• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قاجار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قاجار، ایل، نام چند ایل و طایفۀ ترک در ایران و آناطولی و شام ، یکی از نخستین گروههای قزلباش ایران و خاستگاه سلسلۀ پادشاهی قاجاریه.



قاجار در لغت به معنای استخوان زیرین فقرات پشت و پهلوست.
[۱] میرزامهدی استرآبادی، سنگلاخ، ج۱، ص‌۱۹۸، چاپ روشن خیاوی، تهران ۱۳۷۴ش.
قاجارها دست‌کم از قرن نهم و بعد از آن، در قراباغ
[۲] واله اصفهانی، ج۱، ص‌۷۳۷
و بوزوق/ بوزاوق/ یوزغات و آیدین آناطولی و حلب شام
[۳] فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ج۱، ص‌۲۲۸، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
[۴] فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ج۱، ص۲۳۱، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
[۵] فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ج۱، ص‌۲۲۱ـ۲۲۲، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
و از اوایل قرن یازدهم در استرآباد و مرو سکونت داشتند. منشأ آنان نامعلوم است و برخی گمان دارند که قاجارها از دوران سلجوقیان در ایران حضور یافته، در زمان سلطنت ملکشاه به روم (آناطولی) مهاجرت کرده و در دورۀ تیمورلنگ به ایران بازگشته‌اند.
[۶] محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
[۷] میرزاابراهیم صدیق‌الممالک شیبانی، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص‌۳۷، تهران ۱۳۶۶ش.
اما به نظر اعتمادالسلطنه، آنان از ترکانی بودند که همراه هولاگوخان به ایران آمدند و در دورۀ ایلخانان در روم و سرحد شام مستقر شدند
[۸] محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج۱، ص‌۶۴ ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش
. این تصور نیز وجود دارد که پس از پیروزی تیمورلنگ بر ایلدرم بایزید عثمانی (۸۰۴) و تبعید قاجارهای شام به ماوراءالنهر، قاجارها در اران و حدود گنجه و بردع مستقر شدند
[۹] John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹ ج‌۲، ص‌۶۶.
[۱۰] عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۰، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۱] محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج‌۱، ص‌۶۴، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش.
قدمت و کثرت این دسته از قاجارها تا آن‌جا بود که مردم داغستان، دست‌کم تا قرن سیزدهم، اهالی گنجه و قراباغ و ایروان را قاجار می‌خواندند.
[۱۲] تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶، تهران۱۳۶۱ش.
[۱۳] عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص‌۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
در بعضی منابع تاریخی، قاجارها از مغولان جلایری و از نسل قاجار (قاجیر)، پسر سرتاق نویان (از معاصران ارغون‌خان و غازان‌خان مغول)، دانسته شده اند.
[۱۴] خواجه‌رشیدالدین فضل‌الله همدانی، جامع‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۸۶۰‌، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۵] عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص‌۴ـ۶، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
[۱۶] محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج‌۱، ص‌۷ـ۸، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
تصور دیگر آن است که قاجارها از نسل قراچار نویان، یکی از اجداد تیمورلنگ، بوده‌اند
[۱۷] محمدعلی صولت نظام‌قورخانچی، نخبه سیفیه، ج۱، ص‌۱۵، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش.
قاجارها از اواخر قرن نهم در تاریخ ایران ظاهر شده‌اند و بعضی از نخستین قزلباشان مرید شیخ‌حیدر صفوی، از آنان بودند. پیری‌بیگ یا قراپیری قاجار، ملقب به توزقوپارون (توزقپرن)، در جنگهای سلطان حیدر در ۸۹۳ و جنگهای شاه‌اسماعیل در ۹۰۷ با آق‌قوینلوها، از سرکردگان قزلباشان بود
[۱۸] نویدی، ص‌۳۹
[۱۹] غیاث‌الدین حسینی‌خواندمیر، حبیب‌السیر فی اخبار بشر، ج‌۴، ص‌۴۳۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۰] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۸۶۷، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۱] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۹۷۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۲] حسن‌بن مرتضی حسینی‌استرآبادی، از شیخ‌صفی تا شاه‌صفی، ج۱، ص‌۲۷، چاپ احسان اشراقی، ‌ تهران ۱۳۶۴ش.
[۲۳] اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۱۹.
و در ۹۱۸در غجدوان کشته شد.
[۲۴] تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶، تهران۱۳۶۱ش.
قاجارهای قراباغ در ۸۹۷ به آیبه‌سلطان، از مخالفان بایسنقرمیرزا، پیوستند و او با کمک قاجارها، رستم‌میرزا را از زندان قلعه النجق آزاد کرد. همو در ۸۹۸ با سپاهی از قاجارها، قزوین را از تصرف کارگیا، میرزا علی‌حاکم لاهیجان، خارج‌کرد و رودبار را نیز با قتل و غارت گرفت
[۲۵] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۶۳۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۶] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۸۸۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۷] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۸۹۳‌، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۸] واله اصفهانی، ج‌۱، ص‌۷۳ـ۷۴
خضربیگ، معروف به قاری‌قمش خضر، در ایام اقامت شاه‌اسماعیل در لاهیجان، با اتباع خود از روم (آناطولی) به آذربایجان رفت و پسرش، امت‌بیگ، به لاهیجان رفت و در خروج‌شاه‌اسماعیل از همراهان او بود و به‌سبب شجاعتهایش از او لقب زیاداوغلی گرفت.
[۲۹] محمدمعصوم‌بن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص‌۳۱۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
وی در اوایل سلطنت شاه‌طهماسب اول، والی قراباغ و بیگلربیگی ایل قاجار شد.
[۳۰] محمدمعصوم‌بن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۳۲۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
حکومت این سلسله با فراز و نشیبها و تغییراتی، قریب ۲۵۰ سال دوام آورد و در سال ۱۲۱۸ دولت روسیۀ تزاری آن را برانداخت.
[۳۱] اسکندرمنشی، ج‌۳، ص‌۶۵۷.
[۳۲] عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص‌۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
[۳۳] علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۱۴۵ـ۱۵۸، تهران ۱۳۷۷ش.
آخرین حاکم از این سلسله، جوادخان زیاداوغلی بود که در جنگ با قوای سیسیانف، در شهر گنجه کشته شد.
[۳۴] علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۱۴۷، تهران ۱۳۷۷ش.



