حصر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَصْر (به فتح حاء و سکون صاد) و
حَصَر (به فتح حاء و صاد) از
واژگان قرآن کریم که به معنای تنگ گرفتن و تنگی هستند. مشتقات این واژه نیز در
قرآن به کار رفته است، مانند:
حَصور (به فتح حاء) به معنی کسی که خود را از شهوات نفسانی باز دارد، پارسا؛
حَصیر (به فتح حاء)، به معنای سجن و محبس.
حَصْر به معنی تنگ گرفتن است.
قاموس آن را تنگ گرفتن و حبس گفته است.
(وَخُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ) «بگیرید آنها را و حبس کنید.»
(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ اُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ...) «فقرایی که در راه
خدا ممنوع و محبوس شدهاند.»
(فَاِنْ اُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ...) «پس اگر از ادامه
حجّ ممنوع شدید آنچه میسّر باشد
قربانی کنید.»
راغب گوید: حصر و احصار به معنی منع از طریق بیت (
کعبه) است.
احصار در منع ظاهر مثل دشمن و منع باطن مثل مرض هر دو گفته میشود ولی حصر فقط در منع باطن است. آیات:
(فَاِنْ اُحْصِرْتُمْ)(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ اُحْصِرُوا) به هر دو از منع ظاهر و باطن محمول است.
حَصَر به معنی تنگی است.
«حصر الرّجل حصرا: ضاق صدره»
(اَوْ جاؤُکُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ اَنْ یُقاتِلُوکُمْ...) «یا بر شما آمدند که سینههایشان تنگ شده از اینکه با شما بجنگند.» مراجعه به
اقرب الموارد نشان میدهد که فعل حصر از باب ضرب یضرب و نصر ینصر به معنی تنگ گرفتن و منع و حبس و مصدر آن بر وزن (فلس) است و از باب علم یعلم به معنی تنگ شدن و
مصدر آن بر وزن فرس است. و همچنین دو باب اوّل و
باب افعال هر دو متعدیاند و از
ابوعمرو شیبانی نقل میکند که: حصر و احصر هر دو به معنی حبس است.
(وَجَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً) حصیر را سجن و محبس گفتهاند
و این بدان علّت است که جهنّم شخص را ممنوع و محبوس میکند و حصیر به معنای
فاعل و تنگ گیرنده است یعنی: «
جهنّم را برای
کفّار زندان قرار دادیم.»
(اَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ) («خدا تو را به «يحيى» بشارت مىدهد؛ (كسى) كه كلمه خدا (مسيح) را تصديق مىكند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاى سركش بركنار، و پيامبرى از صالحان است.»)
گفتهاند حصور کسی است که خود را از
جماع باز دارد یا کسی که نزد زنان نیاید
و آنکه در از بین بردن غریزه جنسی خود را به زحمت افکند ولی اینها با ظاهر آیه و واقعیت
دین جور در نمیآید بهتر است گفته شود: حصور کسی است که خود را از مشتهیات نفس باز دارد یعنی: پارسا. و آن
صیغه مبالغه است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حصر»، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸.