۳۴. ارتداد در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: معارف قرآن
عنوان موضوع فرعي دوم: فقه و قرآن
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: مرتضى رحيمى
عنوان مقاله: ارتداد در قرآن
چكيده مقاله: متن مقاله: مقدمه
ارتداد» در لغتبه معنى بازگشت و رجوع چيزى به غير خود است و گاهى به معنى صيرورت يعنى شدن است. در اصطلاح ارتداد يعنى حالت جديد اعتقادى كه در مسلمانى با انكار يكى از اصول سه گانه دين يا نفى اصلى از اصول ضرورى دين رخ دهد به طورى كه موجب انكار اصول سه گانه دين شود. رخ مىدهد در مفهوم قرآنى، ارتداد در صورتهايى همچون بازگشت از ايمان به كفر، برگشت از دين به كفر و نيز بازگشتبه گذشته به كار رفته است.
در مورد شرطهاى لازم براى تحقق ارتداد، در آيات ويژه ارتداد به شرط اختيار اشاره شده است. همچنين در قرآن آثار سويى براى ارتداد بيان شده است، از جمله حبط اعمال و زيان در آخرت; غضب و خشم و عذاب خداوند; زينتيافتن اعمال زشت فرد مرتد به دستشيطان; عدم نصرت خداوند در هدايت مرتد; و نيز توجه لعنتخدا و ملائكه و همه مردم به مرتد. براى هر يك از اين آثار سوء نمونههايى در قرآن به چشم مىخورد. از جمله مواردى كه قرآن كريم در خصوص مرتد از آن سخن به ميان آورده، مساله توبه مرتد است. به موجب برخى از آيات مربوط به اين موضوع، توبه مرتد به طور مطلق پذيرفته مىشود چه مرتد ملى و چه مرتد فطرى، چه زن و چه مرد. به موجب برخى از اين آيات توبه مرتد در صورت تكرار پذيرفته نمىشود. در مقابل، رواياتى پذيرش توبه مرد مرتد فطرى را رد مىكنند كه بايد بين اين آيات و آن روايات را به شكلى جمع نمود.
در مورد حكم فقهى ارتداد، از ميان مجازاتهاى بيان شده براى مرتد، در قرآن به مساله پذيرش يا عدم پذيرش توبه مرتد و مجازات از بين رفتن پيوند زناشويى و ممنوعيت ازدواج اشاره شده است. در فقه اهل سنت و بنا به راى برخى فقهاى شيعه، منافق و زنديق حكم مرتد را دارد. در قرآن آياتى در خصوص ارتداد وجود دارد كه در آنها از منافقان سخن به ميان آمده و اختلاف نظرى كه در تعابير مربوط به منافق وجود دارد موجب اختلاف نظر در حكم فقهى منافق و زنديق شده است. از سويى مشركان و اهل كتاب براى سوق دادن مسلمانان به سوى ارتداد تلاشهايى كردهاند و مسلمانان به واسطه ثبات در ايمان در برابر آنها پايدارى كرده و نقشه آنها را نقش بر آب نمودهاند.
مفهوم ارتداد
معناى لغوى ارتداد در بسيارى از آيات به چشم مىخورد از جمله آيه لا ترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خاسرين» مائده / ۲۱ يعنى به پشتسر خود بازنگرديد (عقب نشينى نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود. و نيز آيه قال ذلك ما كنا نبغ فارتدا على آثارهما قصصا» كهف/۶۴ يعنى موسى گفت: اين همان است كه ما مىخواستيم و آنها از همان راه بازگشتند در حالى كه پى جويى مىكردند. در برخى از آيات قرآن اين مفهوم در فعل ثلاثى مجرد رد» (۱) اين ريشه يافت مىشود مثل ان تطيعوا الذين كفروا يردوكم على اعقابكم» آلعمران/ ۱۴۹ يعنى اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر از كسانى كه كافر شدهاند اطاعت كنيد شما را به عقب باز مىگردانند. البته در اين آيه معنى ياد شده به صورت متعدى به كار رفته است. برخى اوقات ارتداد به معنى لغوى شدن (صيرورت) به كار رفته است، مثل فلما ان جاء البشير القاه على وجهه فارتد بصيرا» (يوسف /۹۶) يعنى هنگامى كه بشارت دهنده آمد آن (پيراهن) را بر صورت او (يعقوب) افكند ناگهان بينا شد. در اين معنى فعل ارتد به معنى صار به كار رفته و ملحق به افعال ناقصه است.
ارتداد» در اصطلاح يعنى حالت جديد اعتقادى و تحول عقيدتى است كه با انكار يكى از اصول سه گانه دين اسلام توحيد، نبوت، معاد) و يا نفى اصلى از اصول ضرورى دين كه انكار آن به انكار اصول سه گانه منتهى شود به شخص مسلمان رخ مىدهد. (۲)
مفهوم اصطلاحى ارتداد به صور گوناگونى در قرآن تكرار شده. گاهى از ارتداد به بازگشت از ايمان به كفر تعبير شده مثل ان تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب يردوكم بعد ايمانكم كافرين» آلعمران /۱۰۰ و نيز كيف يهدى الله قوما كفروا بعد ايمانهم» (آلعمران /۸۶ و نيز اكفرتم بعد ايمانكم» (آل عمران / ۱۰۶)
با توجه به اين كه در بسيارى از آيات قرآن متعلق ايمان توحيد و نبوت و معاد بيان شده چگونگى تعريف اصطلاحى ارتداد توسط اين آيات روشن مىشود مثل آيه آمن الرسول بما انزر اليه من ربه والمؤمنون كل آمن بالله وملائكته وكتبه ورسله» (البقره /۲۸۵) يعنى پيامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبران وى ايمان دارند. و نيز آيه ومن يكفر بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الآخر فقد ضل ضلالا بعيدا» (نساء / ۱۳۶) از اين دو آيه و آيات مشابه آنها استفاده مىشود كه متعلق ايمان همان توحيد و نبوت و معاد است. كتب و رسل در اصل نبوت مىگنجند و ملائكه نيز به لحاظ آن كه واسطه در وحى و نزول كتاب بر پيامبران مىباشند متعلق ايمان هستند. (۳) اين مدعا توسط بسيارى احاديث نيز تاييد مىگردد، مثل سخن پيامبر صلى الله عليه وآله كه فرمودهاند: الايمان ان تؤمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله و اليوم الاخر» (۴) يعنى ايمان آن است كه به خدا و ملائكه وى و كتابها و رسولانش و روز قيامت ايمان بياورى.
در پارهاى از آيات از ارتداد به برگشت از دين به سوى كفر تعبير شده كه همان مفهوم اصطلاحى ارتداد را به صورتى ديگر بيان مىكند. از جمله آيه يا ايها الذين امنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتى الله بقوم يحبهم ويحبونه اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين يجاهدون فى سبيل الله ولايخافون لومة لائم» (مائده / ۵۴) يعنى اى گروهى كه ايمان آوردهايد هر كه از شما از دين خود مرتد شود بزودى خدا قومى كه (بسيار) دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند و نسبتبه مؤمنان سرافكنده و فروتن و به كافران سرافراز و مقتدرند به نصرت اسلام در راه خدا جهاد مىكنند و در راه دين از نكوهش و ملامت احدى باك ندارند.