۱.۱ - قاجار اناطولی

یک گروه دیگر از قاجارهای آناطولی در ۹۰۶ همراه هزاران تن از صوفیان شام و دیاربکر و سیواس و بایبرد، در ارزنجان به شاه‌اسماعیل پیوستند.
[۳۵] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۹۵۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۳۶] اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۲۷.
بزرگان قاجار در دولت صفوی موقعیتی ممتاز داشتند.
[۳۷] اروج‌بیگ بیات، دون‌ژوان ایرانی، ج۱، ص‌۶۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران ۱۳۳۸ش.



۱.۲ - شکست حاکم اورفه

اچه/ دراجه سلطان قاجار، حاکم اورفه، در سال ۹۲۰ سلطان‌مراد (آخرین پادشاه آق‌قوینلو) را که به سلطان‌سلیم پیوسته بود، در جنگی از پای درآورد و از شاه‌اسماعیل لقب قدورمش/ قودرمش‌سلطان گرفت.
[۳۸] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۰۹۰، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۳۹] تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص۵۶، تهران۱۳۶۱ش.
او تا سال ۹۴۰ زنده بود و در جنگ با اولامه سلطان تکلو شرکت داشت.
[۴۰] عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۷۵، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
نارین‌بیگ قاجار، که از متحدان کوچک‌سلطان استاجلو از مخالفان دیوسلطان روملو بود، در ۹۳۱ کشته شد.
[۴۱] عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۶۲، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
بوداق‌خان/

