویج‌اندیشه تحقّق غیبت پس از تولّد منجی و موعود بوده و بر همین اساس خود در دو جبهه گفتمانی ذیل فعّالیت کردند.
۱. گفتمان غیبت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پیش از قیام: ‌اندیشه غیبت در این گفتمان، به زمانی مربوط است که معتقدان به آن، براساس احادیث و گزارش‌های فرقه‌ای به این باور فکری و اعتقادی رسیده‌اند که مهدی موعود پس از غیبتی طولانی ظهور خواهد کرد. از این رو، این نوع غیبت همزمان با تولّد یا مدّتی پس از آن محقّق می‌گردد. این‌گونه از‌اندیشه غیبت، یکی از‌اندیشه‌های شیعه‌بنیان و مختصّ شیعیان اثناعشری است.
۲. گفتمان غیبت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پس از قیام: ‌اندیشه غیبت در این بخش، به زمانی ناظر است که فرد یا افرادی بدون آنکه ادّعای مهدویت داشته باشند، قیام کرده و پس از قیام، طرفداران و پیروان آنها به غیبت رهبران خود قائل شده‌اند؛ یعنی در خصوص این دسته از افراد، در ابتدا هیچ‌گونه غیبت‌پنداری‌ای مطرح نبوده و این آمیزه تنها پس از شکست قیام یا کشته شدن رهبر یک جریان مطرح شده است. از جمله این افراد می‌توان به محمّد بن حنفیه، رهبر معنوی فرقه کیسانیه، زید بن علی بن حسین، رهبر زیدیان و نفس زکیه، اسماعیل، فرزند امام صادق (علیه‌السّلام) و پسر او محمّد بن اسماعیل اشاره کرد.
همچنین ادّعاهای فرقه‌های انحرافی پس از شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) و امام کاظم علیه السّلام، همچون ناووسیه و واقفیه در مورد آن دو امام در همین عرصه پدیدار گشت.
ج) گفتمان حدیثی ابن محبوب؛ گفتمان غیبت مهدیf پیش از قیام
کنش‌های زبانی موجود در روایات حسن بن محبوب در زمینه آموزه غیبت که فراوانی آنها به ۱۰ مورد می‌رسد؛ گفتمان اختصاصی و شیعه‌بنیان غیبت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پیش از قیام را بازتاب می‌دهند که در سه بخش قابل بررسی و تحلیلند: بر پایه بخش نخست، وجود امام و حجّت الهی در هر دوره و زمان امری ضروری است و طرّاحی آفرینش الهی به گونه‌ای صورت پذیرفته که وجود امام و حجّت الهی برای بقای هستی و حصول امر هدایت و رهبری مردم، لازم و اجتنابناپذیر است. بر پایه بخش دوم، احادیث ابن محبوب، حجّت‌های الهی و امامان دوازده گانه معصوم، همگی از سوی خداوند متعال منصوب و توسّط رسول خدا صلّ الله علیه و آله به مردم معرّفی گردیده که آخرین امام و پیشوای دوازدهم، از سلاله پاک رسول خدا صلّ الله علیه و آله و از نسل امامان پیشین به عنوان موعود، منجی و مهدی امّت دانسته شده است.
با ملاحظه این دو بخش از احادیث ابن محبوب در کنار احادیث بخش سوم که به صورت مستقیم به مبحث غیبت پرداخته، چنین به دست می‌آید که پیشوای دوازدهم شیعیان، پس از تولّد و فرارسیدن دوران امامت و رهبری‌اش، دارای دو غیبت بوده و پس از به پایان رسیدن این دوران و با تحقّق نشانه‌های مشخّص شده، ظهور و قیام می‌کند. مولّفه‌های گفتمانی این احادیث به قرار ذیل است:
الف. تبیین اصل وجود غیبت و چرایی آن: چهار حدیث از احادیثی که ابن محبوب در بخش آموزه غیبت گزارش کرده، حاوی روایاتی هستند که به بازتاب‌اندیشه قطعیت در تحقّق امر غیبت و تبیین چرایی آن پرداخته‌اند. این چهار حدیث، از یک‌سو از رخداد و تحقّق دوران غیبت برای قائم (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در آینده خبر داده و از سوی دیگر، به عامل و سبب رخداد چنین دورانی پرداخته‌اند. مفادّ روایات ابن محبوب در این بخش بر نکات ذیل دلالت دارد:
۱. حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) همچون یوسف (علیه‌السّلام) دارای دوران غیبت است.
