خطک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَطَک (ختک)، طایفه ای از قبیله
کردانی /کرلانی، از قبایل
پشتون ، در
پاکستان میباشند.
بیشتر افراد این
طایفه در حال حاضر در بخشهای کوهات و
پیشاور ساکن اند. سرزمین آنان از شمال به سرزمین قبایل یوسفزایی، از مشرق به
رود سند ، از جنوب به ناحیه بَنّون و از مغرب به سرزمین اقوام خلیلی، افریدی و بَنِگش محدود میشود. شعباتی از خطکها از رود سند گذشتند و تا ناحیه ماری، در مشرق رود سند، را تصرف کردند.
شغل بیشتر خطکها
کشاورزی و دامپروری است. سرزمین آنان دارای معادن نمک است و
استخراج نمک و فروش آن از مشاغل اصلی آنان به شمار میآید.
جمعیت خطکها حدود دویست هزار تن، دین آنان
اسلام و مذهبشان سنّی حنفی است و به زبان
پشتو سخن میگویند.
این طایفه در اصل به شخصی به نام لقمان، مشهور به خطک، پسر برهان پسر ککی، پسر کردان منسوب است.
کلمه خطک در اصل خطه لار بوده است که پشتونان برای شخص فریب خورده به کار میبرند.
کلمه خطک در زبان پشتوی امروزی به معنای اساس، بنیاد و ریشه، یا نام نوعی خزنده است،
آن را معادل ستک و شتک دانستهاند که در
ایران هزاره اولِ پیش از میلاد نام یکی از اقوام آریایی بوده است.
لقمان دو پسر به نامهای بولاق و تورمان داشت که تمام تیرههای طایفه خطک به این دو فرزند منسوب اند.
از بین فرزندان تورمان، تری/تیری شهرت فراوان دارد و همه شاخههای تیره تورمان به وی منسوب اند.
احتمالا اشاره
سیفی هروی در سیفبن محمد سیفی هروی،
تاریخنامه هراة به فردی به نام
ملک هرموز تری ، حاکی از نقش و اهمیت تاریخی این شاخه از خطکها در گذشته نه چندان دور است.
سرزمین اولیه خطکها از شمال به رود
کابل و از مشرق به رود سند محدود میشد و شماری از طوایف در طول رود سند میزیستند.
ظاهرآ آنان در زمان مغولها به ناحیه
بنّون کوچیده اند، سپس به سبب درگیری با قبیله وزیری به نواحی کربوغه، تیری، لاچی (لچه)، شکردره، تا کرانه های رود سند روی آوردهاند. آنان با قبایل اورکزی جنگیدند و مناطق ریس، پتیاله و زیره را بر متصرفات خود افزودند.
خطکها در عهد اکبر شاه (حک: ۹۶۳ـ۱۰۱۴) در صحنه سیاست فعال بودند، چنان که در ۹۹۴ خان خطکها، ملکاکور، با موافقت اکبرشاه خان نشین خطکها را بنیان نهاد و دربار مغول امنیت راههای پیشاورـ
لاهور تا کنارههای رود سند را در ازای امتیازاتی به خطکها سپرد.
ملک اکور از ۹۵۷ تا ۱۰۰۹ رهبری خطکها را به عهده داشت و سرانجام جنگجویان
بولاق او را کشتند.
بعد از
اکور ، دو فرزندش به مدت ۴۱ سال رهبری خطکها را عهده دار بودند
تا اینکه شهاب الدین شاه جهان در ۱۰۵۰، ریاست قوم خطک را به خوشحال خان خطک داد.
با درگذشت خوشحال خان خطک در ۱۱۰۰، زمینه ضعف تدریجی خان نشین خطک فراهم شد.
با این همه
احمدشاه دُرّانی (حک: ۱۱۶۰ـ۱۱۸۶) از نیروی آنان در فتح
هند استفاده کرد و تیمورشاه درّانی (حک: ۱۱۸۷ـ۱۲۰۷) به سعادتمندخان، خان خطک، لقب سرفراز خان داد. پس از سرفراز خان، خاننشین خطک به خاننشین جنوبی در ناحیه تیری و خاننشین شمالی در ناحیه اکوری تقسیم شد
در دوران درگیریهای دو طایفه حکومتگر سدوزایی و بارکزایی افغان و قدرت گیریِ بیشتر سیکها در پنجاب و حضور
استعمار غربی در شبه قاره،
خطک دارای ۰۰۰، ۳۲جنگاور بود که ۰۰۰، ۱۲تن از آنان در پیشاور و
کوهات حضور داشتند، جمعیت آنان نیز حدود دویست هزار تن بود.
در ۱۳۲۶ش/۱۹۴۷ با تشکیل دولت مستقل پاکستان، خطکها در قلمرو آن کشور قرار گرفتند که اکنون با دیگر اقوام این کشور زندگی مسالمت آمیزی را میگذرانند و هنوز هم بیشتر ویژگیهای سنّتی خود، به خصوص نوع لباس و رقص مشهور افغانها به نام اَتَن را حفظ کرده اند.
(۱) افضل خان خطک، تاریخ مُرصّع، چاپ دوست محمدخان کامل مومندی، پیشاور ۲۰۰۶.
(۲) افغانستان در دایرةالمعارف تاجیک و آثار سایر پژوهشگران، ترجمه جلال الدین صدیقی، کابل: میوند، ۱۳۸۳ش.
(۳) پبنبتو/پشتو ـ پبنبتو تشریحی قاموس، ج ۲، کابل د افغانستان دعلومو اکادیمی، ۱۳۶۰ش.
(۴) میراجان سیالمومند، د پبنبتو/پشتنو قبیلو شجری، پیشاور ۱۳۶۷ش.
(۵) سیفبن محمد سیفی هروی، تاریخنامه هراة، چاپ محمد زبیر صدیقی، کلکته ۱۳۶۲/۱۹۴۳، چاپ افست تهران ۱۳۵۲ش.
(۶) شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، چاپ سنگی پیشاور ۱۳۱۱.
(۷) سیدبهادرشاه ظفر کاکاخیل، پنبتانه/پشتانه، د تاریخ په رناکنبی/کی، پیشاور ۲۰۰۶.
(۸) اولاف کرک پاتریک کرو، پبنبتانه (پتانز)، ترجمه شیرمحمد کریمی، پیشاور ۱۳۸۳ش.
(۹) محمد حیات خان، حیات افغانی، ج ۲، ترجمه فرهاد ظریفی و عبداللطیف طالبی، کابل ۱۳۷۰ش.
(۱۰) دوپری و پژواک، Louis Dupree and Abd al-Rahman Pazhvak, Pashtunistan, ed Shah Muhammad Rais, (Kabul ۲۰۰۳).
(۱۱) داسلام، چاپ دوم، EI۲, sv "Khatak" by (Ravan Farhadi).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خطک»، شماره ۷۱۳۰.