• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روایت فنظر امیرالمؤمنین بین فخذیها

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از شبهاتی که اهل‌سنت مطرح کرده‌اند، روایت «فَنَظَرَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) اِلَی بَیَاضٍ عَلَی ثَوْبِ الْمَرْاَةِ وَبَیْنَ فَخِذَیْهَا» است که می‌گویند با عصمت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در تعارض است. در پاسخ به آن باید گفت: این روایت از نظر سندی ضعیف و راوی آن مجهول است؛ چون در سند او ابی العلاء یا ابی المعلی وجود دارد که در هیچ‌یک از کتاب‌های رجالی معتبر توثیق نشده است. از جهت دلالی نیز پاسخ‌هایی داده شده که در ادامه بیان می‌کنیم.



علی بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَبْنِ یَزِیدَ عَنْ اَبِی الْمُعَلَّی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَاُتِیَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بِامْرَاَةٍ قَدْ تَعَلَّقَتْ بِرَجُلٍمِنَ الْاَنْصَارِ وَکَانَتْ تَهْوَاهُ وَلَمْ تَقْدِرْ لَهُ عَلَیحِیلَةٍ فَذَهَبَتْ فَاَخَذَتْ بَیْضَةً فَاَخْرَجَتْ مِنْهَا الصُّفْرَةَوَصَبَّتِ الْبَیَاضَ عَلَی ثِیَابِهَا بَیْنَ فَخِذَیْهَا ثُمَّ جَاءَتْاِلَی عُمَرَ فَقَالَتْ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اِنَّ هَذَا الرَّجُلَاَخَذَنِی فِی مَوْضِعِ کَذَا وَکَذَا فَفَضَحَنِی قَالَ فَهَمَّ عُمَرُاَنْ یُعَاقِبَ الْاَنْصَارِیَّ فَجَعَلَ الْاَنْصَارِیُّ یَحْلِفُ وَاَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) جَالِسٌ وَیَقُولُ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَتَثَبَّتْ فِی اَمْرِی فَلَمَّا اَکْثَرَ الْفَتَی قَالَعُمَرُلِاَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) یَا اَبَا الْحَسَنِ مَا تَرَی فَنَظَرَاَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) اِلَی بَیَاضٍ عَلَی ثَوْبِ الْمَرْاَةِ وَبَیْنَ فَخِذَیْهَا فَاتَّهَمَهَا اَنْ تَکُونَ احْتَالَتْ لِذَلِکَفَقَالَ ائْتُونِی بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ اُغْلِیَ غَلَیَاناً شَدِیداًفَفَعَلُوا فَلَمَّا اُتِیَ بِالْمَاءِ اَمَرَهُمْ فَصَبُّوا عَلَیمَوْضِعِ الْبَیَاضِ فَاشْتَوَی ذَلِکَ الْبَیَاضُ فَاَخَذَهُ اَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) فَاَلْقَاهُ فِی فِیهِ فَلَمَّا عَرَفَ طَعْمَهُاَلْقَاهُ مِنْ فِیهِ ثُمَّ اَقْبَلَ عَلَی الْمَرْاَةِ حَتَّی اَقَرَّتْبِذَلِکَ وَدَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْاَنْصَارِیِّعُقُوبَةَ عُمَرَ.

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: زنی نزد عمر آورده شد که به مردی از انصار دل بسته بود و به او عشق می‌ورزید؛ ولی هرچه کوشید جوان‌ را جلب توجه و عطف نظر کند نتوانست، تخم مرغی را شکسته با سفیده آن جامه خود را از بین دو ران آلوده ساخت و بدین وسیله جوان را متهم کرده او را نزد عمر برد و گفت: ای خلیفه! این مرد مرا رسوا نموده است عمر تصمیم گرفت جوان انصاری را عقوبت دهد، مرد پیوسته سوگند یاد می‌کرد که هرگز مرتکب فحشایی نشده است و از عمر می‌خواست تا در کار او دقت و تحقیق نماید، عمر به امیرالمومنین (علیه‌السّلام) که در آن‌جا حضور داشت رو کرده و گفت: یا علی! نظر شما در این قضیه چیست؟
آن حضرت به سفیدی جامه زن به‌دقت نظر افکنده وی را متهم نموده و فرمود: آبی بسیارداغ روی آن بریزند و چون ریختند سفیدی جامه بسته شد، پس امام علی (علیه‌السّلام) (برای فهماندن حاضران)‌ اندکی از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشید آنرا به دور افکند و سپس به زن رو کرده، او را سرزنش نمود تا این که زن به گناه خود اعتراف نمود و از این راه مکر و خدعه زن را آشکار کرد و به برکت آن حضرت، مرد انصاری از عقوبت عمر رها گردید. ………. . ،،،. .

این روایت علاوه بر کتاب کافی، در منابع ذیل نیز آمده است:
این روایت از چند جهت جای دقت و تامل دارد که در ادامه به آن اشاره می‌گردد:


این روایت از نظر سند مشکل دارد؛ زیرا در سند آن، ابوالعلاء یا ابوالمعلی وجود دارد که فردی مجهول است؛ چنانچه علامه مامقانی در کتاب تنقح المقال در شرح‌حال او می‌نویسد:
ابوالمعلی روی فی باب النوادر من کتاب الاحکام من الکافی عن عمر بن یزید عنه عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) ولم اقف علی اسمه ولا حاله.
[۶] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۳۵، باب المیم من فصل الکنی، طبع فی المطبعة المرتضویة، النجف الاشرف ـ ۱۳۵۲هـ .

ابومعلی در باب نوادر از کتاب فروع کافی از عمر بن یزید و از ابوعبدالله روایت نموده است اما اسم و حال او را پیدا نکردم.

در نیتجه این روایت ارزش استناد و استدلال را ندارد.


مخالفان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) از این روایت استفاده کرده‌اند که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) به بین دو ران زن نگاه کرده است و در نتیجه با عصمت آن حضرت در تضاد است؛ چون چگونه امکان دارد که یک فرد معصوم به بین دو ران یک زن نگاه کند و ...
اما با دقت در متن روایت، متوجه می‌شویم که امام (علیه‌السّلام) به بین دو ران نگاه نکرده است؛ بلکه به لباس زن در محل بین دو ران او نگاه کرده و روی لباس او آب داغ ریخته است. شواهدی در اصل روایت وجود دارد که ما به اخصار به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

۳.۱ - تخم مرغ بر روی لباس

الف: تخم مرغ بر روی لباس ریخته شده است:
در روایت آمده است که: «وَصَبَّتِ الْبَیَاضَ عَلَی ثِیَابِهَا بَیْنَ فَخِذَیْهَا». سفیدی تخم مرغ را بر لباسش (نه روی خود رانش) در بین ران‌هایش ریخت.
در روایت آمده است که تخم مرغ را روی لباسش ریخت، نه روی خود رانش؛ و امام (علیه‌السّلام) نیز به محل ریختن تخم مرغ که روی لباس بوده است، نگاه کرده است، نه به خود ران: فَنَظَرَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) اِلَی بَیَاضٍ عَلَی ثَوْبِ الْمَرْاَةِ وَبَیْنَ فَخِذَیْهَا.... پس امیرالمومنین به سفیدی که در روی لباس زن و در محل بین دو ران او قرار داشت نگاه کرد!

آن‌گاه امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: فَقَالَ ائْتُونِی بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ اُغْلِیَ غَلَیَاناً شَدِیداً فَفَعَلُوا...
برایم آب جوشی که از جوش نیفتاده، بیاورید و آوردند و حضرت دستور داد آب جوش را به جایی که سفیدی بود و زن ادعا می‌کرد آب منی مرد است ریختند و معلوم شد که سفیده تخم مرغ است.
از این تکه روایت استفاده می‌شود که اصلا بدن زن برهنه نبوده و در نتیجه امام (علیه‌السّلام) نیز به بدن برهنه او نگاه نکرده است؛ بلکه به محل ریختن تخم مرغ که روی لباس بوده نگاه کرده است.
به این نکته نیز باید توجه داشت که آب جوشی که ریخته شده است، قطعا روی خود بدن زن نبوده است؛ بلکه روی لباس او بوده است وگرنه با ریختن آب جوش روی بدن زن، پایش می‌سوخت و هیچ حاکمی حق ندارد به شخص مدعی آسیب برساند. این‌مطلب نیز شاهدی دیگری است که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) به خود بدن نگاه نکرده است.

۳.۲ - جریان روایت در باب تعزیر

ب: روایت مربوط به تعزیر است:
این روایت، مربوط به بحث زنا نیست! دقت در متن روایت نشان می‌دهد که زن با ظاهر سازی ادعا کرده است که این انصاری در فلان مکان من را گرفت و من را رسوا کرد (یعنی چسپاندن بدن از روی لباس)! و سپس با همان صورت به نزد خلیفه آمد! یعنی مستقیما به نزد خلیفه آمده است تا از جوان انصاری شکایت کند!
شاهد بر این‌مطلب نیز این است که در روایت از کلمه «عقوبت» استفاده شده است نه از کلمه «حد». اگر بحث از زنا بود، باید بر او حد جاری می‌کرد نه این‌که او را عقوبت (تعزیر) نماید.

۳.۳ - معنای فخذیه

ج: کلمه «فخذیه» ملازم با برهنه بودن ران نمی‌باشد: کلمه «فخذیه» همیشه دلالت بر برهنه بودن ران نمی‌کند، شبیه این متن در کتب اهل‌سنت به صورت ذیل آمده است که:
حدثنا موسی بن اسماعیل حدثنا حماد بن سلمة عن عبید الله بن عمر عن القاسم: ان عمر طلق جمیلة فجاءت امها فذهبت بابنه عاصم فجاء عمر فاخبر فرفع فرسه فلحقها فضمته بین فخذیها.
عمر، جمیله را طلاق داد؛ او به نزد مادر خویش رفت و پسرش عاصم را نیز همراه خود برد! عمر آمد و خبردار شد؛ به سرعت اسب خویش را برداشته و به دنبال او رفت! اما آن زن، پسر را بین دو ران خویش قرار داد!

روشن است که از این روایت استفاده نمی‌شود که عمر فرزندش را بین ران خود؛ در حالی که برهنه بوده است، گذاشته باشد. آیا کسی در ترجمه این روایت می‌گوید که بین دو ران، حتما باید چسبیده به پوست باشد؟!
این قرائن نشان می‌دهد که مستشکل نمی‌تواند به صورت قطعی در ترجمه روایت بگوید که «حضرت به پوست ران آن زن نگاه کرده‌اند» تا اشکال وارد شود! بلکه آنچه با ظاهر روایت نیز مناسب است، این است که حضرت به پارچه در محل بین دو ران نگاه کردند! همین وجود احتمال دیگر در ترجمه، برای رفع اشکال، کافی است!


حتی اگر فرض بگیریم که مقصود نگاه کردن به پوست و بین دو ران باشد، باز ممکن است از باب قضاوت، این‌مطلب نه‌تنها جایز، و بلکه واجب باشد! لذا در ماجرای مغیره آمده است که:
عمر در مدینه در حضور مغیره از شاهدانی که واقعه را به او گزارش کرده بودند یکی یکی و جداگانه تحقیق و پرسش کرد. ابوبکره گفت:
«... انه رآه بین رجلی‌ ام جمیل و هو یدخله و یخرجه کالمیل فی المکحلة».
ترجمه جملات فوق معذوریم.    
شبل و نافع نیز چنین اقوالی را تکرار کردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارم‌شان «زیاد» رسید و او از در وارد شد، عمر تا او را دید گفت:
«فلما نظر الیه عمر قال اما انی اری وجه رجل ارجو ان لا یرجم رجل من اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم علی یده ولا یخزی بشهادته».
من می‌بینم صورت مردی را که امید دارم که سنگسار نشود مردی از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بر دست او و خوار نشود به‌شهادت او.

و چون از او پرسید که چه دیده است، زیاد گفت: قال رایته جالسا بین رجلی امراة فرایت قدمین مخضوبتین تخفقان واستین مکشوفتین وسمعت خفزانا شدیدا.
دیدم نشسته میان دو پای زنی... (از ترجمه معذوریم)
عمر گفت: آیا دیدی او را «... رایت کالمیل فی المکحلة قال لا قال فهل تعرف المراة قال لا...»، پس گفت: نه.
[۹] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج۲، ص۴۹۳، ناشر: دار الفکر، بیروت - ۱۴۰۵هـ.

چونکه زیاد بن معبد البجلی صحنه‌ای مثل دیگران ندیده بود، شرط اصلی گواهی زنا تحقق نیافت و مغیره مجازات نشد. سه برادر دیگر متهم به گواهی ناحق به قصد بی‌آبرو کردن یک مسلمان شدند و عمر دستور داد به هر کدامشان هشتاد تازیانه زدند.

ابوبکره پس از حد خوردن گفت: من دوباره شهادت می‌دهم که مغیره این عمل را انجام داده است. عمر خواست او را دوباره حد بزند، ولی علی (علیه‌السّلام) مانع شد و فرمود: اگر او را حد بزنی برای رفیقت مغیره حد را جاری خواهم کرد.
فقال ابو بکرة بعد ان ضرب فانی اشهد ان المغیرة فعل کذا وکذا فهم عمر بضربه فقال له علی (علیه‌السّلام) ان ضربته رجمت صاحبک...
[۱۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۸۲، دار النشر.

عمر در مراسم حج به این‌مطلب اعتراف نمود که ابوبکره شهادتش درست بوده و لذا به مغیره گفت: ... والله ما اظن ابا بکرة کذب علیک وما رایتک الا خفت ان ارمی بحجارة من السماء.
به خدا! ما شک نداشتیم که ابوبکره راست می‌گوید و دیدم که تو می‌ترسیدی سنگی از آسمان بر سرت فرود آید.


کارشناسی، یکی از مهم‌ترین دلایل اثبات است که در غالب دعوا‌ها مورد استناد قرار می‌گیرد و کم‌تر موضوع دعوایی می‌توان یافت که در آن موضوعات تخصصی که نیاز به بررسی فنی توسط کارشناس دارد، مطرح نباشد. از این‌رو، ارجاع به کارشناس و صدور قرار کارشناسی به اقدامی متداول در رسیدگی به دعاوی تبدیل شده است.
بسیاری از آرای قضایی نیز مبتنی بر نظر کارشناس و مستند به آن است؛ حتی اگر پاسخ قبلی را قبول نکنند و بگویند که حضرت علی به بین دو ران آن زن نگاه کرده است می‌گوییم اهمیت ویژه کارشناسی در رسیدگی به دعاوی، عمر را بر آن داشت که از امام علی به عنوان کارشناس در قضیه مغیره و‌ ام جمیل نظرش را بدهد. همان‌گونه که شهود صحنه ماجرای غیر اخلاقی مغیره را در نزد عمر به عنوان شاهد گزارش نموده‌اند و از نظر مبانی فقه کیفری اسلام هم دیدن صحنه جرم و بازگو نمودن آن به عنوان شهود و کارشناس نه تنها حرام نیست؛ بلکه لازم و ضروری است و اگر دیدن صحنه برای کارشناس و شهود از نظر فقه مشکل داشت، خود خلیفه نبایستی از شهود استعلام می‌نمود و از امام علی به‌عنوان عادل‌ترین کارشناس نظرخواهی می‌نمود.


این روایت از نظر سندی ضعیف و راوی آن مجهول است؛ چون در سند او ابی العلاء یا ابی المعلی وجود دارد که در هیچ‌یک از کتاب‌های رجالی معتبر توثیق نشده است.
از جهت دلالی نیز دو پاسخ دارد:
۱. شبهه افکنان در ترجمه این روایت اشبتاه کرده‌اند، ترجمه صحیح این است که: «به لباس در بین دو ران او نگاه کرد» و نه به پوست ران!
۲. گاهی از باب قضاوت و اشهاد، نگاه دقیق به عورت، نه تنها جایز و بلکه واجب می‌شود!


۱. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۴۲۲، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، ج۶، ص۳۰۴، باب ۹۲- باب من الزیادات فی القضایا، تحقیق:السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر:دار الکتب الاسلامیة تهران بازار سلطانی، التصحیح الشیخ محمد الآخوندی ۱۳۹۰ ه ق.    
۳. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۲۷، ص۲۸۱، باب ۲۱- باب جملة من القضایا و الاحکام، تحقیق و نشر:مؤسسة آل البیت (علیه‌السّلام) لاحیاء التراث - قم المشرفة الطبعة:الثانیة - جمادی الآخرة ۱۴۱۴ ه.    
۴. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ناشر:مؤسسة آل البیت (علیهم‌السّلام) لاحیاء التراث - بیروت - لبنان، ج۱۷، ص۳۸۷-۳۸۸، باب ۱۷- باب جملة من القضایا و الاحکام، تحقیق:مؤسسة آل البیت (علیهم‌السّلام) لاحیاء التراث، چاپ:الثانیة، سال چاپ:۱۴۰۸ - ۱۹۸۸ م.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ج۴۰، ص۳۰۳، باب ۹۷- قضایاه صلوات الله علیه و ما...، ناشر:مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة:الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.    
۶. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۳۵، باب المیم من فصل الکنی، طبع فی المطبعة المرتضویة، النجف الاشرف ـ ۱۳۵۲هـ .
۷. ابواسحاق حربی، ابراهیم بن اسحاق، غریب الحدیث للحربی، ج۱، ص۲۰۰، دار النشر:امعة‌ام القری - مکة المکرمة - ۱۴۰۵، الطبعة:الاولی، تحقیق:د. سلیمان ابراهیم محمد العاید.    
۸. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۴۰.    
۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج۲، ص۴۹۳، ناشر: دار الفکر، بیروت - ۱۴۰۵هـ.
۱۰. ابوالفرج اصبهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۱۶، ص۳۳۲، دار النشر:دار إحیاء التراث العربی‌ - لبنان.    
۱۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۸۲، دار النشر.
۱۲. ابوالفرج اصبهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۱۶، ص۳۳۳، دار النشر:دار إحیاء التراث العربی‌ - لبنان.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا روایت «فنظر امیر المؤمنین(ع) بین فخذیها» با عصمت آن حضرت در تعارض نیست؟».    






جعبه ابزار