۲. برای مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دوران غیبت و حیرتی خواهد بود تا آنجا که مردم از آئینشان گمراه می‌شوند و آنگاه آن حضرت، مانند شهاب ثاقب پیش می‌آید و زمین را از عدل و داد پر می‌کند.
۳. مشاهده حضرت در دوران غیبت و تشخیص ایشان برای عموم مردم ممکن نیست.
۴. رخداد غیبت در واقع یک راهبرد امنیتی و محافظتی در جهت حراست از جان حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و کشته نشدن ایشان است.
شایان ذکر است که در جهت همین راهبرد حراستی، ائمّه ‌ (علیهم‌السّلام) در احادیث متعدّدی، از عدم جواز تسمیه حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در دوران پیش از تولّد آن حضرت سخن به میان آورده و شیعیان را از ذکر نام حقیقی ایشان نهی کرده‌اند. ابن محبوب در زمینه بازتاب همین استراتژی و راهبرد امنیتی - محافظتی، به نقل دو حدیث پرداخته است. ‌
ب. انواع غیبت: بخش دوم احادیث ابن محبوب در زمینه آموزه غیبت موعود که شامل دو گزاره حدیثی می‌گردد، در صدد بازتاب این اعتقاد است که برای آن حضرت دو غیبت در آینده رخ خواهد داد: یکی کوتاه است و دیگری طولانی‌مدّت. در غیبت نخست، جز شیعیان خاصّ آن حضرت کسی از مکان ایشان اطّلاعی ندارد و در غیبت دوم تنها موالی خاصّ آن حضرت، از مکان ایشان خبر دارند.
ابن محبوب با گزارش این دو حدیث، از کم و کیف غیبت حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) سخن به میان آورده و چگونگی ارتباط شیعیان با ایشان را در دوران غیبت بیان کرده است. بازتاب این دو حدیث را نیز می‌توان به عنوان روایتی دیگر از ابن محبوب در تبیین آموزه غیبت و تشریح ابعاد آن و بازتاب‌اندیشه و گفتمان اختصاصی امامیه دانست.
ج. راهنمایی‌های لازم برای دوران غیبت: سه حدیث از احادیث ابن محبوب در زمینه آموزه غیبت به بیان راهنمایی و ارشاداتی از امام صادق (علیه‌السّلام) به شیعیان برای دوران سخت و دشوار غیبت و تحیر و سرگردانی آنان ناظر است. موضوع اساسی‌ای که در این احادیث به بیان آن پرداخته شده است، تمسّک شیعیان به آنچه از پیش می‌دانسته و بردباری تا زمان روشن شدن حقیقت است.
همچنین انتظار فرج و خواندن دعای غریق از دیگر توصیه‌های پیشوای ششم شیعیان به رهروان خویش است. این بخش از احادیث ابن محبوب بیشتر با نیازمندی پیروان مکتب اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) در دوران غیبت متناظر است و گویای دوراندیشی این مکتب نسبت به نسل‌های بعدی شعیان است.
۴. موضوع قیام و قائم به سیف (رویارویی با موضوع قیام زیدیه)
یکی دیگر از موضوعات برآمده از احادیث ابن محبوب را می‌توان به موضوع قیام و قائم ناظر دانست. کاربست پرتکرار واژه قائم در وصف و نام بردن از حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که فراوانی آن در احادیث ابن محبوب به ۲۶ مورد می‌رسد، گویای طرح موضوع قائم و قیام در بستر فکری و اعتقادی زمانه وی است. انتساب موضوع قیام به آن حضرت در قالب افعالی، همچون قام و یقوم که در ۵ مورد قابل ردیابی است نیز گواه دیگری بر طرح اعتقاد مذکور است. در کنار موارد ذکر شده در چهار گزارش از احادیث ابن محبوب نیز قیام حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با شمشیر بیان گردیده و وقوع قیام را توام با سیف ذکر کرده است.
