همسر حضرت نوح و حضرت لوط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در برخی از
آیات قرآن، نسبت به زنان بعضی از
پیامبران از تعبیر «فخانتاهما» استفاده شده است. تعبیری که اگر درست بیان نشود میتواند
طعن و نقص بزرگی باشد بر پیکره
معصوم رسالت و نبوت، که قدمت آن به بلندای خلقت
انسان است. در این مقاله پاکی یا خطای زنان
انبیاء، مورد بررسی و تحقیق شده است تا شبهاتی که در این مورد مطرح است برطرف شود.
از جمله آیاتی که در مذمت برخی از زنان پیامبران نازل شده
آیه دهم
سوره تحریم است. در این سوره آمده: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَاَتَ نُوحٍ وَامْرَاَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یغْنِیا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ؛
خداوند برای کسانی که
کافر شدهاند به
همسر نوح و
همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از
بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو
خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر
عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند.»
در آیه فوق نسبت به زنان
حضرت نوح و
حضرت لوط (علیهماالسّلام) از تعبیر «فخانتاهما» استفاده شده است. تعبیری که اگر درست بیان نشود میتواند طعن و نقص بزرگی باشد بر پیکره معصوم رسالت و نبوت، که قدمت آن به بلندای خلقت انسان است.
این
طعن و نقص زمانی پر رنگتر میشود که برخی
آیات ۴۵ و ۴۶
سوره هود را در کنار این آیات گذاشته و حکم به فحشای همسر حضرت نوح (علیهالسّلام) بدهند: وَ نادی نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ اِنَّ ابْنی مِنْ اَهْلی وَ اِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ اَنْتَ اَحْکَمُ الْحاکِمینَ. قالَ یا نُوحُ اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنِّی اَعِظُکَ اَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ؛
نوح به پروردگارش عرض کرد: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حکم کنندگان برتری). خداوند فرمود: ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است (فرد ناشایستهای است)! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تواندرز میدهم تا از جاهلان نباشی.»
در طرح این موضوع، با دو چالش مواجه هستیم که نیازمند پاسخی منطقی میباشند:
۱. مراد از خیانت چیست آیا مقصود خیانت از نوع
فحشاء است و یا منظور خیانت اعتقادی و فرهنگی است؟
۲. این خیانت منحصر به همسر این دو پیامبر بوده و یا شامل برخی از
زنان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم میشود؟
در مورد دو محور فوق، بین
شیعه و
اهلسنت و همچنین
وهابیت اختلاف شده است به همین بهانه، متاسفانه برخی در طول تاریخ،
شیعیان را متهم به
توهین به زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، و به تبع آن حکم به
کفر آنها نمودهاند. غافل از این که تنها شیعه است که ساحت زنان پیامبران الهی را منزه از فحشاء دانسته است و شان پیامبران الهی (علیهمالسّلام) را منزه از این اتهام میداند. این نوشتار درصدد بررسی این موضوع میباشد.
از نظر شیعه، زنان تمام پیامبران الهی از تهمت فحشاء مبرا هستند، چرا که اعتقاد به چنین مطلبی، موجب، طعن برزگی بر انبیا (علیهمالسّلام) و سبب عدم پذیرش ادعا، باورها و عقاید آنها میباشد در حالی که خداوند تمام انبیای خود را از هر نقص و عیبی مبرا کرده است.
در طول تاریخ، قاطبه علمای برجسته شیعه، معتقد بودند اگر چه همسران پیامبران الهی معصوم و مصون از خطا نبودند اما هیچگاه دچار فحشاء نشدهاند. گرچه ممکن است به کفر یا
نفاق آلوده شده باشند اما هرگز مرتکب فحشا نگردیدهاند؛ بنابراین خیانت زنان نوح و لوط که در
قرآن کریم به آن اشاره شده از جنس فحشاء نبوده بلکه خیانت آنها از نوع همکاری با دشمنان، نسبتهای ناروا و کشف اسرار پیامبران الهی بوده است. در ذیل روایات و اقوال علمای شیعه بیان میشود:
شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ ق) از بزرگان شیعه، و معروف به شیخ الطائفه، روایتی را از
ابنعباس نقل نموده که ساحت همسران پیامبران الهی را از فحشاء برئ میداند: روی عن ابن عباس انه قال: ما زنت امراة نبی قط، وکانت الخیانة من امراة نوح انها کانت تنسبه الی الجنون، والخیانة من امراة لوط انها کانت تدل علی اضیافه.
هیچ یک از همسران پیامبران، مرتکب عمل
زنا نشدند، خیانت زن نوح این بود که او را متهم به دیوانگی کرده بود و خیانت زن لوط نیز این بود که جای مهمانان حضرت لوط را به
کفار نشان داد.
باز در همین تفسیر آمده است: و روی عن علی (علیهالسّلام) انه قرا و نادی نوح ابنها فنسبه الی المراة، وانه کان یربیه. و روی عن محمد بن علی بن الحسین (علیهمالسّلام) وعروة بن الزبیر انهما قرءا " ونادی نوح ابنه " بفتح الهاء وترک الالف کراهة ما یخالف المصحف، وارادا ان ینسباه الی المراة، وانه لم یکن ابنه لصلبه.
از
امام علی (علیهالسّلام) روایت شده است که حضرت آیه را به این صورت میخواند: و نادی نوح ابنها. نوح فرزند آن زن را صدا زد. یعنی نوح فرزند را به زن نسبت داد و او فرزند خوانده نوح بوده است.
از
امام باقر (علیهالسّلام) و
عروة بن زبیر نقل شده که آنها آیه را اینگونه قرائت میکردند: و نادی نوح ابنه. به فتحهاء، بدون الف. بخاطر اینکه مخالفتی با ظاهر قرآن پیش نیاید.
هدفشان از این کار، نسبت دادن فرزند به زن نوح بوده است. و از صلب و نسل نوح نبوده است.
بر اساس روایات فوق زنان پیامبران الهی مرتکب فحشاء نشدند و خیانتی که در قرآن و روایات بدان اشاره شده خیانت در
دین بوده است. علمای شیعه از گذشته تاکنون، همواره این نظریه را داده و شان همسران پیامبران الهی را منزه از فحشاء میدانند. که در ذیل چند مورد آن بیان میشود:
گفتار برخی از علمای شیعه از قرار زیر است.
سیدمرتضی (متوفای۴۳۶ ق)
فقیه و
متکلم امامی و از علمای برجسته شیعه، در رد کسانی که گمان کردهاند پسر حضرت نوح فرزند ایشان نبوده، و از راه نامشروع متولد شده، میگوید: الانبیاء علیهم الصلاة والسلام یجب ان ینزَّهوا عن مثل هذه الحال، لانها تَعُرُّ وتَشِین وتَغُضُّ من القدر، وقد جنَّب الله تعالی انبیاءه علیهم الصلاة والسلام ما هو دون ذلک تعظیماً لهم وتوقیراً ونفیاً لکل ما ینفِّر عن القبول منهم. وقد حمل ابن عباس ظهور ما ذکرناه من الدلالة علی ان تاول قوله تعالی فی امراة نوح وامراة لوط فخانتاهما علی ان الخیانة لم تکن منهما بالزنا بل کانت احداهما تخبر الناس بانه مجنون والاخری تدل علی الاضیاف.
واجب است که
انبیا (علیهمالسّلام) از چنین اموری پاک باشند؛ زیرا برای آنها ننگ و عار است و قدر و منزلت آنها را پایین میآورد؛ در حالی که خداوند به خاطر تعظیم و احترام آنان و دور کردن هر چیزی که مردم را از پذیرش سخنشان رویگردان میکند، انبیاءش را از چیزهای کمتر از این نیز منزه و پاک کرده است.
ابنعباس، جمله «فخانتاهما؛ آن دو خیانت کردند» را اینگونه تفسیر کرده است که خیانت آنها زنا نبوده است؛ بلکه یکی از آنها (همسر حضرت نوح) به مردم میگفت که او دیوانه شده است و دیگری (همسر حضرت لوط) مردم از جای مهمانان آن حضرت آگاه کرد.
شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ ق) از بزرگترین محدثان و فقیهان شیعه، در
تفسیر التبیان میفرماید: (ضرب الله مثلا للذین کفروا امراة نوح وامراة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین) قال ابن عباس: کانت امراة نوح وامراة لوط منافقتین (فخانتاهما). قال ابن عباس: کانت امراة نوح کافرة، تقول للناس انه مجنون، وکانت امراة لوط تدل علی اضیافه، فکان ذلک خیانتهما لهما، وما زنت امراة نبی قط، لما فی ذلک من التنفیر عن الرسول والحاق الوصمة به فمن نسب احدا من زوجات النبی الی الزنا، فقد اخطا خطا عظیما، و لیس ذلک قولا لمحصل.
ابنعباس گفت: همسر حضرت نوح و حضرت لوط (علیهماالسّلام) منافق بودند (پس خیانت کردند). ابنعباس گفت: همسر حضرت نوح کافر بود و به مردم میگفت نوح دیوانه است. همسر حضرت لوط (علیهالسلام) مردم را از میهمان حضرت لوط (علیهالسلام) با خبر کرد. خیانت آن دو همین بود. هیچ کدام از زنان پیامبران دچار فحشاء نشدند. زیرا چنین مطلبی باعث نفرت از فرستاده
خدا و نسبت دادن ننگ و رسوایی به وی میباشد؛ کسی که به یکی از زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت زنا بدهد دچار خطای بسیار بزرگی شده است و کسی که تحصیل (تحقیق) کرده باشد، چنین سخنی نمیگوید.
شیخ طبرسی (متوفای ۵۴۸ ق)
مفسر، متکلم و فقیه شیعی، در تفسیر گرانسنگ
مجمع البیان، در رد گفتار
حسن بصری و مجاهد مبنی بر این که فرزند نوح، از زنا بوده است مینویسد: وهذا الوجه بعید من حیث ان فیه منافاة القرآن، لانه تعالی قال: (ونادی نوح ابنه) ولان الانبیاء یجب ان ینزهوا عن مثل هذه الحال، لانها تعیر وتشین، وقد نزه الله انبیاءه عما دون ذلک، توقیرا لهم، وتعظیما عما ینفر من القبول منهم. وروی عن ابن عباس انه قال: ما زنت امراة نبی قط، وکانت الخیانة من امراة نوح انها کانت تنسبه الی الجنون، والخیانة من امراة لوط انها کانت تدل علی اضیافه.
این دیدگاه بعید به نظر میرسد؛ چرا که با قرآن در تضاد است؛ زیرا خداوند میفرماید که حضرت نوح او را فرزند خود خطاب کرده است و همچنین به این دلیل که واجب است انبیاء از چنین اموری پاک باشند؛ زیرا برای آنها عیب و عار است و خداوند انبیای خود را به منظور احترام و تعظیم آنها و دور کردن هرآن چه که پذیرش گفتار آنها را منفور میکند، از اموری پایینتر از آن پاک کرده است. از ابنعباس روایت شده است که زن هیچ پیامبری هرگز زنا نکرده است و خیانت همسر حضرت نوح این بود که آن حضرت به دیوانگی متهم کرده بود و خیانت همسر حضرت لوط نیز این بود که جای مهمانان را به کفار نشان داد.
محمدصالح مازندرانی، (متوفای ۱۰۸۱ ق) معروف به ملا صالح مازندرانی از عالمان
قرن یازدهم و داماد مجلسی اول، در شرح کافی خود مینویسد: فامراة نوح قالت لقومه: انه مجنون، وامراة لوط دلت قومه علی ضیفانه، ولیس المراد بالخیانة البغی والزنا، اذ ما زنت امراة نبی قط.
همسر حضرت نوح به قومش گفت که او دیوانه شده و همسر حضرت لوط قومش را از میهمانان او آگاه کرد. بنابراین مقصود از خیانت، فحشا و زنا نیست چرا که همسر هیچ پیامبری، هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد.
مرحوم
سیدعبدالحسین شرفالدین (متوفای ۱۳۷۷ق) فقیه مجاهد، بعد از نقل گفتار سیدمرتضی در دوری زنان حضرت نوح و لوط (علیهماالسّلام) مینویستند: الی آخر کلامه الدال علی وجوب نزاهة امراة نوح وامراة لوط من الخنا، وعلی ذلک اجماع مفسری الشیعة ومتکلمیهم وسائر علمائهم.
این گفته سید مرتضی دلالت میکند بر وجوب پاکی زن حضرت نوح و حضرت لوط از خیانت، و تمام مفسران، متکلمان و دیگر علمای شیعه بر این مطلب اجماع دارند.
همانطور که بیان شده تمامی علمای شیعه (که تنها تعداد کمی از آنها در اینجا بیان شد) همسران پیامبران الهی را از فحشا مبرا میدانند و تبلیغات سوء دشمنان تشیع مبنی بر زناکار دانستن برخی از زنان پیامبران یک دروغ بزرگ تاریخی است. تا جایی که علامه
آلوسی از مفسران شهیر اهلسنت با تایید همین دیدگاه، سخن کسانی را که میگویند شیعه اعتقاد به فاحشه بودن برخی از زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارد، رد و آن را دروغ و شایعه میداند: ونسب للشیعة قذف عائشة رضی الله تعالی عنها بما براها الله تعالی منه وهم ینکرون ذلک اشد الانکار ولیس فی کتبهم المعول علیها عندهم عین منه ولا اثر اصلاً. وکذلک ینکرون ما نسب الیهم من القول بوقوع ذلک منها بعد وفاته صلی الله علیه وسلم ولیس له ایضا فی کتبهم عین ولا اثر.
به شیعیان نسبت داده شده است که به
عائشه تهمت زنا که خداوند او را از آن مبرّا کرده است، زدهاند؛ در حالی که خود آنها چنین مطلبی را شدیدا انکار میکند؛ در کتابهای مورد اعتماد آنها چنین مطلبی دیده نمیشود و اصلا اثری از آن نیست. همچنین آنها وقوع فحشا را برای عائشه بعد از وفات
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انکار میکنند و از این مطلب نیز در کتابهای آنها اثری دیده نمیشود.
در جایی دیگر جناب آلوسی میگوید: و ما ینسب للشیعة مما یخالف ذلک فی حق سید الانبیاء صلی الله تعالی علیه وسلم کذب علیهم فلا تعول علیه وکان شائعا.
اگر چه آثار و منابع شیعه، ما را بینیاز از اعتراف کسانی همچون آلوسی میکند اما همین اعتراف در مواجهه با کسانی که در این زمینه به شیعه تهمت میزنند، کافی است.
