نذر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نذر آن است كه انسان ملتزم شود كه كار خيرى را براى خدا بجاآورد، يا كارى را كه نكردن آن بهتر است براى خدا
ترك نمايد.
درانعقاد نذر باید صیغة مخصوص یعنی لله علی کذا خوانده شود: براي نذر کردن مي توان چنين نيت کرد:
براي خدا بر عهده من باشد اگر بيمارم شفا يافت یا فرزندم درکنکور قبول شد فلان مقدار پول براي امام حسین (ع) یا حضرت اْبوالفضل و در راه شادي روح آن ها به فقراء بدهم و يا براي اقامهْ مجلس روضه او بدهم.
نذر درواقع یک نوع توسل به ائمه (ع) ومردان صالح وپاک الهی است. گفتنی است که براي توسل به ائمه(ع) و رفع مشکلات و بر آورده شدن حاجات دعاها و ذکرها دستورهاي فراواني وجود دارد.توسل به اسباب وواسطه ميان خلق وخالق،اشكالي ندارد.
نذر کردن نيز يکي از اين راه هاست در اين صورت اگر اين حاجات برآورده شد،بر انسان واجب مي گردد چيزي را که بر عهده گرفته است ادا نمايد . البته لازم نيست چيزي که نذر مي کند حتماً پول و يا مخارج باشد بلکه مي توانند نذر صلوات و يا نذر زيارت کنند ،يعني نذر کنند که در صورت بر آورده شدن حاجات،به زيارت فلان امام بروند و يا مثلاٌ ۱۰۰۰صلوات به روح فلان امام(ع) هديه کنند .
از نظر شرعي نذر وقتي واجب العمل است که يا به صورت صيغه عربي خوانده شود و يا به صيغه فارسي که در بردارندهْ اين مضمون باشد: براي خدا بر عهده و ذمه من باشد اگر فلان حاجت و خواسته من برآورده شد،فلان کار را انجام مي دهم ولي اگر تنها از ذهن و قلب گذشته و خطور کرده باشد و صيغه نذر به صورت شرعي که گفته شد خوانده نشود،اين نذر وجوب عمل ندارد البته عمل به آن بي اشکال است.
بنا براین، نذر در حقيقت پيماني است با خداوند
تا در نتيجه انجام عمل نيکي که آدمي بر خويش واجب مي نمايد، حق تعالي حاجت او را برآورد.
وباتوجه به تعریف نذر؛ نذر را مي توان نوعي عبادت، دعا و درخواست از خداوند دانست که اتفاقا داراي تأثير فراوان است و با هدف قرب الهي انجام مي شود. به لحاظ شرعي، وفا نمودن به نذر چنانچه مشروع و مستحسن باشد و ضوابط شرعي آن مراعات شود، واجب است، زيرا که مشمول آيه «اوفوا بالعقود» که متضمن حکم وجوب وفاء به هر پيماني است، مي گردد
به لحاظ ديرينه شناسي اين عمل داراي پيشينه بسيار زيادي در تاريخ زندگي انسان است. همواره انسان در طول تاريخ براي رسيدن به خواسته هايش از اين ابزار سود جسته و با نذر نمودن سعي نموده تا رضايت معبود خويش را در جهت تأمين نيازهايش جلب نمايد.
نذر سنتي است که مورد اهتمام تمامي انبياء الهي و امت هاي گذشته بوده و در اسلام نيز سابقه ديرينه و مشروعيت دارد.
قرآن کريم داستان نذر همسر عمران، يعني مادر حضرت مريم(س) را نقل مي کند و مي فرمايد: و به ياد آوريد هنگامي را که همسر عمران گفت: «خداوندا آنچه در رحم دارم براي تو نذر کردم که آزاد و در خدمت خانه تو باشد. از من بپذير که تو شنوا و دانايي»
و در سوره مريم پس از نقل داستان تولد حضرت عيسي(ع) خداي متعال به حضرت مريم(س) مي فرمايد:
هرگاه کسي از انسان ها را ديدي (با اشاره) بگو: «من براي خداوند رحمان روزه اي نذر کرده ام؛ بنابراين با کسي سخن نمي گويم»
اين کتاب آسماني هنگامي که يکي از ويژگي هاي عباد الرحمن را بر مي شمارد، مي فرمايد: ايشان به نذر خويش وفا مي کنند و از روزي (قيامت) که شر و عذابش گسترده است، مي ترسند
امام صادق(ع) در روايتي که در شأن نزول همين آيه «يوفون بالنذر» از آن حضرت صادر شده، فرموده است:
هنگامي که امام حسن و امام حسين(ع) مريض بودند روزي پيامبر خدا(ص) به ملاقات آنها آمد و به علي(ع) فرمود: خوب است جهت سلامتي فرزندانت نذر نمايي. علي(ع) فرمود من نذر مي کنم، چنانچه اين دو بهبود يابند، سه روز را به جهت تشکر از خداوند روزه بدارم. سپس فاطمه(ع) و همچنين فضه که خادمه آنها بود، همين نذر را تکرار نمودند و خداي متعال لباس عافيت را به اندام آن دو امام پوشاند و ايشان نيز روزه داشتند
بنابراين نه تنها نذر با توحيد، رضا، تسليم و ادب در مقابل خداي عالم منافاتي ندارد، بلکه پيمان و وفاي به آن، عين توجه به حق تعالي، توحيد و عبوديت او و باعث قرب به خالق هستي است و در سنت و سيره اهل عصمت و طهارت و مؤمنان جريان دارد.
