• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریه الهیت وضع خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نظريه الهيت وضع به قول به واضع الفاظ بودن خداوند اطلاق می‌شود و در علم اصول فقه کاربرد دارد.



نظريه الهى بودن وضع، مقابل نظريه بشرى بودن وضع بوده و به اين معنا است كه واضع الفاظ براى معانى، خداوند متعال مى‌باشد.


بر مبناى نظر كسانى كه معتقدند دلالت الفاظ بر معانى، ذاتى نيست، بلكه با وضع و جعل است، اين سؤال مطرح مى‌شود كه واضع الفاظ، خداوند متعال است يا بشر; بيشتر اصوليان اهل سنت معتقدند واضع، خداوند متعال است و در ميان علماى اماميه و به ويژه در ميان متأخرين، مرحوم محقق نايينى بر اين ديدگاه پافشارى كرده است.(۱)


در كلمات طرفداران اين نظريه، دو دسته ادلّه وجود دارد:
۱. ادله اثباتى، كه واضع بودن خداوند متعال را اثبات مى‌كند.
۲. ادله سلبى، كه واضع بودن بشر را نفى مى‌كند
ادله‌اى كه جنبه اثباتى داشته و واضع بودن خداوند را اثبات مى‌كند عبارت است از:
۱. آيه مباركه: (عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها)(بقره:۳۱) به اين بيان كه آيه دلالت مى‌كند بر اين كه خداوند همه نام‌ها را به حضرت آدم(عليه السلام)آموخت؛ يعنى اسما بايد قبلا وضع شده باشد تا بعد خداوند آن‌ها را به آدم تعليم دهد، و الا قبل از آن كه وضعى تحقق پيدا كرده باشد، معنا ندارد كه اسما و مسمّيات(معانى) وجود داشته باشد؛ براى مثال، وقتى كسى مى‌گويد اسم فرزند من حسين است، معنايش اين است كه آن نوزاد در گذشته نام‌گذارى شده و پس از آن به ديگران معرفى مى‌گردد. نتيجه آن كه، اين وضع توسط خداوند متعال تحقق پيدا كرده است.
۲. آيه شريفه:(وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ)(روم:۲۲) به اين بيان كه اگر مسئله وضع ارتباطى به خداوند نداشته باشد معنا ندارد اختلاف زبان‌ها از آيات خداوند شناخته شود؛ پس خدا واضع است، به خصوص به قرينه عطف «الوان» به «السنة»، زيرا اختلاف رنگ بشر مربوط به خداوند است نه بشر، پس به قرينه اتحاد سياق، بايد السنه، و وضع لغات نيز مربوط به خداوند باشد.


اما از ميان ادله‌اى كه واضع بودن بشر را نفى مى‌نمايد، مرحوم محقق نايينى به دو دليل اشاره مى‌كند:
۱. اگر واضع الفاظ، بشر بود، با توجه به اهميتى كه مسئله وضع در زندگى انسان‌ها دارد، بايد در كتاب‌هاى تاريخى مبدأ آن نقل مى‌شد، در حالى كه چنين نيست.
۲. الفاظ و معانى هر دو غير متناهى مى‌باشد و بشر نمى‌تواند الفاظ غير متناهى را براى معانى غير متناهى وضع كند، زيرا كسى كه خود محدود و قدرتش متناهى است، نمى‌تواند چنين كارى بكند.
اما طرفداران ديدگاه بشر بودن واضع الفاظ، پاسخ‌هاى متعددى به نظريه ياد شده داده‌اند.(۲)(۳)(۴)


نظريه بشريت وضع.
(۱) نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج۱و۲، ص۳۰.
(۲) فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج۱، ص۲۱۰-۲۰۶.
(۳) فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص۱۸۳.
(۴) صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج۱، ص۸۳.



جعبه ابزار