میرزاحسن مجتهد تبریزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجتهد تبریزی، حاج میرزا حسن
از علمای مجاهد ایرن در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری. وی فرزند حاج میرزا باقر مجتهد و از خاندان معروف مجتهدی تبریز بود. دروس مقدماتی را در تبریز فراگرفت و برای ادامه تحصیل به عتبات رفت و از محضر استادان بزرگی چون حاج سید حسین کوه کمری، ملاعلی نهاوندی، حاج میرزا محمدحسن شیرازی، آقا شیخ حسن مامقانی استفاده کرد و از آنان اجازه اجتهاد دریافت نمود،سپس به زادگاه خود بازگشت و پس از فوت پدرش (۱۲۸۵ ق)، جانشین او و متصدی مرافعه و قضای تبریز گردید. وی درعلم و فضل و نفوذ کلمه، عالم درجه یک تبریز و آذربایجان به شمار می رفت تا جایی که لفظ «مجتهد مطلق» به او منحصر شد.
میرزا محمدعلی مدرس در توصیف مقا علمی واجتماعی وی می نویسد: « وی در قوت حافظه و دقت نظر و ذکاوت و فطانت، مشهور و اجتهاد او مسلم علمای وقت بود. در حدود چهل سال در تبریز به فتوی وتدریس و مرافعات شرعیه، با تمام دقت و احتیاط و درستکاری،متصدی و در احقاق حق متداعبین و تشخیص حق از باطل و صدق و کذب شهود قضیه، مهارتی به سزا داشت. در مقام مرافعه، عالی ودانی در نظر وی یکسان بود و در رد بعض عقاید مخالف اعتقاد حثه اثنی عشریه،اهتمام تمام به کار می برد».
حاج میرزا حسین مجتهد در جریان جنبش مشروطه (۱۳۲۴ ق)، رهبر علمای مشروطه خواه آذربایجان به شمار می رفت و نامه ها و تلگراف های بسیاری که مراجع مشروطه خواه نجف به او مخابره کرده اند،مؤید این امر است. وی پس از پیروزی مشروطه و تشکیل انجمن ایالتی آذربایجان، تمام دارایی خود را در روز ۴ ذیقعده ۱۳۴ ق در اختیار انجمن قرار داد و با مشروطه خواهان و انجمن همکاری نزدیکی داشت.
اقدامات تند و افراطی انجمن ایالتی، موجب نگرانی و روی گردانی بسیاری از علما و روحانیون از آن گردید و انجمن، یکه تاز صحنه سیاست آذربایجان شد و به اقدامات خودسرانه ای دست زد؛ از جمله حاج میرزا عبدالکریم تبریزی، برادرزاده میرزا حسن را که در آغاز از مشروطه خواهان بود،تبعید کرد و فرزند میرزا و تنی چند را بدون دلیل و مدرک مشخصی اعدام نمود.و این اقدامات موجب اعتراض و انتقاد حاج میرزا حسن گردید؛ اما انجمن که از مدتی پیش تبلیغات گسترده ای بر ضد مخالفان خود به راه انداخته بود، وی را به زمینداری، احتکار و همکاری با مستبدان متهم کرده، ممنوع المنبر ساخت و از تبریز تبعید کرد و این خبر را با آب و تاب به مجلس شورای ملی در تهران مخابره کرد. اما واکنش مجلس متفاوت بود. سیدمحمد طباطبایی، سیدعبدالله بهبهانی،حاج شیخ فضل الله نوری و حتی نمایندگان تندروی آذربایجان در مجلس از اقدام انجمن انتقاد کرده، خواستار بازگشت حاج میرزا حسن شدند. ولی انجنم ایالتی نه تنها به این اعتراضات، ترتیب اثر نداد بلکه عده ای از اعضای خود را به اتهام حمایت از میرزا، اخراج کرد. بر اثر این توهین سخت که به روحانیت وارد شده بود،گورهی از علمای بزرگ به نشانه اعتراض به انجمن و حمایت از میرزا، از شهر بیرون رفتند، حتی ثقه الاسلام تبریزی نیز که با مشروطه خواهان و انجمن همکاری داشت با علمای مهاجر هم صدا گردید.
حاج میرزا حسن مجتهد به تهران آمد و فریاد مظلومیت خود و اقدامات افراطی و ضد مردمی و غیر شرعی انجمن ایالتی آذربایجان را به گوش نمایندگان مجلس شورای ملی رساند و در مجلس با تجلیل و احترام نمایندگان روبرو شد. او بر اثر فشار دولت و خواهش والی تبریز٫ به آ“ شهر مراجعت کرد. مردم تبریز که از اقدام انجمن نفرت و انزجار داشتند،استقبال شایانی از میرزا به عمل آوردند.
در جریان جدال و کشمکش میان محمدعلی شاه و انجمن، حاج میرزا حسن و علمای مخالف انجمن، از شاه حمایت کردند و گروه جدیدی به نام «هیأت اسلامیه» تشکیل دادند. اما با شکست محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه خواهان، او بار دیگر در تنگنای شدیدی قرار گرفت و خانه خود و بستگانش غارت گردید.
پس از تشکیل حزب دموکرات و فعالیت شیخ محمد خیابانی، حاج میرزا حسن که نگران دودستگی و از میان رفتن استقلال کشور و مذهب بود،نامه ای برای روزنامه تجدد،ارگان حزب دموکرات رستاد و در آن مردم آذربایجان را به برادری و همکاری و حفظ اسلامیت و دستاوردهای مشروطیت دعوت کرد. روزنامه مزبور نیز نامه وی را با احترام و تجلیل فراوان به چاپ رساند و آن را نشانه آشتی میرزا با مشروطه دانست.
حاج میرزا حسن مجتهد اندکی بعد در جمادی الثانی ۱۳۳۷ ق در تبریز درگذشت. مردم شهر،تشییع با شکوهی از جنازه او به عمل آودرند و مجالس ختم متعدد از طرف عموم طبقات مردم برگزار گردید کتاب تشریح الاصول از آثار اوست.
منابع: تاریخ مشروطه ایران، ۳۰، ۳۱، ۱۱۲، ۱۱۶، ۱۳۴-۲۶۹؛ رجال آذربایجان در عصر مشروطیت،۶۴-۶۹؛ ریحانه الادب،۱۷۷:۵، ۱۷۸، شرح رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، ۳۴۳:۱؛ علمای معاصرین،۱۱۶، ۱۱۷، مفاخر آذربایجان، ۱: ۲۴۹-۲۵۲٫