نذر ممكن است فلسفههاى گوناگونى داشته باشد كه برخى از آن عبارتند از:
۱- رسيدن به مطلوب و برآورده شدن حاجت.
۲- تقيّد به بندگى خدا و تلاش در جهت رسيدن به مقام قرب ربوبى.
۳- تقويت انگيزش در جهت سير و سلوك معنوى.
۴- نجات از مصائب و رويدادهاى سخت.
اساسا نذر در امورى مجاز است كه شرعا راجح باشد مثلاً نماز شب كه مستحب است با نذر بر خود واجب مىكند يا ضيافت نيكان كه استحباب شرعى دارد با نذر واجب مىگردد. براى سلامتى، قبولى در دروس و به خيرگذشتن حادثه نيز نذر مانعى ندارد.
وفاى به نذر واجب است. نذر در سيره عملى انبياء الهى و اولياء وجود داشته است.
در فقه اسلامى نيز كتابى تحت عنوان نذر به فروعات فقهى فراوان وجود دارد. ملاك جواز نذر اين است كه متعلق نذر حرام يا مكروه نباشد.
بنا براین لزوم وفایی به نذر(اعم ازمادی ومعنوی)یک نوع سپاس وتشکر ازخداوند وکسانی است که ما ان ها راشفیع وواسطه برای براورده شدن حا جات خود قراردادیم . طبیعی است که مانیاز به نذر وواسطه داریم ومنفعت ان به خود ما برمی گردد وگرنه ائمه (ع) هیچ گونه نیازی به پول ما،زیارات ،اذکار وعاهای ما ندارند.
البته لازم نيست به عربى بخوانند، پس اگر نذر کننده بگويد: " چنانچه مريض من خوب شود، براى خدا برعهده ی من است كه فلان مبلغ به فقير بدهم"، نذر او صحيح است.
اگر نذر كند كه كار حرام يا مكروهى را انجام دهد، يا كار واجب يا مستحبى را
ترك كند، نذر او صحيح نيست.
اگر نذر كند كه كار
مباحى را انجام دهد يا
ترك نمايد، چنانچه به جا آوردن آن و تركش از هر جهت مساوى باشد، نذر او صحيح نيست،اما اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند،نذر او صحيح است(مثلا نذر كند غذايى را بخورد كه براى عبادت قوت بگيرد)و نيز اگر
ترك آن از جهتى بهتر باشد، و انسان براى همان جهت نذر كند كه آن را
ترك نمايد،نذر او صحيح مىباشد (مثلا براى اين كه دود مضر است، نذر كند كه آن را استعمال نكند).
اگر نذر كند نماز واجب خود را در جايى بخواند كه بخودى خود ثواب نماز در آنجا زياد نيست، مثلا نذر كند نماز را در اطاق بخواند، چنانچه نماز خواندن در آنجا از جهتى بهتر باشد مثلا به واسطه اين كه خلوت است انسان حضور قلب پيدا مىكند، نذر صحيح است.
انسان كارى را مىتواند نذر كند كه در توانش باشد بنابراين كسى كه نمىتواند پياده به كربلا برود، اگر نذر كند كه پياده برود نذر او صحيح نيست.
برای صحت نذر، نذر کننده باید دارای خصوصیتهایی باشد
شرط اول نذر ان است که نذر کننده باید مکلف باشد بنا بر این بر کسی که مکلف نیسن عمل ووفای به نذر واجب نیست.
شرط دوم نذر آن است که نذر کننده عاقل باشد بنا بر این آدم سفيهى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند، چنانچه با حال سفاهت بالغ شده باشد يا حاكم شرع او را از تصرف در اموالش جلوگيرى كرده باشد، نذرهاى مربوط به مالش صحيح نيست.
شرط سوم ان است که نذر کننده از روی اختیار نذر کند ،بنابراين نذر كردن كسى كه او را مجبور كردهاند، يا به واسطه عصبانى شدن بىاختيار نذر كرده، صحيح نيست