روزنامهنگاران عصر پهلوی دوم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کثرت
مطبوعات از شهريور ۱۳۲۰ تا
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که پر هیجانترین دوره آزادی نسبی برای مطبوعات
ایران قبل از
انقلاب بود و کاهش
قدرت رژیم و فضای باز سیاسی امکان افشاگری را فراهم ساخت به گونهای که انتشار بیش از هزار روزنامه و مجله (حزبی، دولتی، و....) معضلی در برابر رژیم شد؛ اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، و برقراری دولت نظامی تمام روزنامهها توقیف و تعطیل شدند. و تعداد نشریات دولتی برخاسته از طبقهٔ مرفه و وابسته افزوده شد،
سانسور مطبوعات بعد از کودتای ۲۸ مرداد قریب ده سال منحصراً با فرمانداری نظامی یا
سازمان امنیت بود. در سال ۱۳۵۶ با اعلام فضای باز سیاسی، دوران تازهای در حیات مطبوعات ایران آغاز گردید و در اواسط سال ۱۳۵۷ سانسور به کلی برداشته شد.
با سقوط
رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط
متفقین و دخالتهای دولتهای خارجی در امور
ایران، رشد گروهها و جریانهای صنفی و سیاسی، نابسامانی در شهرها و روستاها، کمبود شدید ارزاق عمومی و
ملی شدن صنعت نفت، درگیریهای سیاسی و رقابت دولتهای خارجی و متنفذین محلی و غیر محلی به صحنه مطبوعات کشیده شد.
کثرت مطبوعات این عصر که پر هیجانترین دوره آزادی نسبی برای مطبوعات
ایران قبل از
انقلاب بود
و کاهش
قدرت رژیم و فضای باز سیاسی
امکان افشاگری را فراهم ساخت به گونهای که انتشار بیش از هزار روزنامه و مجله (حزبی، دولتی، و....) معضلی در برابر رژیم شد،
بویژه دوران
مصدق که دوران آزادی مطلق در تاریخ مطبوعات بود؛
امّا متاسفانه جز عدهای، اغلب روزنامهنگاران این دوره به جای بیان مشکلات اساسی جامعه، به رواج
خشونت، بیبندوباری،
افترا و هتاکی در جهت
عقیده خود یا گروهشان پرداخته
یا برای جیب پر کردن
یا بقای رژیم کوشیدند.
برخی هم روزنامهنگاری را نردبان ترقی، به مقام
وزارت و... قرار دادند. افرادی نیز چون دکتر فاطمی و کریمپور شیرازی
جان بر سر قلم گذاشتند.
تعداد نشریات دولتی به مدیریت از فرنگ برگشتهها، به ۱۲۹ عنوان رشد یافت.
مهمترین روزنامه نگارانی که از شهريور ۱۳۲۰ تا كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هجری شمسی فعالیت داشتهاند اشاره میشود.
عباس مسعود، مدیر روزنامه اطلاعات که اولین شماره آن از ۱۳۰۵ هر روز عصر به طرفداری دولت منتشر میشد. وی در ۱۳۱۴ به نمایندگی دوره دهم
مجلس شورای ملی انتخاب و روزنامهاش از چهار صفحه به هشت صفحه رسید و شش دوره پی در پی نماینده بود. از ویژگیهای این روزنامه دولتی، تنوع اخبار آن بود.
روزنامه کیهان با مدیریت عبدالرحمن فرامرزی و صاحب امتیازی دکتر مصباحزاده که دارای دکترای حقوق از پاریس و زرنگ و باهوش؛ امّا فاقد
صداقت و شدیداً متمایل به انگلیسیها بود. توسط
فردوست با استفاده از نارضایتی
محمدرضا شاه از روزنامه اطلاعات و کمک ۲۰۰,۰۰۰ هزار تومانی
شاه کیهان را راهاندازی
و نه ماه بعد بهترین چاپخانهها را وارد کرد و به تعهداتش در حمایت از شاه وفادار بود. در جریان ملی شدن نفت، هر دو روزنامه، هم پای روزنامههای هوادار مصدق همچون باختر امروز و شاهد در وقایع ۲۵ تا ۲۸ مرداد، مقالاتی درباره
توطئه کودتا علیه حکومت ملی مصدق منتشر و به شاه حمله کردند. با سقوط حکومت مصدق، اطلاعات و کیهان توقیف و سرانجام با تلاش امیرانی (مدیر خواندنیها)، از دوستان
زاهدی (نخست وزیر وقت)، دوباره، منتشر شد.
