شیخ حسن چاه کوتاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چاهکوتاهی، شیخحسین، ملقب به سالار
اسلام ، ضابط
دهستان چاهکوتاه و از مبارزان معروف جنوب
ایران با نیروهای انگلیسی در
جنگ جهانی اول بود.
وی در ۱۲۷۳ زاده شد. اجدادش از منطقه
نجد عربستان به جنوب ایران مهاجرت کرده و در آبادی چاهکوتاه سکونت گزیده بودند. با افزایش نفوذ خاندان دموخ در جنوب ایران، حکومتهای وقت ضابطی چاهکوتاه را بهصورت موروثی به آنها واگذار میکردند.
شیخحسین دموخی ، پدربزرگ چاهکوتاهی، نیز در مقابله با تجاوز نظامی
انگلستان به ایران در ۱۲۷۳، مؤثر بود.
حکومت بنادر، از خانهای چاهکوتاه برای مقابله با ناآرامیهای محلی کمک میگرفت.
چاهکوتاهی پس از مرگ پدرش، شیخاحمد دموخ، بر برادران خود فائق آمد و جای پدر را گرفت. وی پس از کسب قدرت، درصدد نزدیکی با
احمدخان دریابیگی و نمایندگان
بریتانیا در
کنسولگری بوشهر برآمد
و در رسیدن به این هدف موفق شد.
پس از پیروزی
نهضت مشروطه (۱۳۲۴)، تاحدودی از قدرت حکومت مرکزی در نواحی جنوب ایران کاسته شد و در پی آن، برخی اشرار
تنگستان امنیت مسافران و کاروانهای تجاری را سلب کردند. شیخحسینخان، در شکست دادن و سرکوب اشرار، به دریابیگی یاری کرد.
چندی پس از واقعه به
توپ بستهشدن مجلس و
استبداد صغیر (۲۳ جمادیالاولی ۱۳۲۶ـ ۲۶ جمادیالآخره ۱۳۲۷)، سیدمرتضی علمالهدی اَهْرُمی، رهبر نظامی نهضت منطقه بوشهر، در ربیعالاول ۱۳۲۷ بوشهر را تصرف کرد،
ولی با از دست دادن پشتوانه مردمی، درنتیجه رفتار نادرستِ تفنگچیان تنگستانی، و پیاده شدن قوای نظامی انگلستان در بوشهر، تنگستانیها به ناچار از بوشهر خارج شدند.
احمد دریا بیگی،
سیدمرتضی اهرمی را در جمادیالآخره ۱۳۲۷ بازداشت و به
عتبات عراق تبعید کرد.
شیخحسین چاهکوتاهی در تمامی این اقدامات با وی همکاری داشت.
و در همان ماه، با ۲۵۰ تفنگچی، در لشکرکشی دریابیگی به تنگستان شرکت کرد.
در آن دوران شیخحسینخان مناسبات تجاری و اقتصادی گستردهای با انگلیسیها برقرار کرده بود.
در ۱۳۲۸، با ناامن شدن راه بوشهر به
شیراز ،
صولتالدوله (رئیس ایل قشقایی و حاکم مناطقی در فارس) راه امن دیگری از مسیر جِره باز کرد و شیخحسین برای کشانیدن راه به قلمرو خود تلاش زیادی کرد
تا از مزایای اقتصادی آن بهرهمند شود. درآمد وی از طریق عوارضی که از کالاهای تجاری میگرفت، شایان توجه بود وی با ایجاد رابطه تجاری با شعبه
بانک شاهی در بوشهر و برخی تجار مقیم
بحرین و
مسقط ، مبادلات تجاری پرسودی میکرد، چنانکه کمکم یکی از تجار معتبر نواحی بوشهر گردید.
مناسبات چاهکوتاهی با انگلیسیها در ابتدای جنگ جهانی اول نیز برقرار بود، بهگونهای که نایب کنسول انگلیس در بوشهر، اخبار مهم جنگ را با نامه برای وی میفرستاد
ولی بروز وقایعی بر آن مناسبات تأثیر منفی نهاد. با بالاگرفتن جنگ جهانی اول، فعالیت مأموران آلمانی در جنوب ایران افزایش یافت. آلمانیها در این منطقه بیش از همه به خانهای مسلح و مخالفت آنها با انگلستان امید داشتند. با دستگیری واسموس
و لیسترمان (کنسول آلمان در شیراز) از سوی انگلیسیها، احساسات عمومی علیه انگلستان برانگیخته شد و احتمال میرفت خانهای جنوب ایران به نمایندگیهای بریتانیا در بوشهر حمله کنند، هر چند واسموس توانست از چنگ مأموران بگریزد. شیخحسین با آنکه از مخالفت مردم با حامیان سیاست انگلستان در ایران بیمناک بود مناسباتش را با انگلیسیها حفظ کرد و در عین حال کوشید این روابط محرمانه بماند.
