در خطر قرار گرفتن جان علی و جانشینی او
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام علی،
لیلةالمبیت،
پیامبر اکرم،
ابوبکر،
جانشینی.
پرسش: آیا در خطر قرار دادن جان امام علی (علیهالسّلام) در لیلة المبیت با جانشینی او از طرف
خدا و پیامبر منافات ندارد؟
پاسخ اجمالی: از آنرو که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آخرین پیامبر از سوی خداوند بوده و پایان دهنده
نبوت و
رسالت است، و بنا بود امام علی (علیهالسّلام) جانشین ایشان باشد، ازین جهت، مسئولیت حفظ
دین و اقامه حدود و اجرای
احکام الهی در مواردی شامل زمان حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز میشود. از جمله در جریان
هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
مکه به
مدینه که آن حضرت، علی (علیهالسّلام) را در جای خود خوابانید تا جان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حفظ شود و رسالت و نبوت مصون و محفوظ بماند و در ضمن این حرکت نمادی برای
شجاعت حضرت علی (علیهالسّلام) و گذری از
امتحان الهی برای رسیدن به مقام
امامت بود که در برابر عمل او عمل هیچ یک از
اصحاب نمیتواند برابر و همسنگ باشد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام
هجرت از مکه به مدینه ابوبکر را همراه با خودش برد و او را نجات داد، و از طرفی علی (علیهالسّلام) را در معرض
خطر قرار داد و از او خواست در جایش بخوابد... پس اگر علی (علیهالسّلام) امام وصی و
خلیفه منصوب از سوی خدا بوده است، آیا چنین کسی در معرض
مرگ قرار داده میشود و جان ابوبکر که اگر بمیرد برای امامت ضروری نیست نجات داده میشود... و سؤال این است که کدام سزاوارتر است که خاری به پایش نرود و در معرض مرگ قرار نگیرد؟
انبیای الهی دارای درجات و مقامات متعددی هستند. بعضی تنها
رسول تبلیغی هستند؛ اما بعضی دیگر همه مقامات چهارگانه: ۱.
دریافت وحی، نبوت، ۲.
تبلیغ و تشریع رسالت، ۳. امامت، ۴.
حکومت، را دارا هستند.
از جمله پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارای هر چهار
مقام بودند. ولی جانشینان آن حضرت (از آن رو که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آخرین پیامبر از سوی خداوند بوده و پایان دهنده نبوت و رسالت است) تنها دو مقام و منصب امامت و حکومت را بر عهده دارند که از آن در جهت حفظ دین و اقامه حدود و اجرای احکام الهی استفاده میکنند.
از آن جا که از نظر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بنا بود علی (علیهالسّلام) جانشین او باشد این مسئولیت در مواردی شامل زمان حیات ایشان نیز میشود. از جمله در جریان هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه به مدینه آن حضرت، علی (علیهالسّلام) را در جای خود خوابانید تا جان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حفظ شود و رسالت و نبوت مصون و محفوظ بماند و در ضمن این حرکت نمادی برای شجاعت حضرت علی (علیهالسّلام) و گذری از امتحان الهی برای رسیدن به مقام امامت بود که در برابر عمل او عمل هیچ یک از اصحاب نمیتواند برابر و همسنگ باشد.
برای پاسخ به این سؤال باید دو مسئله روشن شود:
۱. قطعی بودن جانشینی و خلافت حضرت علی (علیهالسّلام) بعد از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
۲. عدم منافات جانشینی علی (علیهالسّلام) با به خطر انداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی (علیهالسّلام) در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
مسئله اول یعنی، قطعی بودن جانشینی و خلافت حضرت علی (علیهالسّلام) بعد از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در روایات سنی و
شیعه کاملاً واضح و روشن است که ما در این جا به بعضی از این روایات اشاره میکنیم.
حدیث یوم الدار:
در تفسیر این آیه: "وَ اَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْاَقْرَبِینَ"، از «براء
بن عازب» روایت شده است که گفت: هنگامی که آیه: «
وَ اَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْاَقْرَبِینَ؛ خاندان نزدیکت را انذار کن.»
