ختم (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَتَمَ (به فتح خاء و فتح تاء و فتح میم) از
واژگان قرآن کریم و به معنی مهر زدن است.
خَتَمَ به معنی مهر زدن است. گاهى به نفسه متعدى میشود و گاهى به «على».
(وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ) (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را
هوای نفس خويش قرار داده و
خداوند او را با آگاهى بر اينكه شايسته هدايت نيست گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهاى قرار داده است؟)
در آيه ديگرى به جاى ختم، طبع آمده است.
(أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ) (آنها كسانى هستند كه بر اثر فزونى
گناه، خدا بر دلها و گوش وچشمانشان مُهر نهاده.)
(كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ) (اينچنين بر دلهاى
تجاوزکاران مهر مىنهيم تا چيزى را درک نكنند.)
(خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ) «خدا به دلهاى آنها مهر زده و بر گوشها و چشمهاى آنان پرده به خصوصى هست و آنها را عذاب بزرگی است.»
ظنّ قوى آن است كه «غِشاوَةٌ» مبتداى مؤخّر و «عَلى سَمْعِهِمْ» خبر مقدّم و «عَلى أَبْصارِهِمْ» معطوف بر «عَلى سَمْعِهِمْ» باشد. نا گفته نماند در اينصورت جمله بعدى دليل خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ است يعنى بر دلهايشان مهر زده چون بر گوش و چشم پرده دادند پيدا است كه اگر گوش از شنيدن حق و چشم از ديدن آيات حق در پرده باشد، قلب مهر زده میشود.
على هذا اين آيه نظير آيه
(قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَلى قُلُوبِكُمْ ...) (بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند، گوش و چشمهايتان را بگيرد، و بر دلهاى شما مهر نهد.)
است كه مهر فقط براى قلب است و چون گوش و چشم مأخوذ شده دل ممهور میگردد.
در آيه ديگرى مهر براى قلب و گوش و پرده براى چشم ذكر شده است.
(أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً) (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى بر اينكه شايسته هدايت نيست گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهاى قرار داده است؟)
به نظر میآید علت اين تعبير جمله أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ باشد چون دانستن نوعا به وسيله شنيدن است كسيكه دانسته گمراه باشد قلب و گوش او هر دو ممهور است. و اگر گوشش مهر نداشت با وجود دانستن گمراه نمیشد. لذا غشاوه فقط براى چشم آمده است.
(يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ) (آنها از
شراب طهور دست نخورده و مهر شدهاى سيراب مىشوند. مُهرى كه بر آن نهاده شده از مشک است و مشتاقان بايد براى اين نعمتهاى بهشتى بر يكديگر پيشى گيرند.)
•
قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵.