مسحیت جزیرة العرب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجاورت و رفت و آمدهای مکرر تجاری به کشورهای مختلف از یک سو و
پناهجویی دیندارانی که از
ستم میگریختند و این سرزمین را ماوای خویش قرار میدادند از سوی دیگر، موجب شد که در کنار
بتپرستی که بزرگترین
دین شبه جزیره به حساب میآمد، ادیانی چون
یهودیت،
مسیحیت و
ثنویت و
دهریه نیز به سرزمین عرب راه یابند. این
ادیان اگرچه رونق چندانی نداشتند؛ اما از عوامل تاثیرگذار فرهنگی و اجتماعی جامعه عربی به شمار میآمدند.
از آنجا که برای
نصاری به مانند یهودیان، مهاجرتی به
حجاز و
یمن رخ نداده، تعیین زمان دقیق ورود
نصرانیت به
جزیرةالعرب از
ابهام بیشتری نسبت به
یهودیت برخوردار است.
از زمانی که "
کنستانتین" در سال ۳۱۲م. به
آیین مسیحیت در آمد، رفته رفته این دین، بلاد رومیان را در بر گرفت تا اینکه در سال ۳۱۸م. به عنوان دین رسمی
دولت روم شناخته شد؛
از آن پس
سیاست دولت بیزانس بر نشر آیین نصرانیت بین اتباع خود و ارسال
مبشرین مسیحی به خارج از محدوده قدرت خود قرار گرفت؛ اما نه به خاطر
تقرب به خدا، بلکه از آنرو که مردم به سلطنتشان تمکین کرده، قلباً خاضع دولت روم گردند.
این امر رقابتهای شدید دینی میان دولت فارس و
بیزانس را در پی داشت.
از جمله سرزمینهایی که
قیاصره روم دراندیشه نفوذ در آن بودند، یمن بود. از اینرو مبشران مسیحی در قالب کاروانهای تجاری و غیر تجاری به این دیار سفر میکردند و به
تبلیغ آیین خود میپرداختند.
حتی تجار مسیحی هم فرصت را غنیمت شمرده، جهت به دست آوردن منفعت معنوی، علاوه بر سود مادی به تبلیغ آیین خود میپرداختند.
از سوی دیگر راهبانی نیز در سرتاسر بلاد عرب به سر میبردند که از لذائذ دنیا دست شسته و با اعراب به مدارا زندگی میکردند. با آنها در خیمههاشان به سر میبردند و از اینرو به «اساقفه خیام» معروف بودند.
نفوذ مسیحیت در بلاد
شام و
عراق و نیز
حبشه، به گسترش این دین در جزیرةالعرب سرعت بخشید. وجود قافلههای تجاری بریّه و بحریه در این مناطق که دائماً بین این مناطق در حرکت بودند، روند مسیحیگری در
عربستان را شدت میبخشید.
انتشار مسیحیت در یمن را اوایل
قرن چهارم میلادی بیان کردهاند و «
نجران» نیز به عنوان مهمترین موطن این دین در بلاد عرب، به شمار میآمد.
نجران منطقهای بود، کوهستانی در یمن که از توابع
عدن و
حضرموت به شمار میآمد.این منطقه در ده منزلی
صنعا قرار داشته و از آنجا تا
مکه بیست روز راه فاصله بود.
رواج این
دین در نجران را به یکی از پیروان این دین به نام "
فیمیون" منسوب کردهاند.
او مردی پارسا و کوشا و زاهد از بلاد شام بود که طی سفری تبلیغی توسط راهزنان ربوده و به اهالی
بتپرست نجران فروخته شد.
با تلاشهای او و سپس "
عبدالله بن تامر" آیین مسیحیت در نجران پا گرفت و رشد کرد. تا اینکه خبر آن به "
ذونواس" حاکم حمیری یمن رسید. او به تحریک یهودیان بر نجرانیان سخت گرفت و تعداد زیادی از آنان را که تا بیست هزار نفر نیز بر شمردهاند،
در آتش سوزاند. این امر خشم مسیحیان را در پی داشت تا اینکه با اعزام سپاه بزرگی از
حبشه به یمن،
انتقام سختی از آنان گرفتند.
حضور بیست ساله حبشیان در یمن، موجب تقویت آیین مسیحیت در یمن شد. از اینرو بسیاری از مردم به مسیحیت گرویدند.
در این زمان کنیسههای مجلل بسیاری در یمن بنا گردید که
کنیسه بسیار با شکوه نجران از مشهورترین آنها بود.
کنیسههای «قلیس» در صنعا
و نیز کنیسههای «
مارب» و «
ظفار»
از دیگر کنیسههای مشهور یمن به حساب میآمدند.