، نازل شد علی (علیهالسّلام) گفت: پیامبر مرا خواست و فرمود: یا علی خدای تعالی فرمانم داده تا نزدیکترین فامیل خود را به سوی او دعوت کنم و من دستم از این کار کوتاه است چه میدانم که هر چه ایشان را دعوت کنم جز ناراحتی تازهای چیزی نمیبینم، لذا
سکوت کردم تا
جبرئیل آمد و پیام آورد که اگر این کار را نکنی پروردگارت عذابت کند؟ (اکنون تو یا علی) برای ما غذایی به قدر یک من فراهم کن و یک ران گوسفند بپز و قدحی هم شیر تهیه کن، آنگاه فرزندان
عبدالمطلب را دعوت کن تا با ایشان گفتگو کنم و آنچه مامور شدهام به آنها
ابلاغ نمایم.
علی (علیهالسّلام) گوید: من آنچه دستور داده بود، انجام داده و ایشان را دعوت کردم آن روز چهل تن و چیزی زیادتر بودند که کمتر نبودند و در میان آنان عموهای آن حضرت حضور داشتند همین که
جمع شدند، پیغمبر فرمود: بیاور غذائی را که فراهم کردی، من وقتی غذا را آوردم پیامبر چیزی بر داشت که گمان کردم قطعهای گوشت بود آن را دو تکه کرد به گوشه ظرف غذا نهاد سپس فرمود به نام خدا شروع کنید، به خوردن غذا مشغول شدند تا همه سیر گردیدند به خدا
سوگند تنها یک نفرشان به اندازه همه آن قدح شیر مینوشید همین که رسول خدا خواست سخن آغاز کند
ابولهب پیشدستی کرد و گفت: صاحبخانه خوب شما را
جادو کرد، لذا مردم برخاسته متفرق شدند و دیگر مجالی نماند که آن حضرت سخن خود را بگوید.
باز فردای آن روز به من فرمود یا علی این مرد پیشدستی کرد و نگذاشت من حرفم را بزنم، ناچاریم دوباره همان
طعام را درست کنیم و همان شیر را تهیه نموده دوباره مردم را فراهم سازیم دستور داد طعام را آوردم و ایشان همان عمل دیروز را تکرار کرد همه خوردند و نوشیدند و سیر شدند، سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای بنی عبدالمطلب به خدا سوگند میخورم هیچ جوانی در
عرب سراغ ندارم که برای قومش افتخاری بهتر از آنچه من برای شما آوردم، آورده باشد، من برای شما خیر
دنیا و
آخرت را آوردهام و خدای تعالی مرا
مامور کرده شما را بدان دعوت کنم. حال کدامیک از شما حاضرید مرا در این کار همکاری کنید و به عنوان برادر من وصی من و جانشین من بین خودتان باشید؟ من- با این که از همه کوچکتر بودم- عرض کردم من ای رسول خدا در این کار
وزیر تو میشوم! او دست در گردن من انداخت و فرمود: این است برادر من، وصی من، جانشین بعد از من بین شما، همه باید فرمانش را بشنوید و از او
اطاعت کنید آنگاه گوید: مردم خندهکنان از جای برخاسته به
ابوطالب گفتند: محمد تو را دستور میدهد تا از فرزندت اطاعت کنی و به حرف او گوش کنی.
این حدیث را
احمد بن حنبل در
مسند خود به سندهای مختلف نقل کرده است.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: "
انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛ جایگاه علی (علیهالسّلام) نسبت به من همانند جایگاه
هارون (علیهالسّلام) نسبت به
موسی (علیهالسّلام) است.» جز این (که حضرت موسی (علیهالسّلام) پس از او پیامبر و نبی دیگری فرستاده شد، ولی) پس از من هیچ رسول و پیامبری نیست.
این احادیث به خوبی بیانگر این است که از ابتدای
بعثت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جانشینی و خلافت حضرت علی (علیهالسّلام) قطعی بوده است.
اما پیرامون مسئله دوم؛ یعنی عدم منافات جانشینی علی (علیهالسّلام) با به خطرانداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی (علیهالسّلام) در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، باید بگوییم: در طول سیزده سال نبوت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه،
اسلام با سختیها و تنگناهای طاقتفرسایی روبهرو بود که
مسلمانان برای رهایی از این فشارها گاهی (با دستور پیامبر) دست به مهاجرت به سرزمینهای دیگر میزدند در همین راستا و با توجه به این که در بیرون مکه بستر گسترش اسلام آماده تر بود، در سال سیزدهم و چهاردهم بعثت حدود ۹۰ درصد از مسلمانان به یثرب (مدینة النبی) هجرت نمودند.
