مفهوم اثاث(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اثاث: كالا و لوازم منزل
اين واژه، دو بار در آيات مكّى (نحل:۸۰؛ مريم:۷۴) بهصورت اسمى و نكره بهكار رفته است. واژهشناسان، اصل معناى اثاث را انبوهى هر چيز،(۱) گرد آمدن كالاهاى بسيار در كنار يكديگر(۲) يا مجموعه ابزار شكلدهنده چيزى(۳) دانستهاند. آنان درباره انطباق اثاث بر اسباب و لوازم منزل كه در زمانها و مكانهاى گوناگون، شكلهاى متفاوتى مىيابد، ديدگاههاى گوناگونى ارائه كردهاند. چنانكه همه وسايل منزل مانند فرش، گليم، ريسمان و...(۴) يا تعدادى از آنها مانند فرش و لباس(۵) را مصداق آيه دانستهاند. ابنعاشور با توجّه بهكاربرد واژههاى مو، پشم و كرك در آيه۸۰ نحل/۱۶، فقط وسايل فرش شَوَنده را اثاث مىنامد.(۶)
در برابر اين ديدگاه، كسانى با نگاهى گستردهتر، مطلق دارايى، مانند شتر، گاو، گوسفند و ازجمله اسباب خانه را از مصاديق واژه شمردهاند.(۷) گويا سياق آيه يادشده كه از نعمتهاى مربوط به خانه و سكونت سخن مىگويد نيز مؤيّد ديدگاه نخست، يعنى انطباق اثاث بر لوازم منزل باشد. آيه۸۰ نحل/۱۶(نحل:۸۰)، از نعمت خانههاى آرامشآفرين، چادرهاى سبك و قابل انتقال و لوازم منزل، ازجمله اثاث سخن مىگويد: «واللّهُ جَعَلَ لَكُم مِن بُيوتِكُم سَكَنـًا و جَعَلَ لَكُم مِن جُلودِ الاَنعـمِ بُيوتـًا تَستَخِفّونَها يَومَ ظَعنِكُم و يَومَ اِقامَتِكُم و مِن اَصوافِها و اَوبارِها و اَشعارِها اَثـثـًا و مَتـعـًا اِلى حين». در پايان آيهبعد براى تذكّر و هشدار مىگويد: اينگونه خداوند نعمتش را بر شما تمام مىكند; شايد در برابر فرمان او تسليم شويد: «كَذلِكَ يُتِمُّ نِعمَتَهُ عَلَيكُم لَعَلَّكُم تُسلِمون». به گفته علامه طباطبايى، قرآن كريم با بيان نعمتهايى• كه خداوند در حقّ بشر تمام كرده درصدد بيان اين نكته است كه پس از معرفت انسان به اينكه ولىّ نعمتش در حقّ او كوتاهى نكرده، از او توقعى جز تسليم در برابر خداوند و استكبار نورزيدن در برابر او نيست.(۸)
در اين آيه، همراهى دو مفهوم نزديك به هم (اثاث و متاع)، به بحثى ميان مفسّران درباره تفاوت آنها انجاميده است. برجستهترين ديدگاه، آن است كه متاع، كلّىتر از اثاث بوده، به غير از اسباب و لوازم منزل هم اطلاق مىشود;(۹) اگرچه با گذر زمان، مفهوم اثاث نيز گسترش يافته و ديگر اسباب و لوازم را در برگرفته است.(۱۰)افزون بر آنكه از نظر لغوى نيز اثاث به تنوّع و تعدد كالاها اشاره دارد; امّا متاع بهمعناى تمتّع و بهرهجويى از آنها است.(۱۱) با بهرهگيرى از اين نكته گفتهاند كه فرآوردههاى دامى مورد اشاره در آيه، افزون بر برآوردن نيازهاى ضرور انسان، مايه آرامش و بهرهجويى وى مىشود.(۱۲)
قرآن از زاويهاى ويژه به اثاث نگريسته، و در آيه۷۴ مريم/۱۹ (مريم:۷۴)با لحنى هشدارآميز و با دعوت به عبرتآموزى از لوازم فراوان زندگى كه مايه دنياگرايى و در نتيجه سبب نابودى اقوام پيشين شده، سخن بهميان آورده است: «وكَم اَهلَكنا قَبلَهُم مِن قَرن هُم اَحسَنُ اَثـثـًا و رِءيـا».
با توجّه به عطف «رءيا» بر «أثاث» در اين آيه، در تبيين تفاوت مفهوم آنها گفته شده است كه اثاث به خود كالا و رِئْى، به جنبه ظاهرى آن اشاره دارد; چنانكه گفتهاند: اثاث، ابزار كاربردى و رئى مايه جمال و زينت است.(۱۳) بر اين اساس، آيه را بر نضربن حارث و ياران او كه با ظاهر آراسته خويش بر مسلمانان فخر مىفروختند، تطبيق دادهاند.(۱۴) خداوند بدين وسيله، آنان را عتاب كردهاست.
از ديگر واژههايى كه در تفسير آن از لوازم منزل سخن گفتهاند، كلمه ماعون در هفتمين آيه سورهاى موسوم به همين نام است. اين آيه به نماز گزارانى كه از عاريت دادن وسايل ضرور زندگى به ديگران مىپرهيزند، هشدار داده است: «فَوَيلٌ لِلمُصَلّين ... و يَمنَعونَ (الماعون:۶-۷)»:.
