• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمت در قرآن (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیاتی از قرآن کریم، قرآن را کتاب آسمانی و حاوی حکمتهای الهی معرفی می‌کند.



"... یتلوا علیهم ءایـتک ویعلمهم الکتـب والحکمة.... ؛ . تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری)! » "
مقصود از «الکتاب» قرآن، و بنا بر یک احتمال «والحکمة» وصف الکتاب است گویا قرآن وصف شده به اینکه کتاب است و حکمت است.


". . یتلوا علیکم ءایـتنا... ویعلمکم الکتـب والحکمة.... ؛. . تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد... "
فرق میان" کتاب" و" حکمت"، ممکن است از این نظر باشد که کتاب اشاره به آیات قرآن و وحی الهی است که به صورت اعجاز بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شده، ولی حکمت سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و تعلیمات او است که سنت نام دارد.
و نیز ممکن است" کتاب" اشاره به اصل دستورات باشد و حکمت اشاره به" اسرار، فلسفه‌ها، علل و نتائج" آن باشد.
بعضی از مفسران نیز احتمال داده‌اند که" حکمت" اشاره به حالت و ملکه‌ای باشد که از تعلیمات کتاب حاصل می‌شود، و با داشتن آن انسان می‌تواند هر کار را بجای خود انجام دهد.


". . واذکروا نعمت الله علیکم وما انزل علیکم من الکتـب والحکمة... ؛! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، "
و مراد از نعمت در جمله: " و اذکروا نعمة الله علیکم" نعمت دین، و یا حقیقت دین است، که گفتیم همان سعادتی است که از راه عمل به شرایع دین حاصل می‌شود، مانند آن سعادت زندگی که مختص است به الفت میان زن و شوهر، دلیل بر اینکه منظور از نعمت، " نعمت دین است"، این است که خدای سبحان در آیات زیر سعادت دینی را نعمت خوانده، و فرموده: " الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی"، و نیز فرموده: " و لیتم نعمته علیکم" و نیز فرموده: " فاصبحتم بنعمته اخوانا".
و بنا بر این اینکه بعدا می‌فرماید: " و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة یعظکم به... "
به منزله تفسیری است برای این نعمت، و قهرا مراد از کتاب و حکمت ظاهر شریعت و باطن آن، و یا به عبارتی دیگر احکام و حکمت احکام است.
ممکن نیز هست مراد از نعمت مطلق نعمت‌های الهیه باشد، چه نعمت‌های تکوینی و چه غیر آن،
"لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا... ویعلمهم الکتـب والحکمة.... ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت... و کتاب و حکمت بیاموزد... "
"ذلک نتلوه علیک من الایـت والذکر الحکیم؛ اینها را که بر تو می‌خوانیم، از نشانه‌ها (ی حقانیت تو) است، و یادآوری حکیمانه است "
منظور از" ذکر حکیم" قرآن است که ذکر خدا است و از حیث آیات و بیاناتش محکم است، یعنی به هیچ وجه باطل در آن رخنه نمی‌کند و شوخی با جدش آمیخته نمی‌گردد.
". . وانزل الله علیک الکتـب والحکمة... ؛... خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد... "


