ملاقات با امام زمان اصلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غیبت امام دوازدهم علیه
السّلام از ضروریات
مذهب شیعه است.
بنابر تعالیم
شیعه ،
امام زمان علیه
السّلام را دو غیبت است:
غیبت صغری و
غیبت کبری .
بیش ترینه
علمای شیعه آغاز غیبت صغری را
سال ۶۹ ق. دانستهاند؛ هنگامی که
امام حسن عسکری علیه
السّلام به
شهادت رسید و
امامت فرزند گرامیاش
حضرت مهدی علیه
السّلام آغاز گشت.
برخی دیگر از علما، چون
تولد و روزگار خردسالی امام زمان علیه
السّلام بر همه
آشکار نبوده است، غیبت صغری را از تولد آن حضرت تا غیبت کبری- سال ۷۴- دانستهاند.
به هر سان، امام زمان علیه
السّلام در
عصر غیبت همانند دیگر امامان علیه
السّلام در دسترس مردم نیست و مردم نمیتوانند با او دیدار کنند. یکی از مسائل شیعه در
عصر غیبت آن بوده است که آیا میتوان در روزگار غیبت به دیدار آن امام علیه
السّلام شرفیاب شد یا نه. بسیاری از علما و خواص شیعه، امام زمان علیه
السّلام را در خردسالی و
عصر غیبت صغری دیدهاند.
در پارهای
روایات نام کسانی که
امام علیه
السّلام را دیدهاند، آمده است. بنابر روایتی،
امام عسکری علیه
السّلام چهل نفر از
شیعیان خاص خویش را گرد آورد و حضرت مهدی علیه
السّلام را بدانان نشان داد.
این موضوع چنان برای شیعیان مهم مینماید که برخی از علمای شیعه در کتابهای خویش، بابی را با عنوان «ذکر من شاهد القائم علیه
السّلام و رءاه و کلمه» گشودهاند و نام کسانی را که
توفیق دیدار یافتهاند، برشمردهاند
در
عصر غیبت، امام علیه
السّلام را چند گونه میتوان دید: ۱. دیدار در
خواب ؛ ۲. دیدار به حال
مکاشفه که از گذر طاعات و
ریاضات شرعی و صفای باطنی پدید میآید؛ ۳. دیدار در بیداری: این گونه دیدار نیز بر سه گونه است: یکی آنکه امام را میبینند؛ ولی نمیشناسند.
دوم آنکه میبینند و میشناسند. این گونه دیدار بسیار اندک پیش میآید. سوم آنکه امام علیه
السّلام را میبینند و پس از اینکه دیدار پایان یافت، آن حضرت علیه
السّلام را میشناسند.
مسئلهای که محل بحث است، این است که آیا میتوان امام را به حال بیداری دید و در حال دیدار یا پس از آن، او را شناخت یا نه. در روایات آمده است که امام زمان علیه
السّلام در ایام
حج ، برای
مناسک حضور مییابد و مردم را میبیند و آنان را میشناسد؛ ولی مردم او را نمیشناسند، هر چند میبینند.
بنابر این دسته از
روایت ، بسیاری کسان امام علیه
السّلام را میبینند؛ ولی نمیشناسند.
برای غیبت امام علیه
السّلام دو معنا میتوان بازیافت: یکی آنکه
جسم مبارک امام علیه
السّلام از دیدگان
پنهان گردد و دوم، جسم امام علیه
السّلام دیده شود؛ ولی کسی ایشان را نشناسد. پنهان گشتن جسم برای
انبیاء و نیز اولیای دیگر روی داده است.
برای نمونه،
قرآن بیان میکند که
خداوند ،
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله
وسلّم را هنگام
تلاوت قرآن از دیدگان
کفار - که قصد آزار داشتند- پنهان میساخت.
این پنهانی، گونهای
اعجاز است. اما دیده شدن و در همان حال، ناشناس ماندن، در بیش تر اوقات نیازمند اعجاز و
خرق عادت نیست.