چنانچه گذشت بنا بر نظر شیعه، هیچ یک از زنان پیامبران الهی دچار انحراف از جاده عفت و عمل شنیع زنا نشدند. جنس خیانت آنها مربوط به امور دینی و اعتقادی بوده است. اما در منابع اهل سنت و
وهابیت چنین اجماعی وجود ندارد بلکه در منابع اهل سنت و وهابیت، با سه دیدگاه مختلف مواجه میشویم:
۱ـ هیچ یک از زنان انبیا مرتکب فحشا نشدهاند.
۲ـ امکان سر زدن عمل شنیع زنا درباره زنان انبیاء وجود دارد.
۳ـ برخی از زنان انبیاء مرتکب فحشا شدهاند.
هیچ یک از زنان انبیاء دچار فحشاء نشدند.
برخی از بزرگان اهل سنت همانند شیعه معتقدند، هیچیک از زنان انبیاء دچار فحشاء نشدند و زنان انبیاء مبرای از این عمل شنیع میباشند. این دیدگاه که منشاء روایی دارد در میان برخی از اهل سنت و وهابیت مشترک است در ذیل ابتدا روایات و پس از آن اقوال طرفداران این نظریه بیان می شود:
ابنعساکر در
تاریخ دمشق روایتی در نفی عمل زنا، از سوی زنان پیامبران الهی نقل شده است: انبانا اسحاق عن سفیان الثوری عن اشرس الخراسانی یرفعه الی النبی (صلی الله علیه وسلم) انه قال ما بغت امراة نبی قط.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: همسر هیچ پیامبری، هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد.
در
تفسیر صنعانی، روایتی از ابنعباس نقل شده که مراد از فخانتاهما در در سوره تحریم عمل زنا نیست: عن الثوری وابن عیینة عن موسی بن ابی عائشة عن سلیمان ابن قتة قال سمعت ابن عباس یسال وهو الی جنب الکعبة عن قول الله تعالی) فخانتاهما (فقال اما انه لیس بالزنا ولکن کانت هذه تخبر الناس انه مجنون وکانت هذه تدل علی الاضیاف قال ثم قرا) انه عمل غیر صالح.
ابنقته میگوید از ابنعباس شنیدم در حالی که در کنار
کعبه بود از کلام الله (فخانتاهما) سوال شود: ابنعباس گفت: این خیانت زنا نبوده بلکه همسر حضرت نوح میگفت نوح دیوانه شده و همسر حضرت لوط قومش را از میهمانان حضرت لوط آگاه کرد. سپس ابنعباس این آیه را قرائت کرد انه عمل غیر صالح.
حاکم نیشابوری از بزرگان علم حدیث اهل سنت، ضمن نقل روایت فوق، به صحت سند آن تصریح میکند: اخبرنا ابو بکر محمد بن عبدالله الشافعی حدثنا اسحاق بن الحسن حدثنا ابو حذیفة حدثنا سفیان عن موسی بن ابی عائشة عن سلیمان بن قتة عن بن عباس رضی الله عنهما فخانتاهما قال ما زنتا اما امراة نوح فکانت تقول للناس انه مجنون واما امراة لوط فکانت تدل علی الضیف فذلک خیانتهما هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه.
ابنعباس گفت: این خیانت زنا نبوده بلکه همسر حضرت نوح به مردم میگفت نوح دیوانه شده و همسر حضرت لوط قوم لوط را از میهمانان ایشان آگاه کرد. این خیانت آنها بوده است
حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت میگوید: سند این
روایت صحیح است؛ ولی
مسلم و
بخاری روایت را نقل ننمودهاند.
در
تفسیر طبری که از تفاسیر کهن اهل سنت میباشد، آمده است: حدثنا بن حمید قال ثنا مهران عن سفیان عن ابی عامر الهمدانی عن الضحاک کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین قال ما بغت امراة نبی قط فخانتاهما قال فی الدین خانتاهما.
ضحاک در مورد آیه (کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین) میگوید: همسر هیچ پیامبری هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد، بنابراین مقصود از «فخانتاهما» یعنی آنها در امور دینی به آن دو پیامبر خیانت کردند.
این دیدگاه که مطابقشان و جایگاه پیامبران الهی (علیهمالسّلام) میباشد و تمامی علمای شیعه نیز بدان معتقد بودندف در میان اهل سنت و وهابیت طرفدارانی دارد که در ذیل بیان میشود:
گفتار برخی از بزرگان اهلسنت را یادآور میشویم.
قرطبی امام و صاحب فن و متبحر در علم، در تفسیر خود پس از نقل روایتی مبنی بر منزه بودن زنان پیامبران الهی از عمل زنا، ادعای
اجماع نموده مبنی بر این که مراد، خیانت در
دین بوده است: وقال سلیمان بن رقیة عن بن عباس: کانت امراة نوح تقول للناس انه مجنون وکانت امراة لوط تخبر باضیافه وعنه: ما بغت امراة نبی قط وهذا اجماع من المفسرین فیما ذکر القشیری انما کانت خیانتهما فی الدین وکانتا مشرکتین.
سلیمان ابنقته میگوید از ابنعباس شنیدم در حالی که در کنار کعبه بود از کلام الله (فخانتاهما) سوال شود: ابنعباس گفت: این خیانت زنا نبوده بلکه همسر حضرت نوح میگفت نوح دیوانه شده و همسر حضرت لوط قومش را از میهمانان حضرت لوط آگاه کرد. قشیری میگوید: مفسرین بر این مطلب اجماع دارند که خیانت ْن دو زن در امور دینی بوده و هر دو
مشرک بودهاند.
سیوطی از بزرگترین دانشمندان علوم قرآنی، با واسطه از قول ضحاک در بیان مقصود از "فخانتاهما" مینویسد: و اخرج ابن عدی و البیهقی فی شعب الایمان و ابن عساکر عن الضحاک رضی الله عنه فی قوله: (فخانتاهما) قال: کانتا کافرتین مخالفتین ولا ینبغی لامراة تحت نبی ان تفجر.
ضحاک در مورد (فخانتاهما) میگفت: همسر حضرت نوح و حضرت لوط هر دو کافر و مخالف بودند اما سزاوار نیست که زنان پیامبران دچار فحشاء بشوند.
ابنکثیر دمشقی مورخ، مفسّر و محدّث مشهور در اینباره میگوید: ولیس المراد بقوله «فخانتاهما» فی فاحشة بل فی الدین فان نساء الانبیاء معصومات عن الوقوع فی الفاحشة لحرمة الانبیاء کما قدمنا فی سورة النور قال سفیان الثوری عن موسی بن ابی عائشة عن سلیمان بن قتة سمعت ابن عباس یقول فی هذه الآیة (فخانتاهما) قال ما زنتا اما خیانة امراة نوح فکانت تخبر انه مجنون واما خیانة امراة لوط فکانت تدل قومها علی اضیافه.
منظور از این گفته خداوند «فخانتاهما» فحشا نیست؛ بلکه خیانت در دین است؛ چرا که زنان انبیاء از انجام فحشاء معصوم هستند؛ به خاطر احترامی که انبیاء دارند؛ چنانچه پیش از این در
سوره نور در اینباره سخن گفتیم.
سفیان ثوری از
موسی بن ابیعائشه از
سلیمان بن قته از ابنعباس نقل کرده است که درباره این آیه گفته: آنها زنا نکرده بودند؛ بلکه خیانت همسر حضرت نوح این بود که به مردم میگفت او دیوانه است و خیانت همسر حضرت لوط نیز این بود جای مهمانان را به
قوم لوط نشان داد. ابنکثیر در این نقل ادعا مینماید که زنان پیامبران الهی معصوم از انجام زنا هستند.
