حکم رشوه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رشوهخواری کنایه از پرداخت
پول یا چیزی به کسی است تا وی در مقابل کاری را برای طرف که معمولا غیرقانونی است را انجام دهد. به پول یا چیزی که در این راه پرداخت میشود
رشوه اطلاق میگردد.
رشوهخواری حرام است.
«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛
و
اموال یکدیگر را به
باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به
گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به
قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است).»
منظور آن است که بخشی از
مال را به صورت
هدیه یا رشوه (و هر دو در اینجا یکی است) به قضات دهند که بقیه را تملک کنند،
قرآن میگوید:
گر چه ظاهرا در اینجا به حکم
قاضی مال را به چنگ آوردهاید، ولی این اکل مال به باطل است و گناه.
رشوه دادن حرام است.
«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است).»
تصرف در اموال به دست آمده از راه پرداخت
رشوه حرام است.
«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است).»
در حدیثی از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم که فرمود: انما انا بشر و انما یاتینی الخصم فلعل بعضکم ان یکون الحن بحجته من بعض فاقضی له فمن قضیت له بحق مسلم، فانما هی قطعة من نار فلیحملها او لیذرها.
من بشری مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر میان شما داوری کنم) گاه نزاعی نزد من طرح میشود، و شاید بعضی در اقامه دلیل از دیگری نیرومندتر باشد و من به مقتضای ظاهر دلیلش به سود او قضاوت میکنم اما بدانید چنان که من حق کسی را (بر حسب ظاهر) برای دیگری قضاوت کنم (و در واقع مال او نباشد
فکر نکنید چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به نفع او
حکومت کرده، برای او
حلال است) آن قطعهای از
آتش است، اگر آتش را میخواهد، آن را بپذیرد، و گرنه آن را رها سازد.
رشوه خواری در
آیین یهود حرام بود.
«... ومن الذین هادوا... • سمـعون للکذب اکــلون للسحت.....؛
...گروهی از
یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای
تکذیب تو بیابند آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند آنها سخنان را از مفهوم اصلیش
تحریف میکنند.... • آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند مال حرام فراوان میخورند پس اگر نزد تو آمدند...»
(مراد از «للسحت» رشوه است.)
"اکالون للسحت" یعنی بسیار چیزهایی که
دین آنان را میپوشاند. در کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز آمده آنجا که فرمود: هر گوشتی که از سحت (یعنی از غذای حرام در بدن یک
انسان) بروید آتش سزاوار به آن است و باز به همین جهت رشوه را "سحت" خواندهاند.
پس معلوم شد هر مالی که از راه حرام کسب شود سحت است و سیاق
آیه دلالت دارد بر اینکه مراد از "سحت" در آیه شریفه همان رشوه است و از ایراد این وصف در این مقام معلوم میشود که علمای یهود که آن عده را به نزد پیامبر اسلام فرستادند در داستانی که پیش آمده بوده برای اینکه به حکم واقعی خدا حکم نکنند رشوه گرفته بودند و حکمی غیر حکم خدا کرده بودند چون اگر حکم خدا را اجرا میکردند یک طرف از دو طرف
نزاع متضرر میشد و همین طرف با دادن رشوه
ضرر را از خود دور ساخته بودند.
از همین جا روشن میشود که دو جمله: "سماعون للکذب اکالون للسحت" دو صفت است که برای مجموع افراد مربوط به این داستان ذکر شده و اما از نظر توزیع جمله اول صفت برای یهودیانی است که نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمدند و جمله دوم صفت آن علمایی است که رشوه گرفتند تا
زناکار سنگسار نشود البته هم جمله اول و هم جمله دوم شامل کسان دیگری هم که وضع آنان را دارند میشود و حاصل معنای آیه این است که یهودیان دو طائفهاند یک
طائفه علمای ایشانند که رشوه خوارند و طائفه دیگر مقلدین ایشانند که اکاذیب آن
علما را
گوش میدهند و میپذیرند.
حکم صادر شده بر اثر گرفتن رشوه اعتباری ندارد.
«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به
قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است).»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم رشوه».