تنها عده معدودی از مسلمانان در کنار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه حضور داشتند و
مشرکین مکه از این رویکرد بسیار هراسناک گشته و در
دارالندوه (مجلس تصمیم گیری مشرکین) حضور به هم رسانیدند و از این که مسلمانان، یثرب (جایی که میتواند شاهرگ حیاتی مکه را قطع کند) را به عنوان پایگاه انتخاب کردهاند احساس خطر کرده و در صدد
قتل پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و قطع ریشه نبوت و
وحی برآمدند و مقدمات کار را فراهم کردند اما خداوند بزرگ «
و الله خیرالماکرین»
پیامبر را از این
دسیسه آگاه کرد حال پیامبر باید چکار کند؟
اکنون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نقشه
کافران آگاه شد و باید سریع چارهای بیندیشد تا هم بتواند برای حفظ اسلام از این معرکه جان سالم بدر ببرد و هم کارهای ناتمام خود در مکه را توسط یک فرد کاملا مورد
اعتماد به اتمام برساند. بهترین و مطمئنترین فرد برا ی این کار کیست؟ او وزیر، مشاور، برادر، همدم و همنفسی دارد که در یوم الانذار حکم جانشین و خلافتش را بارها به همگان اعلام داشته است اما چون کسی را برای انجام این ماموریت مناسبتر از حضرت علی (علیهالسّلام) نمییابد به ناچار بهترین یاورش را در میان آن همه مردان جنگجو و تیغهای برکشیده تنها میگذارد و ماموریت
اداء امانات و انتقال خانواده خود از مکه به مدینه را نیز به او واگذار میکند. آیا عاقلانه است که انسان جان خویش، وارث خود، کسی که حامل علوم نبوی است را در بستر مرگ تنها گذاشته و جان او را به خطر بگذارد؟ آری او به چند دلیل باید چنین کاری را انجام دهد:
بر ما مسلم است که طبق صراحت
قرآن کریم، رسول رب العالمین هیچگاه از روی
هوی و هوس حرف نمیزند و هر چه میگوید وحی و از جانب پروردگار است.
این مورد نیز با توجه به اهمیت و حساسیت فوقالعادهاش قطعا به فرمان خدا بوده است.
در لیلة المبیت و شب هجرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که دشمنان همگی
عزم خود را بر قتل حضرت جزم کرده بودند و دائما مواظب بودند تا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
بستر خویش جدا نشود و گهگاهی نیز (برای
اطمینان از حضور آن حضرت) به سوی او سنگ ریزه پرتاب میکردند
تا اگر احیانا حضرت از بستر و اتاق خود بیرون رفته باشد در اولین فرصت او را گرفتار سازند، بر همگان مسلم بود که تا لحظاتی نه چندان دور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کشته خواهد شد و پس از آن دیگر خبری از رسالت، وحی و نبوت نخواهدبود. در آن لحظات برای حفظ دین چه باید کرد؟
قطعا باید جان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) محفوظ و
مصون از تیر بلا بماند. اگر در این زمان که هنوز دین به مرحله
کمال نرسیده است رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کشته شود دیگر جانشینی حضرت علی (علیهالسّلام) چه ثمری خواهد داشت؟ پس مساله جانشینی امام علی (علیهالسّلام) فرع بر اصل آمدن دستورات دینی است که آن هم فرع بر حفظ پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و با توجه به
دقت و
هوشیاری و نقشه حساب شده دشمن، کوچکترین حرکت اضافه میتوانست دشمن را متوجه عدم حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر نماید. همان اتفاقی که چند ساعت بعد افتاد و دشمن تمام توان خود را به کار گرفت و تا حد زیادی هم به محل اختفای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزدیک گردید اما به نتیجه نرسید. بنابراین بدون شک جان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدون جانبازی و ایثار حضرت علی (علیهالسّلام) و رعایت مسائل امنیتی و حفظ اسرار، امکان پذیر نبود و این کار از هیچکس دیگری ساخته نبود.
این
جانبازی و ایثارگری در آن لحظات حیاتی و سرنوشتساز برای مکتب اسلام،
فضلیت و شایستگی امام علی را، برای احراز مقام خلافت در چشم دیگران روشنتر میسازد. در بیان ارزش
فداکاری حضرت در لیلة المبیت همین بس که از جانب خداوند متعال آیهای نازل شده و این کار بزرگ مورد
تشویق خداوند قرار گرفته آن جا که میفرماید: «
و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد؛ بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (علیهالسّلام) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم))، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.»
سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله "آیا در خطر قرار دادن جان امام علی(ع) در لیلة المبیت با جانشینی او از طرف خدا و پیامبر منافات ندارد؟"، تاربخ بازیابی۱۳۹۹/۱۲/۰۱.