نقض(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نقض (النقض) ، کتاب، اثری در تبیین
و اثبات عقاید امامیه
و رد اتهامات مخالفان
و در نقض کتاب بعض فضائح الروافض ، به فارسی، نوشتۀ عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود سال ۵۶۰ میباشد.
نام اصلی کتاب، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض است، اما به «نقض» شهرت دارد. مؤلف کتاب، نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل بن ابیالحسین بن ابیالفضل قزوینی رازی (رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار القزوین، ج۲، ص۵۳۶)، از واعظان
و عالمان امامیمذهب ساکن ری بوده
و تصنیفاتی نیز داشته است، از جمله کتاب السؤالات
و الجوابات در هفت جلد(علی بن بابویه، الفهرست، ص۸۷؛ رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار القزوین، ج۲، ص۵۳۶؛ عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۷۲). قزوینی کتاب نقض را در رد کتابی به نام بعض فضائح الروافض نوشته (عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ص۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۰۰) ، که نویسندهای سنی مذهب، ساکن ری، در محرّم سال ۵۵۵ تألیف آن را به پایان برده (عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ص۴۶۴)
و ظاهراً تا سال ۵۵۹ به تکمیل آن مشغول بوده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱_۲۲).
نام نویسندۀ بعض فضائح الروافض دانسته نیست. در نسخهای از کتاب که به دست قزوینی رسیده بوده، نام مصنف ذکر نشده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵)؛ گویا مؤلف آن به افشای نام خود تمایل نداشته است. اما از برخی اشارات قزوینی میتوان دریافت كه وی مؤلف بعض را میشناخته، چنانكه به شصت سالگی او (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۵۸)
و به کتابی از او با نام تاریخ الایام
و الانام اشاره کرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۴۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۲). محمد بن علی راوندی در راحة الصدور (تألیف شده در ۵۹۹ - ۶۰۳) به كتابی از خود در «شرح فضایح
و قبایح رافضیان
و خبث عقیدت ایشان» اشاره کرده است(محمد بن علی راوندی، راحة الصدور
و آیة السرور، ص۳۹۴). نظیر این عبارات در منقولات قزوینی از بعض فضائح الروافض نیز دیده میشود (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۸_۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۷). از این رو، احتمال دارد مؤلف بعض فضائح الروافض راوندی باشد، گرچه با تاریخ تولد راوندی (حدود ۵۵۰ تا ۵۵۵) همخوانی ندارد.
چون قزوینی مطالب بعض فضائح الروافض را عیناً نقل کرده
و سپس به رد آنها پرداخته است، میتوان بعض فضائح الروافض را به طورکامل از نقض استخراج کرد. از منقولات قزوینی پیداست که بعض فضائح الروافض هرچند به فصلهای جداگانه تقسیم شده بوده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۰-۲۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۳۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۷۸؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۸۴؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۶۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۵۳)، نظم موضوعی خاصی نداشته، اما «فضائح» بخش مستقلی از آن بوده كه در بخش پایانی كتاب جای داشته
و مؤلف در آن، ۶۷ فضیحت برای شیعیان برشمرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۸۱_۶۴۶).
مؤلف بعض فضائح الروافض، به گفتۀ خود، تا ۲۵ سالگی شیعه بوده
و سپس به مذهب اهل سنت درآمده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۴_۱۵؛عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۳). از این رو، قزوینی، به تعریض، از او با عنوان «خواجۀ نو سنی» (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۵۸؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۶۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۷۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۰۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۶۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۶۶؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۵۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۴۶_۴۴۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۶۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۸۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۲۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۲۴؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۳۲)، «مصنف نوسنی» (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۴)، «مصنف نوناصبی» (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۵۰)، «مصنف انتقالی» (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۸۱)
و «خواجۀ نومسلمان» (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۳) یاد کرده
و او را ناآگاه از عقاید
و باورهای اهل سنت شمرده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۶؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۱)
و به طعنه، «خواجۀ امام» (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۱۹) خوانده است. از اشارۀ قزوینی
و منقولات او از کتاب بعض فضائح الروافض برمیآید كه مؤلف بعض فضائح الروافض شافعی مذهب بوده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۷۱)؛ اما، با وجود عداوت با شیعیان، برای اهل بیت، مخصوصاً امام حسین علیه السلام ، احترام بسیار قائل بوده
و حتی به ایشان علاقه داشته است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۵۸_۳۵۹). مؤلف بعض به برخی آثار شیعی استناد کرده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۲_۲۵۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۱۳)
و به سفر خود به ساری
و شنیدههایش از شیعیان آنجا اشاره نموده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۱۹). بعض فضائح الروافض بیشتر جنبۀ جدلی
و تبلیغی داشته تا نقد کلامی
و اعتقادی (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۳_۲۶). قزوینی در ردیۀ خود به اشتباهات پیشپاافتادۀ مصنف بعض
و ناآگاهی او از تاریخ توجه داده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۱۶_۵۱۷). از جمله باورهای تعصبآمیز وی، که قزوینی نیز بر آن خرده گرفته(عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۶۱)، این بوده که خلافت تا ظهور عیسی علیه السلام در عباسیان باقی خواهد ماند.
نسخهای از بعض فضائح الروافض در ربیع الاول سال ۵۵۶ به دست قزوینی رسید
و وی بیدرنگ به تألیف ردیۀ خود بر آن پرداخت (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲_۶). ظاهراً مؤلف بعض فضائح الروافض تا سال ۵۵۹ به تکمیل کتاب خود مشغول بوده
و قزوینی نیز اضافات بعدی او را به نسخۀ خود منتقل کرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱_۲۲). بنا بر برخی اشارات موجود در نقض، قزوینی تألیف نقض را پیش از سال ۵۶۶ به پایان برده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۲). قزوینی دیباچۀ کتاب خود را به نام امام دوازدهم شیعیان، مهدی بن الحسن العسکری، امام روزگار، کرده
و عقیده داشته وجود عالم به واسطۀ بقای اوست(عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲). پس از دیباچه، قزوینی تا پایان کتاب، عبارات بعض فضائح را عیناً نقل کرده
و در ذیل هر بخش بدان پاسخ گفته است.
چون مطالب بعض فضائح الروافض جنبۀ جدلی داشته ، مباحث نقض نیز، به تبع آن، بیشتر حاوی نقد تاریخی است تا مباحث
و استدلالات كلامی صرف. با این همه، قزوینی به قصد پاسخگویی به مطالب بعضی، به تبیین
و تشریح
و اثبات عقاید گوناگون امامیه پرداخته است، از جمله به موضوعات اعتقادی ای چون توحید
و معاد
و امامت (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۱۵_۴۱۶)، تحلیل تاریخی
و اعتقادی ماجرای جانشینی پیامبر
و جایگاه نص در امامت (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۰۲_۶۱۰)، اثبات نقلی مهدویت (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۶۷_۲۷۰)، رجعت (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۷۰_۲۷۱)، علت اطلاق عنوان «قطعی» بر امامیه (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۴۷_۵۴۸)، متعه (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۵۳-۵۵۴)، تقیه (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۳۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۶۱_۴۶۲)، رد وجوب نماز جمعه در عصر غیبت (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۵۲)، مسئلۀ «حی علی خیر العمل» در اذان (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۲۰)
و ایمان ابوطالب (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۱۰_۵۱۳). همچنین مباحث دیگری را، مانند نقد احادیث منقول از ابوهریره
و انس بن مالك (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۲۹_۶۳۰)، در لابلای پاسخگوییهای نقض میتوان یافت. ردیههای قزوینی، برخی تبیین صحیح اعتقادات امامیه،
و برخی رد اتهاماتی است كه قزوینی آنها را از پایه بیاساس دانسته است . در بسیاری موارد هم قزوینی نوشتههای مؤلف بعض را تهمت
و بهتان شمرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۹۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۰۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۲۸؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۶۱_۵۶۲).