فخررازی فقیه، فیلسوف و دانشمند علوم معقول و منقول در جواب کسانی که فرزند نوح را زنازاده معرفی کردهاند، میگوید: القول الثالث: انه ولد علی فراشه لغیر رشدة، والقائلون بهذا القول احتجوا بقوله تعالی فی امراة نوح وامراة لوط «فخانتاهما» وهذا قول خبیث یجب صون منصب الانبیاء عن هذه الفضیحة لا سیما وهو علی خلاف نص القرآن. اما قوله تعالی «فَخَانَتَاهُمَا» فلیس فیه ان تلک الخیانة انما حصلت بالسبب الذی ذکروه. قیل لابن عباس رضی الله عنهما: ما کانت تلک الخیانة، فقال: کانت امراة نوح تقول: زوجی مجنون، وامراة لوط تدل الناس علی ضیفه اذا نزلوا به.
دیدگاه سوم این است که: او (پسر نوح) از راه نامشروع متولد شده و در خانه حضرت نوح به دنیا آمده است، دلیل آنها گفته خداوند درباره زنان حضرت نوح و لوط است که فرموده: «فخانتاهما». چنین نظری، گفته خبیثی است که واجب است مقام انبیاء (علیهمالسّلام) از چنین فضاحتی محفوظ بماند؛ به ویژه که بر خلاف نص قرآن کریم است.
اما مقصود از این گفته خداوند «فخانتاهما»، خیانتی نیست که طرفداران دیدگاه سوم گفتهاند (بلکه) از ابنعباس سؤال شد که منظور از خیانت در این آیه چیست؟ وی گفت: خیانت همسر حضرت نوح این بود که میگفت شوهر من دیوانه است و خیانت همسر حضرت لوط این بود که مردم را از وجود مهمانان آگاه کرد، آن زمان که مهمانان وارد (خانه لوط) شدند.
اعتقاد به فحشای زنان انبیا چنان قبیح و زشت بوده که آلوسی در مذمت معتقدین به این سخن، میگوید: هر کسی به همسران پیامبران نسبت زنا دهد، خودش فرزند زنا است. او در مورد نسبتهایی که به زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (کفر و زنا و...) میدهند میگوید: ونقل ابن عطیة عن بعض تفسیرها بالکفر والزنا وغیره و لعمری لا یکاد یقول بذلک الا ابن زنا.
از
ابنعطیه از برخی تفاسیر او نقل شده که فخانتاهما، را به کفر و زنا
تفسیر کرده است قسم به جانم که ممکن نیست کسی به آنان نسبت زنا دهد، مگر اینکه خودش فرزند زنا باشد.
ابنتیمیه حرّانی حنبلی که امروزه به عنوان ایدئولوگ وهابیت مطرح میباشد، معتقد است که هیچ یک از زنان پیامبران دچار فحشاء نشدهاند وی در اینباره مینویسد: و اما البغایا فلیس فی الانبیاء، ولا الصالحین من تزوج بغیا لان البغاء یفسد فراشه، ولهذا ابیح للمسلم ان یتزوج الکتابیة الیهودیة والنصرانیة، اذا کان محصنا غیر مسافح، ولا متخذ خدن فعلم ان تزوج الکافرة قد یجوز، و تزوج البغی لا یجوز لان ضرر دینها لا یتعدی الیه، اما ضرر بغاها فیتعدی الیه، و الله اعلم.
اما زنان زناکار، هیچ نبی و یا صالحی نبوده است که با زنان زناکار
ازدواج کرده باشد؛ زیرا زنای این زنان، سبب از بین رفتن نسل او میشود؛ و به همین دلیل برای
مسلمان جایز است که با
اهل کتاب یعنی
یهود و
نصارا ازدواج کند؛ اما ازدواج با زن زناکار جایز نیست! زیرا ضرری که در دین یهودی و مسیحی است، به مسلمان سرایت نمیکند اما ضرر زنای زن بدکار، به شوهر سرایت میکند!
در این بین ممکن است سؤالی بدین مضمون مطرح شود اگر واقعا پسر حضرت نوح، از صلب او بود چرا در قرآن آمده است «یا نُوحُ اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ»؟ آیا این مساله نشانگر تناقض در قرآن نیست؟
در پاسخ بیان چند نکته شایان ذکر است:
اولا:
در این که آن پسر، فرزند حضرت نوح (علی نبینا وآله و علیهالسّلام) بوده شکی نیست چرا که این مطلب در قرآن آمده است. قرآن میفرماید: و نَادَی نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَی ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ؛
نوح فرزندش را که در گوشهای بود صدا زد: پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش.»
در این آیه قرآن تصریح میکند که آن فرد پسر حضرت نوح علی (نبینا وآله و علیهالسّلام) بوده است بنابراین اگر در آیه دیگر همین سخن را نفی کند تناقض در آیات پیش میآید.
ثانیا:
آیه مورد مناقشه اهلیت را نفی کرده است نه فرزند نوح بودن را. خداوند متعال به حضرت نوح (علیهالسّلام) وعده نجات او و اهل را داده بود. اما از آنجایی که این فرزند از دین پدر خارج شده بود خداوند او را از اهل نوح خارج کرد. و از طرفی اگر فردی اهلیت را به معنای فرزند بودن بداند لازمهاش این است که تمامی آن قوم نجات یافته، فرزندان آن حضرت باشند.
شیخ صدوق در روایتی با سند صحیح از
حسن وشاء چنین نقل میکند: حَدَّثَنَا اَبِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْوَشَّاءِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ قَالَ اَبِی ع قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِنَوْحٍ اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ لِاَنَّهُ کَانَ مُخَالِفاً لَهُ وَ جَعَلَ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنْ اَهْلِهِ قَالَ وَ سَاَلَنِی کَیفَ تَقْرَءُونَ هَذِهِ الْآیةَ فِی ابْنِ نُوحٍ فَقُلْتُ تَقْرَؤُهَا النَّاسُ عَلَی وَجْهَینِ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ وَ اِنَّهُ عَمِلَ غَیرَ صَالِحٍ فَقَالَ کَذَبُوا هُوَ ابْنُهُ وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَفَاهُ عَنْهُ حِینَ خَالَفَهُ فِی دِینِه.
از
حضرت رضا (علیهالسّلام) شنیدم که میفرمودند: پدرم (علیهالسّلام) فرمود: حضرت ابیعبداللَّه (امام صادق) (علیهالسّلام) فرمودند: خداوند عزّوجلّ به نوح (علیهالسّلام) فرمود: «اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ» (فرزندت از اهل تو نیست) زیرا با پدرش مخالفت نمود و در مقابل کسانی که از او پیروی نمودند از اهل او قرار داد. حسن بن علی الوشاء میگوید: امام (علیهالسّلام) از من پرسیدند: این آیه را که در شان فرزند نوح (علیهالسّلام) است چگونه قرائت میکنند؟ عرض کردم: مردم (مخالفان شیعه) به دو نحو آن را میخوانند:
الف: اِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ ب: اِنَّهُ عَمِلَ غَیرَ صالِحٍ. طبق قرائت دوّم قائلین معتقدند که آن شخص فرزند نوح نبوده است.
امام (علیهالسّلام) فرمودند: دروغ میگویند، او فرزند نوح (علیهالسّلام) بوده منتهی وقتی در دین نوح با او مخالفت نمود خداوند عزّوجلّ وی را از جناب نوح (علیهالسّلام) نفی فرمود.
بنابراین پسر نوح از
نسل او بوده اما بخاطر مخالفت با
دین پدر، خداوند او را از اهل نوح بودن، خارج کرد.
