مستعلیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مستعلیه یا بوهره یکی از شاخههای اصلی
فرقه اسماعیلیه در
تشیع است. مستعلیه به دلیل انتسابشان به احمد مستعلی نوزدهمین خلیفه فاطمی، به این نام خوانده میشوند؛ احمد مستعلی جانشین معاذ مستنصر شد؛ گروهی از اسماعیلیه که از احمد مستعلی ناخشنود بودند، به برادرش نزار روی آوردند و از او خواستند که خلافت را برعهده بگیرد. تلاشهای نزار برای به دست گرفتن خلافت، به نتیجه نرسید و به قولی، نزار کشته شد؛ اما پیروی از نزار در
ایران ادامه یافت و شاخه
نزاریه در مقابل مستعلیه در آن سرزمین شکل گرفت.
بعد از شهادت
امام صادق (علیهالسّلام)، گروهی از شیعیان که به «اسماعیلیه خالصه» معروف شدند، مدعی بودند که اسماعیل فرزند بزرگ امام، در
زمان حیات پدر بزرگوارشان نمرده بلکه زنده است و خبر انتشار مرگ او برای فریب دشمنان بوده و او در غیبت بسر میبرد و روزی به عنوان قائم باز خواهد گشت. گروهی نیز که «مبارکیه» خوانده میشدند، وفات اسماعیل را پذیرفتند؛ اما امامت را حق فرزند او، محمد، میدانستند. با مرگ محمد بن اسماعیل، پیروان این فرقه خود به دو گروه تقسیم شدند؛
قرامطه، که میگفتند: او هفتمین و آخرین امام است و همان مهدی موعود میباشد و روزی باز خواهد گشت. گروه دوم که بعدها خلافت فاطمیان را بنیان نهادند،
مرگ او را پذیرفته و
امامت را در فرزندان او دانستند.
فاطمیان امامان را به دو قسم ظاهر و مستور تقسیم میکنند که پس از هفت امام نخست (از
علی (علیهالسّلام) تا محمد بن اسماعیل) نوبت به امامان مستور میرسد که بطور مخفیانه مردم را به آیین اسماعیلی دعوت میکردند. آخرین امام در سلسله امامان مستور، المهدی بالله است که امامت خود را آشکار کرد و دوره امامان ظاهر فرا رسید.
المهدی در ۲۹۷ هـ ق
حکومت فاطمیان را در قیروان (شمال آفریقا) بنیان نهاد.
با مرگ هشتمین امام ظاهر المستنصر بالله در سال ۴۸۷ هـ ق، افضل، وزیر مقتدر وی، برای حفظ موقعیت خویش، نزار فرزند ارشد مستنصر و
ولیعهد وی را از خلافت محروم و جوانترین برادر وی مستعلی را جایگزین او ساخت. این کار سبب تفرقه درمیان فاطمیان و انشعاب آنان به دو فرقه نزاریه و مستعلویه شد.
اکثر اسماعیلیان
مصر و تمامی جماعت اسماعیلی
یمن و گجرات و بسیاری از اسماعیلیان شام امامت مستعلی را پذیرفتند.
تا
سال ۵۲۴ هـ ق اسماعیلیان مستعلوی مصر،
شام، یمین و جاهای دیگر گروه واحدی را که از نزاریه متمایز بودند تشکیل میدادند. تا این زمان مستعلویان دو خلیفه فاطمی را که مستعلی و آمر باشند به امامت خود پذیرفته بودند.
اما حوادثی که به دنبال مرگ آمر در ۵۲۴ هـ ق رخ داد، و نیز ادعای امامت حافظ، پسر عمو و جانشین آمر در دولت فاطمی، شکاف جدیدی در جماعت مستعلوی ایجاد کرد و آنان را به دو گروه
حافظیه و
طیبیه تقسیم نمود.
حافظیه که به
مجیدیه نیز معروف بودند حافظ و خلفای فاطمی بعدی را پس از آمر به امامت شناختند. آنها که
قدرت را در قاهره به دست گرفته بودند، بیشتر اسماعیلیان مصر و شام را با خود همراه کردند و در یمن نیز پشتیبانانی پیدا کرد؛ اما حافظیه مدت زمان زیادی بعد از سقوط خلافت فاطمی در ۵۶۷ هـ ق باقی نماندند.
