• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دفن پیامبر در حجره عائشه (شبهه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در خصوص محل دفن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختلاف نظر وجود دارد. اهل‌سنت بر این عقیده است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده است. امّا برخی از محققان شیعه بر این اعتقاد هستند که به شهادت اسناد معتبر از کتب اهل‌سنت آنچه که قدر متیقن است این‌که آن حضرت در حجره عائشه دفن نگردیده است و در این راستا ادلّه‌ای را ارائه می‌کند که در ادامه به آن اشاره می‌شود.




در خصوص محل دفن نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختلاف‌نظر وجود دارد:
آنچه که در نزد اهل‌سنت مشهور است این‌مطلب است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده و برای اثبات ادعای خویش به نقل بخاری از عائشه استناد می‌کنند که:

قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ - صلی الله علیه وسلم - وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَاْذَنَ اَزْوَاجَهُ اَنْ یُمَرَّضَ فِی بَیْتِی فَاَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِتَخُطُّ رِجْلاَهُ الاَرْضَ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ. قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِی وَهَلْ تَدْرِی مَنِ الرَّجُلُ الَّذِی لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ. قَالَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ.
و چون پیامبر احساس سنگینی نمود و درد آن حضرت شدت یافت از دیگر همسرانش اجازه خواست تا ایام بیماریش را در منزل من سپری نماید و آنان نیز اجازه دادند، آنگاه در حالی که دست بر شانه عباس و شخص دیگری داشت و پاهایش بر زمین کشیده می‌شد خارج شد.
عبدالله ابن عباس می‌گوید وقتی مطلب عائشه را برای ابن عباس نقل کردم به من گفت می‌دانی آن شخصی که عائشه نام او را ذکر نکرد چه کسی است؟ گفتم: نه. گفت: او علی بن ابی طالب است.


البته بخاری این‌مطلب را در چند جای صحیح خود تکرار نموده است که تماما از عائشه نقل شده و برای اثبات ادعایش تفصیلاتی را ذکر نموده که از لا به لای آنها می‌توان به تناقضاتی پی برد که خود قرینه‌ای برای تضعیف مطلب محسوب می‌شود که اکنون مجال بحث آن نیست.


همین‌جا لازم است از متن روایت فوق اکراه معنا دار عائشه از بردن نام امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه‌افضل‌صلوات‌المصلین) را متذکر شویم؛ همانگونه که
احمد بن حنبل نقل کرده: هُوَ عَلِیٌّ وَلَکِنَّ عَائِشَةَ لَاتَطِیبُ لَهُ نَفْسًا.
آن شخص (که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی‌شود) علی بن ابی طالب است که عائشه خوش نداشته نام او را ذکر نماید.


و هم‌چنین ابن سعد در طبقات آورده: هو علی، ان عائشة لا تطیب له نفسا بخیر.
آن شخص (که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی‌شود) علی بن ابی طالب است لکن عائشه خوش نداشته نام او را به نیکی یاد کند.



نظربرخی از محققان شیعه این است که حضرت رسول در حجره عائشه دفن نگردیده است؛ چون:


۲.۱ - مقصود از حجرة النبی

اولا ّ: هر گاه گفته می‌شود: بیت النبی، حجرة النبی، دار النبی، مقصود خانه و حجره اختصاصی حضرت می‌باشد و الا آن را به اسم یکی از همسران مثلا خانه عائشه یا خانه‌ ام سلمه و غیره می‌نامیده‌اند.

اَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی ذَاتَ لَیْلَةٍ فِی حُجْرَتِهِ فَجَاءَ اُنَاسٌ فَصَلَّوْا بِصَلَاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَیْتَ
شبی رسول اکرم در حجره خود نماز می‌خواند که گروهی آمدند و پشت سر حضرت اقتدا نمودند از این‌رو حضرت نماز خود را سریعتر خواند و داخل خانه خود گردید.

عن ربیعة بن کعب الاسلمی: کنت ابیت عند حجرة النبیفکنت اسمعه اذا قام من اللیل یقول: سبحان الله رب العالمین.
ربیعه می‌گوید: شبی را در حجره رسول اکرم سپری کردم...


