نورالدین عبدالرحمن اسفراینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«اسفراینی ابومحمد نورالدین عبدالرحمن بن محمد بن محمد کسرقی»، از مشایخ طریقت کبرویه و مؤسس شعبه نوریه اسفراینیه است.
در ۴ شوال ۶۳۹ ق، ۷ آوریل ۱۲۴۲ م، در روستای کسرق، از توابع شهر
اسفراین، ولادت یافت و از همین روی، احتمالا پدرش نیز از صوفیه بوده است.
وی از کودکی با آداب و اعمال خانقاهی آشنا شد و نخستین تعلیمات را در این راه از
والدین خود گرفت و سپس در خلوتخانه شیخ
ابوبکر کتانی که شیخ
احمد جورپانی در آنجا به ارشاد و تعلیم مشغول بود، حاضر میشد و در آنجا با درویشی به نام پورحسن آشنا گشت. پورحسن که مرید و نماینده جورپانی بود، از طریقت شیخ و از شرایط
ذکر و خلوت وی سخن میگفت، و اندک اندک اشتیاق و ارادت به جورپانی را در دل اسفراینی پدید آورد. اسفراینی نخستین تعلیم ذکر را از پورحسن گرفت و سپس چون داعیه ارادت به جورپانی در او قوت گرفت، یک چند به خدمت شیخ قیام کرد و قواعد طریقت را از او به طور کامل آموخت.
اسفراینی پس از
مرگ پدر و
مادر، به نیت
زیارت شیخ عبدالله، یکی دیگر از مشایخ کبروی، راهی ولایت نسا شد. شیخ عبدالله خود ابتدا مرید
رشیدالدین طوسی بود، سپس به اشارت او مرید
رضی الدین علی لالا شد و از او خرقه تبرک دریافت.
وی در اوایل کار و در اوقاتی که در زادگاه خود زندگی میکرد، در مراتب و مقامات
سلوک، به جایی رسیده بود که دوستان و مصاحبان از او خواسته بودند تا کتابی در آداب صوفیه بنویسد، ولی این امر هنگامی تحقق یافت که وی به قصد
سفر حج از
خراسان به
عراق آمد و در ۶۷۵ ق، ۱۲۷۷ م در
بغداد اقامت گزید و چنانکه خود گفته است کتاب «
فی کیفیة التسلیک و الاجلاس فی الخلوة» را تالیف کرد.
از این پس، گذشته از سفری به
مکه (پیش از ۶۸۶ ق) و سپس مدتی اقامت در
مدینه و ارشاد و تعلیم در خانقاههای آن
شهر، بیشتر اوقات را در بغداد که اقامتگاه دائمی او بود، میگذراند و به تجدید سازمان و اداره مراکز صوفیه اقدام میکرد.
در سالهای پیش از ۶۸۹ ق در محلی به نام رباط سکینه نیز به تدریس اشتغال داشت و در همین ایام با جمال الدین دستجردانی که عهده دار امور موقوفات عراق بود، مصاحبت داشت و در ۶۸۹ ق در شونیزیه علاءالدوله سمنانی از او در قواعد سلوک تعلیم گرفت.
حضور اسفراینی در بغداد در مدتی بیش از ۴۰ سال، یکی از مراکز مهم
سلسله کبرویه را در این شهر به وجود آورده بود. فعالیتهای شیخ محدود به ارشاد صوفیان و امور خانقاهی نبود، بلکه نفوذ سیاسی وی در همان ۱۰ ساله اول اقامتش در بغداد محسوس بود، چنانکه نامههای او خطاب به پادشاهان و حکمرانان و سلاطین وقت گواه آن است.
از کارهای مهم سیاسی دیگر او میتوان به میانجی گری در اختلاف الجایتو و غیاث الدین چهارمین پادشاه
آل کرت و رفع کدورت و نقاری که میان آنان ایجاد شده بود، یاد کرد.
اسفراینی درباره
سیاست ملکداری و مناسبت
قدرت دینی با قدرت حکومتی عقاید خاص داشت و رابطه قدرت دینی و دنیایی را چون رابطه ملکوت و ملک میدانست و
عارف را قطب ملکوت و سلطان را قطب ملک میشمرد و همانگونه که اعضای بدن پیرو دل هستند، مردمان جامعه نیز در صلاح و
فساد پیرو پادشاهند.
اسفراینی بر مفهوم «
ولایت» تاکید دارد و میراث روحی
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را اساس و زیربنای حکومت و سلطنت میداند. به نظر میرسد که این نظریات خالی از تاثیرات
تشیع نباشد و شاید گروش الجایتو در ۷۰۹ ق به تشیع دوازده امامی با اینگونه افکار و نظریات بی ارتباط نبوده است.
وی در سال ۷۱۷ ق، ۱۳۱۷ م وفات نموده است.
۱-
کاشف الاسرار.
۲-
فی کیفیة التسلیک و الاجلاس فی الخلوة.
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، ۱۳۷۷، ج۸، ص۳۲۱، نوشته: فریبا جایدرپور.
نرم افزار عرفان ۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری نور.