• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دستور الوزراء (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دستور الوزراء دومین اثر خواجه غیاث الدین بن همام الدین خوند میر به زبان فارسی است که، در بر دارنده احوال وزرای اسلام ، از آغاز خلافت تا انقراض تیموریان و جلوس صفویه می‌باشد؛ در ضمن آن، احوال آصف بن برخیا و بزرگمهر نیز بیان شده است.



ظاهرا انگیزه تالیف کتاب، تقدیم آن به عنوان تحفه‌ای به خواجه محمود، وزیر ابو الفتح سلطان حسین بهادر خان بوده است.
این اثر، در سال ۹۰۶ ق تالیف شده و احوال وزرای اسلام تا همان زمان، در آن آورده شده است، بار دیگر در سال ۹۱۴ ق، تجدید نظر شده و حوادث پس از ۹۰۶ به علاوه شرح حال دوازده وزیر دیگر، بر آن افزوده شده است و به همین جهت از این کتاب دو روایت در دست است. نگارنده، روایت اول را به نام کمال الدین خواجه محمود، وزیر سلطان حسین بایقرا نوشته و در روایت دوم، نام او را هم چنان باقی گذاشته است.


دیباچه مصحح، آغازگر مباحث بوده و مطالب در دوازده بخش به صورت شرح حال نویسی (طریق عزل و نصب، حاکم یا حاکمانی که وزیر در زمان او زمام امور را در دست داشته، ویژگی‌ها و خصوصیات و نیز افعال و اقدامات انجام شده توسط آن وزیر) مطرح شده است؛ البته در بعضی موارد مانند وزرای بنی امیه، به ذکر نام بسنده شده و شرح حالی بیان نگردیده است.
در تالیف این اثر، به کتاب‌هایی چون تاریخ فخر بناکتی، تاریخ گزیده، تاریخ وصاف،جامع التاریخ ،جامع الحکایات، روضه الصفا و... رجوع شده و چون پاره‌ای از آنها در دست نبوده و اگر هم باشد معروف نیست، از این رو این کتاب دارای فواید زیادی می‌باشد.
مهم‌ترین جنبه کتاب، آن است که در باره وزرای تیموریان و مخصوصا وزرای سلطان حسین، مطالب تازه و دقیقی که در کتاب‌های دیگر نیست در آن فراوان است.


مصحح در دیباچه، پس از شرح حال و تالیفات مؤلف، به توضیح کتاب حاضر پرداخته و بیان می‌دارد هنگامی که به تصحیح آن مشغول شده، حجم حواشی و تعلیقات را در نظر نگرفته و لذا مطالب را در پای همان صفحات ننوشته است، ولی چون کتاب به پایان می‌رسد، متوجه شده که حواشی و تعلیقات چندین برابر متن شده‌اند و بدین ترتیب به ناچار از اضافه کردن آنها در پایان کتاب صرف نظر می‌کند و در تصحیح خطاهای متن نیز، تنها غلطهای فاحش را اصلاح کرده است.
مؤلف بعد از ذکر این حدیث که «اذا اراد الله بالامیر خیرا جعل له وزیر صدق ان نسی ذکره و ان ذکر اعانه» بیان می‌کند که محکم شدن مبانی خلافت و کامرانی و آماده شدن سلطنت و جهان بانی بدون تدبیر و مشورت وزیری صافی ضمیر و آگاه، ممکن نخواهد بود و لذا به عنوان مثال، مطالب را با ذکر شمه‌ای از مناقب و مفاخر آصف بن برخیا و بزرجمهر حکیم آغاز می‌کند.

۳.۱ - آصف

در باره آصف نقل می‌کند که چون سلیمان علیه‌السّلام بر صیدون شاه غلبه کرد، دختر او را که بسیار زیبا بود به همسری درآورد و دختر که از مفارقت پدر بی طاقت شده بود، به تعلیم شیاطین ، از دیوان درخواست نمود که صورتی مشابه صیدون از سنگ بتراشند و بنا به آنکه قبل از مصاحبت با سلیمان علیه‌السّلام بت پرست بود، آن تمثال را در خانه گذاشته و با کنیزان خود مشغول به عبادت آن می‌شود. چون چهل روز از این واقعه گذشت، آصف از آن مطلع شده و آن را به بهترین وجه به خدمت سلیمان علیه‌السّلام رسانید؛ بدین گونه که به سلیمان علیه‌السّلام گفت به علت پیری می‌خواهم قبل از مرگ ، در مجمعی از جمیع مردم، مناقب و مفاخر انبیای پیشین را بیان کنم تا موجب ازدیاد ایمان مردم شود. سلیمان نیز با او موافقت کرده و به احضار طوایف جن و انس فرمان داد.
آصف در آن مجلس با فصاحت و بلاغت، فضیلت هر یک از پیامبران را برشمرد، ولی چون به سلیمان علیه‌السّلام رسید، به ذکر فضائل و کمالات دوران کودکی او اکتفا کرد. این ماجرا بر مزاج سلیمان علیه‌السّلام گران آمد و چون مردم متفرق شدند، علت را از او جویا شد. آصف در پاسخ بیان داشت که: من نمی‌توانم مدح و ثنای کسی را بگویم که در خانه او چهل روز بت بپرستند. سلیمان گفت: در خانه من؟ آصف گفت: بلی و صورت حادثه را به عرض رساند. بی درنگ سلیمان به خانه رفت و با دیدن بت، آن را در هم شکسته و به تضرع و استغفار پرداخت.
چنین به نظر می‌رسد که مؤلف، این واقعه و نیز مطالبی را که درمورد بزرگمهر نقل می‌کند، از داستان‌ها برگفته باشد زیرا مستندات تاریخی آنها ذکر نشده است.