در مفهوم اصطلاحى ارتداد گفته شده است كه چنانچه انكار ضروريات مذهب از اصول و اركان مذهب شيعه باشد فقط موجب خروج از مذهب شيعه است نه دين اسلام و برخى از فقهاء همچون صاحب جواهر تفصيل قائل شدهاند بين اين كه اگر كسى شيعه باشد و ضرورى مذهب شيعه، مثل امامت را منكر شود انكارش موجب خروج از دين اسلام است و اگر غير شيعه ضرورى مذهب شيعه را انكار نمايد در اين صورت ارتدادى صورت نگرفته و چنين فردى را مرتد نمىگويند. (۵)
برخى از دانشمندان شيعه همچون فاضل مقداد (۶) معتقد هستند كه به موجب آيه ياد شده (مائده / ۵۴) انكار نص در مورد حقانيت على عليه السلام موجب ارتداد استبه دليل آن كه ضمن آيه، پنج مورد از خصوصيات و اوصاف على عليه السلام بيان شده كه عبارتند از:
۱ - يحبهم و يحبونه، خدا آنها را دوست دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند اين جمله قرآن همانند سخن پيامبر صلى الله عليه وآله است كه در روز جنگ خيبر درباره على عليه السلام فرمودهاند:
لاعطين الراية غدا رجلا و يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله.» (۷)
(۲) اذلة على المؤمنين: نسبتبه مؤمنين سرافكنده و فروتن هستند.
(۳) اعزة على الكافرين: به كافران سرافراز و مقتدرند.
(۴) يجاهدون فى سبيل الله: در راه خدا جهاد كنند.
(۵) ولايخافون لومة لائم: از نكوهش و ملامت ملامت كنندهاى هراسى ندارند.
به همين دليل پس از اين آيه، انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزكاة وهم راكعون» (مائده /۵۵) كه بىترديد در شان على عليه السلام نازل شده قرار دارد.
در بسيارى از روايات آمده است كه آيه ۵۴ سوره مائده در مورد على عليه السلام در فتح خيبر يا مبارزه با ناكثين و قاسطين و مارقين نازل شده و در روايتى آمده هنگامى كه درباره اين آيه از پيامبر صلى الله عليه وآله سؤال شد پيامبر صلى الله عليه وآله دستخود را بر شانه سلمان زد و فرمود: اين و ياران او و هموطنان او» يعنى پيامبر صلى الله عليه وآله ايرانيان را به عنوان ياوران اسلام معرفى فرمودند و كوشش ايرانيان را براى پيشرفت اسلام پيشگويى نمودند. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: لوكان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء فارس» در روايات ديگرى گفته شده است كه اين جملات درباره ياران حضرت مهدى (عج) نازل شده، كه با قدرت تمام در برابر مرتدين از دين حق مىايستند و جهان را پر از عدل و داد مىكنند. (۸) اين روايات با هم تضادى ندارند و به نظر درستتر، آيه اعم از موارد ذكر شده در روايات و غير آن است و خطاب آن به همه مؤمنان به پيامبر است و اعلامى است از جانب خداوند در خصوص برخى افراد كه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله مرتد مىشوند و از آنجا كه ارتداد به معنى بريدن از اسلام است آيه شامل اهل بصره و غير آنها مىشود. (۹)
در برخى از آيات قرآن درباره مفهوم ارتداد به بازگشتبه عقب يعنى اتخاذ روش جاهليت تعبير شده مثل ان الذين ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبين لهم الهدى الشيطان سول لهم» (محمد /۲۵) يعنى كسانى كه بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت كردند، شيطان اعمال زشت ايشان را در نظرشان زينت داده ... بديهى است كه اين تعبير درباره مفهوم ارتداد با تعابيرى كه قبلا بيان شده تفاوتى ندارد; چون بازگشتبه عقب يعنى بازگشتبه جاهليت و كفر و از سويى در روايت آمده كه من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.» (۱۰)
شرايط ارتداد
همان گونه كه در كتب فقهى بيان شده ارتداد با شرطهاى خاصى همچون بلوغ، كمال عقل، اختيار، علم مرتد به مدلول لفظ و قصد داشتن به مدلول لفظى كه به كار مىرود بيان شده است. تعدادى ار اين شرطها را برخى از مذاهب فقهى اسلامى مردود دانستهاند. از ميان شروط ياد شده براى تحقق ارتداد، در ميان آيات ارتداد به شرط اختيار تصريح شده كه در آيه ۱۰۶ سوره نحل مشاهده مىشود. فقها براى لزوم اين شرط به آيه ياد شده استناد نمودهاند. مفهوم اين شرط آن است كه اگر فردى از روى اجبار و اكراه از اصول دين و يا ضروريات آن تبرى جويد مرتد تلقى نمىشود. به دليل آيه من كفر بالله من بعد ايمانه الا من اكره وقلبه مطمئن بالايمان ولكن من شرح بالكفر صدرا فعليهم غضب من الله ولهم عذاب عظيم» (نحل / ۱۰۶) يعنى كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند بجز آنها كه تحت فشار واقع شدهاند در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است آرى آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظيمى در انتظارشان است.