۱.۳ - بداغ قاجار حاکم قندهار

بداغ قاجار در ۹۴۳ حاکم قندهار شد و در ۹۴۴ آن شهر را به کامران‌میرزا، پسر ظهیرالدین بابر، تسلیم کرد. وی در ۹۵۱ همراه همایون، پادشاه هندوستان، که از بیم مخالفان به ایران پناه آورده بود، به قندهار رفت و بار دیگر حاکم آن شهر شد، اما همایون پادشاه این شهر را تصرف کرد و بوداق‌خان قندهار را ترک گفت. وی بعداً حاکم نیشابور شد و در جنگی با ازبکان مهاجم، پیروز شد.
[۴۲] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۲۵۰، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۴۳] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۲۵۷، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۴۴] حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۲۹۲ـ۱۲۹۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۴۵] عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۸۸‌، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
[۴۶] تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶ـ۵۷، تهران۱۳۶۱ش.
ابوالقاسم قاجار (متوفی ۹۵۱) تا زمان مرگ، خلیفةالخلفای صوفیان صفوی بود.
[۴۷] عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۹۴، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
ابراهیم سلطان زیاداوغلی، بیگلربیگی قراباغ، در خدمت سلطان‌علی‌میرزا (پسر شاه‌طهماسب) بود. درزمان سلطنت شاه‌اسماعیل دوم، قاجارها این شاهزاده را را کور کردند.
[۴۸] حسن‌بن مرتضی حسینی‌استرآبادی، از شیخ‌صفی تا شاه‌صفی، ج۱، ص‌۵۵، چاپ احسان اشراقی، ‌ تهران ۱۳۶۴ش.
قبادخان قاجار، فرزند بوداق‌خان و حاکم سبزوار، در سالهای اول سلطنت شاه‌محمد خدابنده در ۹۸۸ به علیقلی‌خان شاملو، حاکم هرات و سرپرست عباس‌میرزا (بعداً شاه‌عباس)، پیوست و یکی از جنگهای علیقلی‌خان و نیروهای وفادار به شاه‌عباس، در ۹۹۰ کشته شد.
[۴۹] قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص‌۷۰۹، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۰] قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص۷۱۱ـ۷۱۳، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۱] قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص۷۳۹، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۲] اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۲۴۷.
امامقلی‌خان، فرزند قبادخان و حاکم سبزوار، در ۹۹۷ عزل شد و در مخالفت با شاه‌عباس، به بوداق‌خان چگینی
[۵۳] زبور آل‌داود، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش.
پیوست.
[۵۴] قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص‌۸۸۷‌، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۵] اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۴۰۸.
قاجارهای گنجه و قراباغ در دورۀ سلطنت شاه‌محمد خدابنده، مأمور مقابله با حملات عثمانیان شدند
[۵۶] عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص‌۱۳۳، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
و بسیاری از آنان در ۹۹۶، بر اثر حملات عثمانیان، به ارسباران مهاجرت کردند.
[۵۷] اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۴۰۶.
در ۱۰۱۲ـ۱۰۱۳، حسین‌خان زیاداوغلی، حاکم استرآباد، برای شرکت در جنگ با عثمانیان، با اتباع خود به آذربایجان بازگشت و به فرمان شاه‌عباس بار دیگر حاکم گنجه و قراباغ شد.
[۵۸] اسکندرمنشی، ج‌۲، ص‌۶۵۷.
امیرگونه‌خان قاجار ایروانی، ملقب به سارواصلان، نیز که از فرماندهان جنگ با عثمانیان بود، به حکومت چخورسعد (ایروان) منصوب شد و پس از کشته شدن او در۱۰۳۴، پسرش طهماسبقلی‌خان به حکومت رسید.
[۵۹] اسکندرمنشی، ج‌۳، ص‌۶۴۳.
[۶۰] اسکندرمنشی، ج‌۳، ص۶۵۲.
[۶۱] اسکندرمنشی، ج‌۳، ص۶۵۴ـ۶۵۶.
[۶۲] اسکندرمنشی، ج‌۳، ص۱۰۴۱.
طهماسبقلی‌خان در ۱۰۴۵ و پس از چند روز مقاومت در برابر قوای سلطان مراد چهارم، پادشاه عثمانی، ایروان را تسلیم کرد و با خانواده و اتباعش به استانبول انتقال یافت
[۶۳] واله اصفهانی، ج‌۲، ص‌۲۱۹.
و به‌تدریج‌ یکی از دوستان بسیار نزدیک سلطان¬مراد شد. به دستور سلطان ابراهیم، جانشین سلطان‌مراد، او را در حضور سفیرشاه‌عباس دوم اعدام کردند.
[۶۴] پورگشتال، ج‌۳، ص‌۱۹۹۹.
[۶۵] پورگشتال، ج‌۳، ص ۲۰۵۴.
[۶۶] پورگشتال، ج‌۳، ص ۲۰۶۳
برادر طهماسبقلی خان، گلابی‌بیگ مشهور به آقاسی‌خان، نیز در جریان مجازات قاتلان ساروتقی اعتمادالدوله، در ۱۰۵۵ اعدام شد
[۶۷] محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص‌۶۸، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
[۶۸] واله اصفهانی، ج‌۲، ص‌۴۱۸.
عباسقلی‌خان قاجار در ۱۰۷۴ بیگلربیگی ایروان بود و برادرزاده‌اش، رضاقلی‌خان، در همان سال دواتدارشاه عباس دوم شد.
[۶۹] محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص۳۳۰، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.



۱.۴ - انتقال قاجارها به مرو

در دورۀ سلطنت شاه‌صفی و شاه‌عباس دوم، قاجارهای مرو– که در زمان شاه‌عباس اول به استرآباد و مرو انتقال یافته بودند– اعتبار بیشتری داشتند. جریان انتقال قاجارها به مرو مبهم است و اسکندرمنشی
[۷۰] اسکندرمنشی، ج۱، ص‌۵۶۰.
تنها به حکومت محراب‌خان /مهراب‌خان قاجار قراباغی بر مرو از سال ۱۰۱۷ تا ۱۰۳۲ اشاره کرده است.

۱.۵ - حکومت مرو

در اوایل سلطنت شاه‌صفی، محراب‌خان قاجار حاکم مرو بود و پسرش مرتضی قلی‌خان، داروغۀ قزوین، در ۱۰۴۲ به حکومت مرو رسید و در زمان سلطنت شاه‌عباس دوم، قورچی‌باشی و سپهسالار ایران شد و در ۱۰۷۴ به‌دستور شاه اعدام گردید
[۷۱] محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص‌۳۳۱، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
[۷۲] واله اصفهانی، ج‌۲، ص‌۱۲۳ .
آخرین حاکم قاجاریۀ مرو بیرامعلی‌خان عزالدین‌لو (عضدانلو) بود که در سالهای اول قرن سیزدهم در جنگ با امیر بخارا کشته شد. محمدحسین‌خان معروف به خان مروی، از رجال برجستۀ دربار فتحعلی‌شاه، فرزند او بود .
[۷۳] ، ج‌۲، ص‌۱۵۱ـ۱۵۲ .John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹.