از سوی دیگر برخی شواهد تاریخی بر فعّال بودن اعتقاد مذکور در قرن دوم و زمان حیات ابن محبوب و پیش از آن دلالت دارند. ‌اندیشه قیام و مبارزه مسلّحانه علیه حکومت فاسد و ستمگر، یکی از پایه‌های مذهب زیدیه و از جمله باورهای بنیادین این گروه بود و یکی از شروط تحلیل گفتمان مهدویت. در احادیث حسن بن محبوب صلاحیت امام نزد پیروان و رهبران فکری این فرقه، دعوت علنی امام به خویشتن و جهاد مسلّحانه و قیام با شمشیر برای جنگ با ظالمان عنوان شده است. شواهد تاریخی دیگری نیز وجود دارند حاکی از آنکه شکل‌گیری باورها و‌اندیشه‌های زیدیه، در شهر کوفه صورت پذیرفته و مقارن یا هم‌زمان با حیات ابن محبوب، تعدادی از بزرگان این مذهب در آن شهر حضور داشته و فعّالیت می‌کردند.
همچنین اوج‌گیری جنبش‌های مسلّحانه گروه‌های مختلف در دوران حیات ابن محبوب و قیام آنان علیه دستگاه حاکم، گویای این بود که موضوع قیام و جهاد مسلّحانه در آن زمان، به صورت جدّی کنشگران و طرفدارانی داشته و توسّط گروه‌ها و گرایش‌های مختلفی که گستره قابل توجّهی از ایشان را زیدیان تشکیل می‌دادند، در بافت فکری جامعه ترویج می‌گشت؛ خصوصاً آنکه خاستگاه تعداد قابل توجّهی از این قیام‌ها و جنبش‌های مسلّحانه در قرن دوم هجری قمری، شهر کوفه و زیستگاه ابن محبوب بود. از این‌رو پژواک احادیثی که حاوی کنش‌های پرتکرار زبانی، همچون قیام، قائم و قیام بالسّیف است؛ توسط ابن محبوب نشان دهنده آن است که وی از یک سو در صدد بازتاب و ترویج گفتمانی است که‌اندیشه قیام و جهاد مسلّحانه علیه ظلم و ستم را از مختصّات موعود و آخرین امام شیعیان می‌داند و از سوی دیگر، به نوعی در صدد اصلاح نگره‌ها و پندارهای نا صوابی است که در باب قیام امامان مطرح گشته بود و به عنوان ایدئولوژی مکتب زیدیه در بافت فکری آن دوران ترویج می‌گشت.