۲.۲ - نزدیک‌ترین خانه به خانه پیامبر

ثانیا ّ: نزدیک‌ترین خانه‌ها به خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خانه حضرت علی (علیه‌السّلام) بوده که درب آن در کنار خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرار داشته است.
جاء رجل الی ابن عمر فساله عن عثمان... ثُمَّ سَاَلَهُ عَنْ عَلِیٍّ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ، بَیْتُهُ اَوْسَطُ بُیُوتِ النَّبِیِّ - صلی الله علیه وسلم -. ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ. قَالَ اَجَلْ. قَالَ فَاَرْغَمَ اللَّهُ بِاَنْفِکَ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَیَّ جَهْدَکَ.
شخصی نزد ابن عمر آمد و راجع به عثمان سئوال کرد، سپس درباره علی از او سئوال نمود و او از محاسن و نیکی اعمال علی سخن گفت و افزود: خانه علی نزدیک‌ترین خانه‌ها به خانه پیامبر است. و از او سئوال کرد: شاید این‌مطلب چندان خوشایند تو نباشد؟ گفت: آری. گفت: ولی علی‌رغم میل باطنی تو این چنین است.


روایة العلاء بن عیزار قال: سالت ابن عمر عن علی. فقال: انظر الی منزله من نبی الله لیس فی المسجد غیر بیته.
علاء بن عیزار می‌گوید: از فرزند عمر درباره علی سئوال کردم گفت: به منزل علی نسبت به منزل رسول خدا بنگر که هیچ منزلی به نزدیکی منزل او به رسول خدا نیست.

ثمّ قال الا احدّثک عن علی؟ هذا بیت رسول الله فی المسجد و هذا بیت علی ّ.
این خانه رسول خدا و این هم خانه علی.


پس استفاده می‌شود که خانه حضرت علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نزدیک‌ترین خانه به خانه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و البته برای حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز حجره‌ای جداگانه وجود داشته که همچنان تا امروز به اسم آن حضرت در مسجد النبی باقی مانده است.


۲.۳ - رحلت پیامبر در حجره خود

ثالثا: با استناد به مصادر اهل‌سنّت وفات رسول خدا در حجره اختصاصی و در منزل خود آن حضرت بوده است:
در حدیث عمر راجع به مکانی که پیامبر در آن قبض روح گردید آمده است:
فبینما نحن فی منزل رسول الله اذا رجل ینادی من وراء الجدار ان اخرج الیّ یا ابن الخطاب... فان الانصاراجتمعوا فی سقیفة بنی ساعدة، فادرکوهم قبل ان یحدثوا امرا....
در حالی که ما در خانه رسول خدا بودیم شخصی از پشت دیوار خانه حضرت صدا زد: ‌ای عمر بن خطاب! خارج شو ... که انصار در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده‌اند، به آنها بپیوند قبل از آن‌که اتفاقی بیافتد...


رابعا َ: اعتراف عائشه بر مطلبی که دلالت می‌نماید وفات رسول خدا در حجره او نبوده است: «لقد نزلت آیة الرجم ورضاعة الکبیر عشرا ولقد کانت فی صحیفة تحت سریری، فلما مات رسول الله وتشاغلنا بموته دخل داجن فاکلها!»
آیه رجم و ایجاد رضاع به ده بار شیر دادن نازل شد و من آن را در صفحه کاغذی زیر تخت خود نگه‌داری می‌کردم اما در روزی که مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بودیم گوسفندی داخل حجره شد و آن‌را خورد.
وقال: هذا حدیث صحیح.
[۱۶] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۷، ص۳۳.
[۱۷] ابن اثیر، علی بن محمد، البدایة و النهایة، ج۲، ص۸۷.



که از متن فوق استفاده می‌شود که اگر بیماری حضرت و وفات رسول خدا در حجره عائشه اتفاق افتاده بود دیگر امکان نداشت در همان روزی که حجره او مملوّ از جمعیت است گوسفندی داخل حجره شده و آن صفحه کاغذ را بخورد.


۲.۴ - فرق حجره پیامبر با حجره عایشه

خامساً: متون مختلفی بر این مطلب شهادت می‌دهد که حجره رسول خدا دو در داشته که وقتی مسلمانان می‌خواستند بر پیکر مطهر رسول خدا نماز گذارند گروه گروه از یک در داخل و از در دیگر خارج می‌شدند در حالی که همان‌گونه که در دلیل بعد معلوم می‌گردد خانه عائشه فقط یک در داشته آن هم در جهتی غیر از جهتی که خانه مستقل حضرت قرار داشته است.
قَالُوا کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْهِ قَالَ ادْخُلُوا اَرْسَالًا اَرْسَالًا قَالَ فَکَانُوا یَدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهِ ثُمَّ یَخْرُجُونَ مِنْ الْبَابِ الْآخَر.
و چون رسول خدا قبض روح گردید گروهی گفتند: چگونه بر آن حضرت نماز گذاریم؟ در جواب گفتند: گروه گروه از این در وارد شده و نماز گذارده و از درب دیگر خارج شوند.


هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: ورجاله رجال الصحیح.



سادسا: حجره عائشه به خلاف خانه رسول خدا یک در داشته آن هم در جهت مواجه با شام یعنی درب آن در مقابل جهت شام بوده است (یعنی در ضلع جنوبی مسجد و طرف قبله که درب آن به سوی مسجد باز می‌شده است)
فسالته عن بیت عائشة فقال: کان بابه من وجهة الشام فقلت: مصراعا کان او مصراعین؟ قال: کان بابا واحدا. قلت: من‌ ای شئ کان؟ قال: من عرعر او ساج.
از او درباره خانه عائشه سئوال کردم گفت: یک در بیشتر ندارد و آن هم مواجه با شام است ...

از کلام فوق به چند مطلب دیگر نیز می‌توان پی برد:
الف: آن بخش از حدیث که می‌گوید: «درباره مکان حجره عائشه سئوال نمودم» دلالت بر این‌مطلب دارد که سائل یقین داشته که حجره عائشه همین مکانی که امروزه به عنوان مدفن پیامبر می‌شناسند نمی‌باشد فلذا از مکان حجره عائشه سئوال می‌کند.
ب: از روایت مشخص می‌شود که جهت شامی مسجد همان جهت شمالی مسجد می‌باشد.


۲.۵ - فاصله حجره پیامبر با خانه عایشه

سابعاً: مطلبی را که بخاری و احمد و طبقات از انس بن مالک خادم رسول خدا نقل کرده‌اند و در آن ولیمه و میهمانی منزل رسول خدا به مناسبت ازدواج حضرت با زینب بنت جحش را توصیف می‌کند که از آن استفاده می‌شود فاصله مکان پذیرائی در حجره اختصاصی رسول خدا از میهمانان و خانه عائشه فاصله نسبتاّ قابل توجهی بوده و خانه عائشه خارج از مسجد قرار داشته است که بعد از صرف غذا حضرت به طرف خانه عائشه می‌روند اما بعد متوجه می‌شوند که هنوز بعضی از میهمانان سنگین شده و در حجره رسول خدا آرمیده‌اند لذا رسول خدا مجدداّ از در حجره عائشه به در حجره اختصاصی خود باز می‌گردند و آن‌گاه است که آیه حجاب نازل می‌شود که‌ ای اهل ایمان ... هنگامی که برای میهمانی به منزل رسول خدا دعوت شدید اجابت کرده و پس از تناول طعام خارج شده و به منزل خود بروید.

فَمَشَی رَسُولُ اللَّهِ - صلی الله علیه وسلم - وَمَشَیْتُ مَعَهُ حَتَّی جَاءَ عَتَبَةَ حُجْرَةِ عَائِشَةَ، ثُمَّ ظَنَّ رَسُولُ اللَّهِ- صلی الله علیه وسلم - اَنَّهُمْ خَرَجُوا فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ، حَتَّی دَخَلَ عَلَی زَیْنَبَ فَاِذَا هُمْ جُلُوسٌ لَمْ یَتَفَرَّقُوا، فَرَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ - صلی الله علیه وسلم - وَرَجَعْتُ مَعَهُ، حَتَّی بَلَغَ عَتَبَةَ حُجْرَةِ عَائِشَةَ، فَظَنَّ اَنْ قَدْ خَرَجُوا، فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ، فَاِذَا هُمْ قَدْ خَرَجُوا، فَاُنْزِلَ آیَةُ الْحِجَابِ، فَضَرَبَ بَیْنِی وَبَیْنَهُ سِتْرًا.

پس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفت و من هم با او رفتم تا این که به آستانه حجره عائشه رسیدیم..


۲.۶ - فروش حجره عایشه

ثامنا: عائشه بعد از وفات رسول خدا حجره خود را به معاویه فروخت لذا حجره محل دفن رسول خدا نمی‌تواند همان حجره عائشه که به فروش رسیده است باشد.
واشتری (معاویة) من عائشة منزلها، یقولون بمائة وثمانین الف درهم ویقال بمائتی الف درهم وشرط لها سکناها حیاتها.

معاویه منزل عائشه را به صد و هشتاد هزار درهم و بعضی گفته‌اند به دویست هزار درهم خریداری نمود مشروط به این که عائشه تا آخر عمر در آنجا سکونت داشته باشد.