با بروز رویدادی، موضع شیخحسینخان تغییر کرد. انگلیسیها خانه حاجعلی تنگستانی، کدخدای
ریشهر ، را که با موقرالدوله (حاکم بنادر) اختلاف داشت، گلولهباران کردند. خانه غارت شد و چندتن از بستگان حاجعلی کشته شدند و سرانجام وی را به
هندوستان تبعید کردند. این امر موجب بروز هیجان عمومی و اعلان
جهاد از سوی علمایی چون سیدمرتضی اهرمی و
شیخ محمدحسین برازجانی علیه دولت انگلیس شد. شیخحسینخان و زایر خضرخان اهرمی و تعدادی دیگر از خانهای جنوب نیز، تحت تأثیر این رویداد، در
قریهگورک ، در چهار کیلومتری بوشهر، همقسم شدند. شیخحسین هدف خانهای جنوب را عزل موقرالدوله، خروج نیروهای انگلیسی از بوشهر، بازگشت آلمانیها و تلافی ماجرای حاجعلی تنگستانی اعلام کرد.
کمی بعد، گروهی از مجاهدان به ریاست شیخحسین، برای شبیخون زدن به انگلیسیها، عازم بوشهر شدند، ولی پس از کشته شدنِ اتفاقی یکی از اتباع شیخحسین، وی بدون درگیری به قریه پَهْکُشی (اقامتگاه مجاهدان) برگشت.
پس از چند درگیری محدود، که واسموس در ایجاد آنها مؤثر بود،
سیدمرتضی اهرمی از مجاهدان خواست به احترام
ماه رمضان دست از مبارزه بکشند.
انگلیسیها، با استفاده از این فرصت، در رمضان ۱۳۳۳ بوشهر را تصرف و موقرالدوله را به هند تبعید کردند و پرچم انگلستان را بهجای پرچم ایران برافراشتند.
با تصرف بوشهر، مجاهدان تنگستانی و چاهکوتاهی به مواضع انگلیسیها حمله کردند. حملات شبانه چاهکوتاهیها، به رهبری فرزندان شیخحسین، تلفات سنگینی بر انگلیسیها وارد آورد. در شوال ۱۳۳۳ نیروهای شیخحسینخان با نیروهای انگلیسی مستقر در کوهگُزی درگیر شدند و آنان را وادار به عقبنشینی کردند.
شهادت
رئیسعلی دلواری موجب ترغیب مجاهدان و درگیری گستردهتری در کوهگزی گردید. این بار انگلیسیها مجاهدان را شکست دادند و به عقب راندند. در این درگیری شیخ عبدالحسین، یکی از پسران شیخحسینخان، کشته شد.
پس از این ناکامی، حملات چاهکوتاهیها به مقر انگلیسیها، به شبیخونهای پراکنده محدود گردید
و تاحدودی از هیجان اولیه آنها کاسته شد. در همین زمان افسران ژاندارمری شیراز، کنسولگری انگلستان در آن شهر را تصرف کردند و کنسول و تعدادی از خارجیهای مقیم شیراز را به اسارت نزد شیخحسینخان و زایر خضرخان فرستادند که آنها را در روستای اهرم زندانی کردند.
تریور، دستیار اول نماینده سیاسی بریتانیا در بوشهر، مستقیماً با شیخحسین و زایر خضر وارد مذاکره شد و شرایط آنها مبنی بر آزادی خالوحسین بَرْدْخونی و اسرای تنگستانی و استرداد وجوه و کالاهای توقیفی را پذیرفت،
و در شوال ۱۳۳۴ صلحنامهای بر سر موارد توافقی به امضا رسید.
از سوی دیگر، مناسبات چاهکوتاهی با آلمانیها هنوز قطع نشده بود. نادولنی، نماینده دولت
آلمان در
کرمانشاه ، در ذیقعده ۱۳۳۴ از شیخحسینخان خواست مقداری پول به واسموس قرض بدهد.
شیخحسینخان تا روز وداع واسموس با او ارتباط داشت و از معدود کسانی بود که در تودیع وی شرکت کرد.
انگلیسیها پس از فراغت از دیگر جبهههای جنگ، با جلب کمک از دریابیگی، به فکر سرکوب قطعی خانهای شورشی چاهکوتاه و تنگستان و برازجان افتادند، ولی تردید انگلیسیها برای اجرای موفقیتآمیز آن، طرح مذکور را منتفی ساخت.