افزون بر مطالب پیشین، شایسته است این نکته را متذکّر شویم که تقاضای قیام از ائمّه ‌ (علیهم‌السّلام) توسّط شیعیان، به ویژه در قرن دوم هجری قمری، یکی دیگر از موضوعاتی است که گویای رونق و اوج‌گیری گفتمان قیام در آن دوران و انتظار شیعیان برای ظهور منجی است. همچنین پرسش‌های مکرری که شیعیان درباره قائم بودن ائمّه ‌ (علیهم‌السّلام) طرح می‌کردند، نشان می‌دهد که گرچه آنان از مشخّصات و ویژگی‌های امام قائم (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) شناختی کامل و تعریف دقیقی نداشتند؛ در انتظار فرارسیدن ظهور قائم (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بوده و با موضوع انتظار قائم، به خوبی آشنا بودند. از پاسخ‌هایی که ائمّه (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به شیعیان در مواجهه با این مسئله می‌دادند نیز به خوبی پیداست که ایشان نگره قیام را مختصّ مهدی موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دانسته و خود را به عنوان امام منتظر نمی‌دانستند. البتّه آنچه جای تامّل و دقّت بیشتری دارد، آن است که در برخی از نقل‌ها، ائمّه (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خویشتن را به عنوان قائم معرّفی کرده‌اند. بازتاب این مسئله در بین احادیث ابن محبوب نیز قابل مشاهده است؛ چنان‌که وی در حدیثی که از جابر بن یزید جعفی نقل کرده، چنین آمده است:
«از امام باقر (علیه‌السّلام) درباره قائم (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) سؤال شد. حضرت دست خود را به امام صادق (علیه‌السّلام) زده و فرمودند: «به خدا سوگند که این قائم آل محمّد است. عنبسه می‌گوید: چون امام باقر (علیه‌السّلام) وفات کردند، خدمت امام صادق (علیه‌السّلام) رسیدم و این خبر را به ایشان دادم. آن حضرت فرمودند: جابر راست گفته است. سپس فرمود: گویا شما نمی‌دانید که هر امام بعد از امام پیشین قائم است! »
با‌اندکی بررسی احادیثی از این قبیل، چنین به دست می‌آید که واژه قائم در لسان احادیث اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) دارای گستره مفهومی خاصّی بوده و بر دو مسئله دلالت دارد: نخست اینکه این واژه دارای بار معنایی برپادارنده امر امامت و قیام کننده به امر امامت بوده و در مواردی که بر امامی غیر از پیشوای دوازدهم شیعیان اطلاق می‌شده است. پس همین معنا مراد بوده و بر مهدویت ایشان هیچ دلالتی نداشته است؛ مسئله دوم اینکه در صورتی که این واژه برای حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به کار برده شود، علاوه بر اینکه بر معنای پیشین دلالت دارد، به مسئله قیام و جهاد مسلّحانه ایشان ناظر بوده و به موضوع مبارزه جهانی آن حضرت با ظلم و ستم در دوران ظهور اشاره دارد. از این‌رو در برخی روایات به واژه السّیف نیز مقید گردیده است. ممکن است یکی از حکمت‌های این‌گونه پاسخ‌ها که از یک‌سو قائم بودن هریک از ائمّه ‌ (علیهم‌السّلام) را تایید و از سوی دیگر قائم موعود (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را فرد دیگری معرّفی می‌کنند، زنده نگهداشتن مسئله انتظار فرج و اهمّیت آن در رشد جامعه شیعی بوده باشد تا شیعیان به سبب دوری عصر ظهور منجی، گرفتار یاس و رکود نشوند. البتّه نقش عوامل دیگر، مانند اوضاع دشوار سیاسی برای امامان اهل بیت ‌ (علیهم‌السّلام) را نباید نادیده گرفت که مانع از بیان و تبلیغ آزادانه معارف شیعی می‌شد.
وضعیت آثار
هیچیک از کتاب‌های حسن بن محبوب در دست نیست. با توجّه به طریق شیخ طوسی، به کتاب المشیخه و نیز نقل او از آن در کتاب‌های حدیثی خویش، احتمالاً کتاب مذکور تا قرن پنجم موجود بوده و از طریق او به قطب راوندی، رسیده است. ابن ادریس حلّی در کتاب السرائر، بخش مستطرفات، گزیده‌ای از المشیخة را آورده است.
منتخب شهید ثانی از آن، شاهدی بر وجود این کتاب تا قرن دهم هجری قمری است.
طبق نقل بجستانی، سید بن طاووس نیز در کتاب التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن از این کتاب روایت‌هایی را نقل کرده است.
حسن بن محبوب کتاب المشیخه را یکصد سال قبل از غیبت کبرا نوشته و اخبار مربوط به غیبت امام مهدیf را در آن نقل کرده است.
وفات
حسن بن محبوب در اواخر سال ۲۲۴ه‌. ق. در ۷۵ سالگی و به احتمال بیشتر در ۹۵ سالگی درگذشت؛ زیرا گرچه کشّی عمر او را به هنگام وفات ۷۵ سال دانسته است، امّا به دلیل روایات وی از درگذشتگانِ پیش از سال ۱۴۹ه‌. ق.، احتمال بسیار دارد که تصحیفی رخ داده و عبارت صحیح ۹۵ باشد.
