نقض (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَقْض (به فتح نون و سکون قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای شکستن است.
اِنْتَقاض (به کسر الف، سکون نون و فتح تاء) به معنای شكسته شدن و فاسد شدن است. مواردى از آن در
نهج البلاغه آمده است.
نَقْض:
به معنای شکستن است.
اِنْتَقاض به معنای شكسته شدن و فاسد شدن است.
شکستن دو جور آمده:
• خواه ظاهرى باشد مثل شكستن استخوان گويند «نَقَضَ العظمَ»
• خواه معنوى مثل شكستن پيمان چنانكه گويند: «نقض العهد»
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
چنانكه
امام علی (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ.» يعنى «چه شكننده است خواب تصميمهاى روز را، انسان شب تصميم مىگيرد، صبح كه بيدار شد مىبيند از تصميم خود منصرف شده است.»
(شرحهای خطبه:
)
حضرت میفرماید:
«مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ.» «ما» براى تعجّب است. يعنى «چه شكننده است خواب تصميمهاى روز را، انسان شب تصميم مىگيرد، صبح كه بيدار شد مىبيند از تصميم خود منصرف شده است.»
(شرحهای حکمت:
)
حضرت علی (علیهالسلام) به
عمر بن الخطاب مىگويد:
«فإِنَّكَ إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هذِهِ الاَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرافِها» «تو اگر از اين زمين به طرف
ایران خارج شوى، عرب بر تو فاسد شوند و شورش كنند.»
(شرحهای خطبه:
)
و نيز فرمايد:
«عَرَفْتُ اللهَ سُبْحانَهُ بِفَسْخِ الْعَزائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ» «
خدا را شناختم با نقض ارادهها و باز کردن نیّتها و شکستن قصدها»
(شرحهای حکمت:
) در «فسخ» گذشت.
مواردى از آن در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه،برگرفته از مقاله «نقض»، ج۲، ص۱۰۶۰.