طیبیه که در ابتدا آمریه نامیده میشدند، کودک نوزاد امر را که طیب نام داشت به جانشینی آمر به امامت شناختند (البته برخی در اینکه آمر فرزندی بنام طیب داشته تشکیک کرده و وجود این فرزند را انکار میکنند)
و ادعای حافظ و جانشینان او در سلسله فاطمی را بر امامت رد کردند. در آغاز، دعوت طیبی را عده قلیلی از مستعلویان مصر و شام و جمع کثیری از اسماعیلیان یمن پذیرا شدند و در آنجا سلاطین صلیحی رسما به حقانیت ادعای طیب قائل گشتند. اندک زمانی بعد، با استقرار دعوت مستقل طیبی به ریاست یک داعی مطلق در یمن آن
سرزمین سنگر و پایگاه اصلی طیبیه شد. داعیان طیبی به مرور زمان موفق شدند پیروان زیادی در هند غربی، در میان بهرههای گجرات، و در جاهای دیگر پیدا کنند که عدهای از آنها قبلا به کیش اسماعیلی در آمده بودند.
طیبیها که سنتهای اسماعیلیان فاطمی را در زمینه معتقدات دقیقا حفظ کردند، تاریخ خود در دوره اسلامی را به دورههای متوالی ستر (پنهان بودن) و کشف (ظاهر بودن) (با توجه به پنهان بودن و یا حاضر بودن امامان از چشم پیروانشان) تقسیم میکنند. نخستین دوره ستر که منطبق با دوره
اسماعیلیه قدیم است با ظهور عبیدالله المهدی در شمال
آفریقا به پایان رسید. به دنبال آن یک دوره ظهور آغاز شد که تا اختفای بیست و یکمین امام طیبی، یعنی طیب، ادامه یافت. استتار طیب دوره ستر دیگری را در تاریخ اسماعیلیه طیبی آغاز کرد که تا روزگار ما ادامه دارد؛ چرا که طیب و جانشینان او از انظار پیروانشان پنهان ماندهاند. این دوره ستر ادامه خواهد یافت تا اینکه امامی از فرزندان طیب ظهور کند. پایگاه مرکزی اسماعیلیه طیبی در یمن مستقر شد و در آنجا دعوت طیبی، تحت نظارت و رهبری کلی یک داعی قدرتمند که داعی مطلق نامیده میشود و در غیاب
امام همه امور دعوت و مردم را رسیدگی میکند، قرار گرفت. این دوره در تاریخ مستعلویان طیبی خود به دو بخش یمنی و هندی تقسیم میشود؛ در دوره یمنی که از ۵۲۶ هـ ق تا حدود ۹۹۹ هـ ق ادامه دارد، طیبیها وحدت خود را حفظ کردند و موفق شدند پیروان زیادی در غرب
هند به دست آورند. اما در دوره هندی که با اختلاف بر سر مقام داعی مطلق آغاز میشود، طیبیان به دو گروه اکثریت داودی به رهبری داود بن قطب شاه و اقلیت سلیمانی به رهبری سلیمان بن حسن تقسیم شدند و هند مقر داعی مطلق داودی و یمن نیز مقر داعی مطلق سلیمانی شد.
به علت آنکه بیشتر طیبیان هند را تاجرانی تشکیل میدادند که به آنان بهره میگفتند، امروزه طیبیان داودی به این نام نیر خوانده میشوند.
در زمینه اصول
عقاید و
تفکر مستعلویان طیبی باید گفت که ایشان ادامه دهنده تعالیم و سنن اسماعیلی فاطمی بودهاند. آنان مجموعهای بزرگ از کتب و رسائل خطی را که از عهد فاطمی بر جای مانده بود و به «الخزانة المکنونة» شهرت داشت را حفظ نمودند و از قرن ۱۰ هـ ق به تدریج این
میراث را به گجرات نیز انتقال دادند. مستعلویان طیبی همانند اسماعیلیان فاطمی برای ظاهر و باطن
دین و
احکام شرعی اهمیت یکسانی قائل بودهاند.
پسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مستعلیه».