به نظر برخى از مفسران شان نزول اين آيه برخى از مسلمين هستند كه در دست مشركان گرفتار بودند و از سوى مشركان مجبور به ترك اسلام و اظهار سخنان كفر و شرك شده بودند (از جمله عمار و پدرش ياسر و مادرش سميه) مىباشند. به موجب اين شان نزول عمار زير فشار مشركان از اسلام بيزارى مىجويد و مسلمين پس از اطلاع از كار عمار حكم به كفر عمار مىكنند و پيامبر صلى الله عليه وآله درباره عمار مىفرمايند: عمار از فرق سر تا پا مملو از ايمان است و ايمان با گوشت و خون وى آميخته. پس از چندى عمار گريه كنان نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله مىآيد و اظهار ندامت مىكند و پيامبر صلى الله عليه وآله با دست مباركشان اشكهاى عمار را پاك مىكنند و به عمار مىفرمايند: اگر باز تو را تحت فشار قرار دادند آنچه مىخواهند بگو» و در اين هنگام اين آيه نازل مىشود. (۱۱) در اين آيه مرتدان به دو دسته تقسيم شدهاند: (۱۲)
(۱) آنهايى كه در دست دشمنان گرفتار شده و زير فشار و شكنجه از اسلام بيزارى جويند ولى قلبشان از ايمان مالامال باشد مورد عفو واقع خواهند شد. اين كار را تقيه گويند كه در روايات معصومين-عليهمالسلام- به آن تشويق شده.
(۲) افرادى كه دل خود را به روى كفر و بى ايمانى مىگشايند و عقيده خود را كنار مىگذارند گرفتار غضب خدا و عذاب عظيم وى مىشوند.
به نظر مرحوم فاضل مقداد (۱۳) يكى از نكات متضاد از اين آيه آن است كه بيزارى جستن از ائمهعليهمالسلام حرام وتقيه در آن مباح است ولى اگر فردى كه به زور وادار به برائت جستن از ائمهعليهمالسلام شده سختى و فشار وارده را تحمل نمايد و صبر كند و از ائمهعليهمالسلام بيزارى و برائت نجويد بهتر است. دليل بهتر بودن عدم تبرى و بيزارى جستن از
ائمهعليهمالسلام در چنين حالتى سخن علىعليه السلام است كه فرمودهاند: اما السب فسبونى فان لى زكاة و لكم نجاة و اما البرائة فلا تتبروا منى فانى ولدت على الفطرة و سبقت الى الايمان و الهجرة.» (۱۴)
آثار ارتداد
در قرآن مجيد براى ارتداد آثار سوئى بيان شده است از جمله حبط (بر باد رفتن) اعمال و زيان در آخرت. به عبارت بهتر در اصطلاح علم كلام، ارتداد از ميان رفتن ثواب اعمال پيشين استبر اثر گناهان بعدى چنانچه در آيه ۵ سوره مائده آمده: ومن يكفر بالايمان فقد حبط عمله و هو فى الآخرة من الخاسرين» (۱۵) يعنى اگر به حكم نازل شده از سوى خداوند (در خصوص حليت طعام اهل كتاب و زنان آنها بر شما) معترض باشيد و آن را انكار كنيد اعمال خوبتان بر باد خواهد رفت و در آخرت زيانكار خواهيد بود.