کمیته دائمی مباحث علمی و فتوایی نیز میگویند: زنان انبیاء اگر چه ممکن است کافر هم باشند و دچار انحراف دینی باشند ولی از فحشاء مبرا هستند.
در کتاب
فتاوی اللجنه الدائمه آمده است: قال ابن عباس رضی الله عنهما فی تفسیر قوله تعالی: {فَخَانَتَاهُمَا} سورة التحریم الآیة ۱۰. قال: (ما زنتا). و قال: (ما بغت امراة نبی قط انما کانت خیانتهما فی الدین) و هکذا قال عکرمة و سعید بن جبیر و الضحاک و غیرهم. و بین الله سبحانه بالمثل الذی ضربه للذین آمنوا بآسیة زوجة فرعون وکان اعتی الجبابرة فی زمانه - ان مخالطة المؤمنین للکافرین لا تضرهم اذا دعت الضرورة الی ذلک ما داموا معتصمین بحبل الله تعالی متمسکین بدینه کما لم ینفع صلاح الرسولین: نوح ولوط زوجتیهما الکافرتین، قال الله تعالی: {لَا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیءٍ اِلَّا اَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً} سورة آل عمران الآیة ۲۸. و لذلک لم یضر زوجة فرعون کفر زوجها وجبروته، فان الله حکم عدل لا یؤاخذ احدا بذنب غیره بل حماها واحاطها بعنایته وحسن رعایته واستجاب دعاءها وبنی لها بیتا فی الجنة ونجاها من فرعون وکیده وسائر القوم الظالمین مما تقدم فی تفسیر الآیات من ان ابن نوح لیس ابن زنی وان عائشة رضی الله عنها براها الله فی القرآن مما رماها به راس النفاق و من انخدع بقوله من المؤمنین والمؤمنات، وان کلا من امراة نوح وامراة لوط لم تزن وانما کانتا کافرتین، ودلت کل منهما الکفار علی ما یسوؤهما ویصد الناس عن اتباعهما.
عضو... نائب رئیس اللجنة... الرئیس عبدالله بن غدیان... عبد الرزاق عفیفی... عبد العزیز بن عبدالله بن باز
ابنعباس در تفسیر "فخانتاهما" گفته: آن دو زنا نکردند. همچنین گفته: همسر هیچ پیامبری، هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد و خیانت آنها در دین بود. این سخن را
عکرمه و
سعید بن جبیر و الضحاک و... هم گفتهاند.
و اینکه خداوند
آسیه همسر
فرعون را مثال زده برای کسانی که
ایمان آوردهاند در حالی که فرعون بزرگترین سلطنت زمانش بود.
و ارتباط مومنین با کافرین تا زمانی که ضرورت اقتضا کند ضرری به مومنین نمیزند تا وقتی که مومنین به ریسمان الهی چنگ بزنند و دین را رها نکنند. همانطور که خیرخواهی جناب نوح و لوط سودی برای زنان آنان نداشت.
خداوند متعال میفرمایند:
مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند و هرکه چنین کند در هیچ چیز (او را) از (دوستی) خدا (بهرهای) نیست مگر اینکه از آنان به نوعی
تقیه کند و خداوند شما را از (عقوبت) خود میترساند و بازگشت (همه) به سوی خداست.
و همینطور کفر و سلطنت فرعون به همسرش ضرری وارد نکرد.
همانا خداوند حکیم و عادل است هیچ کسی را بخاطر
گناه دیگری مواخذه نمیکند. خداوند حضرت آسیه را حمایت کرد و او را در تحت عنایت خود قرار داد و دعایش را مستجاب کرد و خانه در
بهشت برای او ساخت و از
شر و
حیله فرعون و سایر ظالمین نجاتش داد همانطور که در تفسیر آیات گذشت.
پسر نوح فرزند زنا نبود و خداوند عایشه را از تیرهایی که از سوی راس نفاق (
عبدالله بن اُبی) به سوی او پرتاب شده بود و برخی از مردان و زنان مؤمن نیز باور کرده بودند، در قرآن تبرئه کرد. (یعنی خداوند عایشه را از تهمت زنا تبرئه کرد). (به اعتقاد اهل سنت و وهابیت زنی که متهم به زنا شد، عایشه بود نه
ماریه قبطیه)
هیچ کدام از زنان نوح و لوط زنا نکردند اما کافر بودند. هر یک از این دو زن کافران را از آنچه میخواستند آگاه میساختند و و مانع میشدند که مردم از آنها پیروی کنند.
اعضای گروه فتوا:
عبدالله بن غدیان،
عبدالرزاق عفیفی،
عبدالعزیز بن عبدالله بن بازاین دیدگاه، مربوط به غالب اهل سنت و وهابیت است که موافق با اجماع شیعه میباشد و مبرا بودن زنان انبیاء از فحشا را اثبات میکند. اما برخی از اهل سنت و وهابیان امکان ارتکاب زنان انبیاء را غیر ممکن ندانسته و قائلند که امکان ارتکاب این عمل از سوی زنان انبیاء وجود دارد.
امکان ارتکاب عمل شنیع
زنا، درباره زنان انبیاء وجود دارد.
عدهای معتقدند اگر چه زنا از سوی زنان انبیاء صادر نشده، اما این مساله محال نیست و امری ممکن میباشد.
البانی وهابی از جمله کسانی است که امکان زنای زنان پیامبران را قبول دارد و مینویسد: و ان کان وقوع ذلک ممکنا من الناحیةالنظریة لعدم وجود نص باستحالة ذلک منهن.
به عنوان یک نظریه، امکان وقوع چنین عملی (زنا) در مورد زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود دارد چون در مورد محال بودن چنین عملی از سوی آنها، نقل (آیه یا روایت) صریحی وجود ندارد.
البانی در ادامه میگوید: ان النبی صلی الله علیه وسلم لم یقطع ببراءة عائشة رضی الله عنها الا بعد نزول الوحی. ففیه اشعار قوی بان الامر فی حد نفسه ممکن الوقوع. تا زمانی که درباره زنا نکردن عایشه آیه نازل نشده بود،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به مبرا بودن وی از زنا، قطع و یقین نداشت.
البانی در ادامه میگوید: این مطلب (عدم یقین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم))، نشانهای قوی است مبنی بر اینکه ارتکاب فحشاء از سوی همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، امری ممکن است.
حسن سقاف، عالم مشهور اهل سنت، نیز به این اعتقاد البانی اشاره کرده است: الالبانی یقول بان امهات المومنین و زوجات الانبیاء غیر محفوظات من الزنا و الفاحشة... البانی میگوید که مادران مؤمنان (زنان پیامبرصلی الله علیه وآله) و همسران انبیاء، از انجام زنا و فحشا مصون نیستند.
اعتقاد به چنین سخنی، تنها منحصر به «محمد ناصرالدین البانی» نیست بلکه یکی از شاگران وی به نام «محمد ناصر الترمانینی» نیز همچون استادش البانی معتقد به امکان زنا در بین زنان پیامبران میباشد به گونهای که «محمد نسیب الرفاعی» (از شاگردان البانی) در رد این ادعا اقدام به نوشتن کتابی به نام «
نوال المنی فی اثبات عصمة امهات و زوجات الانبیاء من الزنی» کرد. که در این کتاب اقوال «
ترمانینی» را رد کرده است.