از جای جای نقض، گرایشهای عقلی قزوینی را به خوبی میتوان دریافت. وی در دیباچۀ کتاب به لزوم تفکر، در برابر تقلید، اشاره (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱)
و بر نقش عقل در معارف شیعی تأکید کرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۹). قزوینی از گرایش صحیح در میان امامیه، با تعبیر «شیعۀ اصولیه» یاد نموده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۸؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۱۸؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۲۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۷۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۱۴؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۱۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۱۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۲۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۲۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۳۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۳۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۸۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۹۶؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۵۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۱۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۷۶). وی به سختی با مشایخ مکتب شیعی قم مخالفت ورزیده
و با ذکر عنوان اخباریه برای آنان، به انتقاد
و رد برخی اعتقادات مشایخ این مکتب، مانند اعتقاد به سی روز بودن ماه رمضان بر اساس محاسبات نجومی، پرداخته
و در برابر، به صراحت، بر مكتب سید مرتضی
و شیخ طوسی – که آن را «مذهب اصولیان» نامیده – تأكید کرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۶۸_۵۶۹). از اینجا میتوان پی برد که مقصود او از «شیعۀ اصولیه» مکتب عقلگرای مفید
و سید مرتضی است، در برابر مکتب اخباری قم که در قرن ششم در میان شیعیان طرفدار نداشت. قزوینی البته از صدوق، در کنار مفید
و سید مرتضی، در شمار علمای بزرگ امامیه نام برده
و او را در زمرۀ اخباریان نگنجانده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۰)، هرچند که پیداست برای مفید
و سید مرتضی
و شیخ طوسی – که از آنان با تعبیر «محققان شیعۀ اصولی» یاد کرده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۰۴) – جایگاه والاتری قائل بوده است. حتی میتوان گفت که بیشتر به مکتب مفید
و سید مرتضی متمایل بوده تا به مکتب شیخ طوسی، زیرا بر خلاف نظر طوسی، خبر واحد را مردود شمرده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۹)
و نوشته است که تنها برخی از فقهای امامیه خبر واحد را قبول دارند
و بیشتر آنان فقط خبر متواتر را میپذیرند (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۷۵).
قزوینی مُحدّثان را به غواصانی تشبیه کرده است كه هر چه به دست میآورند عرضه میکنند
و به غث
و ثمین آن كاری ندارند (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۵۵)، فلاسفه را از دشمنان دین دانسته (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۸)
و بر بعضی از صوفیان اهل سنت تاخته
و از آنان، به تعریض، با عنوان «زاهدان
و عارفان» یاد کرده ، هرچند کسانی همچون شبلی
و جنید
و بایزید را از آنان متمایزدانسته است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۱۷_۴۱۸). قزوینی برای تألیف
و تصنیف ارزش خاصی قائل است، چنانکه با وجود ستایش از دینداری یکی از علمای امامی، با نام ابوطالب بابویه، او را از نظر علمی در مرتبهای ندانسته است که بتواند کتابی بنویسد(عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۹۴).
قزوینی دربارۀ خلفا، به نوعی، با مدارا برخورد کرده
و آنان را به عنوان «بزرگان دین» ستوده است(عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۱)، به زیدیان نظر مثبتی داشته
و با وجود توجه به برخی اختلافات اعتقادی امامیه
و زیدیه (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۷۵)، ائمۀ زیدیه را افرادی اهل صلاح
و سداد دانسته، بزرگان آنان را ستوده
و بر آن بوده است كه مبانی اعتقادی امامیه با اعتقادات زیدیه اختلاف چندانی ندارد (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۴۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۷۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۲۰_۴۲۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۵۷). قزوینی به تندی بر اسماعیلیه، که آنان را ملاحده خوانده،
و به رهبران آنان( ازجمله حسن صباح) تاخته
و ایشان را اساساً از زمرۀ شیعیان ندانسته (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۰۴_۳۱۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۹۴-۱۰۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۲۴_۱۳۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۱۱؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۳۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۲۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۷۵)
و به رسالهای مختصر از خود در رد ملاحده اشاره کرده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۷۵).