۱.۶ - قاجارهای استرآباد در قلعۀ مبارک آباد

قاجارهای استرآباد پس از حضور در این منطقه، در قلعۀ مبارک‌آباد، از ساخته های دورۀ شاه‌طهماسب اول، مستقر شدند و از همان زمان به دو گروه یوخاری‌باش (بالاسری) و اشاقه‌باش (پایین‌سری) تقسیم گردیدند.
[۷۴] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۲۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۷۵] هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص‌۱۳۷، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
[۷۶] محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
[۷۷] محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج‌۱، ص۹، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
هریک از این دو دسته نیز خود از شش تیره تشکیل می‌شد: خزینه‌دارلو، دولو، سپانلو، قیاخ‌لو/ قایخلو، کُرلو، کهنه‌لو از یوخاری‌باش؛ و داشلو، زیادلو، شامبیاتی، عزالدین‌لو/عضدانلو، قراموسالو، و قوانلو از اشاقه‌باش.
[۷۸] محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
[۷۹] سلطان هاشم‌میرزا، زبور آل‌داود، ج۱، ص‌۷۲، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش.
[۸۰] میرزاابراهیم صدیق‌الممالک شیبانی، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص‌۳۷، تهران ۱۳۶۶ش.
یکی دیگر از طوایف قاجار، شاه‌بوداغلوها بودند.
[۸۱] محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۳۴۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
اعتمادالسلطنه خاندانهای حاجی‌مهدیقلی‌خانی و قزل‌ایاغ را نیز در ضمن طوایف قاجار قرار داده است.
[۸۲] محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۳۴۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
در میان اینان، عزالدین‌لوها از بقیه بزرگ‌تر و قوی‌تر بودند.
[۸۳] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۲، ص‌۹۶۰، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
در جنگهای صفی‌قلی‌خان ترکستان‌اوغلی (معروف به دیوانه) با ازبکان در ۱۱۲۹، قاجارهای استرآبادی شجاعت بسیاری از خود نشان دادند، اما به‌سبب بی‌اعتنایی صفی‌قلی‌خان به نقش آنان در پیروزی، هنگام رویارویی او با اسداللّه‌خان ابدالی، حاکم هرات، از اردوی او کناره گرفتند و سبب شکست قزلباشان شدند و پس از این‌که صفی‌قلی‌خان کشته شد، بخشی از اموال اردو را تصرف کردند و به استرآباد بازگشتند.
[۸۴] میرزاخلیل‌ مرعشی‌صفوی، مجمع‌التواریخ، ج۱، ص‌۲۳ـ۲۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲.
[۸۵] میرزاخلیل‌ مرعشی‌صفوی، مجمع‌التواریخ، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲.
ریاست قاجارهای استرآباد از آغاز با خانهای یوخاری‌باش بود، اما فتحعلی‌خان قاجار در این سالها سیطرۀ خانهای یوخاری‌باش را برانداخت و خود به ریاست قاجارها رسید.
[۸۶] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۲۶ـ۲۷، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۸۷] عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص‌۷، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
پس از کشته شدن فتحعلی‌خان قاجار، قاجارهای استرآباد از شاه‌طهماسب روی گرداندند و به استرآباد بازگشتند.
[۸۸] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص‌۶۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
پس از انقراض صفویه، طوایف قاجار به خدمت نادر پیوستند و در اغلب جنگهای او شرکت داشتند، از جمله در جنگ با عثمانیها، تصرف هرات و قندهار و جنگهای داغستان
[۸۹] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص‌۶۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۰] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۱] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص۳۷۳، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۲] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج۱، ص‌۵۴۷.، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۳] علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۸۹، تهران ۱۳۷۷ش.
محمدخان قجر ایروانی (از قاتلان نادرشاه)
[۹۴] محمدامین گلستانه، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص‌۱۵، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۴ش.
[۹۵] ابوالحسن غفاری کاشانی، ‌گلشن مراد، ج۱، ص‌۳۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
و افرادی چون نیازقلی‌بیگ و محمدحسین خان از سرداران دورۀ نادرشاه بودند
[۹۶] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص‌۹۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۷] میرزامهدی استرآبادی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۲۲۰، چاپ عبدالله انوار، ‌ تهران ۱۳۴۱ش.
در این دوره، قلمرو حکومت موروثی قاجارهای گنجه و قراباغ، به ‌سبب بدگمانیهای نادرشاه به آنان، کاهش یافت و محدود به ولایت گنجه شد.
[۹۸] عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
حسینعلی‌خان قاجار افشار ایروانی پس از قتل نادر، حکومت کوچکی در ایروان برپا کرد و پس از وی، پسرش محمدخان قاجار در ۱۲۱۹ حاکم ایروان شد. در این سال عباس‌میرزا نایب‌السلطنه، از بیم همکاری محمدخان قاجار (حاکم ایروان) با ارتش روسیه، حکومت او را برانداخت.
[۹۹] عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص‌۹۵ـ۹۶، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
[۱۰۰] محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج‌۴، ص‌۲۰۰۲، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش.
[۱۰۱] علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۸۹ـ۹۴، تهران ۱۳۷۷ش.
در اواخر سلطنت نادر، گروههایی از قاجارهای استرآباد به محمدحسن‌خان قاجار پیوستند و در تصرف کوتاه‌مدت شهر استرآباد او را یاری کردند
[۱۰۲] محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۲، ص‌۹۶۰، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۰۳] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۳۱، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.