از روایات و نیز ماجرای کسانی که به پیشگاه امام زمان علیه
السّلام بار یافتهاند، برمی آید که غیبت امام علیه
السّلام بر هر دو گونه- ناپیدا شدن و ناشناس ماندن- است. گاه نیز در یک زمان هر دو گونه اتفاق میافتد. یک نفر نمیبیند و دیگری میبیند و نمیشناسد.
در
عصر غیبت کبری کسانی بسیار با امام علیه
السّلام دیدار کردهاند که برخی از آنان از علمای بزرگ شیعه و معتمد بودهاند.
علامه مجلسی نام و
حکایت برخی از آنان را آورده است.
محدث نوری در
کتاب النجم الثاقب صد حکایت از این کسان نقل کرده است.
بسیاری از علمای گذشته و
معاصر شیعه در این باره کتابهایی مستقل نوشتهاند.
مهمترین این آثار عبارتاند از:
تبصرة الولی فیمن رای الامام الغائب ، تالیف
سید هاشم بحرانی ،
تذکرة الطالب فیمن رای الامام الغائب ، تالیف سید هاشم بحرانی،
تذکرة الطالب فیمن رای الامام الغائب و نیز دارالسلام فیمن فاز بسلام الامام ، تالیف
شیخ محمود میثمی عراقی ،
بدائع الکلام فیمن اجتمع بالامام ، تالیف
سید جمال الدین محمد بن حسین یزدی طباطبائی ،
البهجة فیمن فاز بلقاء الحجة ، تالیف
میرزا محمدتقی الماسی اصفهانی و
العبقری الحسان فی تواریخ صاحب الزمان ، تالیف
شیخ علی اکبر نهاوندی .
بسیاری کسان که به دیدار امام علیه
السّلام توفیق یافتهاند، برای
پرهیز از
شهرت و اتهام دروغگویی یا
تقیه و مانند آنها دیدار خویش را تا پایان عمر آشکار نساختهاند.
گروهی از علمای بزرگ شیعه همانند
سید مرتضی ،
شیخ طوسی و
سید بن طاووس بر این باورند که میتوان در غیبت کبری به دیدار امام زمان علیه
السّلام نایل گشت و این را یکی از فواید وجود امام زمان علیه
السّلام در
زمان غیبت دانستهاند. برخی مسئلهای طرح کردهاند که وقتی
امام معصوم علیه
السّلام غایب است، بود و نبود ایشان چه بهرهای برای شیعیان دارد.
سید مرتضی در پاسخ بر آن است که یکی از بهرهها، امکان ملاقات با آن امام همام علیه
السّلام است. بنابر نظر او، دلیلی بر رد امکان ملاقات در دست نیست. شیخ طوسی معتقد است که دلیلی در میان نیست که امام علیه
السّلام بر همه دوستداران خویش پنهان است و جایز است که ایشان بر بیش تر آنان ظاهر گردد. اگر امام علیه
السّلام بر کسی ظاهر نمیگردد، به دلیل کوتاهیهای خود او است.
در
توقیع امام زمان علیه
السّلام خطاب به آخرین
نایب خاص ،
علی بن محمد سمری ، آمده است که امام علیه
السّلام او را از پایان عمرش باخبر میسازد و از آغاز غیبت کبری آگاه میکند و بدو فرمان میدهد که کسی را پس از خود به
نیابت برنگزیند و در پایان میفرماید: هر کس پیش از
خروج سفیانی و
صیحه آسمانی مدعی دیدار با من شود، کذاب است. بسیاری از علمای شیعه این توقیع را در کتب روایی خویش آوردهاند.
برخی با
استناد به این توقیع و نیز شواهد دیگر، بر آن رفتهاند که دیدار با امام علیه
السّلام در
عصر غیبت، ممکن نیست و اگر برای کسی پیش آید، از آن پرده بر نمیدارد و سخن نمیگوید. در برابر، برخی دیگر در سند این توقیع خدشه وارد کرده و آن را
ضعیف و
مرسل دانستهاند.