۳.۲ - اسامی وزرای بنی امیه

مستند به حدیثی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که خلافت پس از خویش را سی سال ذکر کرده‌اند، اسم وزیر بر نواب خلفای راشیدین را دور از ادب دانسته و لذا بعد از ذکر نام حکام بنی امیه ، شرح حال وزرا، از این سلسله آغاز می‌شود که دوازده تن بودند: سرجون بن منصور رومی، صفین احول و...
در این بخش فقط به ذکر نام وزرا و اینکه در زمان کدام حاکم این پست را عهده دار بودند، اکتفا شده و شرح حالی از ایشان مطرح نمی‌گردد.
شمه‌ای از احوال وزرای بنی عباس: بیان می‌کند که از اولاد عبدالله بن عباس، سی و هفت نفر، مدت پانصد و بیست و سه سال حکومت کردند که بعد از ذکر نام حکام آنها، شرح حال برخی از وزرا به همرا نام تمامی آنها به ترتیب زمانی ذکر می‌شود: ابو سلمه بن سلیمان الخلال، ابو جهم بن عطیه و...

۳.۳ - وزرای سلاطین سامانیه

نسب ملوک سامانی که در ما وراء النهر و خراسان بودند را به بهرام چوبین رسانده و از آنها، نه نفری را که مدت صد و دو سال حکومت کردند یک به یک، نام می‌برد. وزرای آنها به ترتیب چنین ذکر می‌شوند: ابو الفضل بلعمی، ابو عبدالله محمد بن احمد و...

۳.۴ - وزرای دیالمه

اینکه نسب ابو شجاع بویه که پدر سلاطین دیلمی است، به بهرام گور می‌رسد یا به دیلم بن ضبه، مورد اختلاف است ولی مؤلف عقیده دارد که تمام مورخان در اینکه هفده تن از ایشان مدت یک صد و بیست و هفت سال در عراق و فارس حکومت کردند، اتفاق نظر دارند.
این وزرا سیزده تن بودند که برخی از آنها عبارتند از: ابو الفتح بن عمید، محمد بن الحسن المهلبی و...

۳.۵ - احوال بعضی وزرای غزنوی

منقول است که امیر ناصر الدین سبکتکین، اولین کسی از غزنویان بود که متصدی امر سلطنت شد. او غلامی ترک نژاد و مملوک البتکین، یکی از و الیان دولت سامانی بود. البتکین بعد از مخالفت با سامانیان به جانب غزنین رفته و آنجا را مسخر خویش گردانید. بعد از فوت او و پسرش، سلطنت آن سرزمین به سبکتکین رسید و او به همراه چهارده تن از خاندانش، مدت یک صد و هفتاد سال حکومت کردند.
مؤلف ابتدا ذکر می‌کند که اسامی ده تن از وزرای غزنوی، بیان می‌شود ولی در ادامه، اسامی چهارده تن از ایشان را متذکر می‌گردد. احتمال دارد که چهار نفر دیگر در اصلاح کتاب اضافه شده‌اند و یا اینکه این امر اشتباهی بوده که مؤلف از آن غفلت کرده است.
برخی از این وزرا عبارتند از: ابو العباس فضل بن احمد الاسفراینی، احمد بن حسن میمندی و...

