• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سد ابواب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ساخت مسجد در شهر مدینه از نخستین اقدامات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از هجرت به این شهر است. همزمان با ساخت مسجدی که بعدها «مسجدالنبی» نامیده شد، حجره‌هایی برای سکونت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و برخی از همسران آن حضرت متصل به مسجد ساخته شد. پس از مدتی، برخی از صحابه که توانایی داشتند حجره‌ای در کنار مسجد ساختند. این حجرات علاوه بر دری که به سمت بیرون داشتند، دری نیز به سمت مسجد داشتند و در وقت نماز، صاحبان حجرات از این درها وارد مسجد می‌شدند و دوباره از همان در به خانه هایشان برمی گشتند. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال سوم هجری به امر الهی مامور شد همه آن درها را غیر از در حجره علی (علیه‌السّلام) ببندد. عده‌ای از صحابه ناراحت شدند و به پیامبر اعتراض کردند. آن حضرت اعلام کرد که خداوند او را به این کار، مامور کرده و این اقدام، خودسرانه نبوده است.



از زید بن ارقم روایت شده است که خانه عده‌ای از صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درهایی به سوی مسجد داشتند. روزی حضرت فرمود که این درها غیر از در خانه علی (علیه‌السّلام) را ببندید. مردم در این باره اعتراض کردند. حضرت که متوجه سخنان مردم شده بود، فرمود: «من مامور بستن این درها غیر از در خانه علی (علیه‌السّلام) شده‌ام. شما در این باره سخنانی گفتید. به خدا سوگند ! من از پیش خودم به بستن یا گشودن دری دستور ندادم. من به وظیفه‌ای مامور شدم و از آن تبعیت کردم.»
[۱] نیشابوری، حاکم، المستدرک، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا، ج۳، ص۱۲۵؛ .

در حدیثی دیگر آمده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)درهای مردم را به سمت مسجد بست و فقط در حجره علی (علیه‌السّلام)را باز گذاشت. برخی از مردم به باز ماندن در حجره او اعتراض داشتند، حضرت فرمود: «من آن را باز نگذاشتم. خداوند دستور داد که باز بماند.» در موردی دیگر آمده است که پیامبر در جواب اعتراض معترضان فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! من این درها را نبستم و نگشودم، بلکه خداوند آنها را بست.» سپس پیامبر این آیات را خواند:
«و النجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی... ان هو الا وحی یوحی.» .
در منابع آمده است که حمزة بن عبدالمطلب با حالتی گریان نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)آمد و گفت: «عمو را بیرون می‌کنی و پسر عمو را جای می‌دهی؟» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)فرمود: «من جای نمی‌دهم، بلکه خداوند او را جای داده است.»
[۷] واعظ خرگوشی، ابوسعید، شرف النبی، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش، ص۴۳۹.
[۸] واعظ خرگوشی، ابوسعید، شرف النبی، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش، ص۴۴۰.
این حدیث نشان می‌دهد که حمزه عموی پیامبر، حجره‌ای کنار مسجد داشته و ناراحت است از اینکه در حجره اش به طرف مسجد بسته شده و تنها در حجره علی باز مانده است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)در جواب عمویش این امر را خواست الهی معرفی می‌کند.


این احادیث در بسیاری از کتابها و با اسناد مختلف ذکر شده است. ابن شهر آشوب این روایات را با نقل‌های مختلف و از راویان گوناگون ذکر کرده است.
ایشان می‌نویسد که حدیث سد ابواب را حدود ۳۰ نفر از صحابه، مانند: زید بن ارقم، سعد بن ابی وقاص، ابوسعید خدری ، ‌ ام سلمه ، ابورافع و... روایت کرده‌اند. ابن بطریق در فصل بیستم کتابش تحت عنوان «فی سد الابواب من المسجد الا باب علی (علیه‌السّلام)»، یازده حدیث را با اسناد مختلف در این باره ذکر کرده است.
[۱۲] اسدی حلی، ابن بطریق، العمده، قم موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ص۱۷۵-۱۸۱.
قندوزی در ینابیع الموده در باب ۱۷ تحت عنوان «فی سد ابواب المسجد الاباب علی (علیه‌السّلام)» احادیث زیادی با اسنادهای مختلف نقل کرده است. علامه مجلسی می‌نویسد: روایات سد ابواب از روایات متواتر شمرده می‌شوند.
علامه امینی در الغدیر قبل از ذکر این احادیث می‌نویسد: «پیشوایان اهل سنت با اسانید صحیح و فراوان از جمعی از صحابه ـ که تعداد آنها به حدی است که تواتر این حدیث را ثابت می‌کند ـ آن را نقل کرده‌اند.» ابن عساکر این احادیث را در کتاب «ترجمه امام علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)» ج۱ در حدود ۳۰ صحفه ذکر کرده است.
[۱۶] ابن عساکر، ابوالقاسم، ترجمه امام علی بن ابی طالب، بیروت، موسسه المحمودی، ۱۹۷۸م، چاپ دوم، ج۱، ص۲۷۵-۳۰۵.
از دیگر منابعی که این احادیث را در کتاب‌های خویش آورده‌اند می‌توان به کتب ذیل اشاره کرد: نسائی در سنن الکبری،
[۱۷] نسائی، احمد بن شعیب، سنن الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۱۸.
طبرانی در المعجم الاوسط،
[۱۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، بی جا، دارالحرمین، بی تا، ج۴، ص۱۸۶.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ، خطیب بغدادی در تاریخ بغداد.حدیث مذکور در بسیاری دیگر از کتاب‌های اهل سنت و شیعیان ذکر شده است.
علامه حلی می‌نویسد:
«خداوند به پیامبرش وحی کرد که مسجد را پاک گردان و کسانی را که شب را در آنجا می‌خوابند بیرون کن و امر کرد به بستن درهای خانه‌هایی که به مسجد راه داشتند مگر در خانه علی (علیه‌السّلام)و مسکن فاطمه (علیهاالسّلام)».

محمد سعید حکیم به نقل از صحیح ابی حمزه می‌نویسد:
«از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده که خداوند به پیامبر وحی کرد؛ به بستن درهایی که به مسجد راه داشت. مگر درب خانه علی (علیه‌السّلام)».
علی بن عیسی اربلی که احادیث بستن درها را نقل کرده، در حدیثی به نقل از سعید بن ابی وقاص می‌نویسد: برای علی (علیه‌السّلام) مناقبی بود که برای احدی آن مناقب و فضائل نبود:
۱) در مسجد بیتوته می‌کرد.
۲) روز خیبر رایت جنگ به او داده شد.
۳) ابواب را بستند به جز باب علی (علیه‌السّلام).
[۲۳] علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ه. ق، ج۱، ص۳۳۳.



در مقابل حدیث سد ابواب که در فضیلت علی (علیه‌السّلام)است، عده‌ای از اهل سنت، حدیثی را ذکر می‌کنند و قائل‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگام وفاتش دستور داد همه درهایی که به طرف مسجد باز است بسته شود، مگر باب ابی بکر.
[۲۴] ابی عاصم، عمر، کتاب السنه، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ ق، ص۵۶۵.
[۲۵] بیهقی، احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، بیروت، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۴۴۲.
در برخی از منابع اهل سنت آمده است که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود:
«سدوا عنی کل خوخه فی المسجد غیرخوخه ابی بکر.»
برخی از همین افراد از این حدیث، این گونه بهره برداری کرده‌اند که پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابوبکر را جانشین خویش معرفی کرده است. ابن حبان می‌نویسد: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با صدور این حدیث درباره ابوبکر، طمع دست یابی به خلافت را از دیگران گرفت.»
این توضیح، لازم است که راویان حدیث سد ابواب و خوخه در باره ابوبکر به صحت حدیث سد ابواب درباره حضرت علی(علیه‌السّلام) معتقدند و می‌گویند که این دو گروه از احادیث با یکدیگر تنافی ندارند.

۳.۱ - سخن ابن‌کثیر

ابن کثیر پس از نقل حدیث سد ابواب درباره علی (علیه‌السّلام) می‌نویسد: «و این منافاتی ندارد با آنچه در صحیح بخاری ثابت شده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مرض موتش به بستن درهای منتهی به مسجد، مگر باب ابی بکر صدیق دستور فرمود؛ چرا که در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) چون می‌خواست به دیدار پدرش برود و برای رعایت حال او، این باب باز بود؛ اما بعد از وفاتش این علت از بین رفت و احتیاج شد که باب ابوبکر باز شود؛ چرا که وی (به عنوان خلیفه) می‌خواست به مسجد بیاید و با مردم نماز بخواند.»
[۲۹] ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸، چاپ اول، ج۷، ص۳۹۷.

نکته‌ای که اینجا به نظر می‌رسد این است که اگر قبلا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور بستن همه درها غیر از در خانه علی را به طرف مسجد داده بود؛ بنابراین زمان مرض موت حضرت، دری جز در خانه علی (علیه‌السّلام)باز نبوده است که حضرت بخواهد دستور دهد همه درها را ببندید؛ مگر باب ابی بکر را؛ مگر بخواهیم «خوخه» را به معنای دیگر بگیریم که البته این احتمال هم بعید است. عموم راویان حدیث خوخه، معتقدند که خوخه، دری بوده است که ابوبکر هنگام نماز از این در وارد مسجد می‌شد.
باید توجه داشت که اهل سنت به تعارض این دو گروه از احادیث کاملا واقف‌اند؛ مگر اینکه عده‌ای از آنها در صدد توجیه برآمده باشند تا به نحوی، احادیث دربارۀ ابوبکر را نیز صحیح جلوه دهند؛ اما برخی دیگر، تنها به تنافی این دو گروه از احادیث اشاره دارند. قاضی نعمان به نقل از ابن حجر می‌نویسد: ظاهر احادیثی که به «سد ابواب الا باب ابوبکر» اشاره دارند با احادیث دیگر درباره علی (علیه‌السّلام)مخالف است.

۳.۲ - سخن ابن‌ابی‌الحدید

ابن ابی الحدید معتقد است، حدیث سد ابواب درباره ابوبکر از مجعولات «بکریه» است. وی می‌نویسد: «بکریه اتباع ابی بکرند و آنان همان کسانی‌اند که در مقابل احادیثی که شیعیان دربارۀ علی روایت می‌کردند، احادیثی ساختند؛ مثلا در برابر حدیث الاخاء، حدیث "لو کنت متخذا خلیلا... " و در برابر حدیث سد ابواب که دربارۀ علی (علیه‌السّلام)صادر شده است. همین حدیث را دربارۀ ابی بکر بیان کردند.»

۳.۳ - سخن ابن‌جوزی

ابن جوزی این حدیث را رد کرده‌اند. ابن نجیم می‌نویسد:
«ابن جوزی قائل است که حدیث «سد الابواب» باطل است، و از احادیثی است که شیعیان(رافضه) آن را جعل کرده‌اند،[۲۱]     ولی شیخ ما حافظ بن حجر سفن، کلام ابن جوزی را رد کرده و قائل است که این حدیث از طریق گوناگون و زیاد و توسط روات موثق نقل شده است و دلالت بر این دارد که حدیث صحیح است».
[۳۲] علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ه. ق، ج۱، ص۳۳۳.


۳.۴ - سخن علامه‌امینی

در خاتمه حدیثی را از «بریده سلمی» که آن را علامه امینی در الغدیر،ذکر کرده است را نقل می‌کنیم. از بریده سلمی نقل شده، پیامبر پس از اینکه متوجه شد صحابه تمایلی به پذیرش این امر (بسته شدن درهای ایشان به جز در خانه علی (علیه‌السّلام) ندارند مردم را دعوت کرد. وقتی جمع شدند بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: این دستوری الهی است. سپس این آیه را خواند:
«و النجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی و ما نطلق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی».
«قسم به ستاره چون فرود آید، که صاحب شما هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید سخن او چیزی جز الهی نیست».


سد ابواب دیگران فضیلتی مهم برای علی (علیه‌السّلام) برشمرده شده است.
ابن بطریق در حدیثی به نقل از نافع، غلام عمر می‌نویسد: به ابن عمر گفتم: «چه کسی پس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)از همه برتر است؟» گفت: «به تو چه ربطی دارد، ‌ای بی مادر! » سپس گفت: «استغفرالله! بهترین آنها پس از پیامبر، کسی است که هر آنچه بر خودش حلال بود بر او نیز حلال بود (در حدیثی از پیامبر خطاب به علی (علیه‌السّلام)آمده است: «یا علی لایحل لاحد یجنب فی المسجد غیری و غیرک.» ضرار بن صرد می‌نویسد: منظور حضرت این است که کسی نمی‌تواند مسجد را در حال جنابت طریق عبور قرار دهد، غیر از من وتو.) و هر آنچه بر خودش حرام بود بر او نیز حرام بود.» گفتم: «او چه کسی است؟» گفت: «علی علیه‌السّلام.» سپس گفت: «پیامبر درهای مسجد را بست؛ مگر باب علی (علیه‌السّلام)را و به او گفت که هر آنچه در این مسجد بر من جایز است بر تو نیز جایز است.... تو وارث من و وصی من هستی، دین مرا ادا می‌کنی....»
[۳۶] اسدی حلی، ابن بطریق، العمده، قم موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ص۱۸۰ـ۱۸۱.

این حدیث هم به نحوی ادعای قائلان حدیث سد ابواب درباره ابوبکر را رد می‌کند. ابن بطریق پس از نقل این حدیث به نقل از یحیی بن حسن می‌نویسد که خداوند در اینجا فرق بین علی و دیگران را آشکار کرده است. خداوند متعال نیز می‌فرماید: «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس....»
[۳۷] اسدی حلی، ابن بطریق، العمده، قم موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ص۱۸۱.


۴.۱ - سخن ابن‌عساکر

ابن عساکر در حدیثی دیگر به نقل از علاء بن عرار از پدرش چنین نقل می‌کند که به عبدالله بن عمر گفتم: «دربارۀ علی (علیه‌السّلام)و عثمان چه می‌گویی؟» عبدالله گفت: «اما علی، کسی دربارۀ او سؤال نکند؛ به منزلت او نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)نگاه کن. پدرم می‌گفت: "پیامبر، ما را از مسجد بیرون کرد؛ مگر علی (علیه‌السّلام)را"» و ابن جعفر گفت: «پیامبر درهای ما را که به سوی مسجد باز می‌شد بست و در علی (علیه‌السّلام) را باز گذاشت.»
[۳۸] ابن عساکر، ابوالقاسم، ترجمه امام علی بن ابی طالب، بیروت، موسسه المحمودی، ۱۹۷۸م، چاپ دوم، ج۴۲، ص۱۳۹.

حدیث سد ابواب، فضیلتی انحصاری برای علی (علیه‌السّلام) بود که بسیاری حسرت آن را به دل داشتند. حاکم نیشابوری پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که این حدیث صحیح الاسناد است، می‌نویسد: «از عمر بن خطاب نقل شده است که به علی (علیه‌السّلام)سه خصلت عطا شد که دوست داشتم یکی از این سه خصلت برای من بود. به او گفتند: «این سه خصلت چیست؟» «گفت: ۱. فاطمه را به ازدواج علی (علیه‌السّلام)درآورد؛ ۲. او را در مسجد سکونت داد و حلال کرد برای او آنچه برای خودش حلال بود؛ ۳. پرچم را در روز خیبر به دست علی داد.»

۴.۲ - سخن قاضی‌نعمان

برخی همین حدیث را از عبدالله بن عمر روایت کرده‌اند. قاضی نعمان می‌نویسد: «از عبدالله بن عمر روایت شده است که گفت: "به علی سه منقبت عطا شد که اگر یکی از آنها برای من بود، نزد من محبوب تر از شتران سرخ مو بود: ۱. فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) را به ازدواج او در آورد که حسن(علیه‌السلام) و حسین (علیه‌السلام) از او متولد شدند؛ ۲. روز خیبر، پرچم را به او داد بعد از اینکه گفت: “ پرچم را فردا به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند. ” ۳. درخانه های همه مردم را به سوی مسجد بست، غیر از در (خانه) او را.... "»
بسته شدن درهای دیگران به مسجد، فضیلتی است که علی در روز شورا (شواری شش نفره عمربن خطاب.) به آن استناد کرد و در این باره از دیگران اقرار گرفت. آن حضرت در روز شورا فرمود: «آیا در میان شما کسی هست که کتاب الهی، او را پاک دانسته باشد (اشاره به آیه «انما یرید الله....». ) تا جایی که پیامبر، ابواب همه مهاجران را به مسجد بست و باب من را باز گذاشت....» این حدیث از طرق گوناگون و زیاد و به وسیله راویان موثق نقل شده است.
[۴۳] ابن نجیم مصری، زین الدین، البحرالرائق، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق، ص۳۴۱.

یکی از منکران این حدیث، ابن تیمیه است. او این حدیث را از مجعولات (ساخته‌های) شیعیان می‌داند.
[۴۴] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ترجمه جمال موسوی، بی جا، الغدیر، بی تا، ج۵، ص۳۳۴.
بدون شک، تعصب و دشمنی وی با شیعه، سبب انکار حقایق فراوانی درباره امام علی (علیه‌السّلام)و شیعیان شده است که البته این مورد هم یکی از آن موارد است. این حدیث در اکثر جوامع روایی اهل سنت و با اسناد فروان نقل شده است؛ به حدی که می‌توان درباره آن، ادعای تواتر داشت؛ اما ابن تیمیه به راحتی آن را انکار کرده است. جمله‌ای که ابن حجر درباره کور دلی و گمراهی ابن تیمیه گفته است، می‌تواند تا حدی، حقیقت را آشکار کند. ابن حجر می‌نویسد: «ابن تیمیه، بنده‌ای است که خداوند، او را ترک کرده و گمراه و کور و کرش ساخته و ذلیل کرده است.»

۴.۳ - شعر در فضیلت سدابواب

در پایان بد نیست یک بیت از شعر شاعر بزرگ عرب، «میری» درباره سد ابواب ذکر کنیم.
فقیل له اسدد کل باب فتحته سوی باب ذی التقوی علی فسددا.
[۴۶] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۳۸.

ترجمه: به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور رسید که همه درها را ببندد؛ مگر در صاحب تقوا و پرهیزگاری، علی (علیه‌السّلام)را و این دستور الهی انجام شد.


۱. نیشابوری، حاکم، المستدرک، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا، ج۳، ص۱۲۵؛ .
۲. ابن عساکر، ابوالقاسم، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق، ج۴۲، ص۱۳۸.    
۳. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، چاپ دوم، ج۷، ص۱۳.    
۴. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۳۷.    
۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۳ ق، چاپ سوم، ج۳۹، ص۲۷.    
۶. نجم/سوره۵۳، آیه۱-۴.    
۷. واعظ خرگوشی، ابوسعید، شرف النبی، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش، ص۴۳۹.
۸. واعظ خرگوشی، ابوسعید، شرف النبی، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش، ص۴۴۰.
۹. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج۲، ص۱۹۶.    
۱۰. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۳۶- ۴۰.    
۱۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۳۶ - ۳۷.    
۱۲. اسدی حلی، ابن بطریق، العمده، قم موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ص۱۷۵-۱۸۱.
۱۳. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، بی جا، دارالاسوه، ۱۴۱۶ ق، چاپ اول، ج۱، ص۲۷۵ ۲۶۰.    
۱۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۳ ق، چاپ سوم، ج۳۹، ص۳۴.    
۱۵. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۹۷ق، چاپ چهارم، ج۳، ص۲۰۲.    
۱۶. ابن عساکر، ابوالقاسم، ترجمه امام علی بن ابی طالب، بیروت، موسسه المحمودی، ۱۹۷۸م، چاپ دوم، ج۱، ص۲۷۵-۳۰۵.
۱۷. نسائی، احمد بن شعیب، سنن الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۱۸.
۱۸. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، بی جا، دارالحرمین، بی تا، ج۴، ص۱۸۶.
۱۹. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، بی جا، داراحیاء الکتب العربیه، بی تا، ج۹، ص۱۷۳.    
۲۰. بغدادی، احمد بن علی،تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ ق، ج۷، ص۲۱۴.    
۲۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، بی جا، مکتبه الرضویه، بی تا، ج۲، ص۶۰۵.    
۲۲. حکیم، سید محمد سعید، مصباح المنهاج، بی جا، مکتب سماحه، آیت‌الله العظمی سید الحکیم، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۳، ص۴۱۳.    
۲۳. علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ه. ق، ج۱، ص۳۳۳.
۲۴. ابی عاصم، عمر، کتاب السنه، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ ق، ص۵۶۵.
۲۵. بیهقی، احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، بیروت، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۴۴۲.
۲۶. نسائی، احمد بن شعیب، سنن الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۲۹۳.    
۲۷. ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی تا، ص۳.    
۲۸. ابن حبان، محمدبن احمد، صحیح ابن حبان، بی جا، موسسه الرساله، ۱۴۱۴ ق، ج۱۵، ص۲۷۵ به نقل ازابوحاتم.    
۲۹. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸، چاپ اول، ج۷، ص۳۹۷.
۳۰. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج۲، ص۱۸۱.    
۳۱. این ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، بی جا، داراحیاء الکتب العربیه، بی تا، ج۱۱، ص۴۹.    
۳۲. علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ه. ق، ج۱، ص۳۳۳.
۳۳. علامه امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۳، به نقل از ابونعیم در بحث فضائل الصحابه، ص۲۰۸.    
۳۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱ - ۴.    
۳۵. ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸، چاپ اول، ج۷، ص۳۷۹.    
۳۶. اسدی حلی، ابن بطریق، العمده، قم موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ص۱۸۰ـ۱۸۱.
۳۷. اسدی حلی، ابن بطریق، العمده، قم موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ص۱۸۱.
۳۸. ابن عساکر، ابوالقاسم، ترجمه امام علی بن ابی طالب، بیروت، موسسه المحمودی، ۱۹۷۸م، چاپ دوم، ج۴۲، ص۱۳۹.
۳۹. فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین، قم، منشورات الرضی، بی تا، ص۱۲۵-۱۲۷.    
۴۰. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج۲، ص۱۸۱.    
۴۱. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، بی جا، دارالفکر، بی تا، ج۴، ص۴۰۳.    
۴۲. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۹۷ق، چاپ چهارم، ج۳، ص۲۱۳.    
۴۳. ابن نجیم مصری، زین الدین، البحرالرائق، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق، ص۳۴۱.
۴۴. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ترجمه جمال موسوی، بی جا، الغدیر، بی تا، ج۵، ص۳۳۴.
۴۵. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ترجمه جمال موسوی، بی جا، الغدیر، بی تا، ج۵، ص۳۵۷.    
۴۶. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۳۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سد ابواب»، تاریخ بازبینی۹۵/۱/۲۱.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سد ابواب»، تاریخ بازبینی۹۵/۱/۲۱.    



جعبه ابزار