اما حقیقت این است که توقیع یاد شده را نمیتوان مرسل دانست؛ زیرا شیخ طوسی آن را بی واسطه از
ابو محمد مکتب نقل کرده است که از مشایخ وی بوده است و ابومحمد نیز آن را در خانه سمری
استنساخ کرده است.
بدین سان، با بررسی شرح حال راویان توقیع روشن میشود که توقیع، مرسل یا ضعیف و غیر قابل اعتماد نیست و
شیخ صدوق آن را از مشایخ معتمد خویش نقل کرده است.
برخی دیگر از محققین تفسیرهایی از توقیع به دست دادهاند که از این گذر، ناسازگاری آن با ملاقات امام علیه
السّلام در
عصر غیبت از میان رفته است؛ مثلا گفتهاند که مراد از دیدار امام علیه
السّلام ، ظهور او است بدین معنا که هر کس پیش از خروج سفیانی و صحیحه آسمانی مدعی شود که امام زمان علیه
السّلام ظهور کرده و او به دیدار آن امام علیه
السّلام نایل گشته است، دروغگو است
یا گفتهاند که هر کس مدعی شود هر گاه بخواهد، امام علیه
السّلام را میبیند، دروغگو است.
برخی دیگر نیز معتقدند که مراد این است: هر کس ادعای دیدار امام را به عنوان نایب خاص سر دهد، دروغگو است. در حقیقت، کلام امام علیه
السّلام در توقیع مبارک تاکیدی بر پایان دوره غیبت صغری و نیابت خاص است و
تصریح امام علیه
السّلام در آغاز توقیع بدین موضوع، گواه بر درستی این
تفسیر است.
امامان معصوم علیه
السّلام در بسیاری از
ادعیه و
زیارات ، از خداوند، دیدار
حضرت مهدی علیه
السّلام را درخواستهاند. در
دعای غیبت امام زمان علیه
السّلام که نایب اول امام،
عثمان بن سعید به
ابوعلی بن همام املاء کرده، آمده است: «واجعلنا ممن تقر عینه برؤیته».
در
دعای عهد از
امام صادق علیه
السّلام آمده است: «اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والغرة الحمیدة واکحل ناظری بنظرة منی الیه».
مقصود این دعاها تنها درخواست دیدار آن حضرت در
عصر ظهور نیست و ایام غیبت آن حضرت را نیز در بر میگیرد.
حتی یکی از وظایف منتظران راستین شوق و
دعا برای
دیدار امام علیه
السّلام است.
از اینکه پارهای
روایات ، امام زمان علیه
السّلام را به
یوسف علیه
السّلام تشبیه کردهاند، بر میآید که باید عاشقانه در پی دیدار او بود؛ همان سان که
یعقوب علیه
السّلام دیدار یوسف علیه
السّلام را
تمنا میکرد. نقل است که یعقوب علیه
السّلام فاصله میان وطن خویش و
مصر را از سر شوق، نه روزه طی کرد در حالی که میان آن دو مکان، هجده روزه راه بود.
در روایتی آمده است که چشمان اهل
ایمان در
فراق امام علیه
السّلام پیوسته گریان است
و این خود، از اعمالی است که ظهور را پیش خواهد انداخت.
امکان دیدار امام علیه
السّلام در
عصر غیبت بدین معنا نیست که هر کس بخواهد بدان دست مییابد. جز اندکی از نیکان توفیق دیدار نخواهند یافت. بدین روی، هر حکایتی از دیدار امام زمان علیه
السّلام را نمیتوان پذیرفت. از این جمله حکایتها است آنچه با عنوان داستان
جزیره خضراء نقل کردهاند که دارای
مدرک و
سند و توجیه علمی نیست و برخی علمای بزرگ آن را داستانی تخیلی دانستهاند.
شیخ جعفر کاشف الغطاء نیز این داستان را راست نمیشمارد و از باورهای اخباریان میخواند.
فرهنگ شیعه، برگرفته از مقاله «ملاقات با امام زمان»، ج۱، ص۴۲۴.