۳.۶ - حالات وزرای سلجوقی

در مجملی از حالات وزرای سلجوقی: به نقل از کتاب ملک نامه، بیان می‌شود که پدر سلجوق، دقاق نام داشته و ملقب به تمربالیغ بود. دقاق از ارکان دولت یبغو، که حکومت ترکمان دشت خزر را در دست داشتند، بود و چون از دنیا رفت، سلجوق به ترکستان رفته و در آن جا حکومتی تشکیل داد.
از اولاد سلجوق سه طبقه به حکومت رسیدند: طبقه اول چهارده نفر مدت یک صد و شصت و یک سال در تمامی خراسان و اکثر ممالک عراق ، طبقه دوم در کرمان و طبقه سوم در ملک روم.
خواجه نظام الملک ابو علی حسن طوسی، حسن صباح و... از وزرای معروف سلجوقی هستند.
بعضی از وزرای بنی اسماعیلیه: اسماعیلیان دو طبقه بودند: طبقه‌ای در بلاد رودبار و قهستان رایت ایالت برافراشته و طبقه دیگر در ممالک مغرب که چهارده نفر از ایشان به حکومت رسیدند. به روایت اکثر مورخان نسب طبقه دوم به اسماعیل بن جعفر الصادق علیه‌السّلام می‌رسد. بعضی از وزرای آنها عبارتند از: ابو علی احمد بن افضل، ملک صالح و...

۳.۷ - وزرای خوارزم شاهی

جد خوارزم شاهیان را نوشتکین غرچه می‌گفتند که غلام بلکاتکین بود. بعد از فوت ارباب، غلام به علت عقل و درایت بسیار، شحنگی خوارزم را از ملک شاه گرفته و بعد از مرگ، پسر بزرگش قطب الدین محمد که او را خوارزم شاه می‌خواندند، حاکم آن ولایت می‌گردد. خوارزم شاهیان نه نفر و وزرایشان چهار تن بودند: محمد بن صالح، شرف الملک فخر الدین و...

۳.۸ - وزرای سلغری

سلغر از امرای تراکمه بود که چون سلجوقیان ممالک ایران را تحت تصرف خویش درآوردند، به ایشان پیوسته و به منصب حجابت (پرده داری) موسوم گشت. از اولاد او سنقر بن مودود السغری بر ملک شاه سلجوقی خروج کرده، بر مملکت فارس استیلا یافت. از سلغریان یازده نفر بر تخت سلطنت تکیه زدند و وزرای ایشان هشت تن بودند: تاج الدین شیرازی، خواجه امین الدین کازرونی و...

۳.۹ - وزرای آل مظفر

اولین کسی که از ایشان متصدی امر سلطنت شد، امیر مبارز الدین محمد بن مظفر است و مدت کوتاه سلطنت این خاندان، که هفت نفر از آنها به حکومت رسیدند، چهل و پنج سال بود. برخی از وزرای ایشان عبارتند از: خواجه تاج الدین عراقی، خواجه برهان الدین و...

۳.۱۰ - وزرای سلاطین چنگیز خانی

مؤلف، نسب چنگیز خان را متصل به یافث، بزرگ‌ترین اولاد نوح علیه‌السّلام دانسته و اسامی پانزده تن را به عنوان سلاطین چنگیز خانی ذکر می‌کند.
از بیست و یک نفر به عنوان وزرای این خاندان نام برده شده، که برخی از آنها عبارتند از: صاحب محمود بلواج، امیر احمد بناکتی و...

۳.۱۱ - وزرای گورکانی

نسب تیمور گورکان، قراجارنویان که در زمان چنگیز رئیس قبیله برلاس بود، معرفی شده و بعد از ذکر اسامی جمعی از اولاد او ازجمله: شاهرخ، میران شاه، میرزا جهان گیر و... ، شرح حال وزرای این خاندان (چهل و هفت نفر) بیان می‌شود.
خواجه عماد الدین مسعود سمنانی، کمال الدین محمود شهاب، غیاث الدین سالار سمنانی و... از جمله کسانی هستند که در سلک وزرای گورکانی از آنها نام برده می‌شود.
در احوال سالار سمنانی آمده است که در زمان تیمور متصدی امور دیوانی بود و در آن سالی که تیمور به روم لشکر کشید، از اموال دیوان اعلی در بازار یزد ، بزازخانه بزرگی ساخت و چون خبر فتح روم به او رسید، نام آن جا را دار الفتح نهاد.
قسمت‌های آغازین کتاب، در احوال وزرای پیشین از دوره تیموری، چندان معتبر و دقیق نیست و فقط در آن میان، شرح نظام الملک، صاحب دیوان جوینی و رشید الدین فضل الله تا اندازه‌ای مفصل و دقیق است.


در تصحیح کتاب از دو نسخه خطی استفاده شده است.
فهرست مطالب بعد از دیباچه در ابتدا و فهرست اسامی اشخاص، خاندان‌ها، نسب‌ها و القاب در انتهای کتاب آمده است.
پاورقی‌ها توسط مصحح کتاب، سعید نفیسی نوشته شده و به اختلاف نسخ و توضیح کلمات متن اختصاص دارند


نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.



جعبه ابزار