برخى از تابعان، چون سعيدبن مسيّب، ماعون را به لهجه قريشى، همان مال دانستهاند;(۱۵) امّا ابنمسعود، ابنعبّاس و برخى ديگر، با عباراتى مشابه، ماعون را آن دسته از وسايل مورد نياز همگان دانستهاند كه بهطور معمول مردم به يكديگر عاريه مىدهند(۱۶) و خوددارى از امانت دادن آنها سرزنشآور است.(۱۷) اين گروه، برخى از وسايل منزل مانند تبر، تيشه، ديگ، دلو، قدح، غربال، آتش و... را كه در زندگى آنها رايج بوده است، مصداق آيه مىدانند.(۱۸) روايتى از امام صادق(عليه السلام)همين معنا را تأييد مىكند; افزون بر آنكه در روايتى ديگر، حضرت در روىكردى به بطن آيه، مواردى مانند قرض دادن، انجام كار نيك و زكات را نيز از مصاديق ماعون برشمرده است.(۱۹) طبرى معتقد است كه آيه، عام بوده، به لوازم منزل اختصاص ندارد.(۲۰)
در برخى آيات با اشاره به مصاديق اثاث، مفاهيم حقيقى يا مجازى آن اراده شده است; از قبيل «دلو» در ماجراى بيرون آوردن يوسف از چاه بهوسيله كاروانيان ()(يوسف:۱۹) و نيز واژههاى «سقايه» و «صواع» بهمعناى جام و رحل (باردان يا خورجين) در داستان نهاده شدن جام در باردان برادر يوسف، (يوسف:۷۰ ؛ يوسف:۷۲)، واژههاى متكأ (پشتى) و سكّين (چاقو) در داستان خنثاسازى نيرنگ زنانِ سخنچين مصر بر ضدّ همسر عزيز (يوسف:۳۱)، كيل (پيمانه) بهصورت ابزارى براى سنجش (يوسف:۶۰)()، ساختن ظروف بزرگ غذا (جفان) و ديگهاى ثابت (قدور راسيات) بهوسيله جنّيان براى سليمان (سبأ: ۱۳)، ميزان (ترازو) (الرحمن: ۹) و مفهوم مجازى آن در آياتى مانند حديد/۵۷، ۲۵ (حديد:۲۵)و اعراف/۷، ۸ (اعراف:۸)، مفهوم مجازى چراغ (مصباح)، چراغدان (مشكات) و حباب بلورين(زجاجه) در تشبيه هدايت الهى به نور، (نور: ۳۵)، سُرُر (تختها) ((واقعه: ۱۵)، اكواب (قدحها)، اباريق (كوزهها)، كأس (جام) (واقعه: ۱۸) و قوارير (جامهاى بلورين) (انسان: ۱۵) در وصف مجالس شادكامى بهشتيان و نعمتهاى بهشت، كرسى (تخت) در ماجراى افكنده شدن جسدى بر آن براى آزمايش سليمان (ص: ۳۴))، سَمّ الخِياط (سوراخ سوزن) در تشبيه ناممكن بودن ورود تكذيبكنندگان به بهشت. (اعراف/۷، ۴۰)
اگرچه قرآن به جزئيّاتى مانند شكلها و كاربردهاى گوناگون مصاديق اشاره نكرده است، مفسّران درباره برخى از آنها مباحثى را مطرحكردهاند. (ابريق، ظرف، جام، كوزه، چاقو، چراغ و...)
منابع
التحقيق فى كلمات القرآن الكريم; ترتيب كتاب العين; تفسير البصائر; تفسير التحريروالتنوير; التفسير الكبير; التفسيرالمنير; جامعالبيان عن تأويل آى القرآن; الفرقان فى تفسير القرآن; لسانالعرب; مجمعالبحرين; مجمعالبيان فى تفسير القرآن; المعجم فى فقه لغة القرآن و سر بلاغته; الميزان فى تفسير القرآن; النكت و العيون، ماوردى.
(۱). ترتيب العين، ص۳۶; مفردات، ص۶۱، «اثّ»; لسانالعرب، ج۱، ص۶۸ «اثث».
(۲). جامعالبيان، مج۸، ج۱۴، ص۲۰۲.
(۳). التحقيق، ج۱، ص۳۰.
(۴). الميزان، ج۱۲، ص۳۱۴; المنير، ج۱۴، ص۱۹۶.
(۵). مجمعالبيان، ج۶، ص۵۸۱.
(۶). التحريروالتنوير، ج۱۴، ص۲۳۹.
(۷). مجمعالبحرين، ج۱، ص۳۴; جامعالبيان، مج۸، ج۱۴، ص۲۰۲.
(۸). الميزان، ج۱۲، ص۳۱۵.
(۹). الميزان، ج۱۲، ص۳۱۴.
(۱۰). المعجم فى فقه لغة القرآن، ج۱، ص۲۵۱.
(۱۱). المعجم فى فقه لغة القرآن، ج۱، ص۲۵۱.
(۱۲). الفرقان، ج۱۴، ص۴۳۲.
(۱۳). تفسير ماوردى، ج۳، ص۳۸۶; مجمعالبيان، ج۶، ص۸۱۳.
(۱۴). مجمعالبيان، ج۶، ص۸۱۳.
(۱۵). جامعالبيان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۱۳.
(۱۶). جامعالبيان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۰۹ـ۴۱۲.
(۱۷). البصائر، ج۵۹، ص۴۱۷.
(۱۸). جامعالبيان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۰۹ـ۴۱۲.
(۱۹). مجمعالبيان، ج۱۰، ص۸۳۴.
(۲۰). جامعالبيان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۱۳.