۱.۶.۱ - کشته شدن محمدحسن خان

پس از کشته شدن محمدحسن‌خان قاجار در ۱۱۷۲، یوخاری‌باشها – که عده‌ای از آنان به دست وی کشته شده بودند – فرصتی برای انتقام‌ یافتند و گروهی از اشاقه‌باشها را کشتند و بسیاری از آنان ناگزیر به میان ترکمنها گریختند.
[۱۰۴] ابوالحسن غفاری کاشانی، ‌گلشن مراد، ج۱، ص‌۱۰۹، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
[۱۰۵] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۴۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
حسینقلی‌خان جهانسوز، پسر محمدحسن‌خان، که با موافقت کریم‌خان در یکی از قلاع اطراف دامغان ساکن شده بود، سر به شورش برداشت و دامغان و استرآباد را تصرف کرد و سرانجام در ۱۱۹۱ کشته شد. وی گروهی از سران یوخاری‌باش و جمعی از خانهای کتول را کشت و بر گوکلانها حمله برد و غنایم فراوان به‌ دست آورد و سرانجام، سه تن از مردان طایفۀ ایکدر، از طوایف یموت، او را کشتند.
[۱۰۶] ۵۸، محمد فتح‌الله ساروی، ج۱، ص‌۴۸، تاریخ محمدی، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۰۷] محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج‌۱، ص‌۳۳، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
بزرگ‌ترین حادثه در تاریخ ایل قاجار، قیام آقامحمدخان، پسر محمدحسن‌خان، برضد دولت زندیه و تشکیل سلطنت قاجاریه در ۱۲۱۰ بود. وی در ۱۲۱۱ در شهر شوشی قراباغ کشته شد و سلطنت به برادرزاده‌اش، فتحعلی‌ خان، رسید.
[۱۰۸] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۶۱، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۰۹] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۲۸۳، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۱۰] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۲۹۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۱۱] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۳۰۱، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.



۱.۷ - قاجارها تا قرن دوازدهم

قاجارها تا قرن دوازدهم در بعضی نواحی ولایت استرآباد پخش شدند و گروههای بزرگی از آنان در همین قرن به شاهرود و دامغان و سمنان و ورامین مهاجرت کردند.
[۱۱۲] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۴۷ـ۴۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۱۳] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۱۴] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۶۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۱۵] محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۱۶] عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج‌۱، ص‌۱۰۴، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
پس از تشکیل سلطنت قاجاریه، زندگی عشایری قاجارها به یکجانشینی بدل گردید.
[۱۱۷] عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج‌۳، ص‌۵۰۹ـ۵۱۰، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
از جمعیت قاجارها در قرون گذشته اطلاعی در دست نیست، اما ارقامی که محمدحسین مستوفی
[۱۱۸] میرزامحمدحسین مستوفی، تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه‌سلطان‌حسین، ج۱، ص‌۴۰۵، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، فرهنگ ایران زمین، ج۲۰، تهران ۱۳۵۳ش.
[۱۱۹] میرزامحمدحسین مستوفی، تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه‌سلطان‌حسین، ج۱، ص۴۱۳، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، فرهنگ ایران زمین، ج۲۰، تهران ۱۳۵۳ش.
در دورۀ شاه‌سلطان‌حسین صفوی از آنان به‌دست داده است، صرف‌نظر از اغراقی که در آن دیده می‌شود، حاکی از کثرت جمعیت آنان تا پیش از تشکیل سلطنت است. از جمعیت قاجارها در دورۀ محمدشاه و ناصرالدین‌شاه ارقام متفاوتی به‌دست داده‌ و آن را بین سیصد تا دو هزار خانوار تخمین زده‌اند.
[۱۲۰] آن‌لمبتن، تاریخ ایلات ایران، ج۱، ص‌۲۱۵، ترجمۀ علی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۲۱] چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص‌۱۹۴، ترجمۀ منصوره اتحادیه، تهران ۱۳۵۹.
قاجارهای استرآباد در طول سلطنت قاجاریه و دست‌کم تا سالهای انقلاب مشروطیت، یک گروه اجتماعی مشخص‌به‌شمار می‌آمدند و بعضی از آنان از جمله مالکان محلی بودند.
[۱۲۲] گرگان‌نامه، چاپ مسیح ذبیچی، ج۱، ص‌۲۴۲ـ۲۴۸، تهران۱۳۶۳ش.
[۱۲۳] هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص‌۳۷، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
[۱۲۴] هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۰۹، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
[۱۲۵] span class=/spanهایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۱۵، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
[۱۲۶] هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۲۳، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
اینان در سازمان نظامی منطقه حضور داشتند و یک دسته‌سوار در اختیار حکومت قرار می‌دادند. در سالهای آخر سلطنت مظفرالدین‌شاه و در دورۀ انقلاب مشروطه، ریاست سواران قاجار با نظرعلی‌خان (صمصام‌لشکر، سالاراشرف) بود.
[۱۲۷] محمدعلی صولت نظام‌قورخانچی، نخبه سیفیه، ج۱، ص‌۳۳، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش.
[۱۲۸] حسینقلی‌ مقصودلو وکیل‌الدوله، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۴۰، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۲۹] حسینقلی‌ مقصودلو وکیل‌الدوله، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۹۵، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش.
قاجارها با وجود دگرگونیهای اساسی خود، در سازمان اداری دورۀ قاجاریه– ظاهراً به ملاحظۀ شأن و مقام طایفۀ سلطنتی– ایلخانی خود را داشتند که به ایلخانی‌گریهای دیگر ایلات ایران، نظیر بختیاری و قشقایی، هیچ شباهتی نداشت و بیش‌تر عنوانی تشریفاتی بود که منظور از آن سرپرستی باقی‌ماندگان ایل قاجار و خانواده‌های قاجاری ساکن تهران بود.
[۱۳۰] عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج‌۳، ص۵۱۰، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
اعتمادالسلطنه از این ترتیبات با عنوان «نقابت و ایلخانی‌گری» یاد کرده است.
[۱۳۱] ۳۴۳، محمد حسن اعتمادالسلطنه، ج‌۱، ص‌۴۱، المآثر و الآثار، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
همانگونه که از فهرست ایلخانان قاجار برمی‌آید، این مقام همواره در اختیار بستگان و خویشاوندان شاه قرار بوده است.
[۱۳۲] محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۴۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
مشهورترین ایلخان قاجار، که سالها بر این مقام بود، علیرضاخان عضدالملک بود که بنا به ملاحظاتی، در ۱۳۲۷ نایب‌السلطنۀ احمدشاه شد و در ۱۳۲۸ در همین مقام درگذشت.
[۱۳۳] محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۴۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
[۱۳۴] مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران (قرون ۱۲ـ۱۳ـ۱۴)، ج‌۲، ص‌۴۳۷، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۳۵] مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران (قرون ۱۲ـ۱۳ـ۱۴)، ج‌۲، ص۴۴۲، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۳۶] محمدمهدی شریف‌کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج‌۲، ص‌۳۷۳، چاپ منصور اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۳۷] مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، ج۱، ص‌۲۳۸، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳.
[۱۳۸] مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، ج۱، ص۲۴۴، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳.




