سلطان باهو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سلطان باهو،
فرزند سلطان بایزید، عارف و
شاعر هندی در
قرن دوازدهم (۱۰۳۹-۱۱۰۲ق/۱۶۳۰-۱۶۹۱م) است.
نام اصلی او سلطان محمد است.
پدرش سلطان بازید (بایزید) مردی دانشمند و پرهیزگار، و در دستگاه شاهجهان مورداحترام بود.
بنابر روایات محلی، نیاکان سلطان باهو پس از
شهادت امام حسین (علیهالسلام) به
هندوستان مهاجرت کرده، در بخش جهنگ مقیم شدند.
چون شاهجهان به این خاندان عنایت خاص داشت، روستایی را در ایالت
پنجاب به رسم اقطاع به آنان واگذار کرد.
باهو در روستای شورکوت از بخش جهنگ تولد یافت و تحصیلات ابتدایی خود را در همانجا به پایان برد.
مادرش، بیبی راستی، از
آغاز زندگانی در
تربیت او تأثیر تمام داشت و مشوق او در گرایش به
تصوف بود. وی در اشعارش از
مادر خود به نیکی یاد کرده، و کوششهای فراوان او را در این راه ستوده است.
نخستین
مرشد باهو در
طریقت، حبیبالله قادری بود که او را پس از اتمام تعلیمات و آموزشهای مقدماتی نزد استاد خود، پیر عبدالرحمان فرستاد، و به گفته بیشتر تذکرهنویسان باهو به پیر عبدالرحمان دست ارادت داد.
باهو به تحصیل علوم ظاهر چندان توجهی نداشت، و خود در اینباره گفته است که «من و
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عربی هر دو
امی هستیم».
وی به شیخ عبدالقادر جیلانی اعتقاد خاص داشت.
به گفته ظهورالدین احمد، باهو ۱۴۰ اثر در
عرفان و
دین، به فارسی و عربی داشته که وی برخی از آنها را نام میبرد؛.
رضوی و آصفخان
نیز به بعضی دیگر از آثار او اشاره کردهاند.
وی به فارسی نیز
شعر میگفت، هر چند که به ناتوانی خود در این
زبان اعتراف کرده است.
دیوان فارسی وی شامل ۵۱
غزل است که گرچه از لحاظ
فصاحت و شیوایی چندان شایسته توجه نیست، لیکن به گفته خود او، غلبه احساسات و شدت هیجان عاطفی، او را بر آن داشته است که احوال خود را به زبان
شعر بیان کند.
اشعار او غالباً همان مضامین سنتی صوفیانه است که نه تنها در مجالس
سماع و قوالی خوانده میشود، بلکه در میان مردم
پنجاب نیز بر زبانها جاری است.
وی در
شعر باهو تخلص میکرد.
دیوان
شعری به زبان
پنجابی نیز از باهو در دست است
و شهرت او بیشتر به سبب همین سرودههای صوفیانه
پنجابی است که بیش از نوشتهها و
اشعار فارسی وی درخور توجهند.
با اینهمه، چنانکه از رساله اسرار الوحی او برمیآید، وی به نوشتههای فارسی خود بسیار اهمیت میداده، و فخر میکرده است.
باهو دارای یک «سی حرفی» طویل نیز هست که از اهمیت خاصی برخوردار است. سی حرفی نوعی از
شعر پنجابی است که از بندهای چهار مصراعی تشکیل میشود، و هر بند آن با یکی از حروف الفبا آغاز میگردد.
نور محمد کلاچوی در مخزن الاسرار و سلطان الاوراد میگوید که وی ۴۰ کتاب از آثار باهو را جمعآوری کرده است،
ولی از اینهمه، امروز جز شماری اندک در دست نیست.
باهو از صوفیه قادری، و معتقد به
وحدت وجود بود و به ترویج عقاید این سلسله در مناطق جهنگ و جاهای دیگر اهتمام داشت.
در نظر باهو مکتب قادری بر دو قسم است: قادری زاهدی و قادری سروری. قادری زاهدی آن است که سالک بر اثر مجاهدت و
ریاضت، و زیرنظر مرشد به درجه کمال برسد؛ و قادری سروری آن است که سالک بر اثر فیض و
لطف الهی به
شهود و
معرفت ذات حق نائل شود.
وی به اعمال عبادی تظاهر نمیکرد
و برای سلوک و طی طریق،
علم را
واجب، و رعایت
احکام شرع را شرط لازم میدانست. از نوشته های باهو چنین بر می آید که وی از عارفانی بوده است که پیروی از
کتاب و
سنت را لازم میدانسته و به گفتار و کرداری که مطابق با
شریعت محمدی نبوده اعتقاد نداشته است. برای اثبات گفته های خود همواره به
قرآن و
حدیث نبوی استناد میکرده و معتقد بوده است که حدِّ شرعی شامل همه میشود و هیچکس از آن مستثنی نیست. وی به مناسبت اعتقادی که مردم به او یافته بودند، به سلطانالعارفین معروف شد.
باهو
اولیای دین را زنده میدانست و بهدرک فیض از روحانیت حضرت خاتمالانبیاء و دیگر اولیای دین بیش از پرداختن به اعمال مراقبه و ذکر و... توجه داشت.
پیکر باهو پس از
مرگ (در ۶۳ سالگی در ۱۱۰۲ درگذشت)، در روستای کاهَرجَنان در کنار رود چِناب در نزدیکی شورکوت به خاک سپرده شد، اما چون
آرامگاه وی در معرض سیلاب قرار داشت، فرزندانش در ۱۱۸۰ق/۱۷۶۶م، بقایای جسد او را به محلی دورتر منتقل کردند و سپس در ۱۳۳۶ق/۱۹۱۷م آن را به جایگاهی که امروزه در شورکوت مزار اوست، بردند.
بزرگداشت سلطان باهو هر
سال اولین پنجشنبه جمادیالثانی در محل آرامگاه او برگذار میگردد. نسیم، و گروههایی از مردم برای
زیارت مزار وی پیاده به شورکوت میروند.
اورنگزیب از معتقدان او بود و به او ارادت خاص داشت.
۴۳
خانقاه و ۲۵ مدرسه اسلامی در نقاط مختلف
پاکستان به نام وی تأسیس شده که اکنون نیز فعالیت دارند.
(۱) ظهورالدین احمد، پاکستان مین فارسی ادب کی تاریخ، لاهور، ۱۹۷۴م.
(۲) اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۳) سلطان الطاف علی، «تحقیق درباره احوال و آثار سلطان باهو»، دانش، ۱۹۹۳م، شم ۳۳.
(۴) حامدخان حامد، «تصوف»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، ۱۹۷۲م، ج ۴.
(۵) ظهور حسن شارب، جدید تذکره اولیائی پاک و هند، لاهور، ۱۹۶۵م.
(۶) فقیر محمد فقیر، «
پنجابی ادب کی خصوصیات»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، ۱۹۷۱م، ج ۱۳.
(۷) سلطان حمید (حامد) حسین، مناقب سلطانی، لاهور.
(۸) غلام سرور لاهوری، تاریخ مخزن
پنجاب، لکهنو.
(۹) سلطان بخش قادری، تواریخ سلطان باهو، نسخه خطی کتابخانه عمومی
پنجاب، ش ۶۹/۲۹۷ با، لاهور.
(۱۰) مولا بخش کشته،
پنجابی شاعران دا تذکره، لاهور.
(۱۱) Krishna، LR، Sultan Bahu، Sufi Poet of the Punjab، Lahore، ۱۹۸۲.
(۱۲) Nasim، KB، X Sultan-ul-Arifin Hazrat Bahu n، Danesh، ۱۹۹۱-۱۹۹۲، nos ۲۷-۲۸.
(۱۳) Rizvi، AA، A History of Sufism in India، New Delhi، ۱۹۸۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سلطان باهو»، شماره۴۱۰. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «سلطان باهو»، شماره۴۴۳۹.