رفق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رِفْق (به کسر راء و سکون فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مدارا است و آن ضدّ خشونت است. از اين ماده موارد زيادى در
نهج البلاغه آمده است.
رَفيق (به فتح راء) به معنی مدارا كننده و دوست است.مرافقه: رفيق قرار دادن.
تَرَفَّق (به فتح تاء و راء و فاء مشدد) یعنی رفيق شدن و اتكاء كردن.
اِرتفاق (به کسر الف) یعنی دوست طلبيدن، يارى خواستن و گذاشتن صورت در روى مرفق.
مِرْفَق (به کسر میم و سکون راء و فتح فاء) هم به معنى رفق آمده و هم به معنى آرنج (مجمع استخوان ساعد و بازو) که جمع این دو
مَرافِق (به فتح میم و فتح راء و کسر فاء) است.
رِفْق به معنای مدارا است.
«رَفَقَ لهُ رِفْقاً: لطف»
امام علی(علیهالسلام) به بعضى از حكام نوشتند:
«وَ ارْفُقْ ما كانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حينَ لا تُغْني عَنْكَ إِلاّ الشِّدَّةُ» یعنی: «مدارا كن تا مدارا نافع است و عزم به سختى كن آنگاه كه جز سختى كفايت نكند.»
(شرحهای نامه:
) در لغت آمده است:
«ارْفَقَهُ: نفعهُ» همچنین فرموده:
«فَبادِروا بِأَعْمالِكُمْ تَكونوا مَعَ جيرانِ اللهِ في دارِهِ، رافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ» یعنی: «پيش گيريد با اعمال خويش تا با همسايگان خدا باشيد، كه پيامبرانش را با آنها رفيق كرده است.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره ندامت انسانها فرموده:
«وَ عاضّ عَلى يَدَيْهِ، وَ صافِق لِكَفَّيْهِ، وَ مُرْتَفِق بِخَدَّيْهِ» یعنی: «و گيرنده دستش به دندان و زننده دو دست به همديگر و گذارنده صورتش بر مرفقها و مرفقها بر زانوها.»
(شرحهای خطبه:
) و آن كسى است كه بر مقعد خود نشسته و زانوها را بلند كرده است.
«وَ أَسْبابُ الْمَرافِقِ» یعنی: «و اسباب مدارا»
(شرحهای خطبه:
) در این خطبه
مَرافِقِ به معنى مدارا است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رفق»، ج۱، ص۴۵۹.