یکی از جنبه های مهم نقض، اطلاعاتی است که قزوینی از وقایع تاریخی
و وضع شیعیان روزگار خود به دست داده است. این اطلاعات از حیث تاریخ شیعیان
و به ویژه تحلیل جامعه شناختی شیعیان ایرانی در خور توجه بسیار است. مثلاً اشاره کرده که زمان تألیف نقض، بر دیوار كعبه، شهادت به ولایت علی علیه السلام در كنار شهادت به وحدانیت خدا
و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه
و آله وسلم درج شده بود (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۴۷). از دیگر اطلاعات شایان توجه نقض اینهاست: یاد کردن از نهج البلاغه
و تأکید بر جامعیت آن (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۰۷)، که نشان دهندۀ رواج آن در محیط شیعی ایران در قرن ششم است؛ شهرت ابوالفتوح رازی
و تفسیر وی
و رواج نسخههای آن (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۸۰)؛ جایگاه کتاب الارشاد شیخ مفید (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۹۶)؛ اشاره به بعضی آثار شیعی که اینک موجود نیست، مانند کتاب رامش افزای، در چند مجلد، از محمد بن حسین محتسب (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱۲)؛ ذکر علمای بزرگ شیعی از دورۀ غیبت تا عصر مؤلف (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۰۹_۲۱۲)؛ ذکر نام دانشمندان
و بزرگان شیعی (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱۳_۲۳۱)، علمای امامی ایران (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱۲)، شعرای فارسیگوی امامیه (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۳۱_۲۳۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۷۷)، شهرهای شیعهنشین مانند قم
و ساری
و سبزوار (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۴_۲۰۲)، مدارس امامیه
و خانقاههای آنان (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۴_۳۸)، بزرگان سادات در ایران (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۹۸_۴۰۰)، کتابخانههای بزرگ شیعی (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۸)؛ برپایی مراسم نماز جمعه از سوی امامیۀ معاصر او (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۹۵)؛ ذکر سلسلۀ سند کتاب غرر سید مرتضی از معاصران خود تا سید مرتضی (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۰)؛
و یادکرد برخی وقایع عصرش (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۴۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۷_۱۹۸). در نقض، اشعار متعدد عربی (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۶_۴۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۱_۶۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۸_۶۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۸۹؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۴۵_۱۴۶؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۷۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۹۱_۱۹۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۲۸؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۳۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۴۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۴۱_۵۴۳)
و نیز اشعاری به فارسی (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۱۹_۱۲۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۳۰؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۸۳؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۰۵_۲۰۶؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۲۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۵۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۵۹۰) نقل شده است. برخی ازاین اشعار فارسی، برای آگاهی تاریخی از اندیشههای شاعران شیعی در خور توجه است، مانند ابیاتی که یکی از شاعران شیعی در تعریض به شاهنامه سروده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۸۳).
در نقض به احوال
و آثار قزوینی نیز اشاراتی هست، مانند اینکه مدرسهای بزرگ داشته
و روزهای آدینه در آن وعظ میكرده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۳۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۳۸)
و کتابهایی نوشته بوده است، همچون کتاب البراهین فی إمامه امیرالمؤمنین (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۳۷۶؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶۴۱)، مفتاح الراحات فی فنون الحکایات (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۷۷؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۳۹؛ علی بن بابویه، الفهرست، ص۸۷؛ آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲۱؛ ص۳۲۲)، كتاب فی تنزیه عایشه (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱۱۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۹۵)
و رسالهای مختصر در رد ملاحده (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۷۵). وی در نقض، از برادرش، اوحدالدین ابوعبدالله حسین قزوینی، حدیثی را به سلسله سند متصل از خود تا راوی اصلی روایت كرده است(عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۴۹۵؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۱۱).
