حقیقت معجزه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کارهای خارق العادهای که از
پیامبران برای اثبات
نبوت صادر می گردد با نام
معجزه خوانده می شود، و همین گونه کارها از غیر پیامبران، با نام
کرامت ذکر می شود. این مقاله در صدد بیان حقیقت معجزه از آیات و روایات میباشد.
امام صادق (علیهالسّلام) در تعریف
معجزه میفرماید: «و المعجزة علامةٌ لله لا یعطیها الا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب؛ «معجزه» نشانهای از
خداوند است که آن را جز به
پیامبران و فرستادگان و حجتهای خود نمیدهد، تا به وسیلهی آن،
راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از درغگویی (مدعیان دروغین) شناخته شود.»
واژه «معجزه» از «
عجز» ـ مقابل
قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیة؛ و برخی آن را
تای مبالغه میدانند، مانند تا در «علامة».
در توضیح این
حدیث شریف باید دانست که معجزه ـ چنان که از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارق العادهای است که نوع
بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به
اراده و
مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای
رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «
مقابله به مثل» (
تحدی) نیز مینمایند.
قرآن کریم از این واژه به «
آیت»، یعنی
نشانه و
علامت، و نیز به «
بیّنه» تعبیر کرده است. و در روایات (از جمله
روایت فوق) و فرهنگ متکلمان (از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار میسازد) به «معجزه» تعبیر شده است.
البته قرآن آثار
خلقت خداوند را نیز که دلیلی قطعی و تردیدناپذیر بر
وجود خداوند میباشد، به «
آیات» تعبیر کرده است، و اما «
آیه» به معنای معجزه، مانند:
«قُلْ اِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ وَ اِنَّما اَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ من فقط بیم دهندهای آشکارم و آیهها و نشانهها نزد خدا (به دست او) است»
؛
«و مان کان لِرسول ان یاتی بآیة الاّ باذن الله؛ هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزهای را بدون
اذن خدا بیاورد»
و نیز آیهی ۳۷
سوره انعام و آیه ۱۵ سوره انعام
و آیه ۱۲۴
و آیه ۲۰
سوره یونس و آیات دیگر.
قرآن کریم نقل میکند که مردم هر زمان، از پیامبران زمان خویش تقاضای «آیت» و «معجزه» میکردند و آنها نیز به درخواستهایی که معقول و منطقی و در راستای حقیقتجویی بود، پاسخ مثبت میدادند، ولی اگر درخواستها از سوی مردمی بهانه جو بود و به جهت دشمنی و
مبارزه و
معارضه با پیامبران صورت میگرفت، چون پیامبران برای اثبات رسالت خویش به مقدار لازم معجزه آورده بودند، به خواستهی آنها پاسخ نمیدادند.
قرآن کریم معجزههای زیادی را برای
پیامبران نقل کرده است؛ مانند: زنده کردن
مرده،
علاج بیماران صعب العلاج و علاج کور مادرزاد، سخن گفتن در
گهواره، تبدیل
عصا به
اژدها، خبر دادن از نهان و
آینده و..
از آنچه گفته شد، میتوان چهار
رکن اساسی برای معجزه بیان کرد:
۱. کاری خارق العاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچ کس ـ هر چند
نابغه باشد ـ نمیتواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد؛
۲. این کار خارق العاده تنها با
اذن و مشیّت الهی صورت میگیرد؛
۳. همراه با ادعای پیامبری است؛ یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد؛
۴. همراه با «تحدی» است؛ یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل؛ به این ترتیب که از تمام انسانها
دعوت کند که اگر میتوانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند.
بنابراین، اگر یکی از موارد یاد شده در کار نباشد، نمیتوان آن را معجزه نامید.
معجزه دارای امتیازها و ویژگیهایی است که در سایر کارهای خارق العاده وجود ندارد. این ویژگیها عبارت است از:
۱.
سحر و
جادو و مانند آن، اموری فرا گرفتنی هستند و انجام آنها به
آموزش و
تمرین و
ریاضت نیاز دارد، ولی معجزه، بدون آموزش و تمرین، آورده میشود؛ قرآن در این زمینه میفرماید: «وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ؛
لکن شیاطین
کفر ورزیده و به مردم سحر تعلیم میدادند.
برای مثال،
حضرت مسیح (علیهالسّلام) در
گهواره با سخن گفتن خود،
اعجاز میکند، بدون آن که آموزش و
تربیت در این زمینه دخالتی داشته باشد.
۲. ساحران و
مرتاضان و مانند آنها، در هر شرایطی از زمان و مکان و با هر ابزاری، بر انجام کارهای خود توانایی ندارند و قدرت آنها به امور معینی محدود است؛ لذا برای همهی افراد همان کارهای معین را تکرار میکنند، ولی معجزههای پیامبران، هیچ یک از این قیدها و شروط را ندارد؛ چرا که به نیروی لا یزال و نامحدود الهی وابسته است؛ از این رو، گاه مردم امر بی سابقهای را از
پیامبر میخواستند و او به اذن خداوند، آن را ـ بر طبق خواستههای آنها ـ انجام میداد.
۳. ساحر و جادوگر
ادعای پیامبری ندارد؛ اما پیامبر همزمان با ارائهی معجزه، به پیامبری خویش تصریح میکند و یا
امام ـ با تعمیم در مفهوم معجزه ـ اظهار میکند که
وصی و
خلیفه پیامبر است.
۴. سحر و جادو با نیروی قوی تر و بالاتر از نوع خود، قابل معارضه و شکست پذیر است، ولی معجزه را نمیتوان شکست داد و با آن
مقابله کرد.
۵. صاحبان سحر و جادو در بیشتر موارد به دنبال
دنیا و منافع خود هستند و یا
اخلاق فاسدی دارند که نشان میدهد آنچه انجام میدهند، معجزه نیست، ولی معجزه تنها از کسانی صادر میشود که جلوه گاه ویژگیهای نیک و
اخلاق پسندیده هستند و دارای هدف عالی تربیتی و انسانی میباشند.
۶. معجزه پیغمبران، بر خلاف سحر و جادو، همراه با
تحدی است؛ یعنی دعوت به مقابله و معارضه و اعلان به مردم که اگر میتوانند، مانند آن را بیاورند. البته لازم نیست که تحدی به صراحت اعلام شود، بلکه اگر کیفیت آوردن معجزه به گونهای باشد که همگان تحدی را از آن بفهمند، کفایت میکند
سایتاندیشه قم، برگرفته از مقاله «حقیقت معجزه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۴.