خاندان گنجه ای
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاندان گنجهای یکی از خاندانهای مهم دوران قاجار و پهلوی بود که اهل گنجه بودند و پس از تسلط روسها بر منطقه قفقاز، این خاندان از این منطقه خارج شدند و به تبریز آمدند و توانستند در این منطقه به تجارت و ملکداری و همچنین سیاست وارد شوند. ریشه این خاندان به جوادخان قاجار گنجهای بر میگردد؛ همچنین جد جوادخان، با جد خاندان قاجار یکی بوده است؛ بنابر گزارش محمدعلی بهمنی خاندان وی در قرن نهم هجری از شام به ایران آمدند:
«جوادخان قاجار آخرین حکمران ایران در گنجه که در سال ۱۲۱۸ق در آغاز جنگهای ایران و روس و در جریان تهاجم سپاهیان روسیه تزاری به فرماندهی ژنرال سیسیانوف به گنجه کشته شد و با درگذشت او حاکمیت دولت ایران در گنجه نیز به پایان رسید، جوادخان آخرین فرد خاندان زیاداوغلی قاجار است که بیش از سیصد سال بر گنجه و قراباغ فرمانروائی کردند و در واقع نماد حاکمیت ایران در قفقاز به شمار میرفتند؛ اجداد بزرگ جوادخان، خضربیگ قاریمیش قاجار اولین فرد از خاندان زیاد اوغلی قاجار بود که در صحنه سیاسی ایران پدیدار گردید؛ خضر بیگ نزدیک سال ۹۰۰ق از آناتولی و شام به همراه ایل قاجار به ایران آمده و در مسلک پیروان صفوی درآمد. امتبیگ فرزند خضربیگ قاریمیش نزدیک به سال ۹۰۷ق به حضور شاه اسماعیل رسید و لقب زیاداوغلی گرفت؛ فرزند امتبیگ، شاهوردی سلطان، زیاداوغلی جد جوادخان و جد خاندان سلطنتی قاجاریه بود که نامدارترین شخصیت در دودمان زیاد اوغلی است.
»
به این ترتیب خاندان گنجهای در دوران صفویه به ایران آمدند و در تبریز سکنا گزیدند.
علینقی گنجهای
علینقی گنجهای در ۱۲۵۱ه. ش در شهر تبریز به دنیا آمد. وی پس از رسیدن به سن رشد و انجام تحصیلات مقدماتی در حجره پدرش به کار پرداخت و به فوت و فن تجارت واقف شد و بعد مستقلا تجارتخانه دائر کرد. در نهضت مشروطیت در زمره آزادیخواهان قرار گرفته، برای حکومت قانون فعالیت دامنهداری را آغاز نمود و از این رو در بین مردم آذربایجان یکی از قدمای احرار و مشروطهطلبان دو آتشه معروف میباشد. گنجهای پس از استقرار مشروطیت به حزب دموکرات پیوست و از سران آن حزب در آذربایجان شد. وی در دوره هفتم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۷ه. ش به نمایندگی از شهر تبریز به مجلس راه یافت.
علینقی گنجهای تدریجا با شیخ محمد خیابانی نزدیک گردید و در نهضتی که به زعامت شیخ در آذربایجان برپا شد و همه گونه مساعدت مالی و فکری از طرف او به عمل میآمد. پس از قیام شیخ محمد در تبریز که منجر به کشته شدن او شد، حاج میرزا علینقی از مجازات مصون نماند. خانه او را غارت کردند و چندی نیز در زندان بسر برد؛ ولی پس از مدتی از وی رفع اتهام گردید و به شغل خود ادامه داد. وی در حدود یک سال وکیل مجلس بود تا این که در ۱۲مهر سال ۱۳۰۸ه. ش هنگامیکه با درشکه شخصی عازم منزل خود بود به علت شرارت اسبهای درشکه از درشکه پرت و به سختی مجروح میشود و پس از ساعتی فوت مینماید و در ابنبابویه دفن میگردد.
رضا گنجهای
رضا گنجهای در شهر تبریز به دنیا آمد. پدر او میرزا علینقی از آزادیخواهان دوره مشروطیت به شمار میرفت که به نمایندگی از مردم تبریز به مجلس نیز راه یافت. خانه آنها، محل آمدوشد مشروطهخواهان آن دوره؛ مانند سیدحسن تقیزاده و حاج اسماعیل امیرخیزی بود. گنجهای از همان ابتدا شوق روزنامهنگاری داشت و در مدرسه حکمت، روزنامهای به نام وطن، راهانداخته بود.
گنجهای در سال ۱۳۰۵ه. ش به تهران آمد و تحصیلات خود را در این شهر ادامه داد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وی در سال ۱۳۱۰ه. ش به اروپا رفت و در پلیتکنیک زوریخ به تحصیل پرداخت و توانست در سال ۱۳۱۶ه. ش در رشته مهندسی ماشین فارغالتحصیل شود. رضا گنجهای سپس به ایران بازگشت و در راهآهن و دانشگاه به کار و تدریس پرداخت.
پس از خروج رضاشاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰ه. ش و تغییر اوضاع سیاسی روز، گنجهای به تشویق حاج اسماعیل امیرخیزی، به فکر انتشار نشریهای فکاهی افتاد. از اینرو، در سال ۱۳۲۱ه. ش امتیاز باباشمل (به معنی لوطی وداش مشدی) را به مدیریت و سردبیری خود از وزارت فرهنگ درخواست نمود که در ۱۸اسفند همین سال از سوی شورای عالی فرهنگ، و علیاکبر سیاسی (وزیر فرهنگ) با صدور امتیاز نشر هفتهنامهای بهنام او موافقت شد.
شماره نخست باباشمل در روز پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۲۲ه. ش انتشار یافت و بر خلاف انتظار گنجهای، نسخههای آن به سرعت نایاب گردید، به گونهای که او مجبور به تجدید چاپ آن شد.
باباشمل در اوایل انتشار در ۸صفحه با قطع کوچک و غالباً در پنجشنبه هر هفته منتشر میشد. در بالای صفحه اول، نام نشریه؛ یعنی باباشمل و تصویر مردی با سبیل و کلاه تخم مرغی شکل آمده بود که در زیر آن، عدم انتساب نشریه به گروههای سیاسی گوشزد شده بود.
در همین صفحه، کاریکاتوری ترسیم میشد که تناسب موضوعی آن با اوضاع سیاسی روز، از ویژگیهای برجسته آن به شمار میرفت، به گونهای که آل احمد آنها را نوعی تحول در ترسیم کاریکاتور در ایران میدانست.
نویسندگان بسیاری همچون رضا گنجهای، احمد گلچین معانی، رهی معیری (با نام مستعار زاغچه)، مهندس فزونی (با نام مستعار مهندس الشعرا)، ابراهیم صهبا (با نامهای مستعار شیخ سرنا و ابرام سرپا) و نویسندگانی با نامهای مستعار لاادری، دوزخی، مجنون،هالو، کلاغ سیاه، خفیه نویس، اللهوردی، و.. مطالب باباشمل را تهیه میکردند و همچنین بهرام داوری و بنیسلیمان ترسیم کاریکاتورهایِ باباشمل را برعهده داشتند.
زبان و شیوه بیان مقالات باباشمل، به شکل ساده، عوام فهم و محاورهای بود و همین ویژگیها، از عوامل نفوذ این نشریه در میان تودههای مردم شده بود.
به گفته آلاحمد، زبان باباشمل، نجیب و شوخیهای آن با نزاکتتر و روحانیتر از دیگر نشریات فکاهی بود و از رکاکت و ابتذال هم چیزی در آن به چشم نمیخورد.
نگاهی به این سرمقالهها میزان تاثیرپذیری گنجهای از نوشتههای علیاکبر طاهرزاده (صابر) در روزنامه ملانصرالدین، علیاکبر دهخدا (دخو)، در روزنامه صوراسرافیل با عنوان «چرند و پرند» و لطایف نکتهگویان آذربایجانی را نشان میدهد.
تاثیرپذیری گنجهای از دهخدا و ارادتش به او، به حدی بود که در سرمقاله شماره اول، با عنوان «بهیاد دخو - داش ماهم آمدیم!»، به این موضوع اشاره کرده است.