(۱) میرزامهدی استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبدالله انوار، ‌ تهران ۱۳۴۱ش.
(۲) میرزامهدی استرآبادی، سنگلاخ، چاپ روشن خیاوی، تهران ۱۳۷۴ش.
(۳) اسکندرمنشی.
(۴) محمدمعصوم‌بن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
(۵) محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش.
(۶) محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
(۷) القاب و مواجب دوره سلاطین صفوی، چاپ یوسف رحیم‌لو، مشهد ۱۳۷۱ش.
(۸) عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
(۹) مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران (قرون ۱۲ـ۱۳ـ۱۴)، تهران ۱۳۵۷ش.
(۱۰) اروج‌بیگ بیات، دون‌ژوان ایرانی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران ۱۳۳۸ش.
(۱۱) علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۲) تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، تهران۱۳۶۱ش.
(۱۳) حسن‌بن مرتضی حسینی‌استرآبادی، از شیخ‌صفی تا شاه‌صفی، چاپ احسان اشراقی، ‌ تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۴) قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۵) غیاث‌الدین حسینی‌خواندمیر، حبیب‌السیر فی اخبار بشر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۶) محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۷) عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
(۱۸) هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۹) حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
(۲۰) محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۱) سلطان هاشم‌میرزا، زبور آل‌داود، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش.
(۲۲) فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۳) محمدمهدی شریف‌کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، چاپ منصور اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۴) میرزاابراهیم صدیق‌الممالک شیبانی، منتخب‌التواریخ، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲۵) محمدعلی صولت نظام‌قورخانچی، نخبه سیفیه، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش.
(۲۶) عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۷) ابوالحسن غفاری کاشانی، ‌گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۸) محمدامین گلستانه، مجمل‌التواریخ، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۴ش.
(۲۹) گرگان‌نامه، چاپ مسیح ذبیچی، تهران۱۳۶۳ش.
(۳۰) محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
(۳۱) آن‌لمبتن، تاریخ ایلات ایران، ترجمۀ علی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳۲) میرزاخلیل‌ مرعشی‌صفوی، مجمع‌التواریخ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲.
(۳۳) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
(۳۴) میرزامحمدحسین مستوفی، تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه‌سلطان‌حسین، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، فرهنگ ایران زمین، ج۲۰، تهران ۱۳۵۳ش.
(۳۵) چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ترجمۀ منصوره اتحادیه، تهران ۱۳۵۹.
(۳۶) میرزاابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۵۵ش.
(۳۷) محمدیوسف واله اصفهانی، خلد برین (۱)، تاریخ تیموریان و ترکمانان، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۷۹.
(۳۸) محمدیوسف واله اصفهانی، خلدبرین (۲)، ایران در زمان شاه‌صفی و شاه‌عباس دوم، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲.
(۳۹) محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
(۴۰) محمدکاظم وزیرمروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۴۱) حسینقلی‌ مقصودلو وکیل‌الدوله، مخابرات استرآباد، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴۲) مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳.
(۴۳) خواجه‌رشیدالدین فضل‌الله همدانی، جامع‌التواریخ، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۴۴) Faruk Sümer, Oğuzlar (Türkmenler) , Ankara ۱۹۶۷.
(۴۵) John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹.