در این زمان، نصرانیت در قبایل «
ربیعه» و «
غسان» و بعضی از مردم «
قضاعه» رواج یافت و به نقل "
یعقوبی" بسیاری از بزرگان عرب نصرانی شدند.
«
قبیله طی» نیز از جمله قبایلی بود که مسیحیت در آن راه یافته بود و "
عدی بن حاتم طایی" از چهرههای بارز این دین در عربستان شمرده میشد.
«
مذحج» و «
بهراء» و «
سلیح» و «
تنوخ» و «
لخم» نیز از دیگر قبایل یمنی بودند که به آیین نصرانی گردن نهادند.
مسیحیان منطقه حجاز را عمدتاً افراد غریبی تشکیل میدادند که در قالب اشتغال و
تجارت و
رقیّت، در منطقه حضور داشتند. به علاوه اینکه حضور مبلغان مسیحی در سرتاسر
حجاز را نیز باید به جمع مسیحیان منطقه اضافه کرد.
از آن جایی که مورخین از مقابله مسیحیان حجاز با مسلمانان، همچنان که درباره یهود نقل کردند، چیزی ذکر نکردهاند، این امر هم دلیل بر عدم قوت نصرانیت در منطقه حجاز میتواند، باشد.
علاوه بر وجود بردگان سیاه و سفید غالباً مسیحی، در
مکه و
یثرب، عدهای از مردم مکه نیز به آیین نصرانیت در آمده بودند که از جمله آنها "
عتبه بن ابیلهب" و "
عثمان بن حویرث" و
گورقه بن نوفل" بودند.
از دیگر مواضع مسیحیان در حجاز،
ایله و
وادیالقربی و
تیماء و
تبوک بودند که از منزلگاههای یهود به شمار میآمدند، با این حال تعدادی مسیحی در کنار یهودیان، زندگی میکردند.
در
طائف نیز به مانند، دیگر نقاط حجاز تعداد معدودی مسیحی به سر میبردند. آنان در انجام
فرائض دینی آزاد بوده و بزرگان قوم بر آنان سخت نمیگرفتند.
از جمله این افراد "
عداس" بود.
در شرق عربستان نیز، نصرانیت از طریق شمال، به خصوص
عراق، در
عمان و
بحرین راه یافته بود. علاوه بر آن، رومیانی هم از طریق دریا به آنجا رفته، در مناطقی چون بحرین ساکن شدند.
در
قطر و هجر و بعضی از جزایر خلیج فارس نیز مسیحیانی میزیستند که غالباً مذهبشان را از نصاری حیره گرفته بودند.
از مذاهب نصرانیهای که به عربستان راه یافت، میتوان به «
مذهب نسطوری» و «
مذهب یعقوبی» اشاره کرد:
یعقوبیه، به "
یعقوب البرادعی" متوفای سال ۵۷۸م. منسوبند. آنها قائل به طبیعت واحد برای
حضرت مسیح (علیهالسّلام) بودند
و به «
منوفیزیستها» معروف بودند.
مرکز این مذهب عراق بوده و از آنجا در منطقه بادیه و شرق جزیرةالعرب منتشر شد.
نسطوریه نیز منسوب به "
نسطوریوس"، متوفای سال ۴۵۰م. بودند. آنان قائل به دو طبیعته بودن حضرت مسیح (علیهالسّلام)، طبیعتی انسانی و طبیعتی الهی بودند.
این مذهب ابتدا در «حیره» راه یافت و از آنجا به واسطه قافلههای تجاری و مبلغین مسیحی که دائم بین
حیره و یمن در حرکت بودند، به
یمامه و بعد به نجران و یمن راه یافت و سپس از طریق عراق و یمن به قطر و بحرین و
عمان و دیگر نواحی شبه جزیره راه یافت. نسطوریان تا ظهور
اسلام در یمن پا برجا بودند.
در زمان ظهور
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نجران مرکز مسیحیان در بلاد عرب به شمار میآمد و دارای نظام سیاسی و اداری خاصی بود. مقاماتی چون «
اسقف» که امام و رئیس مدارس آنها به حساب میآمد،
«العاقب» هم امیر قوم و صاحب رای شان بود
و بدون نظر او حکمی صادر نمیشد. «السید» نیز رئیس اجتماعاتشان بود.
مسیحیان جزیرهالعرب به جهت مواضع ملایمتری که نسبت به حضرت اتخاذ مینمودهاند، مورد تمجید
خداوند در
قرآن قرار گرفته و بعنوان نزدیکترین دوستان مسلمانان معرفی شدهاند.
میتوان جریان مباهله را جدیترین رودرویی مسیحیان و مسلمانان دانست که در پی انصراف مسیحیان از
مباهله از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ملزم به پرداخت
جزیه شدند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مسیحیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۵