عبدالقادر بغدادی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بغدادي، عبدالقادر
جلد: ۱۲
شماره مقاله:۴۹۵۱
بَغْدادي، عبدالقادر بن عمر بن بايزيد بن احمد ۰۳۰-۰۹۳ق/ ۶۲۱-۶۸۲م، اديب و لغتشناس. وي در بغداد متولد شد و در همين شهر به تحصيل پرداخت؛ علاوه بر زبان فارسى، زبان تركى را نيز فرا گرفت و هنگام خروج از بغداد هر زبان عربى، تركى و فارسى را نيك آموخته بود نك: محبى، /۵۱-۵۲، ۵۴؛ هارون، . در آن روزگار زبان فارسى گسترش چشمگيري داشت و از دربار عثمانى - كه سلاطين آن به فارسى شعر مىگفتند - تا دربار هند و اميران ترك و مغول آسياي مركزي، زبان فرهنگ و ادب بود. در شهر بغداد نيز بىگمان انبوهى ايرانى و عرب آشناي به زبان فارسى مىزيستند. آشنايى عبدالقادر با زبان فارسى به سبب نگارش لغت شاهنامه و نقل اخبار فرس محبى، /۵۱ از حد آموزشهاي مدرسهاي بسى فراتر رفته بوده است.
بغدادي در ۸ سالگى به دمشق رفت و نزد محمد بن يحيى فرضى به تكميل دانش عربى خود پرداخت، سپس به محمد بن كمالالدين حسينى شيخ آل حمزه نقيب آنجا پيوست و موردعنايت او قرار گرفت؛ تا آنجا كه شيخ در محلهاي، معروف به زقاق النقيب در مسجدي روبهروي دارالنقيب مكانى به او اختصاص داد. او پس از سالى اقامت در دمشق در ۰۵۰ق/۶۴۰م به قاهره رفت و با شهابالدين خفاجى صاحب ريحانة الالباء آشنا شد و از او تفسير و حديث و ادب آموخت و اجازة روايت گرفت. در الازهر نيز نزد استادانى چون شيخ ياسين حمصى، نورالدين شَبر امَلَّسى و برهانالدين ابراهيم مأمونى دانش آموخت همو، /۵۲؛ هارون، . اما استادان بزرگ بغدادي خفاجى و ياسين حمصى بودند كه او پيوسته در خزانة الادب با عنوان «شيخنا» از آنان نام برده است. عبدالقادر در عنفوان جوانى مقامات حريري و بسياري از ديوانهاي شعراي عرب را حفظ داشت و از گونههاي مختلف ادب، ايام العرب، نقد شعر و جز آنها آگاه بود محبى، /۵۱. رتبة علمى وي چنان بود كه حتى خفاجى با همة عظمت و مقام علميش در برخى مسائل غريبه به او رجوع مىكرد همو، /۵۲.
بغدادي چنان شيفتة مصر شده بود كه تا ۰۷۷ق/۶۶۶م در آنجا ماند. وي در اين مدت بخش عظيمى از خزانة الادب تا شاهد ۶۹ را نوشته بود؛ سپس راهى استانبول شد و پس از ماه اقامت در آنجا بار ديگر به قاهره رفت. وي در مصر به ابراهيم پاشا كتخدا كه از طرف دولت عثمانى والى مصر بود، تقرب يافت. پاشاي مصر چنان شيفتة بغدادي شد كه پس از چند سال ۰۸۵ق/۶۷۴م وقتى از سمت خود معزول شد و به ديار خود بازمىگشت، بغدادي را نيز با خود برد. عبدالقادر در ادرنه به وزير احمد پاشا بن محمد كوپريلى از رجال دولت تقرب يافت و او كه شيفتة رجال علم بود، بغدادي را موردتوجه خويش قرار داد. بغدادي نيز حاشية خود بر شرح بانَت سُعاد از ابن هشام را به وي تقديم كرد همو، /۵۳؛ ۲ .EIدر همين اثنا، با سلطان محمد بن سلطان ابراهيم آشنا شد و خزانة الادب را كه تأليف آن از ۰۷۳ تا ۰۷۸ق به طول انجاميده بود، به نام اين سلطان كرد. وي در طول اقامت در ادرنه با محبى صاحب خلاصة الاثر كه پدرش با بغدادي سابقة دوستى داشت، نيز ديدار كرد محبى، همانجا؛ ۲ .EIبنا به قول محبى همانجا، وي در آنجا سخت مورداحترام مردم بود. عبدالقادر سرانجام به قاهره رفت و در همانجا درگذشت همو، /۵۳-۵۴؛ ۲ .EI