۱. میرزامهدی استرآبادی، سنگلاخ، ج۱، ص‌۱۹۸، چاپ روشن خیاوی، تهران ۱۳۷۴ش.
۲. واله اصفهانی، ج۱، ص‌۷۳۷
۳. فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ج۱، ص‌۲۲۸، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
۴. فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ج۱، ص۲۳۱، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
۵. فاروق سومر، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، ج۱، ص‌۲۲۱ـ۲۲۲، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، ‌ تهران ۱۳۷۱ش.
۶. محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
۷. میرزاابراهیم صدیق‌الممالک شیبانی، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص‌۳۷، تهران ۱۳۶۶ش.
۸. محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج۱، ص‌۶۴ ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش
۹. John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹ ج‌۲، ص‌۶۶.
۱۰. عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۰، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۱. محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج‌۱، ص‌۶۴، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۲. تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶، تهران۱۳۶۱ش.
۱۳. عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص‌۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۴. خواجه‌رشیدالدین فضل‌الله همدانی، جامع‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۸۶۰‌، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۵. عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص‌۴ـ۶، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
۱۶. محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج‌۱، ص‌۷ـ۸، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
۱۷. محمدعلی صولت نظام‌قورخانچی، نخبه سیفیه، ج۱، ص‌۱۵، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش.
۱۸. نویدی، ص‌۳۹
۱۹. غیاث‌الدین حسینی‌خواندمیر، حبیب‌السیر فی اخبار بشر، ج‌۴، ص‌۴۳۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۰. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۸۶۷، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۱. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۹۷۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۲. حسن‌بن مرتضی حسینی‌استرآبادی، از شیخ‌صفی تا شاه‌صفی، ج۱، ص‌۲۷، چاپ احسان اشراقی، ‌ تهران ۱۳۶۴ش.
۲۳. اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۱۹.
۲۴. تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶، تهران۱۳۶۱ش.
۲۵. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۶۳۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۶. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۸۸۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۷. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۸۹۳‌، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۸. واله اصفهانی، ج‌۱، ص‌۷۳ـ۷۴
۲۹. محمدمعصوم‌بن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص‌۳۱۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
۳۰. محمدمعصوم‌بن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۳۲۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
۳۱. اسکندرمنشی، ج‌۳، ص‌۶۵۷.
۳۲. عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص‌۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
۳۳. علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۱۴۵ـ۱۵۸، تهران ۱۳۷۷ش.
۳۴. علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۱۴۷، تهران ۱۳۷۷ش.
۳۵. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص‌۹۵۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۳۶. اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۲۷.
۳۷. اروج‌بیگ بیات، دون‌ژوان ایرانی، ج۱، ص‌۶۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران ۱۳۳۸ش.
۳۸. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۰۹۰، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۳۹. تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص۵۶، تهران۱۳۶۱ش.
۴۰. عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۷۵، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
۴۱. عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۶۲، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
۴۲. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۲۵۰، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۴۳. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۲۵۷، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۴۴. حسن‌بیگ روملو، احسن‌التواریخ، ج‌۲، ص۱۲۹۲ـ۱۲۹۴، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۸۴ش.
۴۵. عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۸۸‌، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
۴۶. تاریخ قزلباشان، چاپ میرهاشم محدث، ج۱، ص‌۵۶ـ۵۷، تهران۱۳۶۱ش.
۴۷. عبدی‌بیگ شیرازی، ‌تکملة‌الاخبار، ج۱، ص‌۹۴، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ش.
۴۸. حسن‌بن مرتضی حسینی‌استرآبادی، از شیخ‌صفی تا شاه‌صفی، ج۱، ص‌۵۵، چاپ احسان اشراقی، ‌ تهران ۱۳۶۴ش.
۴۹. قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص‌۷۰۹، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۰. قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص۷۱۱ـ۷۱۳، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۱. قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص۷۳۹، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۲. اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۲۴۷.
۵۳. زبور آل‌داود، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش.
۵۴. قاضی‌احمد حسینی‌قمی، خلاصةالتواریخ، ج‌۲، ص‌۸۸۷‌، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۵. اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۴۰۸.
۵۶. عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص‌۱۳۳، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
۵۷. اسکندرمنشی، ج‌۱، ص‌۴۰۶.
۵۸. اسکندرمنشی، ج‌۲، ص‌۶۵۷.
۵۹. اسکندرمنشی، ج‌۳، ص‌۶۴۳.
۶۰. اسکندرمنشی، ج‌۳، ص۶۵۲.
۶۱. اسکندرمنشی، ج‌۳، ص۶۵۴ـ۶۵۶.
۶۲. اسکندرمنشی، ج‌۳، ص۱۰۴۱.
۶۳. واله اصفهانی، ج‌۲، ص‌۲۱۹.
۶۴. پورگشتال، ج‌۳، ص‌۱۹۹۹.
۶۵. پورگشتال، ج‌۳، ص ۲۰۵۴.
۶۶. پورگشتال، ج‌۳، ص ۲۰۶۳
۶۷. محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص‌۶۸، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
۶۸. واله اصفهانی، ج‌۲، ص‌۴۱۸.
۶۹. محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص۳۳۰، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
۷۰. اسکندرمنشی، ج۱، ص‌۵۶۰.
۷۱. محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص‌۳۳۱، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
۷۲. واله اصفهانی، ج‌۲، ص‌۱۲۳ .
۷۳. ، ج‌۲، ص‌۱۵۱ـ۱۵۲ .John Malcom, History of Persia, London ۱۸۲۹.
۷۴. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۲۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۷۵. هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص‌۱۳۷، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۶. محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
۷۷. محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج‌۱، ص۹، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
۷۸. محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، ج۱، ص‌۳، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
۷۹. سلطان هاشم‌میرزا، زبور آل‌داود، ج۱، ص‌۷۲، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۹ش.
