صدور حکم کلی از نمونههای جزیی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی، اینکه صدور
حکم کلی از نمونههای جزئی کار
عقل هست یا نه و اینکه آیا
حیوانات دارای عقل هستند یا خیر، میپردازیم.
دو اشکال در مسئله استقراء وجود دارد: اول این که
عقل برای
استقراء،
دلیل میخواهد، در حالی که حکم کلی که از نمونههای جزئی صادر میشود را خود عقل استنباط میکند. دوم این که حیوانات هنگامی که شرطی میشوند به نوعی روش استقرائی به کار میبرند مبنی بر این که آینده نیز مانند گذشته است؛ لذا بین این دو مطلب یکی را باید رد کنیم: این که حیوانات دارای عقل هستند. و دیگر این که صدور حکم کلی از جزئی کار عقل نیست!
اینکه عقل میتواند جزئیات را درک کند یا نه پاسخ قابل این مقاله را ندارد اما اجمالا اشارهای به مطب خواهیم کرد و همچنین به موضوع عقل داشتن حیوانات اشاره خواهیم کرد.
مشهور و معروف میان منطقیین این است که عقل، جزئی را بدون واسطه نمیتواند درک کند؛ بلکه جزئی توسط حواس درک میشود؛ این گروه از
اهل منطق بر این باورند که عقل بعد از ادراک جزئیات توسط حواس بر روی فرآوردههای حس کار میکند؛ ابتدا صورت جزئی را از تقید و وابستگی به ماده جدا میکند ولی شکل و هیئت خاص آن را باقی میگذارد؛ در این هنگام مدرک جزئی حسی تبدیل به صورت خیالی جزئی میشود؛ سپس شکل و هیئت خاص آن را نیز از او جدا میکند، به گونهای که فقط
ماهیت برهنه و بدون خصوصیات جزئی میماند؛ در این صورت است که ماهیت کلی به دست میآید.
اما نظریه دقیق همان است که حکیمان
حکمت متعالیه بیان کردهاند که ادراک کلی به تقشیر و جداسازی پوستههای صورت ادراک شده جزئی نیست، بلکه تحقیق مطلب این است که ادراک صورت حسی توسط حس، زمینه را برای
روح و
نفس فراهم میکند که نفس صورت کلی را در عالم ذهن خلق کند.
البته این مباحث نیاز به توضیح بیشتر دارد که باید به منابع تفصیلی آن رجوع شود. در هر صورت با این بیان اشکال اول بر طرف میشود؛ زیرا روشن شد که عقل مستقیما جزئیات را درک نمیکند.
در پاسخ باید گفت؛ از نظر حکیمان، حیوانات هر چند از نیروی عقل برخوردار نیستند؛ اما از نیروی «
وهم» بهرهمندند؛ نیروی وهم را عقل نازل (مرتبه پایین عقل) مینامند و در معرفی
قوه واهمه میگویند:
نیرویی است که «معانی جزئی» را درک میکند. مثل این که
گوسفند، دشمنی با
گرگ را یا دوستی و علاقه به
فرزند خود را درک میکند، دشمنی و دوستی از امور حسی نیست،
حواس ظاهری یا حس مشترک نمیتوانند مدرک آن باشند و از آن جهت که از معانی جزئی است نه کلی (مثل دشمنی نسبت به گرگ یا دوستی نسبت به فرزند)، «عقل» نیز مدرک آن نیست. بنابراین نیرویی که معانی جزئی را درک میکند آن را «وهم» مینامند.
بنابراین شرطی شدن حیوانات با نیروی وهم قابل توجیه است.
پایگاه اسلام کوئیست، برگرفته از مقاله «صدور حکم کلی از نمونههای جزیی».