منابع
• آشنایی با فرق تشیّع، مهدی فرمانیان، قم، مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، ۱۳۸۷ه‌. ش.
• الاختصاص، محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به شیخ مفید، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی‌تا.
• اختیار المعرفة الرّجال (تلخیص کتاب رجال، محمّد بن عمر کشّی)، محمّد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ه‌. ش.
• الاستبصار، محمّد بن حسن طوسی، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۵-۱۳۷۶ه‌. ق.، چاپ افست تهران، ۱۳۶۳ه‌. ش.
• اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، به کوشش سیّد موسی شبیری زنجانی، قم، جامعة مدرّسین، ۱۴۰۷ه‌. ق.
• اصول علم الرّجال، عبدالهادی فضلی، بیروت، ۱۴۱۴ه‌. ق.
• اعلام الوری باعلام الهدی، فضل بن حسن طبرسی، قم، ۱۴۱۷ه‌. ق.
• اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم.
• امل الآمل، محمّد بن حسن حرّ عاملی، چاپ احمد حسینی، بغداد، ۱۹۶۵م.، چاپ افست قم، ۱۳۶۲ه‌. ش.
• بحوث فی الملل و النحل، جعفر سبحانی، قم، مؤسّسة النشر الاسلامی، مؤسّسة الامام الصادق، بی‌تا.
• پایگاه اطّلاع‌رسانی آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی به آدرس www.makarem.ir
• تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری، فضیلت شامی، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، ۱۳۶۷ه‌. ش.
• تاریخ فرق اسلامی، فرق شیعی و فرقه‌های منسوب به شیعه، حسین صابری، تهران، سمت، ۱۳۸۳ه‌. ش.
• تاریخ فقه و فقها، ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۷۵ه‌. ش.
• تاریخ و عقاید اسماعیلیه، فرهاد دفتری، تهران، نشر فروزان، ۱۳۸۶ه‌. ش.
• «تحلیلی بر احادیث کشتار در قیام امام مهدی»، علی راد، دانش‌نامة امام مهدی بر پایة قرآن، حدیث و تاریخ، زیر نظر محمّد محمّدی ری‌شهری، قم، مؤسّسة دارالحدیث، ۱۳۹۳ه‌. ش.
• تفصیل وسائل الشّیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمّد بن حسن حرّ عاملی، قم، ۱۴۰۹-۱۴۱۲ه‌. ق.
• تنقیح المقال فی علم الرّجال، عبدالله بن محمّد مامقانی، چاپ محیی‌الدّین مامقانی، قم، ۱۴۲۳ه‌. ق.
• تهذیب الاحکام، محمّد بن حسن طوسی، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ه‌. ق.
• جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، محمّد بن علی اردبیلی غروی حائری، بیروت، ۱۴۰۳ه‌. ق.
• «حسن بن محبوب»، مجتبی الهی خراسانی، دانش‌نامة بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ ا‌سلامی، ۱۳۶۷ه‌. ش.
• الخرائج و الجرائح، سعیدبن هبة الله قطب راوندی، قم، ۱۴۰۹ه‌. ق.
• خطّ امان در ولایت صاحب الزمان، محمّد امامی کاشانی، تهران، دفـتر نـشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۲ه‌. ش.
• «درآمدی بر جوهرة چیستی و چرایی مهدویت در زیدیه»، علی یزدانی احـمدآبادی، مشرق موعود، ۱۳۹۷ه‌. ش.، شمارة ۴۵/۲.
• در انتظار ققنوس، کاوشی در قلمرو موعود شناسی و مهدی‌باوری، ثامر‌هاشم حبیب عمیدی، مترجم: مهدی علیزاده، قم، مؤسّسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۷ه‌. ش.
• دروس فی فقه الامامیة، عبدالهادی فضلی، بیروت، ۱۴۱۵ه‌. ق.