در ۱۳۳۶ در جریان بازگشایی جاده شیراز و طرح احداث
راهآهن در منطقه، شیخ حسین خان و زایر خضر و محمد برازجانی، که از اهداف انگلیسیها در کشیدن راهآهن اطلاع داشتند، استقلال ایران را در خطر دیدند و در نامهای از کنسولگری انگلیس خواستند تا پاسخ دهد که احداث راهآهن طبق معاهده با دولت ایران بوده است یا خیر و چون انگلیسیها پاسخی ندادند، مجاهدان به قصد نبرد با آنان در چُغادک مستقر شدند ولی، بر اثر خیانت عدهای از همراهان خویش، ناچار به عقبنشینی شدند. انگلیسیها پس از تصرف چغادک، چاهکوتاه را نیز تصرف کردند و شیخ حسینخان را، که به چاهکوتاه پناه برده بود، وادار به عقبنشینی کردند.
وی ناچار به
قلعه فاریاب در منطقه بلوک پناهنده شد.
انگلیسیها، پس از تصرف چاهکوتاه، ضابطی آن را به شیخعبداللّه چاهکوتاهی، برادر شیخحسین، سپردند.
انگلیسیها چند ماه شیخحسین را تعقیب و با
هواپیما مواضعش را بمباران میکردند. در آن زمان، بهجز معدودی تفنگچی کسی با وی نمانده بود.
سرانجام شیخحسینخان، خسته از این همه جنگ و گریز، در شعبان ۱۳۳۸ به اتفاق چند تن از یارانش برای ارسال
تلگرام و کسب تکلیف از مرکز، به باغی در نزدیکی چاهکوتاه رفت.
در آنجا تفنگچیان انگلیسی و پلیس جنوب وی و همراهانش را محاصره و به آنها حمله کردند. شیخحسینخان پس از مدتی مقاومت از پای در آمد. تمام همراهان شیخ حسین، از جمله پسرش
شیخخزعل ، در این درگیری کشته شدند.
کشتهشدن شیخحسین، هیجان و اندوه زیادی در میان مردم تهران ایجاد کرد.
جسدش را در قریه امامزاده، از توابع بوشهر، دفن کردند.
شیخ حسینخان هفت پسر داشت که دو تن از آنها در جنگ کشته شدند.
(۱) اسنادی درباره هجوم انگلیس و روس به ایران: ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۱ هش، تألیف محمد ترکمان، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۰ ش.
(۲) ویلیام فردریک تراورز اوکانر، از مشروطه تا جنگ جهانی اول: خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس، ترجمه حسن زنگنه، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳) ایران و جنگ جهانی اول: اسناد وزارت داخله، چاپ کاوه بیات، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۶۹ ش.
(۴) بریتانیا کنسولگری (بوشهر)، جنگ جهانی در جنوب ایران: گزارشهای سالانه کنسولگری بریتانیا در بوشهر، ۱۳۳۹ـ۱۳۳۳ ق/ ۱۹۲۱ـ۱۹۱۴ م، ترجمه کاوه بیات، بوشهر ۱۳۷۳ ش.
(۵) عبداللّه بلادی، لوایح و سوانح: اسنادی در باره جنبش روحانیت جنوب ایران در جنگ جهانی اول، بوشهر ۱۳۷۳ ش.
(۶) جعفر حمیدی، فرهنگنامه بوشهر، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۷) احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ: ۱۹۱۸ـ۱۹۱۴، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۸) محمدعلی سدیدالسلطنه، سفرنامه سدید السلطنه: التدقیق فی سیرالطریق، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۹) علیمراد فراشبندی، گوشهای از تاریخ انقلاب مسلحانه مردم مبارز تنگستان، دشتی و دشتستان علیه استعمار، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۰) احمد فرامرزی، شیخ حسینخان چاه کوتاهی در جنگ مجاهدین دشتستان و تنگستان با دولت انگلیس، به کوشش قاسم یاحسینی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۱) کتاب آبی: گزارشهای محرمانه وزارت امورخارجه انگلیس در باره انقلاب مشروطه ایران، چاپ احمد بشیری، تهران: نشر نو، ۱۳۶۲ـ۱۳۶۹ ش.
(۱۲) غلامحسین مقتدر، کلید خلیجفارس، تهران ۱۳۳۳ ش.
(۱۳) قاسم یاحسینی، رئیس علی دلواری، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۴) Frederick James Moberly, Operations in Persia: ۱۹۱۴-۱۹۱۹, London ۱۹۸۷;.
(۱۵) Pierre Oberling, The Qashqa'i nomads of Fars, The Hague ۱۹۷۴;.
(۱۶) Christopher Sykes, Wassmuss: Le Lawrence Allemand, Paris ۱۹۳۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شیخ حسین چاه کوتاهی».