او صریحا در این کتاب مینویسد: فقلت: هل یمکن فی نظرک ان یکون الرسول زوج قحبة...؟ قال نعم ممکن! ! ! وما المانع...؟
به «ترمانینی» گفتم آیا به نظر تو همسر پیامبر میتواند فاحشه باشد؟ گفت بله ممکن است!! ! چه مانعی دارد؟!
وی در ادامه میگوید از تک تک افراد حاضر در جلسه پرسیدم: اما سمعت محمد ناصر الترمانینی قال: ممکن انیکون الرسول زوج قحبة فاجاب کل منهم علی حده: نعم سمعته یقول انه ممکن ان یکون الرسول زوج قحبة.
آیا شنیدی که محمد ناصر الترمانینی گفت ممکن است همسر پیامبر فاحشه باشد؟ تمام آنها جواب دادند بله شنیدیم که ترمانینی میگفت ممکن است همسر پیامبر فاحشه باشد.
پس ترمانینی نیز همانند البانی وقوع زنا در مورد زنان پیامبران را، ممکن میداند. جالب اینجاست که وجود برخی روایات در منابع مهم اهل سنت این دیدگاه را تقویت میکند. همان روایاتی که البانی از آنها این مطلب را برداشت نموده است.
چنانچه در سطرهای قبل بیان کردیم، محمد ناصرالدین البانی وهابی معتقد بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به مبرا بودن عایشه از زنا، قطع و یقین نداشت و این مطلب نشانهای قوی بر امکان ارتکاب فحشا از سوی همسران پیامبران میباشد. پشتوانه نظریه البانی در این زمینه، روایتی از
صحیح بخاری است در این کتاب که به عنوان معتبرترین منبع حدیثی اهل سنت به شمار میرود روایتی نقل شده است که حکایت از شک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به عایشه دارد:
تردید پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
خیانت عایشه:
اَمَّا بَعْدُ یا عَائِشَةُ فانه قد بَلَغَنِی عَنْکِ کَذَا وَکَذَا فَاِنْ کُنْتِ بَرِیئَةً فَسَیبَرِّئُکِ الله وَاِنْ کُنْتِ اَلْمَمْتِ بِذَنْبٍ فَاسْتَغْفِرِی اللَّهَ وَتُوبِی الیه فان الْعَبْدَ اذا اعْتَرَفَ بِذَنْبِهِ ثُمَّ تَابَ الی اللَّهِ تَابَ الله علیه قالت فلما قَضَی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم مَقَالَتَهُ قَلَصَ دَمْعِی حتی ما اُحِسُّ منه قَطْرَةً....
... ای عایشه، درباره تو چنین و چنان به من رسیده است، اگر تو از آن منزهی،
خدا بر پاکی تو گواهی خواهد داد، و اگر این گناه را مرتکب شدهای،
استغفار کن. چون بنده اگر به گناهش اعتراف کند، سپس
توبه نماید، خدا توبهاش را میپذیرد. چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین فرمود: اشکم جاری شد....
این روایت اهل سنت بیانگر این است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به عایشه شک داشته است. و بر اساس تحلیل البانی شک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موید این قول است که امکان چنین عملی از سوی همسران انبیاء وجود دارد.
اما دیدگاه اهل سنت متوقف بر دو نظریه فوق نبوده و عدهای از بزرگان آنها وقوع فحشاء را قطعی دانستهاند. که در دیدگاه سوم بیان میشود.
برخی از زنان انبیاء مرتکب فحشا شدهاند:
با وجود اینکه همه علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت منکر ارتکاب زنا، از سوی زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند اما برخی از بزرگان اهل سنت، وقوع زنا در میان آنها را نه تنها منکر نشده، بلکه معتقد بودند که زنان برخی پیامبران مرتکب فحشا شدهاند. در ادامه به ذکر نام این افراد و عبارات شان میپردازیم:
حسن بصری که از فقیهان اهل سنت میباشد پسر حضرت نوح را حاصل زنا میدانست.
حَدَّثَنَا الْمُنْذِرُ بن شاذان، ثنا هوده، ثنا عَوْنٌ، عَنِ الْحَسَنِ اَنَّهُ قَرَاَ: عَمِلَ غَیرَ صَالِحٍ قَالَ: کَانَ وَلَدَ زِنْیةٍ وَکَانَ ینْسَبُ اِلَیهِ فَنَفَاهُ اللَّهُ مُنْذُ یوْمِ الْغَرَقِ.
حسن بصری در مورد عبارت «عمل غیر صالح» (
سوره هود، آیه۴۶) میگوید که: پسر نوح حاصل زنا بود و به نوح نسبت داده میشد، در روزی که همه غرق شدند، خداوند نسبت او را به حضرت نوح نفی کرد.
ابنجوزی از علمای اهل سنت، بر این موضوع تصریح دارد که حسن بصری قائل به این بوده که پسر حضرت نوح حاصل زنا بوده است.
والثانی: انه ولد علی فراشه لغیر رِشدة ولم یکن ابنه. روی ابن الانباری باسناده عن الحسن انه قال: لم یکن ابنَه، اِن امراته فجرت.
و قول دوم: اینکه او (پسر نوح) حاصل زنا بود و پسر نوح نبود. ابن انباری (امام و حافظ اهل سنت) با سندش از حسن بصری نقل کرده است که: حسن بصری گفت: او پسر حضرت نوح نبود و همسر وی مرتکب زنا شده بود.
جالب این جاست که در تفسیر طبری روایت معتبری وجود دارد که حسن بصری قسم جلاله میخورد مبنی بر این که پسر حضرت نوح، فرزند ایشان نبوده و حاصل زنا بوده است. و بلافاصله در تایید حرف خود آیه فخانتاهما را میخواند: حَدَّثَنَا بِشْرٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا یزِیدُ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِیدٌ، عَنْ قَتَادَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ الْحَسَنَ، یقْرَاُ هَذِهِ الآیةَ: {اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ}، فَقَالَ عِنْدَ ذَلِکَ: وَاللَّهِ مَا کَانَ ابْنُهُ ثُمَّ قَرَاَ هَذِهِ الآیةَ: {فَخَانَتَاهُمَا} قَالَ سَعِیدٌ: فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِقَتَادَةَ، قَالَ: مَا کَانَ ینْبَغِی لَهُ اَنْ یحْلِفَ.
قتادة از حسن بصری نقل میکند که شنیدم حسن بصری این آیه را میخواند: «انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح» و سپس در هنگام قرائت این آیه گفت: به خدا سوگند او پسر حضرت نوح نبود سپس این آیه را خواند: «فخانتاهما» سعید گفت: این مطلب را برای قتاده گفتم، وی گفت: سزاوار نبود حسن بصری قسم بخورد.
مجاهد بن جبر، از مفسرین مشهور و بزرگ اهل سنت است که معتقد بود پسر حضرت نوح، فرزند ایشان نبود (از راه نامشروع متولد شده است).
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: حَدَّثَنَا اَبُو عَاصِمٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عِیسَی، عَنِ ابْنِ اَبِی نَجِیحٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ: {فَلاَ تَسْاَلْنِ مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ} قَالَ: تَبَینَ لِنُوحٍ اَنَّهُ لَیسَ بِابْنِهِ.
ابن ابینجیح از مجاهد نقل میکند که مجاهد در مورد آیه «فلا تسالن ما لیس لک به علم» گفت که خدا برای نوح تبیین کرد که فرزندش پسر او نیست.