• الذّریعة الی تصانیف الشّیعة، محمّدمحسن آقابزرگ طهرانی، بیروت، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، ۱۴۰۳ه‌. ق.
• الرّجال، تقی داوود حلّی، چاپ محمّدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۹۲ه‌. ق.، چاپ افست قم، بی‌تا.
• رجال، حسن بن یوسف علّامه حلّی، چاپ محمّدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ه‌. ق.، چاپ افست قم، ۱۴۰۲ه‌. ق.
• رجال البرقی، احمد بن محمّد برقی، چاپ جواد قیّومی اصفهانی، تهران، ۱۴۱۹ه‌. ق.
• رجال السیّد بحرالعلوم المعروف بالفوائد الرّجالیة، سیّد محمّدمهدی بحرالعلوم، چاپ محمّدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران، ۱۳۶۳ه‌. ش.
• رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، نجف ۱۳۸۰ه‌. ق.، چاپ افست قم، بی‌تا.
• رجال الکشّی، محمّد بن عمر کشّی، تحقیق مهدی رجایی، قم، مؤسّسة آل البیت‌، ۱۳۶۳ه‌. ش.
• الزیدیة نشاتها و معتقداتها، قاضی اسماعیل بن علی اکوع، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۸ه‌. ق.
• السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمّد بن ادریس حلّی، قم، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ه‌. ق.
• السنن، محمّد بن ماجه، مـحقّق محمّد فؤاد عبدالباقی، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة، بی‌تا.
• سیر اعلام النبلاء، محمّد بن احمد ذهبی، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ه‌. ق.
• «شیعیان عصر حضور امامان و موضوع مهدویت»، سیّدعلی‌هاشمی، فصل‌نامة معرفت کلامی، سال اوّل، زمستان ۱۳۸۹ه‌. ش.، شمارة ۴.
• الصواعق المحرقة علی اهل الرفض و الضلال و الزندقة، احمد بن محمّد بن حجر هیثمی، بیروت، مؤسّسة الرساله، ۱۹۹۷م.
• الطبقات الکبری، محمّد بن سعد، تحقیق محمّد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه‌. ق.
• عیون اخبار الرضا، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، تهران، نشر صدوق، ۱۳۷۲ه‌. ش.
• الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام، عبدالله سلّوم سامرایی، بغداد، بی‌نا، ۱۳۹۲ه‌. ق.
• الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی‌زینب نعمانی، تصحیح علی اکبر غفّاری، تهران، نشر صدوق، ۱۳۹۷ه‌. ق.
• الغیبة، محمّد بن حسن طوسی، چاپ عبّادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ه‌. ق.
• الغیبة، محمّد بن حسن طوسی، قم، مؤسّسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ه‌. ق.
• فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴ه‌. ق.
• فرهنگ کتب حدیثی شیعه، سیّد محمود مدنی بجستانی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۵ه‌. ش.
• الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، چاپ محمّدرضا تجدّد، تهران، ۱۳۵۰ه‌. ش.
• فهرست کتب الشّیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، محمّد بن حسن طوسی، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم، ۱۴۲۰ه‌. ق.
• قاموس الرّجال، قاضی محمّدتقی نورالله شوشتری، قم، ۱۴۱۰-۱۴۲۴ه‌. ق.
• الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، قم، دارالحدیث للطباعة و النّشر، ۱۴۲۹ه‌. ق.
• کتاب الفتن، نعیم بن حمّاد، قاهره، مکتبة التوحید، ۱۴۱۲ه‌. ق.
• کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ه‌. ق.
• الکیسانیة فی التاریخ و الادب، وداد قاضی، بیروت، دارالثقافه، بی‌تا.
• گفتمان مهدویت، لطف الله صافی گلپایگانی، قم، مسجد مقدّس جمکران، ۱۳۷۷ه‌. ش.
• لسان العرب، محمّد بن مکرم ابن منظور، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ه‌. ق.
