نفخ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَفْخ (به فتح نون و سکون فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای دميدن است. این کلمه پنج بار در
نهج البلاغه آمده است.
نَفْخ:
به معنای دميدن است. ارباب لغت گفتهاند:
«النَّفْخُ: نَفْخُ الرِّيحِ في الشيءِّ»
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید:
«وَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ» (در «صور» دميده مىشود.)
(شرحهای خطبه:
)
حضرت درباره
آدم (علیهالسلام) فرموده:
«ثُمَّ نَفَخَ فِيها مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْساناً» (و آنگاه از روح خود در او دميد، پس به صورت انسانى داراى نيروى عقل درآمد.)
(شرحهای خطبه:
)
حضرت درباره
تکبر فرمايد:
«فَاللهَ اللهَ في كِبْرِ الْحَمِيَّةِ، وَ فَخْرِ الْجاهلِيَّةِ! فَإِنَّهُ مَلاَقِحُ الشَّنآنِ وَ مَنافِخُ الشَّيْطانِ» ابن ابیالحدید هر دو را جمع مصدر گفته است ولى منافخ ظاهرا جمع منفح (مثل منبر) به معنى آلت دميدن است. «يعنى كبر بارور كننده عداوت و آلت دميدن شيطان است.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه پنج بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نفخ»، ج۲، ص۱۰۵۳.