نتیجه این که منزل رسول خدا که در متون فوق آمده همان حجره‌ای است که در خانه اختصاصی حضرت بوده و حضرت در آن وفات نموده است و معنای آن این است که بعدها حکومت همان‌گونه که روی مسجد النبی تسلط پیدا نمود و روی آن دست گذاشت تا بنی‌هاشم نتوانند در پناه آن به ترویج اهداف خود دست یازند. بلکه در این بین دختر رئیس حکومت (عائشه) ادعای تسلط و مالکیت حجره پیامبر را نمود و حکومت نیز آن را پذیرفته و دختر رسول خدا و حضرت علی را از خلع ید نمود و این در حالی است که حجره عائشه در منزل اختصاصی خود و در جهت دیگر مسجد یعنی جهت قبله مسجد بوده است.


و دلیل سکوت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیهماالسلام) و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از تحریک مردم علیه حکومت در خصوص این موضوع دقیقا همان موضعی است که درباره اصل خلافت و حکومت داشتند یعنی امر به صبر از جانب رسول خدا تا زمانی که فرزند قائمشان حجة بن الحسن (علیه‌السّلام) ظهور فرماید و از آنچه که بر اجداد طاهرینشان رفته کشف اسرار نماید.



شاید بتوان یکی از ظریف‌ترین و در عین‌حال جامع‌ترین کلمات را در خصوص موضوع مورد بحث گفتگو و مناظره زیر که بین فضّال از شاگردان مکتب امام صادق (علیه‌السّلام) و ابوحنیفه صورت گرفته دانست که در آن به بهترین شکل بر غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره شده است:

وروی: انه مر فضال بن الحسن بن فضال الکوفی بابی حنیفة وهو فی جمع کثیر، یملی علیهم شیئا من فقهه وحدیثه. فقال - لصاحب کان معه -: والله لا ابرح حتی اخجل ابا حنیفة. فقال صاحبه الذی کان معه: ان ابا حنیفة ممن قد علت حاله، وظهرت حجته. قال: صه! هل رایت حجة ضال علت علی حجة مؤمن؟ ! ثم دنا منه فسلم علیه، فرد ورد القوم السلام باجمعهم. فقال: یا ابا حنیفة ان اخا لی یقول: ان خیر الناس بعد رسول الله علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، وانا اقول ابو بکر خیر الناس وبعده عمر فما تقول انت رحمک الله؟
فاطرق ملیا ثم رفع راسه فقال: کفی بمکانهما من رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کرما وفخرا، اما علمت انهما ضجیعاه فی قبره، فای حجة ترید اوضح من هذا؟
فقال له فضال: انی قد قلت ذلک لاخی فقال: والله لئن کان الموضع لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دونهما فقد ظلما بدفنهما فی موضع لیس لهما حق فیه، وان کان الموضع لهما فوهباه لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لقد اساءا وما احسنا، اذ رجعا فی هبتهما، ونسیا عهدهما. فاطرق ابو حنیفة ساعة ثم قال له: لم یکن له ولا لهما خاصة، ولکنهما نظرا فی حق عایشة وحفصة فاستحقا الدفن فی ذلک الموضعبحقوق ابنتیهما.
فقال له فضال: قد قلت له ذلک فقال: انت تعلم ان النبی مات عن تسع نساء، ونظرنا فاذا لکل واحدة منهن تسع الثمن، ثم نظرنا فی تسع الثمن فاذا هو شبر فی شبر، فکیف یستحق الرجلان اکثر من ذلک، وبعد فما بال عائشة وحفصة ترثان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وفاطمة بنته تمنع المیراث؟! فقال ابو حنیفة: یا قوم نحوه عنی فانه رافضی خبیث.


روزی فضّال بن حسن بن فضال کوفی به همراه یکی از دوستانش با ابوحنیفه برخورد نمود درحالی که جمع کثیری از شاگردانش در فقه و حدیث گرداگرد او را گرفته بودند. فضّال به دوست همراهش گفت: والله دست از سر او برنمی‌دارم مگر این که جلو رفته و او را سرافکنده نمایم. دوستش به او گفت: تو که ابوحنیفه را می‌شناسی و از جایگاه و منزلت علمی و توان احتجاج او با خبری.
فضّال گفت: ساکت شو! هیچ دیده‌ای حجت گمراهی برحجت مومن برتری و علوّ پیدا کند؟
فضّال جلو رفت و سلام کرد، جمعیّت حاضر نیز همه جواب سلام او را دادند. فضّال رو به ابو حنیفه کرد و گفت: خدا رحمتت کند! من برادری دارم که می‌گوید: بهترین خلق بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) است امّا من به او می‌گویم: این‌گونه نیست بلکه بهترین مردم بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابو بکر و بعد از او عمر است. شما نظرتان چیست؟
ابوحنیفه‌ اندکی تامل کرد و سپس سر بلند کرد و گفت: (به او بگو) در مکانت و منزلت و افتخار برای ابو بکر و عمر همین بس که آن دونفر در کنار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مدفونند (در حالی که علی بن ابی طالب فرسنگ‌ها دورتر در نجف خاک شده است) آیاحجت و دلیل بر افضلیت و برتری آن دو بر علی از این بهتر؟

فضّال گفت: من همین نکته را به او گفته‌ام امّا او در پاسخ من گفته: والله! اگر برای حقانیّت و منزلت آن دو به مکان دفنشان در کنار قبر پیامبر حجت می‌آوری باید بگویم: که آنها با دفن شدنشان در مکانی که هیچ حقی نسبت به آن نداشته‌اند در حقیقت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ظلم نموده‌اند، چرا که اگر آن مکان از خود ابوبکر و عمر بوده و آن را به رسول خدا هبه و هدیه نموده‌اند پس با دفن شدنشان در آن مکان کار خیلی زشتی کردند چون با این‌کار هدیه‌ای را که به آن حضرت بخشیدند را پس گرفتند و در آن تصرف نموده‌اند و این در حقیقت نوعی خلف وعده و شکستن پیمان محسوب می‌گردد.

ابوحنیفه دوباره مدتی را ساکت ماند و سر به زیر افکند و گفت: به برادرت بگو: این مکان نه برای آن دو نفر و نه برای رسول خدا بلکه با توجّه به حقی که حفصه و عائشه در این زمین داشتند در این زمین دفن گردیده‌اند.

فضال به ابوحنیفه گفت: (اتفاقا) من همین‌مطلب را نیز به برادرم گفته‌ام اما او در پاسخ من گفت: تو می‌دانی که وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دنیا رفت صاحب نه همسر بود و در حالی که هر یک از آن نه نفر نسبت به آن مکان یک هشتم بیشتر سهم الارث نداشته در نتیجه برای هر کدام یک وجب در یک وجب مسافت جا بیشتر نمی‌ماند. آن وقت چگونه آن دو نفر این مقدار مکان اضافه را اشغال و غصب نموده‌اند؟

و آن گاه از سوی دیگر چه شده است که فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از پدرش ارث نمی‌برد؟ (و ابوبکر به این بهانه که پیامبران از خود ارث به‌جا نمی‌گذارند حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را از فدک محروم می‌کند) امّا عائشه و حفصه که همسران آن حضرت بودند ارث می‌برند.

ابوحنیفه چون این مطالب را شنید به اطرافیانش گفت: او را از من دور سازید که او خود رافضی خبیث می‌باشد.


۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۵۸، ح۲۵۸۸.    
۲. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴۳، ص۸۶.    
۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۹.    
۴. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۹، ص۶۴، ح۱۲۰۰۵.    
۵. نسائی، احمد بن علی، سنن النسائی، ج۳، ص۲۰۹.    
۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۱۹، ح۳۷۰۴.    
۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن‌ علی‌ّ، فتح الباری، ج۷، ص۷۳.    
۸. حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، مستدرک، ج۷، ص۷۳.    
۹. ابن حجر عسقلانی، احمد بن‌ علی‌ّ، فتح الباری، ج۷، ص۳۰.    
۱۰. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۲۸۲.    
۱۱. ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، ج۲، ص۱۵۵.    
۱۲. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجة، ج۱، ص۶۲۵.    
۱۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، اوسط الطبرانی، ج۸، ص۱۲.    
۱۴. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۸، ص۶۳.    
۱۵. ابن حزم، علی بن احمد، المحلی، ج۱۱، ص۲۳۵.    
۱۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۷، ص۳۳.
۱۷. ابن اثیر، علی بن محمد، البدایة و النهایة، ج۲، ص۸۷.
۱۸. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۴، ص۳۶۵، ح۲۰۷۶۶.    
۱۹. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۴، ص۲۹۶.    
۲۰. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة، ج۵، ص۲۵۴.    
۲۱. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۷.    
۲۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد للبخاری، ص۲۷۲.    
۲۳. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱۰ ص۹۲.    
۲۴. شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۳، ص۳۴۹.    
۲۵. عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم العوالی، ص۳۶۷.    
۲۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.    
۲۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۷، ص۲۳، ح۵۱۱۶.    
۲۸. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲۰، ص۱۳۶.    
۲۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۴.    
۳۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳۱.    
۳۱. علم‌الهدی، سیّدمرتضی، الفصول المختاره، ص۷۴.    
۳۲. ابوالفتوح کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ص۱۳۵.    
۳۳. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۱۴۹.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا رسول خدا (ص) در اتاق عائشه دفن شده است؟».    






جعبه ابزار