ابنجریج فقیه، محدث و حافظ و از برجستگان اهل سنت نیز قائل به همین مطلب بوده چنانچه در تفسیر طبری آمده است: قال بن جریج فی قوله «و نادی نوح ابنه» قال ناداه و هو یحسبه انه ابنه وکان ولد علی فراشه.
ابنجریح در مورد آیه «و نادی نوح ابنه» گفت: نوح گمان میکرد که او پسرش است در حالی که آن پسر در خانه نوح متولد شده بود (و فرزند نوح نبود).
قرطبی نیز تصریح میکند که حسن بصری، مجاهد و ابنجریج پسر حضرت نوح را فرزند مشروع ایشان نمیدانستند: وَقَالَ الْحَسَنُ: مَعْنَی «عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ» اَنَّهُ وُلِدَ عَلَی فِرَاشِهِ وَلَمْ یکُنِ ابْنَهُ. وکان لغیر رشدة وقال اَیضًا مُجَاهِدٌ. قَالَ قَتَادَةُ سَاَلْتُ الْحَسَنَ عَنْهُ فَقَالَ: وَاللَّهِ مَا کَانَ ابْنَهُ، قُلْتُ اِنَّ اللَّهَ اَخْبَرَ عَنْ نُوحٍ اَنَّهُ قَالَ: " اِنَّ ابْنِی مِنْ اَهْلِی" فَقَالَ: لَمْ یقُلْ مِنِّی، وَهَذِهِ اِشَارَةٌ اِلَی اَنَّهُ کَانَ ابْنَ امْرَاَتِهِ مِنْ زَوْجٍ آخَرَ، فَقُلْتُ لَهُ: اِنَّ اللَّهَ حَکَی عَنْهُ اَنَّهُ قَالَ: " اِنَّ ابْنِی مِنْ اَهْلِی"" وَنادی نُوحٌ ابْنَهُ" وَلَا یخْتَلِفُ اَهْلُ الْکِتَابَینِ اَنَّهُابْنُهُ، فَقَالَ الْحَسَنُ: وَمَنْ یاْخُذُ دِینَهُ عَنْ اَهْلِ الْکِتَابِ! اِنَّهُمْ یکْذِبُونَ. وَقَرَاَ: " فَخانَتاهُما". وَقَالَ ابْنُ جُرَیجٍ: نَادَاهُ وَهُوَ یحْسَبُ اَنَّهُ ابْنُهُ، وَکَانَ وُلِدَ عَلَی فِرَاشِهِ، وَکَانَتِ امْرَاَتُهُ خَانَتْهُ فِیهِ، وَلِهَذَا قَالَ: " فَخانَتاهُم.
حسن بصری گفته است: معنی «عمل غیر صالح» این است که پسر نوح در غیاب او متولد شده است و پسرش نبود و فرزند نامشروع بود و مجاهد نیز اینگونه گفته است.
همچنین مجاهد گفته است که قتادة از حسن بصری در مورد این آیه سوال کرده و حسن بصری گفت: به خدا سوگند او پسرش نبود. گفتم خدا در
قرآن به نوح خبر داده و گفته است که: «ان ابنی من اهلی» گفت: نگفته است «منی»؛ این نوع سخن گفتن اشاره به آن دارد که فرزند همسرش از شوهر دیگری بوده است!! ! به او گفتم: خداوند در مورد او گفته است: «ان ابنی من اهلی» «و نادی نوح ابنه» و اهل دو کتاب(تورات و انجیل) در این اختلافی ندارند که او پسرش بوده است. حسن بصری گفت: چه کسی دینش را از اهل کتاب میگیرد؟! آنها دروغ میگویند!! ! و این بخش آیه را خواند: «فخانتاهما» آن دو (زن نوح و زن لوط) خیانت کردند. ابنجریج نیز گفته است: حضرت نوح پسر شرا صدا میزد در حالی که گمان میکرد او پسرش است در حالی که در غیابش متولد شده بود و همسرش به او خیانت کرده بود و به همین دلیل گفته شده: «فخانتاهما».
ابنعطیه تصریح میکند که حسن بصری،
عبید بن عمیر و
ابن سیرین پسر حضرت نوح را حاصل عمل نامشروع میدانستند: وقالت فرقة: المراد انه لیس بولد لک، و زعمت انه کان لغیة وان امراته الکافرة خانته فیه، هذا قول الحسن وابن سیرین وعبید بن عمیر.
برخی میگویند: مراد از آیه «یا نوح انه لیس من اهلک» این است که او فرزند حضرت نوح نبود بلکه از زنا پدید آمده بود. همسر حضرت نوح کافر بوده و به او خیانت کرد. این قول حسن و ابنسیرین و عبید بن عمیر است.
ثابت بن الحجاج الکلابی، از تابعین میگوید پسر نوح در غیاب او متولد شده بود: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَرَفَةَ، ثنا عَلِی بْنُ ثَابِتٍ الْجَزَرِی، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بُرْقَانَ، عَنْ ثَابِتِ بْنِ الْحَجَّاجِ الْکِلابِی، فِی قَوْلِ اللَّهِ: "وَنَادَی نُوحٌ ابْنَهُ " قَالَ: وُلِدَ عَلَی فِرَاشِهِ.
ثابت بن الحجاج الکلابی در مورد آیه ی «و نادی نوح ابنه» گفته است: پسر وی(تنها) در خانه ایشان متولد شده بود.
شعبی از محدثان و بزگان اهل سنت، قائل به زناکار بودن همسر حضرت نوح بود.
ابنجوزی از شعبی چنین نقل میکند: و عن الشعبی قال لم یکن ابنه ان امراته خانته.
آن پسر فرزند حضرت نوح نبوده و همسرش به او خیانت کرده بود.
ابنجزی کلبی میگوید: زمخشری پسر نوح را زنا زاده میدانست.
و قال الزمخشری لم یکن ابنه ولکنه خانته امه وکان لغیر رشده...
و زمخشری گفته است که وی پسر حضرت نوح نبود و مادر آن پسر به حضرت نوح خیانت کرده بود و(پسر نوح) زنازاده بود....
محقق کتاب
مفتاح الغیب فخررازی: فخررازی اگر چه خودش انجام زنا از سوی زنان پیامبران را نفی کرده، اما محقق کتاب این سخن او را رد نموده و میگوید: لعل امراتی نوح و لوط (علیهماالسّلام) کانتا کذلک و مما یدل علیه وصف اللَّه تعالی لهما بالخیانة ومن معانی الخیانة هذا المعنی فلا یجوز العدول عن المعنی الظاهر الی غیره بدون حاجة. ولا سیما اذا ضم الی هذا قول اللَّه لنوح حین قال: رَبِّ اِنَّ ابْنِی مِنْ اَهْلِی
اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ
والاهل هم آل الشخص وقرابته الادنون ولا یجوز صرف الاهل الی غیر ذلک بلا ضرورة واللَّه اعلم.
چه بسا زن نوح و لوط اینگونه (زناکار) بودهاند. و آنچه بر این مطلب دلالت میکند وصفی (خیانت) است که خداوند در قرآن آورده است. و یکی از معنای خیانت همین است. پس جایز نیست بدون نیاز، یک کلمه را به معنای غیر ظاهری آن عدول کرد. خصوصا زمانی که کلام نوح و خداوند را در کنار هم قرار میدهیم. «رَبِّ اِنَّ ابْنِی مِنْ اَهْلِی، اِنَّهُ لَیسَ مِنْ اَهْلِکَ.» اهل به خانواده و نزدیکان او اطلاق میشود. و جایز نیست این را به غیر اهل اطلاق کنیم.