محمد مسعود؛ ابتدا روزنامهنگار اطلاعات بود، در سال ۱۳۲۱ش. روزنامهٔ هفتگی مرد امروز را منتشر کرد و با سرمقالات تندش مقامات مملکتی را مورد
انتقاد قرار میداد. سرانجام کمی پس از انتشار مقالهای توهینآمیز به اشرف در ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ مقابل چاپخانه روزنامهاش به خواست دربار
توسط خسرو روز به از فعالان
حزب توده به
قتل رسید.
احمد دهقان؛ از خانوادهای
فقیر که فعالیتهای سیاسیاش را در زادگاهش
اصفهان آغاز کرد و در ۱۳۱۵ در تهران پس از کار در داروخانه، وارد اداره هنروپیشه و سپس روزنامه اطلاعات شد
و همزمان به مدرسه هنرپیشگی رفت. چون خوش سیما و جذاب بود، با توجه و حمایت اشرف به سرعت ترقی و در ۲۷ مرداد ۱۳۲۱ به انتشار اولین شماره مجله
تهران مصور به سردبیری عبدالله والا پرداخت که در آن به کمونیستها و ملی گرایان میتاخت.
او مالک تئاتر تهران در لالهزار و با عنایت
دربار، نماینده مردم
خلخال در دوره پانزدهم و شانزدهم مجلس شورای ملی شد. با محمدعلی نصر اولین هنرستان هنرپیشگی ایران را راهاندازی کرد که هنرمندان نامداری در آن
تربیت شدند. با
ارتش و
رزم آرا روابط بسیار نزدیکی داشت.
سرانجام در خرداد ۱۳۲۹ در دفتر کارش با شلیک گلوله
حسن جعفری کشته شد.
محمد مهرداد؛ در ۸ بهمن ۱۳۰۸ش در خانوادهای دیوانی در
کرمان زاده شد. با استقرار پدرش در تهران در دبستانهای ایمان و خرد و دبیرستان شرف درس خواند. در
ورامین با فعالیتهای سیاسی حزب توده و اراده ملی آشنا اما جذب آنان نشد. در جوانی به حمایت از ملیگرایی و دکتر مصدق، گروهی دانش آموزی تشکیل داد. در ۱۳۲۶، در
دارالفنون با
داریوش فروهر آشنا شد و به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفتند و به
جبهه ملی پیوستند.
روزنامه پرچمدار (ارگان
حزب پان ایرانیسم) را در ۱۳۲۰ پدید آورد و خود سرمقالههای مهم آن را بر محور ملیگرایی مینوشت و بارها
تهدید شد. با فشار رزم آرا بر مطبوعات با عدهای علیه وی در مجلس
تحصن کردند.
مطبوعات مخالف مصدق، نشریه جانسپاران میهن و قیام میهن پیوسته به ملیگرایان و بویژه پرچمدار حمله میکردند و شکایات مهرداد به داداگستری نیز بیفایده بود. مهرداد برای گفتگو با مسئولان روزنامه جانسپاران، از دفتر نشریه جانسپاران به دفتر چاپخانه نقش جهان فرستاده شد و چون آن جا نیز نبودند سوار تاکسی شد تا باز گردد؛ اما با پرتاب آجر به سوی تاکسی و سپس شلیک سه گلوله توسط یک افسر ارتش، به پا، سینه و گردن و آسیب زدن به نخاع، برای همیشه او را که دانشجویی ۲۴ ساله بود،
فلج کردند. روزنامه اطلاعات (۱۷ بهمن ۱۳۳۰) وانمود کرد مهرداد هنگام جلوگیری از انتشار روزنامه، چند نفربه او و دوستانش حمله کردهاند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که فعالان جبهه ملی مورد تعقیب قرار گرفتند، نظامیان به طرفداری ضارب مهرداد شعار سردادند. ضارب
تبرئه شد و... و با وجود جلوگیری از ورودش به دانشگاه، با سرسختی درسش را تمام کرد.
پرویز جوادزاده (جعفر پیشهوری): در ۱۲۷۲ش در خلخال متولد شد و در ۱۲۸۵ به باکو رفت. در ۲۵ سالگی عضو
حزب عدالت شد. در ۱۲۹۸ و ۹۹ روزنامه حریت را سردبیری کرد. همراه برخی اعضاء حزب عدالت از دست ارتش
روسیه به ایران گریخت و در انزلی با هم فکراناش،
حزب کمونیست ایران را برگزار و در جنبش جنگل شرکت، با حیدر عمواغلی، سلطانزاده و کامران نشریه کامونیست را در
گیلان منتشر کرد.
با متلاشی شدن
نهضت جنگل به باکو بازگشت و روزنامه اکین جی را منتشر کرد. در ایران، دبیر تشکیلات کمونیستها در تهران شد و سر مقالههای روزنامه حقیقت را مینوشت. در ۱۳۰۹ به دلیل فعالیتهای کمونیستی دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد. در ۱۳۲۰ در جلسه مؤسسان جزو رهبران حزب توده شد؛ اما کنارهگیری کرده و در دوره مجلس چهاردهم از تبریز انتخاب؛ اما اعتبارنامهاش رد شد. سپس روزنامه آژیر را منتشر کرد که توقیف شد. در
آذربایجان فرقه دموکرات را تاسیس کرد که در ۱۳۲۵ بر چیده شد. سپس در باکو با مقامهای محلی آنجا درگیر، و در ۲۰ تیر ۱۳۲۶ در یک سانحه ساختگی کشته شد.
رضا گنجهای مدیر روزنامههای فکاهی باباشمل اولین شماره جدیترین و سنگینترین روزنامه فکاهی سیاسی ایران را در ۲۷ فروردین ۱۳۲۲ به طور هفتگی منتشر کرد. تمام اشعار و کاریکاتورهای آن سیاسی و مربوط به مسائل روز بود. بابا شمل به حدی مورد توجه عموم بود که گنجهای در دوره چهاردهم انتخابات، کاندیدای نمایندگی تهران شد.
پرویز خطیبی: متولد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۰۲در تهران، اولین شعرش در ۱۳۱۵ در سیزده سالگی در هفتهنامه توفیق (مهمترین نشریه فکاهی ایران) چاپ و در ۱۳۱۹ (هفده سالگی) یک سالی سردبیر توفیق شد.
خطیبی روزنامهنگاری فعال بود: نشریات بهرام، علیبابا و حاجیبابا را منتشر کرد که به خاطر انتقادهای سیاسی بارها توقیف و سرانجام برای همیشه تعطیل شدند. نشریه حاجیبابا که زنندهترین کاریکاتورها را درباره شاه و دربار منتشر میکرد از سال ۱۳۲۸ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از پرطرفدارترین نشریات فکاهی سیاسی زمان خود بود.
خطیبی در جریان حوادث کودتای ۲۸ مرداد، برای شرکت در فستیوال جوانان به بخارست رفت. در بازگشت با عدهای از شرکت کنندگان این فستیوال در بندر پهلوی (انزلی) دستگیر و سرهایشان را تراشیدند. با اینکه کارهای خطیبی دست کمی از کریمپور شیرازی نداشت؛ اما جان به در برد.
پس از کوتای ۲۸ مرداد، دستگیر و پس از رهایی از زندان در سال ۱۳۳۳ بر اثر فشارهای سیاسی و تضییقات فرهنگی، رشد هنری خطیبی متوقف شد و تا پیش از
انقلاب در ایران به فعالیت هنری در رادیو و نیز تئاتر ادامه داد. او در سال ۱۳۵۶ به نیویورک مهاجرت کرد. پس از انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ به
امید فعالیت هنری در فضایی بازتر به ایران بازگشت؛ اما چون نتوانست فعالیتهایش را ادامه دهد، برای همیشه به آمریکا مهاجرت کرد و سرانجام اول اوت ۱۹۹۳ در لوس انجلس درگذشت.
پس از کودتا، و برقراری دولت نظامی تمام روزنامهها توقیف و تعطیل شدند.
مطبوعات این دوره (از ۱۳۳۲ - ۱۳۵۷) دو خصیصه داشت.
۱) امتیازات سالانه به صلاحدید دولت واگذار میشد.
