• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: مردار


مردار که از آن در زبان عرب به «میته» تعبیر می‌شود، بر جانور مرده‌ای که تذکیه نشده، اطلاق می‌شود. تذکیه یا به گونه ذبح است یا نحر و یا صید.
از احکام آن در باب‌های طهارت، صلات، حج، تجارت و اطعمه و اشربه سخن گفته‌اند.



احکام مردار در باب‌هایی از فقه بیان شده است.

۱.۱ - طهارت

مردارِ دارای خون جهنده نجس است؛ لیکن مردار فاقد آن، همچون ملخ، مگس، سوسمار و ماهی بنابر قول مشهور، پاک می‌باشد، بلکه بر طهارت، ادعای اجماع شده است.
به قول مشهور، پوست مردار با دباغی پاک نمی‌شود؛ خواه از حیوان پاک، همچون گوسفند باشد یا از حیوان نجس، مانند سگ، از برخی قدما طهارت پوست مردارِ حیوان پاک با دباغی، نقل شده است. برخی در مسئله تردید کرده‌اند.
اجزای فاقد روح از حیوان -جز حیوان نجس العین ـ از قبیل استخوان، ناخن، مو، پشم، سُم، منقار و دندان پاک است و با مردن نجس نمی‌شود.
تخم درون شکم مردار در صورتی که لایه سخت روی آن را پوشانده باشد، پاک است. برخی، طهارت تخم را مخصوص مردار حلال گوشت دانسته و در تخم مردار حرام گوشت، حکـم بـه نجاست آن کرده‌اند.
از اجزای پاک و حلال مردار حیوان، پنیر مایه است.
آیا شیر موجود در پستان مردار غیر نجس العین پاک است یا نجس؟ مسئله محل اختلاف است.
کفن کردن میت، با پوست مردار جایز نیست؛ لیکن در حال اضطرار که کفنی جز پوست مردار وجود ندارد، آیا جایز است یا نه؟ اختلاف است.

۱.۲ - صلات

نماز گزاردن در لباس تهیه شده از پوست مردار، حتی اگر دباغی شده باشد، جایز نیست و موجب بطلان نماز است؛ لیکن نماز در اجزای فاقد روح مردار حلال گوشت، از قبیل پشم و کرک، جایز است.

۱.۳ - حج

از محرمات احرام، شکار جانوران وحشیِ خشکی است؛ از این‌رو، اگر مُحرم حیوانی را شکار و ذبح کند، مردار محسوب می‌شود و خوردن آن بر مُحرم و غیر مُحرم حرام است. همچنین است حکم جانوری که توسط غیر مُحرم در حرم صید شده باشد.

۱.۴ - تجارت

کسب با مردار به داد و ستد، اجاره و مانند آن، حرام و باطل است.
[۳۵] حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامة، ج٨، ص٣٣.
[۳۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸ – ۱۰.

به قول مشهور، هر گونه انتفاع و استفاده از مردار حرام است؛
[۳۷] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۹، ص۳۱۱.
لیکن برخی، استفاده از پوست مردار را در غیر موارد مشروط به طهارت، مانند اینکه از آن دلوی درست کنند تا برای آب دادن حیوانات یا درختان از چاه آب بکشند. جایز دانسته‌اند.
[۳۸] شیخ طوسی، النهایة، ص۵۸۷.
[۳۹] علامه حلی، ‌ ارشاد الاذهان، ج۲، ص۱۱۳.
[۴۰] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۴، ص۲۶۲ – ۲۶۳.


۱.۵ - اطعمه و اشربه

خوردن مردار، حرام و حرمت آن ضروری دین و از گناهان کبیره است و حلال شمردن آن موجب ارتداد می‌شود؛
[۴۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰.
[۴۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۶۹.
مگر در حال اضطرار که برای حفظ جان، خوردن آن روا خواهد بود.
[۴۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۴۲۴ – ۴۲۶.



۱. بیهقی کیدری، محمد بن حسین، اصباح الشیعة، ص۲۴۴.    
۲. شهید ثانی، روض الجنان، ج۱، ص۴۳۴.    
۳. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۲، ص۲۶۷ - ۲۶۸.    
۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۲۹۴.    
۵. محقق حلی، المعتبر، ج۱، ص۴۶۳.    
۶. علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۱، ص۵۰۱.    
۷. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۱، ص۱۳۳ – ۱۳۴.    
۸. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۲، ص۳۸۶ – ۳۸۷.    
۹. شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ص۶۶.    
۱۰. قاضی ابن براج، عبدالعزیز بن برّاج، المهذب، ج۲، ص۴۸۰.    
۱۱. محقق حلی، المختصر النافع، ص۲۴۴ - ۲۴۵.    
۱۲. علامه حلی، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۳۹.    
۱۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۳۱۹ – ۳۲۲.    
۱۴. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۷، ص۳۰۳.    
۱۵. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۱۲، ص۱۷۸.    
۱۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۳۲۲.    
۱۷. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۳، ص۲۰۷ – ۲۰۹.    
۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۳۲۵ – ۳۲۸.    
۱۹. فخرالمحققین حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۴، ص۱۵۱.    
۲۰. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۱، ص۱۱۸.    
۲۱. صیمری بحرانی، مفلح، کشف الالتباس، ص۴۰۰.    
۲۲. سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام، ج۱، ص۵۸.    
۲۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۵، ص۹۲-۹۳.    
۲۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۳۲۸.    
۲۵. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج٢، ص۶۴.    
۲۶. ابن فهد حلی، الرسائل العشر، ص۳۴۱.    
۲۷. شهید ثانی، المقاصد العلیة (الحاشیة الاولی علی الالفیة)، ص۱۷۰.    
۲۸. موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۵۷.    
۲۹. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۳۰۶.    
۳۰. شیخ طوسی، الخلاف، ج۲، ص۴۰۵.    
۳۱. قاضی ابن براج، عبدالعزیز بن برّاج، المهذب، ج۱، ص۲۳۰.    
۳۲. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۳۵۲.    
۳۳. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱۵، ص۳۴۹.    
۳۴. شهید اول، اللمعة الدمشقیة، ص۹۱.    
۳۵. حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامة، ج٨، ص٣٣.
۳۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸ – ۱۰.
۳۷. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۹، ص۳۱۱.
۳۸. شیخ طوسی، النهایة، ص۵۸۷.
۳۹. علامه حلی، ‌ ارشاد الاذهان، ج۲، ص۱۱۳.
۴۰. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۴، ص۲۶۲ – ۲۶۳.
۴۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰.
۴۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۶۹.
۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۴۲۴ – ۴۲۶.



• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۷، ص۶۱۷.
۱:۱۲.



جعبه ابزار