کلید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مردار که از آن در
زبان عرب به «میته» تعبیر میشود، بر جانور مردهای که
تذکیه نشده، اطلاق میشود. تذکیه یا به گونه ذبح است یا
نحر و یا
صید.
از احکام آن در بابهای
طهارت،
صلات،
حج،
تجارت و
اطعمه و اشربه سخن گفتهاند.
احکام مردار در بابهایی از
فقه بیان شده است.
مردارِ دارای
خون جهنده نجس است؛ لیکن مردار فاقد آن، همچون
ملخ،
مگس،
سوسمار و
ماهی بنابر
قول مشهور، پاک میباشد، بلکه بر طهارت، ادعای
اجماع شده است.
به قول مشهور، پوست مردار با
دباغی پاک نمیشود؛ خواه از حیوان پاک، همچون
گوسفند باشد یا از حیوان نجس، مانند
سگ، از برخی قدما طهارت پوست مردارِ حیوان پاک با دباغی، نقل شده است.
برخی در مسئله تردید کردهاند.
اجزای فاقد
روح از حیوان -جز حیوان نجس العین ـ از قبیل
استخوان،
ناخن،
مو،
پشم،
سُم،
منقار و
دندان پاک است و با مردن نجس نمیشود.
تخم درون شکم مردار در صورتی که لایه سخت روی آن را پوشانده باشد، پاک است.
برخی، طهارت تخم را مخصوص مردار حلال گوشت دانسته و در تخم مردار حرام گوشت، حکـم بـه نجاست آن کردهاند.
از اجزای پاک و حلال مردار حیوان، پنیر مایه است.
آیا
شیر موجود در
پستان مردار غیر نجس العین پاک است یا نجس؟ مسئله محل اختلاف است.
کفن کردن
میت، با پوست مردار جایز نیست؛ لیکن در حال اضطرار که کفنی جز پوست مردار وجود ندارد، آیا جایز است یا نه؟ اختلاف است.
نماز گزاردن در لباس تهیه شده از پوست مردار، حتی اگر دباغی شده باشد، جایز نیست و موجب بطلان نماز است؛
لیکن نماز در اجزای فاقد روح مردار حلال گوشت، از قبیل پشم و
کرک، جایز است.
از
محرمات احرام، شکار جانوران وحشیِ خشکی است؛ از اینرو، اگر
مُحرم حیوانی را
شکار و ذبح کند، مردار محسوب میشود و خوردن آن بر مُحرم و غیر مُحرم
حرام است. همچنین است حکم جانوری که توسط غیر مُحرم در حرم صید شده باشد.
کسب با مردار به
داد و ستد،
اجاره و مانند آن،
حرام و باطل است.
به قول مشهور، هر گونه انتفاع و استفاده از مردار حرام است؛
لیکن برخی، استفاده از پوست مردار را در غیر موارد مشروط به طهارت، مانند اینکه از آن دلوی درست کنند تا برای
آب دادن حیوانات یا درختان از
چاه آب بکشند. جایز دانستهاند.
خوردن مردار، حرام و حرمت آن ضروری دین و از
گناهان کبیره است و حلال شمردن آن موجب
ارتداد میشود؛
مگر در حال
اضطرار که برای حفظ جان، خوردن آن روا خواهد بود.
• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۷، ص۶۱۷.
۱:۱۲.