عزت نفس اصحاب صفه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عزت نفس يک مزيت بزرگ و عظيم معنوى و اخلاقى براى
انسان بوده که الله تعالى ضمن ارشادات معتبر خود در
قرآن عظیم الشان و پيغمبر بزرگوارش در پرتو رهنمايىهاى حکيمانه خويش ضرورت آن را براى انسانها بهطور عام و براى
مسلمانها بهطور خاص توصيه نمودهاند.
ياران بلندهمت و صادق
پیامبر بزرگ صلی الله علیه وسلم بهترين الگو، و نمونههاى اين مقام عزت و شرف و مزيت بزرگ معنوى و اخلاقىاند.
اصحاب صفه رضی الله عنه باوجود اينکه در منتهاى
فقر و تنگدستى به سر ميپردند، هر گز دست نياز و سؤال به سوی کسى دراز نکرده، تن به گدايى درنمىدادند. در پرتو
تربیت عالى پيغمبر عزيز
اسلام چنان روح عفت، عزت و بلندى همت در روان پيروان راستين و صادق اسلام جایگزين شده که
قرآن کریم در موردشان ميفرمايد: اگر کسى از حال آنها خبردار نباشد، گمان ميکند که از توانگران و ثروتمنداناند. پيغمبر برزگوارمان در مقام تربيت
روح آبرومندى و عزت نفس به پيروان خود ميفرمايد: اگر يک تن از شما ريسمانى بردارد راه بيبان را پيش گيرد، قدرى هيزم را از کوه و دشت فراهم آورد و آنگاه آن را در بازار بفروش رساند و از قيمت آن مقدارى غذا به دست آورد که يک قسمت را براى خود و قسمتى را براى مستحقان
انفاق نمايد، اين کار براى او بهتر است از سؤال کردن و گدايى، آيا کسى به او دهد يا نه.
اصحاب صُفّه عفت داشتند و علىرغم نيازمنديشان از اظهار تنگدستى خودداری میکردند:
• «لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد که در راه
خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته؛ و شرکت در ميدانِ
جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمىتوانند مسافرتى کنند (و سرمايهاى به دست آورند؛) و از شدت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمىخواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا
انفاق کنيد،
خداوند از آن آگاه است».
و کلمه (تعفف) به معناى آن است که
عفت صفت آدمى شده باشد، و کلمه سیما به معناى علامت و کلمه: (الحاف) به معناى اصرار در سؤال است. مؤمنین تا آنجا که مىتوانند تظاهر به
فقر نمىنمایند و دست سؤال دراز نمىکنند.
و در آیه شریفه مصرف
صدقات، البته بهترین مصرفش بیان شده که همان فقرایى باشد که به خاطر عوامل و اسبابى، از راه
خدا منع شدهاند، یا دشمنى
مال آنان را گرفته و بدون لباس و پوشش ماندهاند، یا کارها و گرفتارىهاى زندگى از قبیل پرستارى کودکانى بىمادر نگذاشته به کار و کسب مشغول شوند، و یا خودشان بیمار شدهاند، و یا کارى انتخاب کردهاند که با اشتغال به آن، دیگر نمىتوانند به کار و کسب بپردازند؛ مثلا به طلب
علم پرداختهاند، و یا کارى دیگر از این قبیل.
(یحسبهم الجاهل) یعنى کسى که از حال ایشان اطلاع ندارد، از شدت عفتى که دارند، ایشان را توانگر مىپندارد؛ چون با اینکه فقیرند، ولى تظاهر به فقر نمىکنند، پس جمله نامبره دلالت دارد بر همین که
مؤمنین تا آنجا که مىتوانند تظاهر به فقر نمىکنند، و از علامتهاى فقر به غیر آن مقدارى که نمىتوان پنهان داشت، پنهان مىدارند، و مردم پى به حال آنان نمىبرند، مگر اینکه شدت فقر رنگ و رویشان را زرد کند، و یا لباسشان کهنه شود (و یا مثلا از
زبان اطفالشان اظهار شود، و امثال اینها).
از اینجا معلوم مىشود که مراد از جمله (لا یسئلون الناس الحافا) این است که فقراى
مؤمن اصلا دریوزگى نمىکنند، تا منجر به اصرار در سؤال شود؛ زیرا بهطوریکه گفتهاند: وقتى روى کسى به سؤال باز شود براى بار دوم دیگر طاقت
صبر ندارد، و نفس او از تلخى فقر به
جزع درمىآید، و عنان
اختیار را از کف مىدهد و در هر فرصتى تصمیم مىگیرد باز هم سؤال کند و اصرار هم بورزد، و راه را بر هر کس بگیرد.
ولى بعید نیست که منظور نفى اصرار باشد، نه نفى اصل سؤال، و منظور از الحاف اظهار
حاجت بیش از مقدار
واجب باشد، براى اینکه صرف اظهار حاجت ضرورى
حرام نیست؛ بلکه گاهى واجب هم مىشود، آن سؤالى مذموم است که زائد بر مقدار لزوم باشد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عزت نفس اصحاب صفه».