۲) تعداد نشریات دولتی برخاسته از طبقهٔ مرفه و وابسته افزوده شد. تا آن جا که در پایان سال ۵۶ از کل ۷۷۲ عنوان نشریه جدید، ۴۳۶ عنوان انتشارات دولتی یا مؤسسات وابسته به آن بود و جز تعدادی ناچیز، اغلب شخصیت سیاسی خود را از دست داده و در سلک خبری - اجتماعی در آمدند. همچنان که در دهه ۳۰ دولت بیش از چهل روزنامه و هفتهنامه را تعطیل کرد و به دادگستری اجازه رسیدگی به شکایات را نداد. در دهه ۱۳۵۰ نیز حدود ۷۰ نشریه را به شیوهای بیسابقه تعطیل کرد.
سانسور مطبوعات بعد از کودتای ۲۸ مرداد قریب ده سال منحصراً با فرمانداری نظامی یا سازمان امنیت بود. از
حکومت علم به بعد سانسور مطبوعات به اداره کل انتشارات و رادیو که بعداً به وزارت اطلاعات تبدیل شد، محوّل گردید. در سال ۱۳۵۶ با اعلام فضای باز سیاسی، دوران تازهای در حیات مطبوعات ایران آغاز گردید و در اواسط سال ۱۳۵۷ سانسور به کلی برداشته شد.
مهمترین روزنامه نگارانی که از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۷ هجری شمسی فعالیت داشتهاند اشاره میشود.
حسین فاطمی مدیر و سر دبیر روزنامه عصر باختر امروز
ابتدا عضو جبههٔ آزادی و طرفدار قوامالسلطنه، بعدها جبههٔ استقلال
[۱] و سپس حزب اراده ملی و طرفدار سیدضیاء
و سپس دکتر مصدق و جبههٔ ملی شد.
اولین شماره روزنامه اش در تهران تیر ۱۳۲۱ منتشر شد که گویاترین و معتبرترین اسناد دوره پنج ساله ملی شدن صنعت نفت و حکومت دکتر مصدق بود
[
قبلاً از آذر ۱۳۱۲در
اصفهان به سردبیری
امیرقلی امینی منتشر شده بود.
]
فاطمی در زمان مصدق ابتدا معاون نخست وزیر و سپس وزیر خارجه شد. (مهر ماه ۱۳۳۱) در ملی کردن صنعت نفت سهم بسزایی داشت. روزنامه اش در این زمان ارگان رسمی دولت محسوب میشد
فاطمی در فاصله روزهای ۲۵ تا ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ با نوشتن سه سرمقالهٔ بسیار تند، شاه را به
خیانت متهم ساخت. بعد از کودتای ۲۸ مرداد متواری، تا این که در مخفیگاه خود دستگیر و بعد از محاکمه در دادگاه نظامی تیر باران شد
امیر مختار کریمپور شیرازی امتیاز روزنامهٔ شورش را در ۱۳۲۹ (نخست وزیری دکتر مصدق) گرفت و خط مشی سیاسیاش را، آشکارا و بدون رعایت جوانب شغلی بازگو کرد.
در دوران حکومت مصدق به شاه و درباریان تاخت و کاریکاتورهای زنندهای از آنان چاپ کرد.
در طول فعالیت مطبوعاتیاش بارها، مورد تهدید و ضرب و جرح اراذل درباری قرار گرفت؛ اما دست از افشاگری بر نداشت و سرانجام بعد ازکودتای ۲۸ مرداد دستگیر و در جشن شب
چهارشنبه سوری سال ۱۳۳۲در لشکر ۲ زرهی در حضور اشرف و علیرضا پهلوی که هر دو
مست بودند، کریمپور را احضار و پس از
فحش و ناسزاگویی بسیار، پیکرش را آغشته به نفت کرده و در ۳۵ سالگی زنده زنده سوزاندند و در رسانهها
مرگ او را سوختگی در حین اجرای نقشه فرار جلوه دادند!
احمد آرامش، متولد ۱۲۸۷ش، قسمتی از تحصیلات را در یزدزادگاهش و بقیه را در کالج آمریکایی تهران گذراند.
از ۱۳۱۰ در پستهای مختلف سازمان راهآهن، وزارت راه، وزارت دارایی، وزارت بازرگانی و بعد معاون و کفیل وزارات بازرگانی و در ۱۳۲۵ به وزارت کار اشتغال داشت و در ۱۳۳۳ ناظر سازمان برنامه و در ۱۳۳۹ وزیر مشاور و قائم مقام نخست وزیر همین سازمان شد.
از ۱۳۲۵ مدیر و صاحب امتیاز روزنامه یومیه دیپلمات به سردبیری
احمد نامدار، ارگان کمیته مرکزی حزب دموکرات ایران شد. اولین شماره آن ۲۵ دی ماه ۱۳۲۵ به جای روزنامه بهرام منتشر شد که بیشتر به تفسیر وقایع خارجی میپرداخت.
همچنین صاحب امتیاز روزنامه دست راستی پیکار روز به سردبیری
مصطفی علیآبادی با همکاری فنی فردریک تالبرگ نیز بود. اولین شماره آن اول اردیبهشت ۱۳۲۵، ابتدا به صورت هفتگی و سپس روزانه منتشر شد. در همین ماه با چاپ کاریکاتور ضدشوروی توقیف وبا نامهای راستگو و رگبار انتشار آن ادامه یافت. پیکار روز از فروردین ۱۳۲۶ بار دیگر منتشر و امتیاز آن در سال ۱۳۲۷ به انیسه نامدار واگذار شد.
آرامش سپس دبیر کل حزب دموکرات ایران به رهبری قوامالسلطنه، رئیس انجمن روزنامه نگاران و رهبر جوانان حزب دموکرات و بانی گروه ترقی خواهان ایران شد.
چندین بار به زندان افتاد. بار آخر ۷ سال در زندان قصر بود. پس از آزادی به فعالیت سیاسی علیه رژیم پرداخت. سرانجام در ۲۴ مهر ۱۳۵۲ در پارک لاله توسط نیروهای امنیتی کشته شد.
مصطفی الموتی: ۱۳۶۰ در تهران متولد شد و از دانشگاه تهران لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد گرفت. فعالیت مطبوعاتی خود را از ۱۳۲۱ با خبرنگاری آغاز و روزنامه داد را سردبیری و روزنامه هفتگی
صبح امروز را پس از وقایع ۱۳۳۲ مدیریت نمود که از ۱۳۴۱ به بصورت مجله منتشر شد.
الموتی عضو هیات مدیره بنگاه عمران، عضو هیئت مدیره شرکت معاملات خارجی، معاونت نخست وزیر و سرپرست بازرسی کل (در کابینه اقبال)، نمایندگی
مجلس شورای ملی در دوره ۲۰ و ۲۱ از شهر رودبار الموت و.... عضو
حزب ملیون و
ایران نوین بود و در مجلس شورای ملی ریاست فراکسیون حزب ایران نوین را به عهده داشت و معاون سیاسی سرلشکر زاهدی در دوره نخست وزیری از سال ۱۳۳۲ بود
صدرالدین الهی: متولد ۱۳۱۳ش، در رشتههای جامعهشناسی ورزشی و تایخ مطبوعات از دانشگاههای تور و تولوز فرانسه و دانشسرای عالی این کشور مدارک دکتری گرفت. به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه تسلط داشت.
فعالیت مطبوعاتی را از ۱۳۳۱ آغاز و در نشریات مختلف مقاله و داستان مینوشت. مدتی خبرنگار کیهان، معاون سر دبیر کیهان ورزشی و چندی نیز معاونت دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی را به عهده داشت.
مهدی میراشرافی: در اواخر دوره رضاشاه افسر ارتش و طی حمله متفقین (شهریور ۱۳۲۰) مسئول قسمتی از انبارهای لجستیکی ارتش ایران بود.
بعدها به
وکالت مجلس نیز رسید.
صاحب امتیاز روزنامهٔ سیاسی - خبری آتش با گرایشات راست افراطی بود. اولین شماره آن ۲۹ فروردین ۱۳۲۵ ابتدا به صورت هفتگی و سپس روزانه از مهر ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۱ به سردبیری انوشیروان معالی وعدهای از روزنامه نگاران و هفتهنامه هنری- اجتماعی آتش را در ۱۳۳۷ به سردبیری سیامک پورزند و احمد سروش، منتشر کرد که مدیریت آن با سیدمصطفی شمس قنات آبادی بود.
روزنامه آتش یکبار در اردیبهشت و بار دیگر در تیر ۱۳۲۵ توقیف و روزنامه فلک جایگزین آن چاپ شد. در مهر ۱۳۲۵ پس از اجازه چاپ دوباره، به صورت نشریه روزانه درآمد. در آذر ۱۳۲۵ به دلیل حمله به سیاست شوروی توقیف و به جای آن روزنامه بازپرس منتشر شد. در بهمن ۱۳۲۵ باز هم توقیف و این بار با نامهای مرد ایران، فلک و تهران امروزانتشار یافت. در خرداد ۱۳۲۶ به علت انتقاد از قوام، اعضای حزب دموکرات ایران به چاپخانهٔ روزنامههای کیهان و داد حمله کردند و تمام فرمهای روزنامه آتش را شکستند. دو هفته بعد، آتش توقیف و امتیازش سه هفته لغو و در این فاصله فقط یک شماره با نام فلک منتشر شد.
در کودتای ۲۸ مرداد جزء کودتاچیان بود و با عدهای از اراذل و اوباش فرستنده رادیوی تهران را
تصرف کرد. با دولت زاهدی همکاری داشت. بعد از انقلاب در دادگاه انقلاب محاکمه و
اعدام گردید.
فرامرز برزگر: متولد ۱۳۰۹ دارای لیسانس فارسی و علوم تربیتی بود و خدمت مطبوعاتی را از ۱۳۲۴ آغاز و با سمت سردبیر، رئیس هیات تحریریه و نویسنده برای نشریات روز ایران، امید فردا، تهران مصور، فردوسی، سپید و سیاه، مجله آموزش و پرورش، آتش، روشنفکر و خوشه با نامهای عباس بهرام، فرخ بهروز و شاهرخ ارشاد مقاله مینوشت. با فرانسه و انگلیسی و عربی آشنایی داشت و بیش از ۶۰ جلد تالیف دارد. از رژیم پهلوی نشان
اصلاحات ارضی را دریافت نمود.
علی بهزادی: متولد ۱۳۰۴ دارای دکتری حقوق سیاسی از دانشگاه پاریس، فعالیت مطبوعاتی را از ۱۳۳۲ آغاز کرد. صاحب امتیاز و مدیر مجله سپید و سیاه بود. فرانسه و انگلیسی میدانست. نشریه وی به صورت هفتگی و در قالب سیاسی- اجتماعی طی سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۳ منتشر و اکبر معاونی، حسین مهری و الهامی آن را سردبیری کردند.
در مرداد ۱۳۵۳ توقیف و با اقداماتی نظر دولت را جلب و با دریافت پنج میلیون ریال خسارت از دولت پس از ۴ سال
دوباره چاپ شد.
سلیمان انوشیروانی: نشریه سحر را به صورت هفتگی و در قالب سیاسی- خبری از ۱۳۲۹ - ۱۳۵۳ انتشار داد. روزنامه دیگری نیز به همین اسم در تهران از سوی دکتر علی فرهمندی، به سردبیری علیاصغر مضر در قالب فرهنگی –اجتماعی اولین شماره آن اول اردیبهشت
۱۳۲۴ چاپ و تا ۱۳۵۳ انتشار یافت.
با استخدام فرهمندی در وزارت فرهنگ انتشار سحر متوقف شد. وی انتشار مجله هالیوود را نیز داشت.
اسماعیل رائین: متولد ۱۲۹۸ که مقالاتش را با نام بهمن امضاء میکرد. لیسانس روزنامهنگاری را از دانشگاه تهران گرفت و فعالیتهای مطبوعاتی را از ۱۳۱۸ به عنوان خبرنگار و نویسنده با نشریات مختلفی چون خلیج فارس، کیهان، اطلاعات، آتش، ایران، خراسان، تهران، مصور، روشنفکر و فردوسی آغاز کرد.
نامبرده از اعضای پایهگذار سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود و چندین دوره ریاست هیئت مدیره و عضوهیئت اجرایی را بر عهده داشت.
وی دارای تالیفاتی چون
فراموشخانه و
فراماسونری در ایران بود که با همکاری
ساواک تدوین شد. با شاپورجی و برادران آدمیت و... روابط حسنه داشت. در ۱۳۴۴ همراه ۵ خبرنگار ایرانی با سران
رژیم اسرائیل ملاقات کرد و به همین دلیل نامش در لیست سیاه مطبوعات ضد صهیونیستی
عرب قرار گرفت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «روزنامه نگاران عصر پهلوی دوم از شهریور۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲شمسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۱۰. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «روزنامه نگاران عصر پهلوی دوم از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش تا ۱۳۵۷شمسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۱۰.