کلف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كَلْف (به فتح کاف و سکون لام) از واژگان نهج البلاغه به معنای مشقت و سختى است و مواردى از آن در نهج البلاغه آمده است. از مشتقات آن در نهج البلاغه
كَلْفة (به فتح کاف و سکون لام)به معنای مشقت و سختى،
تَكَلّف (به فتح تاء و کاف) که آن است كه انسان كارى را با مشقّت و با تصنّع انجام دهد و
کَلَف (به فتح کاف و لام) که به معنى ترغيب و تحريص است.
كَلْف و كلفة به معنای مشقت و سختى است. تكلّف آن است كه انسان كارى را با مشقّت و با تصنّع انجام دهد، كلف (مثل شرف) به معنى ترغيب و تحريص و حريص و راغب شدن نيز آيد. از اقرب الموارد معلوم مىشود كه تكليف و الزام را از آن تكليف گفتهاند كه بر انسان شاقّ و سخت است.
امام (صلواتاللهعلیه) به معاويه درباره هجوم اهل كوفه نوشته:
«لَتَعْرِفَنَّهُمْ عَنْ قَلِيل يَطلُبُونَكَ، لاَ يُكَلِّفُونَكَ طَلَبَهُمْ فِي بَرّ وَلاَ بَحْر» «به زودى آنها را خواهى شناخت كه تو را مىجويند، تو را به زحمت نمىاندازند كه آنها را در خشكى يا در دريا طلب كنى.»
(شرحهای نامه:
)
در حكمت ۴۷۹ فرموده:
«شَرُّ الاْخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ» «بدترين برادران و رفقا كسى است كه انسان در پذيرایى او به زحمت انداخته شود.»
(شرحهای حکمت:
)
در حكمت ۱۰۵ فرموده:
«إِنَّ اللهَ... سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَلَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلاَ تَتَكَلَّفُوهَا» «خداوند از چيزهایى ساكت شده و چيزى نفرموده، صلاح شما در گفتن نبوده، نه اينكه فراموش كرده باشد، پس خود را در دانستن آنها به زحمت نيندازيد.»
(شرحهای حکمت:
)
نظير همين سخن را درباره قضا و قدر فرموده:
«... وَسِرُّ اللهِ فَلاَ تَتَكَلَّفُوهُ» (... و سرّ الهى است، براى شكافتن آن خود را به زحمت نيندازيد)
(شرحهای حکمت:
) که در «سرور» گذشت.
ظاهراً مراد از هر دو حكمت يكى است.
•
قرشی بنایی، سید علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «کلف»، ج۲، ص۹۱۱.