رده (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَدَه (به فتح راء و دال) و
رَدْهَه (به فتح راء و هاء و سکون دال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گودالى كه در آن آب جمع مىشود.
از این لفظ فقط یک مورد در «
نهج البلاغه» آمده است.
رَدَه و
رَدْهَه به معنای گودالى كه در آن آب جمع مىشود.
«شَيْطانُ الرَّدْهَةِ» به معنى شيطان گودال همان «ذو الثّدية» از سران خوارج است كه در نهروان كشته شد و در گودالى افتاد؛
امام علی (صلواتاللهعلیه) فرموده: من به قتال اهل ظلم و بيعت شكن و اهل فساد مأمور شده بودم، با بيعت شكنان (اهل بصره) جنگيدم و با قاسطون اهل بغى (اهل شام) پيكار كردم و از دين خارج شدگان را ذليل كردم:
«وَ أَمّا شَيْطانُ الرَّدْهَةِ فَقَدْ كُفيتُهُ بِصَعْقَة سَمِعْتُ لَها وَجْبَةَ قَلْبِهِ وَ رَجَّةَ صَدْرِهِ» «و اما شيطان گودال من از او كفايت شدم با غشوهایكه از آن خفقان قلبش و ارتعاش سينهاش شنيده شد.»
(شرحهای خطبه:
)
حرقوص بن زهير ملقّب به «ذو الثديه» همانست كه هنگام تقسيم غنائم به رسول خدا (ص) گفت: چرا با عدالت رفتار نمىكنى؟ حضرت فرمود: واى بر تو اگر من عدالت نكنم چه كسى با عدالت رفتار خواهد كرد؟ آنگاه حضرت فرمود: در آينده توسط اين شخص عدّهاى از امّت من از دين بيرون روند چنانكه تير از كمان بيرون رود و حضرت او را «شيطان الردهه» لقب داد.
امير المؤمنين (ع) در «جمل» به ياران خود فرمود: در ميان كشته شدگان مردى را پيدا كنيد كه يک دستش مانند سينه زنان يک پارچه گوشت است. اگر بكشى مانند دست دراز مىشود و اگر رها كنى مانند پستان زن در دوش او جمع مىشود؛ ياران حضرت ميان گشتگان گشتند چنان جنازهاى نيافتند، حضرت فرمود: آن را پيدا كنيد، به خدا نه دروغ مىگويم و نه دروغ خبرم دادهاند، يارانش بالاخره در گودالى در ميان آب چنان جنازهاى يافتند، حضرت با ديدن آن به سجده افتاد و يارانش همه تكبير گفتند و با اين جريان خبر رسول خدا (ص) به وقوع پيوست كه فرمود: عدهاى از امّت من توسط او از دين بيرون مىروند و معلوم شد، خوارج بيرون رفته از دين و واجب القتل بودهاند. ابن ابى الحديد از بعضى نقل كرده كه «ذو الثديه» روز نهروان با شمشير كشته نشد، بلكه او را صاعقه زد. مراد امام از كلمه «صعقه» همان است.
از این لفظ فقط یک مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رَدَه»، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۴.