نقض به نثری روان نوشته شده است. قزوینی از خطبۀ عربی مؤلف بعض فضائح الروافض انتقاد کرده
و نوشته که، بنا بر عرف، کتاب فارسی نباید دیباچۀ عربی داشته باشد (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۷). همچنین تصریح کرده که نقض را، بر خلاف دیگر آثارش، با عباراتی «سهل
و آسان» نوشته است تا همگان بتوانند از آن استفاده کنند (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۷). با این همه، دیباچۀ نقض (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۱_۲؛ عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۶) دارای صنایع لفظی
و معنوی است. قزوینی، به مناسبت، مثلهای فارسی را نیز در کتابش به کار برده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۲).
دانشمندان امامی بعدی ، با واسطه
و بی واسطه، به مطالب نقض توجه داشتهاند: افندی (عبدالله افندی اصفهانی، ج۳، ص۷۳)، ضمن ستایش از نقض، نوشته که بخشهایی از نقض را در بخش سوم وثیقة النجاه خود نقل کرده است؛ قاضی نورالله شوشتری (قاضی نورالله شوشتری،
مجالس المؤمنین، ج۱، ص۴۸۳_۴۸۹) بخشهایی از نقض را در
مجالس المؤمنین آورده؛
مجلسی (محمدباقر
مجلسی، بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۲۸) روایتی را از آن نقل کرده؛
و نجفی (محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۴۰۹) دربارۀ تکبیرات سهگانه در پایان نماز، به نقض استناد نموده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۴_۲۵).
قاضی نورالله شوشتری (قاضی نورالله شوشتری،
مجالس المؤمنین، ج۱، ص۴۸۴) به کمی نسخههای نقض، سقیم بودن آنها
و کوشش خود در تصحیح آن اشاره کرده است. در قرن یازدهم، افندی از نسخههایی کهن از نقض سخن گفته که یکی از آنها در اختیار وی
و دیگری در تملک ملا ذوالفقار بوده است (عبدالله افندی اصفهانی، ج۳، ص۷۳).
امروزه از نقض، دست کم، نه نسخۀ خطی شناسایی شده است (عبدالجلیل قزوینی رازی، ص۲۷_۴۵). این کتاب نخستین بار در۱۳۳۱ ش، به کوشش سید جلالالدین حسینی ارموی (محدث)، در تهران به چاپ رسید. وی در ۱۳۳۵ ش رسالهای با نام مقدمۀ نقض
و تعلیقات آن،
و در ۱۳۳۶ش کلید نقض
و تعلیقات آن را منتشر کرد. محدث پس از چاپ نخست، پژوهش در بارۀ نقض را رها نکرد
و به تکمیل تصحیح
و تعلیقات آن پرداخت که نتیجۀ آن چاپ دوم کتاب بود که اندکی پس از مرگ وی در ۱۳۵۸ ش انجمن آثار ملی آن را منتشر کرد
و همراه با متن نقض، تعلیقات مفصّل محدث در دو مجلد، با عنوان تعلیقات نقض، نیز به چاپ رسید.
فهرست منابع:
(۱) عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، قم۱۴۰۱؛
(۲) آقا بزرگ طهرانی، الذریعه؛
(۳) رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار القزوین، چاپ عزیزالله عطاردی، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۴) محمد بن علی راوندی، راحة الصدور
و آیة السرور، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش؛
(۵) قاضی نورالله شوشتری،
مجالس المؤمنین، تهران۱۳۵۴ ش؛
(۶) عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، چاپ میر جلالالدین محدث، تهران ۱۳۵۸ ش؛
(۷) محمدباقر
مجلسی، بحار الانوار، بیروت۱۴۰۳؛
(۸) میر جلالالدین محدث، تعلیقات نقض، تهران ۱۳۵۸ ش؛
(۹) علی بن بابویه، الفهرست، چاپ سید جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش؛
(۱۰) محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، چاپ عباس قوچانی، تهران۱۳۶۵ ش؛