• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حق حضانت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حق حضانت
۱۲. پدر و مادر، دارای حق حضانت کودک خویش:
«واذا طـلقتم النساء فبلغن اجلهن فلا تعضلوهن ان ینکحن ازوجهن... • والولدت یرضعن اولـدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف...»«و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عده خود را به پایان رسانیدند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند!...• مادران، فرزندان را دو سال تمام، شیر می‌دهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد، حتی اگر طلاق گرفته باشد)...! »
منظور از والدات مادرانند، و اگر نفرمود امهات و به جای آن فرمود : «والدات»، برای این بود که کلمه أم اعم از کلمه والده است، همچنانکه کلمه أب اعم از کلمه والد است، و کلمه ابن اعم از ولد است،
حق مطلب در مسأله فرزند این است که نظام تکوین فرزند را ملحق به پدر و مادر و هر دو می‌کند، برای اینکه هستی فرزند مستند به هر دوی آنها است، و اما اعتبار اجتماعی البته در این باره مختلف است، بعضی از امتها فرزند را ملحق به مادر می‌دانند، و بعضی به پدر، و آیه شریفه، نظریه دوم را معتبر شمرده و با تعبیر از پدر به «مولودله» به این اعتبار اشاره کرده است.
در این بخش از آیه، حق شیر دادن در دو سال شیرخوارگی به مادر داده شده، و او است که می‌تواند در این مدت از فرزند خود نگاهداری کند و به اصطلاح حق حضانت در این مدت از آن مادر است، هر چند ولایت بر اطفال صغیر به عهده پدر گذاشته شده است، اما از آنجا که تغذیه جسم و جان نوزاد در این مدت با شیر و عواطف مادر پیوند ناگسستنی دارد این حق به مادر داده شده، علاوه بر این عواطف مادر نیز باید رعایت شود، زیرا او نمی‌تواند آغوش خود را در چنین لحظات حساسی از کودکش خالی ببیند و در برابر وضع نوزادش بی تفاوت باشد، بنابراین قرار دادن حق حضانت و نگاهداری و شیر دادن برای مادر یک نوع حق دو جانبه است که هم برای رعایت حال فرزند است و هم مادر، و تعبیر «اولادهن» (فرزندانشان) اشاره لطیفی به این مطلب است.
گر چه ظاهر این جمله مطلق است، و زنان مطلقه و غیر مطلقه را شامل می‌شود، ولی جمله‌های بعد نشان می‌دهد که این آیه به زنان مطلقه نظر دارد هر چند مادران دیگر نیز از چنین حقی برخوردارند، اما در صورت نبودن جدائی و طلاق، عملا اثر ندارد.
در اینجا تعبیر به «المولود له» (کسی که فرزند برای او متولد شده) به جای تعبیر به اب - والد (پدر) قابل توجه است، گوئی می‌خواهد عواطف پدر را در راه انجام وظیفه مزبور، بسیج کند، یعنی اگر هزینه کودک و مادرش در این موقع بر عهده مرد گذارده شده به خاطر این است که فرزند او و میوه دل او است، نه یک فرد بیگانه.
توصیف به معروف (به طور شایسته) نشان می‌دهد که پدران در مورد لباس و غذای مادر، باید آنچه شایسته و متعارف و مناسب حال او است را در نظر بگیرند، نه سختگیری کنند و نه اسراف .
«اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم ولا تضاروهن لتضیقوا علیهن وان کن اولـت حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن فان ارضعن لکم فـاتوهن اجورهن واتمروا بینکم بمعروف وان تعاسرتم فسترضع له اخری» «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید، و در توانائی شما است، سکونت دهید، و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند) و هرگاه باردار باشند نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند، و اگر برای شما فرزند را شیر دهند پاداش آنها را بپردازید، و (درباره فرزندان کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید، و اگر بتوافق نرسیدید زن دیگری شیر دادن آن بچه را بر عهده می‌گیرد.»
وجد (بر وزن حکم) به معنی توانائی و تمکن است، بعضی از مفسران تفسیرهای دیگری برای آن ذکر کرده‌اند که در نتیجه به همین معنی باز می‌گردد، راغب نیز در مفردات می‌گوید: تعبیر به «من وجدکم» مفهومش این است که به مقدار توانائی و به اندازه غنای خود مسکن مناسب برای زنان مطلقه در نظر بگیرید.
طبیعی است آنجا که مسکن بر عهده شوهر است بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود دنباله آیه که درباره نفقه زنان باردار سخن می‌گوید نیز شاهد این مدعا است.
۱۳. وارثان پدر و مادر دارای حق حضانت کودک در صورت فوت آنها:
«والولدت یرضعن اولـدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف... وعلی الوارث مثل ذلک...»«مادران، فرزندان را دو سال تمام، شیر می‌دهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد، حتی اگر طلاق گرفته باشد)... و بر وارث او نیز لازم است...»
از ظاهر آیه بر می‌آید: آنچه که به حکم شرع به گردن پدر است، مانند خرجی و لباس در صورتی که پدر فوت شود به گردن وارث او خواهد بود، لیکن مفسرین آیه را به معانی دیگری تفسیر کرده‌اند که با ظاهر آیه نمی‌سازد، و از آنجا که اصل مسأله مربوط به فقه است متعرض آن معانی نشدیم، اگر کسی بخواهد به آنها آگاه شود باید به کتب فقهی مراجعه نماید، و آنچه ما در معنای آیه گفتیم موافق با مذهب ائمه اهل بیت (علیه‌السّلام) است، چون از اخباری که از ایشان رسیده، همین معنا استفاده می‌شود، و همچنین موافق با ظاهر آیه شریفه نیز هست.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۲.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۳. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۵۹.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۸۶.    
۵. طلاق/سوره۶۵، آیه۶.    
۶. مفردات، راغب اصفهانی، ج۱، ص۵۱۳.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۴۶.    
۸. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۷، ص۲۲۳.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۶.    
۱۰. حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۵، ص۳۶۱.    
۱۱. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۸، ص۲۰۷.    
۱۲. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۵۳۱.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۱۴. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۶۱.    
۱۵. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۱، ص۲۶۰.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۱۱۲.    
۱۷. حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۱، ص۲۲۷.    
۱۸. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۶۸۶- ۶۸۸.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حق حضانت».    



جعبه ابزار