• مجمع الرّجال، عنایة الله قهپانی، چاپ ضیاءالدّین علّامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۸۴-۱۳۸۷ه‌. ق.، چاپ افست قم، بی‌تا.
• معجم رجال الحدیث، سیّد ابوالقاسم خوئی، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ه‌. ق.
• المستدرک علی الصحیحین، محمّد بن عبدالله حاکم نیشابوری، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ه‌. ق.
• معالم العلماء، محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، چاپ عبّاس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۵۳ه‌. ش.
• المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن حلّی، قم، ۱۳۶۴ه‌. ش.
• معجم رجال الحدیث، سیّد ابوالقاسم خوئی، بیروت ۱۴۰۳ه‌. ق.، چاپ افست قم، بی‌تا.
• المقالات و الفرق، سعد بن عبدالله اشعری قمی، به کوشش محمّدجواد مشکور، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ه‌. ش.
• الملل و النحل، محمّد بن عبدالکریم شهرستانی، قم، انتشارات الشریف الرضی، ۱۳۶۴ه‌. ش.
• منتهی المقال فی احوال الرّجال، محمّد بن اسماعیل مازندرانی حائری، قم، ۱۴۱۶ه‌. ق.
• «مهدویت و مذاهب اسلامی (مـشترکات و تفاوت‌ها)»، غلامحسین زینلی، انتظار موعود، بهار و تابستان ۱۳۸۴ه‌. ق.، شـمارة ۱۱ و ۱۲.
• «نسب‌شناسی تحلیلی امام مهدی از منظر فریقین»، مشرق موعود، شمارة ۴۵/۱، صص ۱۹۲-۱۹۳.
• «واکاوی مذهب و روایات حسن بن صالح در کتب امامیه»، محمّدکاظم رحمان ستایش و اعظم فرجامی، مطالعات قرآن و حدیث، پائیز و زمستان ۱۳۹۰ه‌. ش.، شمارة ۱.
• الوجیزة فی الرّجال، محمّد باقر مجلسی، چاپ محمّدکاظم رحمان ستایش، تهران، ۱۳۷۸ه‌. ش.
• Tradition and survival: a bibliographical survey of early Shiite literature، Hossein Modarressi Tabataba'i، vol. ۱، Oxford ۲۰۰۳.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس


۱. الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
۲. رجال البرقی، احمد بن محمّد برقی، ص۱۲۲.
۳. . لسان العرب، ابن منظور، ذیل «زرد» و «سرد.
۴. اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۴.
۵. اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۵.
۶. الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
۷. از جمله الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
۸. رجال، حسن بن یوسف علّامه حلّی، ص۳۷.
۹. الوجیزة فی الرّجال، محمّد باقر مجلسی، ص۵۹.
۱۰. رجال البرقی، احمد بن محمّد برقی، صص ۱۱۸، ۱۲۶.
۱۱. رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، ص۳۴۷.
۱۲. الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶.
۱۳. رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، ص۳۷۲.
۱۴. الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶.
۱۵. رجال نجاشی، احمد بن علی نجاشی، صص ۴۳۸-۴۳۹.
۱۶. رجال الطّوسی، محمّد بن حسن طوسی، ص۴۰۸.
۱۷. اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۴.
۱۸. اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۵۶.
۱۹. اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۵۶.
۲۰. اختیار المعرفة الرّجال، محمّد بن عمر کشّی، ص۵۸۵.
۲۱. نیز اصحاب اجماع.
۲۲. تنقیح المقال فی علم الرّجال، عبدالله بن محمّد مامقانی، ج۲۰، ص۳۶۰.
۲۳. تنقیح المقال فی علم الرّجال، عبدالله بن محمّد مامقانی، ج۲۰، ص۳۶۰.
۲۴. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۹۲، ۳۳۲-۳۷۴، ج۲۳، صص ۱۹، ۲۳۷-۲۸۴.
۲۵. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، ص۹۴، ج۲۳، ص۲۱.
۲۶. الغیبة، محمّد بن حسن طوسی، صص ۳۵ و ۶۸.