"الر تلک ءایـت الکتـب الحکیم؛ الر، این آیات کتاب استوار و حکمت آمیز است "
توصیف کتاب آسمانی یعنی قرآن به" حکیم" اشاره به این است که آیات قرآن دارای آن چنان استحکام و نظم و حسابی است که هر گونه باطل و خرافه و هزل را از خود دور می‌سازد، جز حق نمی‌گوید و جز به راه حق دعوت نمی‌کند.
وکذلک انزلنـه حکمـا عربیـا ولـئن اتبعت اهواءهم بعدما جاءک من العلم ما لک من الله من ولی ولا واق؛ همان گونه (که به پیامبران پیشین کتاب آسمانی دادیم،) بر تو نیز این (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صریحی نازل کردیم و اگر از هوسهای آنان- بعد از آنکه آگاهی برای تو آمده- پیروی کنی، هیچ کس در برابر خدا، از تو حمایت و جلوگیری نخواهد کرد. "
و منظور از" حکم" قضاء و فرمان است، چون شان کتابی که از آسمان نازل شود همین است. هم چنان که در آیه دیگر فرموده: " و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه" «۱» پس کتاب از یک نظر حکم الهی است، و از یک نظر حاکم میان مردم است، و این است معنای" حکم" نه حکمت که بعضی گفته‌اند.
کلمه" عربیا" صفت است برای حکم، و اشاره است به اینکه اگر کتاب را به زبان عربی که زبان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است نازل فرموده برای این بوده که سنت او بر این جاری شده که هر پیغمبری را به زبان قوم خودش بفرستد، و در این باره فرموده: " و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه" «۲» و این معنا پوشیده نیست که خود شاهد است بر اینکه مراد از اهل کتابی که در آیه قبلی آمده یهود و نصاری است، و اصولا روی سخن در این آیات به ایشان است هم چنان که آیات سابق متعرض حال مشرکین بود.
تلک ءایـت الکتـب الحکیم؛ این آیات کتاب حکیم است (کتابی پرمحتوا و استوار) "! توصیف" کتاب" به" حکیم" یا به خاطر استحکام محتوای آن است، چرا که هرگز باطل به آن راه نمی‌یابد، و هر گونه خرافه را از خود دور می‌سازد جز حق نمی‌گوید، و جز به راه حق دعوت نمی‌کند، درست در مقابل" لهو الحدیث" (سخنان بیهوده) که در آیات بعد می‌آید قرار دارد.
و یا به معنی آن است که این قرآن همچون دانشمند حکیمی است که در عین خاموشی با هزار زبان سخن می‌گوید، تعلیم می‌دهد، اندرز می‌گوید، تشویق می‌کند، انذار می‌نماید، داستانهای عبرت انگیز بیان می‌کند، و خلاصه به تمام معنی دارای حکمت است، و این سرآغاز، تناسب مستقیمی دارد با سخنان" لقمان حکیم" که در این سوره از آن بحث به میان آمده.
البته هیچ مانعی ندارد که هر دو معنی" حکمت" در آیه فوق منظور باشد.
"وانه فی‌ام الکتـب لدینا لعلی حکیم؛ و آن در «ام الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است "
این توصیف بزرگی است برای قرآن که از علم بی پایان حق سرچشمه گرفته و اصل و اساسش نزد او است.
و به همین دلیل در توصیف دوم می‌گوید: " این کتابی است والا مقام" (لعلی).
و در توصیف سوم می‌فرماید: " حکمت آموز و مستحکم و متین و حساب شده است" (حکیم).


"واذکرن ما یتلی فی بیوتکن من ءایـت الله والحکمة... ؛ آنچه را در خانه‌های شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده می‌شود یاد کنید خداوند لطیف و خبیر است! "
در اینکه میان" آیات الله" و" حکمت" چه فرقی است؟ بعضی از مفسران گفته‌اند، هر دو اشاره به قرآن است، منتهی تعبیر به" آیات" جنبه اعجاز آن را بیان می‌کند و تعبیر به" حکمت" محتوای عمیق و دانشی را که در آن نهفته است باز می‌گوید.
بعضی دیگر گفته‌اند: " آیات الله" اشاره به آیات قرآن است و" حکمت" اشاره به سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اندرزهای حکیمانه او.
گر چه هر دو تفسیر، مناسب مقام و الفاظ آیه است، اما تفسیر اول نزدیکتر به نظر می‌رسد، چرا که تعبیر به"تلاوت" با آیات الهی مناسبتر است، بعلاوه در آیات متعددی از قرآن، تعبیر" نزول" در مورد آیات و حکمت، هر دو آمده است، مانند آیه ۲۳۱ بقره و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة شبیه همین تعبیر در آیه ۱۱۳ سوره نساء نیز آمده است.


"الر کتـب احکمت ءایـته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر؛ الر، این کتابی است که آیاتش استحکام یافته سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است! "
کلمه" حکیم" یکی از اسمای حسنای الهی و از صفات فعل او است که از محکم کاری او در صنع عالم خبر می‌دهد. و همچنین است نام" خبیر" که دلالت می‌کند بر اینکه خدای تعالی به جزئیات احوال موجودات و امور هستی و مصالح آنها با خبر است، و اگر احکام آیات و تفصیل آنها را به حکیم بودن خدا و خبیر بودنش نسبت داده به خاطر مناسبتی است که بین آن دو وجود دارد.
"ادع الی سبیل ربک بالحکمة... ؛ . با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما"
مقصود از «حکمت»، قرآن است.


"ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمة... ؛ این (احکام)، از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده"
تعبیر به" حکمت" اشاره به این است که این احکام آسمانی در عین اینکه از وحی الهی سرچشمه می‌گیرد با ترازوی عقل، نیز کاملا قابل سنجش و قابل درک است، چه کسی می‌تواند زشتی شرک یا قتل نفس، یا آزار پدر و مادر و همچنین قبح زنا، و کبر و غرور، و ظلم به یتیمان، و عواقب شوم پیمان شکنی و مانند آن را انکار کند.
به تعبیر دیگر این احکام هم از طریق حکمت عقلی، اثبات شده است، و هم از طریق وحی الهی، و اصول همه احکام الهی چنین است هر چند جزئیات آن را در بسیاری از اوقات با چراغ کم فروغ عقل نمی‌توان تشخیص داد و تنها در پرتو نورافکن نیرومند وحی باید درک کرد.
بعضی از مفسران از تعبیر" حکمت" این استفاده را نیز کرده‌اند که احکام متعددی که در آیات پیشین گذشت از احکام ثابت و مستحکم و غیر قابل نسخ است که در همه ادیان آسمانی بوده است، فی المثل شرک و قتل نفس و زنا و پیمان شکنی، چیزی نیست که در هیچ مذهبی، مجاز شمرده شده باشد، پس این احکام جزء محکمات و قوانین ثابت محسوب می‌شود.
"ولقد جاءهم من الانباء ما فیه مزدجر• حکمة بــلغة.... به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار ( انبیا و امتهای پیشین) به آنان رسیده است! • این آیات، حکمت بالغه الهی است... "
«حکمة...» یعنی قرآن، حکمت تامی است که به غایت و نهایت رسیده است.
". . یتلوا علیهم ءایـته ویزکیهم ویعلمهم الکتـب والحکمة... ؛... رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد... "


پیامهای حکیمانه و رسای قرآن، اتمام حجت الهی بر خلق است.
"ولقد جاءهم من الانباء ما فیه مزدجر• حکمة بــلغة فما تغن النذر؛ به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امتهای پیشین) به آنان رسیده است! • این آیات، حکمت بالغه الهی است اما انذارها (برای افراد لجوج ) فایده نمی‌دهد"
سپس می‌افزاید: " این آیات حکمت بالغه الهی است، و اندرزهایی است عمیق و رسا، اما این انذارها برای این افراد لجوج مفید نیست، و به حال آنها سودی ندارد" (حکمة بالغة فما تغن النذر) «۱» «۲».
خلاصه اینکه در" فاعلیت فاعل" هیچ نقصی نیست، هر چه هست در قابلیت قابل، و گرنه آیات الهی، پیامبران بزرگ، اخباری که از امم پیشین رسیده، و خبرهایی که از قیامت به آنها داده می‌شود هر کدام حکمتی بالغ و رساست که می‌تواند در روح و جان آنها اثر بگذارد اگر کمترین آمادگی روحی وجود داشته باشد.
پیامهای حکیمانه قرآن، در اوج کمال و رسایی است.
"ولقد جاءهم من الانباء ما فیه مزدجر• حکمة بــلغة فما تغن النذر؛ به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امتهای پیشین) به آنان رسیده است! • این آیات، حکمت بالغه الهی است اما انذارها (برای افراد لجوج) فایده نمی‌دهد"
حکمت" به معنای کلمه حقی است که از آن بهره برداری شود، و کلمه" بالغه" از ماده بلوغ است که به معنای رسیدن هر رونده‌ای است به آخرین حد مسافت، ولی به طور کنایه در تمامیت و کمال هر چیزی هم استعمال می‌شود، پس" حکمت بالغه" آن حکمتی است که کامل باشد، و از ناحیه خودش نقصی و از جهت اثرش کمبودی نداشته باشد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۹..    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۴.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱..    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۱۲.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱..    
۶. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۵۶.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۴..    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۵۸..    
۹. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۳۲.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۱۱۳..    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۱..    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۱۵.    
۱۳. رعد/سوره۱۳، آیه۳۷..    
۱۴. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۵۱۱.    
۱۵. لقمان/سوره۳۱، آیه۲..    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۹.    
۱۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۴..    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۹.    
۱۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۴..    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۶.    
۲۱. هود/سوره۱۱، آیه۱..    
۲۲. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۰۶.    
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵..    
۲۴. طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان، ج ۶، ص ۲۱۰    
۲۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹..    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲۵.    
۲۷. قمر/سوره۵۴، آیه۴..    
۲۸. قمر/سوره۵۴، آیه۵..    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۱.    
۳۰. جمعه/سوره۶۲، آیه۲..    
۳۱. قمر/سوره۵۴، آیه۴..    
۳۲. قمر/سوره۵۴، آیه۵..    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۱.    
۳۴. قمر/سوره۵۴، آیه۴..    
۳۵. قمر/سوره۵۴، آیه۵..    
۳۶. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۹۱.    






قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله « حکمت در قرآن »    



رده‌های این صفحه : حکمت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار