دولة (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دولَة (به فتح دال و لام) از
واژگان نهج البلاغه به معنای حكومتى كه گرفته شده و به دست آمده است. جمع آن دول بر وزن عنب است.
دولَة (به ضم دال و فتح لام) یعنی آنچه دست به دست بر گردانده مىشود و آن در مال و نحو آن است و جمع آن دول بر وزن صرد و دولات آيد.
دولة:
به معنای حكومتى كه گرفته شده و به دست آمده است. چنان كه در
اقرب الموارد گويد. «دولة» (به ضم اوّل) آن چه دست به دست بر گردانده مىشود و آن در مال و نحو آن است و جمع آن دول بر وزن صرد و دولات آيد.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره عمل به وظيفه از طرف
والی و
رعیّت فرموده:
«فَصَلَحَ بِذلِكَ الزَّمانُ، وَ طُمِعَ فِي بَقاءِ الدَّوْلَةِ، وَ يَئِسَتْ مَطامِعُ الاَْعْداءِ.» (به اين ترتيب زمان صالح مىشود، به بقاى دولت اميدوار بايد بود و دشمنان مأيوس خواهند شد.)
(شرحهای خطبه:
)
چنان كه حضرت به
ابن عباس مىنويسد:
«و اعلم بانّ الدهر يومان يوم لك و يوم عليك و انّ الدنيا دار دول» «بدان دنيا دو روز است: روزى به سود تو و روزى به زيانت، دنيا خانه چيزهایى است كه دست به دست گردانده شوند.»
(شرحهای نامه:
)
حضرت فرموده:
«صَوَابُ الرَّأْيِ بِالدُّوَلِ يُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَ يَذْهَبُ بِذَهَابِهَا» «اين كلام اشاره به آن است كه قدرت و اقتدار رأى
انسان را صائب مىكند، با آمدن قدرت و امكانات، راى صواب نيز در انسان پيدا مىشود و با رفتن آن مىرود.»
(شرحهای حکمت:
)
حضرت به اهل
مصر درباره
مالک اشتر مىنويسد:
«وَ لكِنَّنِي وَ فُجّارُها فَيَتَّخِذُوا مالَ اللهِ دُوَلاً وَ عِبادَهُ خَولاً وَ الصّالِحِينَ حَرْباً» يعنى «من ناراحتم از اين كه سفيهان و فاجران اين امّت حكومت را در دست گيرند، مال خدا را دست به دست خود كنند (به ديگران چيزى ندهند) بندگان خدا را برده خود گردانند نيكان را محارب و
فاسقان را گروه خود بدانند.»
(شرحهای نامه:
)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه،برگرفته از مقاله «دولة»، ج۱، ص۴۰۴.