آثار:
. خزانة الادب و لب لباب لسان العرب. اين كتاب كه مهمترين اثر ادبى عبدالقادر است، در واقع، شرح بر شواهد شرح استرابادي بر الكافية ابن حاجب است. عبدالقادر اين شواهد را با شماره آورده است و فارغ از متن به تحليل صرفى و نحوي شواهد پرداخته، و اقوال نحوي راجع به آن را بيان كرده است. وي پس از طرح مسائل فرعى ابيات به منبعشناسى اشعار و گويندگان آنها اشاره مىكند و شرح حال بسياري از نويسندگان و شاعران را بهدست مىدهد. عبدالقادر همچنين نظر لغويان را دربارة شواهد، موردمطالعه قرار مىدهد و با ذكر ابيات ديگر قصيدهها راجع به آنها - اعم از اشعار دورة جاهلى و دورة اسلامى - بحث مىكند. بنابراين، ديگر نمىتوان اين كتاب را تنها به عنوان شرح شواهد دانست؛ زيرا روايات بىشمار در زمينة اخبار و اشعار عرب جاهلى و اسلامى، از خزانة الادب دائرةالمعارفى ادبى ساخته است كه ديگر هيچ اديبى از آن نمىتواند بىنياز باشد. مؤلف در مقدمة كتاب برنامه و نيز منابع كار خود را به تفصيل معرفى كرده است. اين اثر در جزء، نخست در بولاق و سپس در قاهره ۹۳۵م با شرح و تحقيق عبدالسلام محمد هارون منتشر شده است.
. شرح شواهد شرح التحفة الوردية، كه به كوشش نظيف محرم خواجه در استانبول ۹۷۸م منتشر شده است. بغدادي در اين اثر به بررسى شواهد شرح التحفة الوردية ابن وردي پرداخته است.
. شرح شواهد مغنى اللبيب . اين كتاب در جلد در دمشق ۹۷۳- ۹۷۸م منتشر شده است.
. فهرست تراجم العلماء و الشعراء الذين وردت اسماءهم فى شرح بانت سعاد، به كوشش نظيف محرم خواجه در بيروت ۹۸۵م به طبع رسيده است.
. لغت شاهنامه . عبدالقادر براي تأليف اين كتاب از منابع متفاوتى استفاده كرده كه يكى از آنها معجم طوسى است كه قسمتهايى از آن تقريباً با همان ضبط در لغت شاهنامه راه پيدا كرده است. فرهنگ عبدالقادر به زبان تركى است. وي در برابر هر واژة شاهنامه، معادل تركى آن را قرار داده، و آنگاه به ذكر شواهدي از شاهنامه پرداخته است. طبق نوشتة مؤلف در مقدمة كتاب، وي در اثناي مطالعة شاهنامه صورت صحيح اسامى رجال و مكانها را ضبط كرده است؛ آنگاه براي شرح هر واژة غريب به فرهنگهاي فارسى مراجعه كرده است.
اين فرهنگ در ۸۹۵م به كوشش كارلوس زالمان تصحيح، و در سنپترزبورگ چاپ شده است. مقدمه و گزيدهاي از آن توسط حسين خديوجم از روي تصحيح زالمان ترجمه، و همراه با معجم طوسى تصحيح و در ۳۵۳ش در تهران منتشر شده است.
چند اثر خطى نيز از او برجاي مانده است كه در كتابخانههاي مختلف جهان نگهداري مىشود نك: عبدالبديع، /۴، ۸؛ خديويه، /۶۶؛ II/۳۹۷ GAL,S, II/۳۷۰; .GAL,
مآخذ: خديويه، فهرست؛ عبدالبديع، لطفى، فهرس المخطوطات المصورة تاريخ، قاهره، ۹۵۶م؛ محبى، محمدامين، خلاصة الاثر، قاهره، ۲۸۴ق؛ هارون، عبدالسلاممحمد، مقدمه بر خزانة الادب بغدادي، قاهره، ۹۳۰م؛ نيز:
EI ۲ ; GAL; GAL,S.
مريم شمس