۸۰. میرزاابراهیم صدیق‌الممالک شیبانی، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص‌۳۷، تهران ۱۳۶۶ش.
۸۱. محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۳۴۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
۸۲. محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۳۴۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
۸۳. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۲، ص‌۹۶۰، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۸۴. میرزاخلیل‌ مرعشی‌صفوی، مجمع‌التواریخ، ج۱، ص‌۲۳ـ۲۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲.
۸۵. میرزاخلیل‌ مرعشی‌صفوی، مجمع‌التواریخ، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲.
۸۶. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۲۶ـ۲۷، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۸۷. عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص‌۷، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
۸۸. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص‌۶۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۸۹. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص‌۶۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۰. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۱. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص۳۷۳، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۲. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج۱، ص‌۵۴۷.، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۳. علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۸۹، تهران ۱۳۷۷ش.
۹۴. محمدامین گلستانه، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص‌۱۵، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۴ش.
۹۵. ابوالحسن غفاری کاشانی، ‌گلشن مراد، ج۱، ص‌۳۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
۹۶. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۱، ص‌۹۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۷. میرزامهدی استرآبادی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۲۲۰، چاپ عبدالله انوار، ‌ تهران ۱۳۴۱ش.
۹۸. عباسقلی باکیخانف، گلستان ارم، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۱، چاپ مهدی کریمی، تهران ۱۳۸۲ش.
۹۹. عبدالرزاق دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص‌۹۵ـ۹۶، چاپ غلامحسین صدری‌افشار، تهران ۱۳۵۱.
۱۰۰. محمد حسن اعتمادالسلطنه، ‌مرآت‌البلدان، ج‌۴، ص‌۲۰۰۲، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۰۱. علی پورصفر، حکومت‌های محلی قفقاز در عصر قاجار، ج۱، ص‌۸۹ـ۹۴، تهران ۱۳۷۷ش.
۱۰۲. محمدکاظم وزیر مروی، تاریخ عالم‌آرای نادری، ج‌۲، ص‌۹۶۰، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
۱۰۳. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۳۱، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۰۴. ابوالحسن غفاری کاشانی، ‌گلشن مراد، ج۱، ص‌۱۰۹، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
۱۰۵. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۴۵، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۰۶. ۵۸، محمد فتح‌الله ساروی، ج۱، ص‌۴۸، تاریخ محمدی، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۰۷. محمدتقی لسان‌الملک سپهر، ناسخ‌التواریخ، ج‌۱، ص‌۳۳، چاپ جهانگیر قائم‌مقامی، تهران ۱۳۳۷ش.
۱۰۸. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۶۱، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۰۹. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۲۸۳، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۰. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۲۹۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۱. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۳۰۱، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۲. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص‌۴۷ـ۴۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۳. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۴. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۶۸، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۵. محمد فتح‌الله ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۶. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج‌۱، ص‌۱۰۴، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۷. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج‌۳، ص‌۵۰۹ـ۵۱۰، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۱۸. میرزامحمدحسین مستوفی، تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه‌سلطان‌حسین، ج۱، ص‌۴۰۵، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، فرهنگ ایران زمین، ج۲۰، تهران ۱۳۵۳ش.
۱۱۹. میرزامحمدحسین مستوفی، تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه‌سلطان‌حسین، ج۱، ص۴۱۳، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، فرهنگ ایران زمین، ج۲۰، تهران ۱۳۵۳ش.
۱۲۰. آن‌لمبتن، تاریخ ایلات ایران، ج۱، ص‌۲۱۵، ترجمۀ علی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۲۱. چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص‌۱۹۴، ترجمۀ منصوره اتحادیه، تهران ۱۳۵۹.
۱۲۲. گرگان‌نامه، چاپ مسیح ذبیچی، ج۱، ص‌۲۴۲ـ۲۴۸، تهران۱۳۶۳ش.
۱۲۳. هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص‌۳۷، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
۱۲۴. هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۰۹، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
۱۲۵. span class=/spanهایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۱۵، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
۱۲۶. هایسنت لوئی‌رابینو، سفرنامه مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۲۳، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۴۳ش.
۱۲۷. محمدعلی صولت نظام‌قورخانچی، نخبه سیفیه، ج۱، ص‌۳۳، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۰ش.
۱۲۸. حسینقلی‌ مقصودلو وکیل‌الدوله، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۴۰، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۲۹. حسینقلی‌ مقصودلو وکیل‌الدوله، مخابرات استرآباد، ج۱، ص۵۹۵، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۳۰. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج‌۳، ص۵۱۰، تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۳۱. ۳۴۳، محمد حسن اعتمادالسلطنه، ج‌۱، ص‌۴۱، المآثر و الآثار، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
۱۳۲. محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۴۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
۱۳۳. محمد حسن اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج‌۱، ص‌۴۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۸ش.
۱۳۴. مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران (قرون ۱۲ـ۱۳ـ۱۴)، ج‌۲، ص‌۴۳۷، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۳۵. مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران (قرون ۱۲ـ۱۳ـ۱۴)، ج‌۲، ص۴۴۲، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۳۶. محمدمهدی شریف‌کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج‌۲، ص‌۳۷۳، چاپ منصور اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۳۷. مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، ج۱، ص‌۲۳۸، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳.
۱۳۸. مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، ج۱، ص۲۴۴، چاپ محمدعلی صوتی، تهران ۱۳۶۳.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «قاجار»، شماره۷۲۴۳.    



جعبه ابزار