۲۷. تفصیل وسائل الی تحصیل مسائل الشریعة، محمّد بن حسن حرّ عاملی، ج۲۷، صص ۱۰۷-۱۰۸.
۲۸. اصول علم الرّجال، عبدالهادی فضلی، ص۳۱.
۲۹. الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، صص ۱۵۹-۱۶۰، ۱۶۴-۱۶۵.
۳۰. برای نمونه اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، صص ۱۳۵، ۱۴۰، ۱۶۰، ۳۵۷، ۴۴۵.
۳۱. اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، صص ۲۰، ۱۲۷.
۳۲. جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، محمّد بن علی اردبیلی غروی حائری، ج۱، صص ۲۲۱-۲۲۴.
۳۳. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۹۲-۹۳، ۳۳۳، ج۲۳، صص ۱۹-۲۱، ۲۳۷.
۳۴. الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۱۲۲.
۳۵. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۳۳۳-۳۷۴، ج۲۳، صص ۲۳۷-۲۸۴.
۳۶. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، صص ۹۲-۹۴، ج۲۳، صص ۱۹-۲۱.
۳۷. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۵، ص۹۴، ج۲۳، ص۲۱.
۳۸. المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن حلّی، ج۱، ص۳۳.
۳۹. رجال السید بحرالعلوم المعروف بالفوائد الرّجالیة، سید محمّدمهدی بحرالعلوم، ج۲، ص۸۶.
۴۰. الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، صص ۱۲۲-۱۲۳.
۴۱. الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶ که الفرائض و الحدود و الدیات را نام یک کتاب دانسته است.
۴۲. معالم العلماء، محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، ص۲۸، المُزاح یا المزاج.
۴۳. الفهرست، محمّد بن اسحاق بن ندیم، ص۲۷۶.
۴۴. معالم العلماء، محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، ص۲۸.
۴۵. متوفّای ۲۴۶، مؤلّف المختصر و از نامورترین فقیهان شافعی.
۴۶. اعلام الوری باعلام الهدی، فضل بن حسن طبرسی، ج۲، ص۲۵۸.
۴۷. اصول علم الرّجال، عبدالهادی فضلی، ص۳۱.
۴۸. اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، ص۱۵۸.
۴۹. اسماء مصنفی الشّیعة المشتهر برجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، ص۵۸.
۵۰. الفهرست، محمّد بن حسن طوسی، ص۵۸.
۵۱. الذّریعة الی تصانیف الشّیعة، محمّدمحسن آقابزرگ طهرانی، ج۲۱، ص۶۹.
۵۲. شایان ذکر است که تعداد قابل توجّهی از محدّثان و‌اندیشمندان اهل سنّت بر این باورند که مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از تبار رسول خدا صلّ الله علیه و آله و امام حسین (علیه‌السّلام) است («نسب شناسی تحلیلی امام مهدی از منظر فریقین»، مشرق موعود، شماره ۴۵/۱. صص ۱۹۲-۱۹۳.
۵۳. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۱، ص۲۸۷.
۵۴. الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، ج۲، صص ۳۴۹، ۳۵۰-۳۵۲ و ۳۹۹-۴۰۰.
۵۵. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، صص ۶۴۱-۶۴۲.
۵۶. الغیبة، محمّد بن حسن طوسی، صص ۴۷۱-۴۷۲ و الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی زینب نعمانی، ص۲۳۷.
۵۷. الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، ج۱۵، صص ۴۸۲، ۴۸۳، ۵۱۵.
۵۸. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، ص۶۵۲ و الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی زینب نعمانی، ص۲۷۹.
۵۹. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۱، ص۳۲۸.
۶۰. الغیبة، محمّد بن ابراهیم بن ابی زینب نعمانی، ص۲۸۲.
۶۱. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، ص۳۳۸.
۶۲. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، صص ۳۳۴-۳۳۵.
۶۳. کمال الدّین و تمام النّعمة، محمّد بن علی بن بابویه صدوق، ج۲، ص۷.




جعبه ابزار