مَلَکَتْ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَلَکَتْ:
(مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) مَلَکَتْ: از مادّه
«ملك» (بر وزن درک) به معنى «مالک شدن، تصاحب كردن و در اختيار گرفتن» است.
آیه مورد بحث تأكيد مىكند كه اگر مىترسيد
عدالت را درباره همسران متعدد رعايت نكنيد تنها به يک همسر قناعت كنيد و يا از زنانى كه مالک آنها هستيد استفاده كنيد
(أَوْ مٰا مَلَكَتْ أَيْمٰانُكُمْ) يعنى از كنيزى كه مال شما و در اختيار شماست و شرايط او سبكتر است استفاده كنيد، اگرچه آنها نيز بايد از حقوق حقّه خود برخوردار باشند.
در آيه ۷۶
سوره مائده از مادّه مذكور به واژه
«يملک» برمىخوريم،
خداوند از غلو كردن مسيحيان درباره
حضرت مسیح (علیهالسلام) و اعتقاد به الوهيت او، مىفرمايد:
«بگو آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه نه مالک زيان شماست و نه سود شما...»
(قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مٰا لاٰ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لاٰ نَفْعاً...)
شما مىدانيد كه مسيح (علیهالسلام) خود سرتاپا نيازهاى بشرى داشت و مالک سود و زيان خويش هم نبود تا چه رسد به اينكه مالک سود و زيان شما باشد.
به موردی از کاربرد
مَلَکَتْ در
قرآن، اشاره میشود
(وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ) (و اگر مىترسيد كه به هنگام ازدواج با دختران يتيم، عدالت را رعايت نكنيد، از ازدواج با آنان، چشمپوشى كنيد و با زنان پاک مورد علاقه خود ازدواج نماييد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر مىترسيد عدالت را درباره همسران متعدّد رعايت نكنيد، تنها يک همسر بگيريد و يا از زنانى كه مالک آنهاييد استفاده كنيد. اين كار، به ترک ظلم و ستم نزديکتر است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: منظور از اين تعبير كنيزان زر خريد هستند، آيه مىفرمايد: آن كس كه مىترسد بين همسران خود به عدالت رفتار ننمايد با يک زن ازدواج كند و اگر خواست كه بيش از يک زن داشته باشد بايد كنيز بگيرد، چرا كه خداوند تعالى تقسيم (عدالت) را بر مردان در رابطه با كنيزان واجب نفرموده است. و از اينجا واضح مىشود كه منظور از اين سفارش اين نيست كه بخواهد ظلم به كنيزان را تجويز كند (و بفرمايد: رعايت عدالت در ميان همسران آزاده لازم است، اما در بين كنيزان لازم نيست و جايز است بين آنان به ظلم رفتار كنيد)، چون در جاى ديگر فرموده كه: خداوند ظالمان را دوست نمىدارد.
(قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ) (بگو: «آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد كه مالک سود و زيانى براى شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بطورى كه تاريخ نشان مىدهد مساله خضوع در برابر كسى بعنوان ربوبيت مسالهايست كه همگام با تاريخ بشريت در بين بشر معمول و منتشر بوده و غالبا به طمع اينكه خدا شرور را از آنان دور و نفع را بر ايشان جلب كند او را مىپرستيدند و اما پرستش خداى عز و جل براى اينكه خدا است و سزاوار پرستش است، نه براى جلب و نفع و دفع ضرر، از خواص يعنى
انبیا و ربانيين تجاوز نمىكرده است، چون چنين بوده يعنى احتياج به عبادت در ارتكاز مردم از احتياج به جلب نفع و دفع ضرر منشا مىگرفته، از اين رو خداى تعالى در آيه مورد بحث
رسول خود را دستور مىدهد كه در تعليم معارف حقه به اهل كتاب، آنان را به اين نظر كه مردمى ساده و عوامند نگريسته و مورد خطابشان قرار دهد،
و با زبان ساده و عوامانه خودشان با آنها سخن بگويد و پا از مسير فطرت سادهاى كه در عبادت خدا دارند فراتر نگذارد، همان طورى كه در خطاب بتپرستان نيز همين نحو خطاب را بكار برد و يادآوريشان كرد كه حس احتياج و اضطرارشان به عبادت خدا از اين جا پيدا شده كه فهميدهاند زمام هر خير و شر و نفع و ضررى بدست خداست و اوست مالک خير و شر، از اين رو به طمع اينكه خداوند از آنان دفع ضرر نموده و خير را به آنان برساند او را عبادت مىكنند و چون غير از خدا هيچ چيزى مالک ضرر و نفع نيست،- زيرا هر چيزى را كه فرض كنيد مملوک خداست، و كسى در آن چيز با خدا شركت ندارد- از اين رو هيچ چيز را به جز خداى تعالى نمىتوان پرستش كرد،
و آن چيز را با خدايى كه مالک آن و غير آنست شركت داد. بنا بر اين واجب است تنها خداى تعالى را عبادت نمود و از ساحت ربوبيش پا بجاى ديگر فرا نگذاشت، چه تنها خداست كه عبادت و دعا را مىشنود و جواب مىگويد، تنها اوست كه دعاى مضطرين را در وقتى كه بخوانندش اجابت مىكند. اوست كه حاجتهاى بندگان را مىداند و از احتياجاتشان غافل نمىشود و در علم به حوايج بندگان اشتباه نكرده و حاجت يكى را به ديگرى نمىدهد، بخلاف غير خداى تعالى كه بيشتر از آنچه را كه خدا به او داده چيزى ندارد و بر بيشتر از آنچه خدا بر آن تواناييش داده قدرت ندارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات
قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَلَکَتْ»، ج۴، ص۳۲۸.