باباشمل مجموعاً در ۱۵۰ شماره و در دو دوره جدا از هم، طی ۳ سال واندی منتشر شد انتشار این نشریه در فروردینماه سال ۱۳۲۲ه. ش آغاز شد؛ گنجهای در ۱۰ اسفند سال ۱۳۲۶ه. ش با انتشار شماره ۱۵۰ و با ذکر این نکته که طی این چند سال، تنهااندوختهاش از فعالیت مطبوعاتی، «کینه دشمنان و رنجش دوستان» بوده، و دیگر «صبر و تواناییش» به سر آمده است، به انتشار باباشمل پایان داد.
وی همزمان با انتشار روزنامه به تدریس نیز میپرداخت؛ وی ابتدا به دانشیاری دانشکده فنی و سپس استادی آنجا برگزیده شد و سالها در مقام استادی در دانشگاه تهران حضور داشت. رضا گنجهای در سال ۱۳۳۴ه. ش در کابینه حسین علاء به وزارت صنایع و معادن برگزیده شد
و قریب یک سال در آن سمت انجام وظیفه نمود.
از دیگر مشاغل وی حضور در دانشکده فنی به عنوان رئیس دانشکده به مدت سه سال بود. مهندس رضا گنجهای در سال ۱۳۷۴ه. ش در شهر ژنو درگذشت.
جواد گنجهای
جواد گنجهای فرزند علینقی گنجهای یکی از رجال مهم دوره پهلوی است که توانست به مقامات بالای دولتی دست یابد. عبدالله مستوفی وی را تبعه روس شمرده است و به دخالتهای فراوان وی در امور کشور اعتراض نموده است؛
به نظر میرسد این اظهارنظر مستوفی درست نیست؛ زیرا جواد گنجهای توانست در سه دوره نماینده مجلس و حتی نایب رییس مجلس شود و بعد از آن نیز به وزارت پست و تلگراف در کابینه ساعدمراغه برسد.
جواد گنجهای تحصیلات خود را از شهر تبریز و تهران آغاز نمود و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به مدرسه سنلوئی رفت و از آن مدرسه فارغالتحصیل گردید. وی سپس به استخدام وزارت دارائی در آمد و پس از مدتی فعالیت در این وزارتخانه توانست کفیل پیشکاری کرمان شود. وی سپس به غرب کشور رفت و رییس مالیه در کردستان و کرمانشاه شد. وی در سال ۱۳۲۰ه. ش دوباره به تهران بازگشت و توانست به عنوان مدیر کل مالی، در وزارت بهداری مشغول به کار شود.
در انتخابات دوره پانزدهم و شانزدهم و هفدهم به نمایندگی از تبریز به مجلس شورای ملی راه یافت
و مجموعا پنج سال از ۱۳۲۶ه. ش تا ۱۳۳۱ه. ش در این سمت باقی ماند. در آن تاریخ رسم بر این بود که حتما یکی از نواب رئیس مجلس باید از وکلای آذربایجان باشد، لذا نامبرده که وکیل اول تبریز بود به نیابت ریاست رسید.
از مهمترین اقدامات وی در زمان حضور در مجلس شورای ملی، عضویت در کمیسیون خاص نفت برای پیگیری پرونده نفت به ریاست دکتر محمد مصدق بود؛
این کمیسیون در تاریخ هشتم آذر سال ۱۳۲۹ه. ش که آخرین جلسه کمیسیون بود، به مجلس پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را بدین شرح داد:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی، امضاءکنندگان ذیل پیشنهاد مینمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود؛ یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.
»
این پیشنهاد پس از چندماه بررسی و مخالفت برخی از نمایندگان بالاخره در ۲۴ اسفند همان سال در مجلس شورای ملی تصویب شد و در روز ۲۹ اسفند مجلس سنا رای مجلس شورای ملی را در مورد ملیکردن صنعت نفت مورد تصویب قرار داد و شاه همان روز آن را امضا نمود. این خبر در تمام جهان انعکاس بسیاری یافت. «انعکاس خبر ملیشدن صنایع نفت ایران، جهان را به لرزهانداخت و در چند ساعت تلکسها به راه افتاد، تمام خبرگزاریها و تمام مردم دنیا چشم به تهران دوختند.
»
یکی از آخرین فعالیتهای وی، حضور در کابینه بود؛ وی در سال ۱۳۲۸ه. ش در کابینه ساعد به وزارت پست و تلگراف منصوب شد؛ ولی عمر وزارت وی به چند ماه محدود شد.
در مورد تاریخ وفات وی اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «خاندان گنجه ای»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲۱.