• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شریعیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بحث از مکاتب و مذاهب منحصر در فرق سیاسی نیست؛ بلکه بسیاری از فرق به علت عقیده و اعتقادات آنها مورد کنکاش قرار می‌گیرند. در این صورت، بحث از اندیشه غلات و غالیان سامان می‌یابد؛ زیرا این عده انحرافی فقط به واسطه عقیده افراطی مورد توجه قرار می‌گرفتند و بعد از این‌که توانستند وجهه دینی خود را در غالب عقیده‌ای مستهجن مستحکم کنند؛ به کارهای سیاسی نیز مشغول می‌شدند؛ اما عمدتا در مرحله سیاست، اندیشمندان و یا حیله‌گران غالی، راه به جایی نبردند و با شکست سیاسی سنگین به فرقه‌ای سرّی و درونی، به عقاید افراطی خود می‌پردازند به امید اینکه شاید زمانی ابراز آن باعث جلب نظر عوام شود و از این راه به مقاصد شوم ریاست‌طلبی و رهبری دنیایی برسند. یکی از شاخه‌های گروه غلات، فرقه شریعیه است که در این مقاله با بخشی از عقاید آنها آشنا می‌شویم.




زمان امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما‌السلام) به دلیل فشار دشمن بر امامت شیعه و تشیع تا حد زیادی ارتباط بین امام و شیعیان و مردم قطع شد و دست‌رسی به امام (علیه‌السلام) آسان نبود و این در حالی بود که زمان ولادت منجی عالم بشریت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نزدیک می‌شد و دشمنان می‌دانستند که او از امامان معصوم (علیهم‌السلام) خواهد بود و برای کنترل این قضیه، به شدت این دو امام بزرگوار را زیرنظر داشتند و این امر موجب تضعیف ارتباط مستقیم بین امامت و شیعه شد. از سویی امام برای ارتباط با شیعیان خویش؛ وکلا و نایبانی از اشخاص مورد اطمینان انتخاب می‌کردند تا از این طریق با آنها در ارتباط باشند. این امر موجب شد تا عده‌ای فرصت طلب و بی‌ایمان به فکر شیادی بیفتند و خود را با جا زدن به عنوان وکیل امام (عليه‌السلام) به ریاست برسانند. این دوران تا ابتدای غیبت کبرا به شدت مورد توجه فرصت‌طلبان بود. شریعی و نمیری و شلمغانی و حسین بن منصور حلاج و احمد بن هلال کرخی و ابوطاهر محمد بن علی بلالی از این قبیل افراد هستند.



ابومحمد حسن شریعی سردم‌دار فرقه شریعیه است. او در ابتدا در بین شیعیان بوده و در بین اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) قرار داشته است. او اولین کسی است که ادعای مقامی را از جانب حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نمود؛ در حالی که لیاقت چنان مقامی را نیز دارا نبود. به خداوند و حجت‌های خداوند (علیهم‌السلام) دروغ بست و در مورد ایشان نسبت‌هایی غلوآمیز ابراز نمود و مقام آن بزرگواران را از آنچه خداوند به آنها داده بود برتر داشت و به عبارتی دیگر نسبت الوهیت به ایشان می‌داد و در این صورت بیزاری و لعنت از امام (عليه‌السلام) و شیعیان در مورد آن ملعون صادر شد.

این حوادث و برخوردها در حالی بود که شریعی مستقیما به کفر و الحاد گرایید. در مورد او و امثالش گفته شده که ابتدا به دروغ اعلام کردند که از وکلا امام (علیه‌السلام) هستند و با این دروغ ضعفا را به طرف خود جذب می‌کردند سپس خود را بالاتر می‌بردند و مدعی بابیت و سپس امامت و مهدویت و سپس الوهیت می‌شدند.





۳.۱ - اول

خداوند در اشخاص خمسه (محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیه) حلول کرده است.

۳.۲ - دوم

اشخاص خمسه را آلهه و خدا می‌پنداشت.

۳.۳ - سوم

ادعای حلول خدا در خودش را نمود.
[۳] بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.


۳.۴ - چهارم

عده‌ای از اصناف غالیه به نام ذمیه
[۴] بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
که قائل به خداوندگاری علی (عليه‌السلام) بودند، نسبت به پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) جسارت می‌نمودند و ایشان را تکذیب می‌کردند؛ اما برخی دیگر از غالیان بر حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین طعن و جسارتی نداشتند. کتب تاریخی، اصحاب فرقه شریعیه را از قسم دوم معرفی کرده است که نسبت به پیامبر اکرم طعن ندارند.

۳.۵ - پنجم

نظریه اضداد، این فرقه قائل بود که اشخاص خمسه آلهه (محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیهم) اضدادی دارند
[۷] بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.

که عبارتند از: ابوبکر و عمر و عثمان معاویه و عمروبن عاص. اما در اضداد اختلاف داشتند که آیا ایشان پسندیده هستند یا ناپسند.

۳.۵.۱ - دو دیدگاه

در این باره دو نظر آمده است: عده‌ای قائل‌ بودند که اضداد خمسه آلهه، محمود و پسندیده هستند و عده‌ای قائل به مذموم بودن این افراد می‌باشند.

۳.۵.۲ - اول

دسته اول، علت پسندیده بودن اضداد را این‌گونه بیان می‌کردند: فضل و برتری اشخاص خمسه آلهه شناخته نمی‌شود، مگر با در نظر گرفتن اشخاص اضداد خمسه. پس به این اعتبار آن اضداد مذکور مورد پسند هستند، ولو این‌که از غیر این جهت مذموم می‌باشند.

۳.۵.۳ - دوم

اما طرف‌داران نظر دوم، علت مذموم بودن اضداد به طور مطلق را این می‌دانستند که این افراد، حقیقتی جز ضدیت با اشخاص خمسه آلهه ندارند؛ پس در هر حالی و به هر اعتباری که سنجیده شوند، از مذمومیت و ضدیت خارج نمی‌شوند.
[۱۱] بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.




برای کافر دانستن معتقدان این فرقه و سایر غلات، چندین دلیل وجود دارد:

۴.۱ - دلیل اول

لعن صادره از امام (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر کفر این فرقه و دیگر غلات.

۴.۲ - دلیل دوم

آرای فاسد دلیل دیگری بر کفر این فرقه است.


محققین نیز بر این مطلب آگاهی داشته و این فرقه را در غلات جای داده‌اند که در واقع خارج از اسلام می‌باشند؛ چنان‌که بغدادی بعد از ذکر هشت فرقه غلات اظهار می‌دارد:

۵.۱ - دیدگاه بغدادی

«این هشت فرقه از غلات رافضی، خارج از تمام فرق اسلام هستند؛ زیرا غیر خدا را به جای خدا ثابت می‌کنند».
[۱۳] بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.



نکته مهم پایانی این است که در نسبت دادن فرقه‌ها به مذاهب باید دقت شود و نباید غفلتی صورت بگیرد. هر مذهب، با اصول و عقاید مشخصی که دارند نسبت به انتساب فرق گوناگون موضع مشخصی دارند؛ به عنوان مثال شیعه با اصول و قواعد اعتقادی خود مانع از این می‌شود تا فرقه‌ای از غلات خود را به آن منسوب کند. هیچ‌گاه فرقه علی الهی (اهل حق) با تشیع سازگار نیست. و خدا دانستن علی (علیه‌السلام) در اعتقادات شیعه بی‌معناست؛ هم‌چنان که نسبت دادن دیگر غلات به شیعه معنی ندارد؛ در‌حالی‌که این نسبت نادرست در کلمات محققین از فرق و مذاهب داده شده و باید این مطلب را به نقد علمی گذاشت گویا خلط بین زمینه با منشأ باعث چنین نسبت ناروایی است.


۱. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۸۰، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴.    
۲. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۶۷، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۴.    
۳. بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
۴. بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۳۲۸، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
۵. ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.    
۶. ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.    
۷. بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
۸. ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.    
۹. ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.    
۱۰. ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.    
۱۱. بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
۱۲. ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴، دارالاحیا التراث العربی، بیروت.    
۱۳. بغدادی ابومنصور، عبدالقاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شریعیه».    



جعبه ابزار