چنانچه گذشت عدهای از علما و بزرگان اهل سنت ساحت زنان پیامبران الهی را منزه از ارتکاب فحشاء ندانسته و همسر حضرت نوح و
حضرت لوط را نستجیر بالله زناکار پنداشتند. با کاوش در منابع حدیثی اهل سنت، در مییابیم که نسبت فحشا تنها منحصر در همسر آن دو پیامبر الهی نیست بلکه برخی از روایات وجود دارد که انگشت اتهام را متوجه عایشه همسر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نموده و ایشان را
زناکار معرفی مینماید. در قبل بیان نمودیم که در صحیح بخاری روایتی وجود دارد که نشانگر این است که نعوذ بالله پیامبر اکرم به همسر خود شک داشته و احتمال میدادند که وی مرتکب عمل شنیع فحشا شده است اما بر اساس روایت صحیح بخاری، ماجرای اتهام فحشا به عایشه در حد شک نیست نبود بلکه به گفته عایشه برخی از افراد دیگر همچون پدر و مادرش یقین به ارتکاب فحشا از جانب وی دارند که در ادامه به ذکر این روایت میپردازیم:
پدر و مادر عائشه نیز سخنان مردم را تصدیق میکردند
بخاری در صحیح خود به نقل از عائشه مینویسد که بعد از انتشار شایعه ارتکاب فحشا از جانب وی، خطاب به پدر و مادرش چنین گفت: انی والله لقد عَلِمْتُ اَنَّکُمْ سَمِعْتُمْ ما یتَحَدَّثُ بِهِ الناس وَوَقَرَ فی اَنْفُسِکُمْ وَصَدَّقْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ قلت لَکُمْ انی بَرِیئَةٌ وَاللَّهُ یعْلَمُ انی لَبَرِیئَةٌ لَا تُصَدِّقُونِی بِذَلِکَ وَلَئِنْ اعْتَرَفْتُ لَکُمْ بِاَمْرٍ وَاللَّهُ یعْلَمُ اَنِّی بَرِیئَةٌ لَتُصَدِّقُنِّی والله ما اَجِدُ لی وَلَکُمْ مَثَلًا الا اَبَا یوسُفَ اِذْ قال «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ علی ما تَصِفُونَ».
به خدا سوگند میدانم که شما این تهمت را شنیدهاید، و به آن اطمینان کرده و این مطالب را تصدیق کردهاید، اگر بگویم: من مرتکب این
گناه نشدهام، خداوند میداند که من مرتکب نشدهام (سودی ندارد) شما سخنم را باور و مرا تصدیق نخواهید کرد؛ اما اگر به انجام آن اعتراف کنم؛ در حالی که انجام ندادهام، مرا تصدیق و این مطلب را باور میکنید. هیچ مثلی را برای خود و شما نمییابم جز کلام پدر
یوسف که گفت: (فصبر جمیل والله المستعان علی ما تصفون).
همانطور که درنقل فوق گذشت، ابوبکر و
ام رومان سخن مردم درباره عایشه را (ارتکاب زنا) تصدیق کرده بودند و با تمام وجود این مطلب را باور داشتند. نکته حائز اهمیت این است که اعتقاد
ابوبکر نسبت به ارتکاب فحشا توسط عایشه، در حد باور و تصدیق قلبی باقی نماند بلکه در روایت دیگری، ابوبکر در برابر عایشه، از واژه خیانت استفاده میکند:
طبرانی یکی دیگر از علمای اهل سنت در کتاب
معجم الکبیر بعد نقل ماجراهایی در مورد عایشه، نقل میکند: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر او وارد شد و او را نصیحت کرد، در این حین ابوبکر وارد شد و رو به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین گفت: یا رَسُولَ اللَّهِ ما تَنْتَظِرُ بِهَذِهِ التی خَانَتْکَ وَفَضَحَتْنِی....
چرا صبر کردی و طلاق نمیدهید این زنی را که به تو خیانت کرد و من را بیآبرو کرد.
بر اساس نقل فوق در پندار ابوبکر عایشه اهل خیانت است و این مطلب کاملا برایش مسلم میباشد از اینرو وی را باعث آبروریزی خود میداند.
اما بنابر روایت صحیح بخاری، تنها ابوبکر وام رومان نیستند که عایشه را زنا کار میپندارند بلکه سایر همسران آن حضرت نیز وی را مرتکب فحشا میدانند:
همسران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عائشه را متهم میدانستند:
بخاری روایتی را نقل نموده که دیگر همسران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز او را متهم میدانستند: فقلت ائْذَنْ لی الی اَبَوَی قالت وانا حِینَئِذٍ اُرِیدُ اَنْ اَسْتَیقِنَ الْخَبَرَ من قِبَلِهِمَا فَاَذِنَ لی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَاَتَیتُ اَبَوَی فقلت لِاُمِّی ما یتَحَدَّثُ بِهِ الناس فقالت یا بُنَیةُ هَوِّنِی علی نَفْسِکِ الشَّاْنَ فَوَاللَّهِ لَقَلَّمَا کانت امْرَاَةٌ قَطُّ وَضِیئَةٌ عِنْدَ رَجُلٍ یحِبُّهَا وَلَهَا ضَرَائِرُ الا اَکْثَرْنَ علیها.
به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفتم: به من اجازه بده تا به خانه پدر و مادرم بروم و هدف من این بود که به خبرهای که از آنها به من رسیده بود، مطمئن شوم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اجازه داد، پیش پدر و مادرم رفتم و به مادرم گفتم: مردم چه میگویند؟ مادرم گفت: نگران مباش، زنی را که شوهرش او را دوست دارد، هووهایش زیاد درباره او سخن میگویند.
آنچه در دیدگاه سوم گذشت بیانگر این بود که عدهای از علما و بزرگان اهل سنت همسران برخی از انبیای گذشته را زناکار دانستند؛ اما همانگونه که ملاحظه نمودید بر اساس منبع دست اول حدیثی
اهل سنت یعنی کتاب
صحیح بخاری، این دیدگاه نسبت به یکی از همسران پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز جاری گشته بود و وی نیز از این اتهام مصون نمانده بود.
همانطور که گذشت علما و بزرگان
شیعه در طول تاریخ
اجماع بر عدم ارتکاب فحشا از سوی زنان انبیاء (علیهمالسّلام) دارند و ساحت آنان را منزه و مبرای از هرگونه عمل منافی عفت میدانند و اعتقاد به چنین عملی را توهین پیامبران الهی (علیهمالسّلام) میدانند بنابراین در تفسیر عبارت «فخانتاهما» جنس خیانت زنان نوح و لوط (علیهماالسّلام) را خیانت در
دین میدانند و معتقدند که نه آنها و نه هیچ یک از زنان دیگر پیامبران الهی دچار فحشاء نشدهاند. چرا که اثبات این عمل را،
طعن و نقص بزرگی بر انبیاء میدانند.
ولی در میان اهل سنت و وهابیت اختلاف عجیب در رد یا اثبات فحشاء در میان همسران انبیاء وجود داشت و برخی منکر ارتکاب عمل فحشاء در میان زنان انبیاء بودند؛ اما برخی قائل به امکان این عمل شنیع و عدهای دیگر هم معتقد به ارتکاب فحشاء در میان همسران انبیاء الهی هستند و در این راستا روایاتی نیز در منابع دست اول حدیثی اهل سنت بود که درضمن این نوشتار بیان گردید.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا زنان برخی از انبیاء مرتکب عمل شنیع فحشا شدند؟»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۲/۲۰.