همچنين در آيه ۲۱۷ سوره بقره گفته شده كه اعمال مرتدانى كه با حال كفر مىميرند در دنيا و آخرت حبط مىشود. آيه به اين صورت است ومن يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر حبطت اعمالهم فى الدنيا والآخرة واولئك اصحاب النار هم فيها خالدون» يعنى كسى كه از آيين خود برگردد و در حال كفر بميرد تمام اعمال نيك (گذشته) وى در دنيا و آخرت بر باد مىرود و آنان اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود.
از جمله آثار سوء ارتداد كه در قرآن به آن اشاره شده غضب و خشم و عذاب دردناك خداوند است چون فرد مرتد غضب و عذاب خداوند را براى خود تدارك مىبيند چنانچه در پايان آيه ۱۰۶ سوره نحل آمده: ولكن من شرح بالكفر صدرا فعليهم غضب من الله» همانگونه كه گذشتبه موجب اين آيه مرتدان به دو دسته تقسيم مىشوند و مرتدانى كه با ميل و رغبت عقيده خود را كنار مىگذارند گرفتار غضب خداوند و عذاب عظيم وى مىشوند. اين معنى در آيه فاما الذين اسودت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون» آلعمران /۱۰۶ نيز به چشم مىخورد، زيرا به موجب اين آيه، به آنان كه پس از ايمان كافر و مرتد شدند گفته مىشود كه به دليل كفرتان بچشيد عذاب خداوند را. و از سويى اين آيه درباره ارتداد سخن مىگويد; چه آن كه مرحوم علامه طباطبايى (۱۶) در ذيل تفسير اين آيه به نقل از انس بن مالك از ابوهريره، از پيامبر صلى الله عليه وآله روايت نمودهاند كه يرد على يوم القيامة رهط من اصحابى او قال من امتى فيحلؤن على الحوض فاقول: يا رب اصحابى فيقول لاعلم بما احدثوا بعدك ارتدوا على اعقابهم القهقرى فيحلؤن.
از جمله آثار سوء ديگر ارتداد آن است كه اعمال زشت افراد مرتد توسط شيطان برايشان زينت داده مىشود و آنها توسط شيطان فريفته مىشوند چنانچه خداوند فرموده: ان الذين ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبين لهم الهدى الشيطان سول لهم» محمد /۲۵ يعنى كسانى كه بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت كردند، شيطان اعمال زشت ايشان را در نظرشان زينت داده و آنها را به آرزوهاى دور و دراز فريفته است.
اثر سوء ديگر ارتداد كه در قرآن به آن اشاره شده كمك نكردن خداوند به هدايت افراد مرتد است چنانچه فرموده است: كيف يهدى الله قوما كفروا بعد ايمانهم وشهدوا ان الرسول حق» آل عمران / ۸۶ يعنى چگونه خداوند هدايت مىكند قومى را كه پس از ايمان آوردن خويش كفر ورزيدند و گواهى دادند كه پيامبرصلى الله عليه وآله حق است اينان در بازگشت از اسلام ظالم و ستمكار هستند و خداوند هرگز ستمگران را هدايت نمىكند. استفهامى كه به وسيله كيف انجام شده افاده استبعاد و انكار مىكند، يعنى هدايت مرتدان را محال و غير ممكن مىنماياند. وجود صفت ارتداد در افراد مرتد سبب آن است كه خداوند ايشان را هدايت نكند. اين كه در آيه گفته شده كه خداوند مرتدان را هدايت نمىكند منافات ندارد با اين كه اگر توبه كنند و از ارتداد خويش بازگردند خدا ايشان را هدايت نمايد. (۱۷)
اثر سوء ديگر ارتداد كه در قرآن به آن تصريح شده توجه لعنتخدا و ملائكه و همه مردم به مرتدان است، چنانچه خداوند فرموده: اولئك جزاؤهم ان عليهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعين × خالدين فيها لايخفف عنهم العذاب ولاهم ينظرون × الا الذين تابوا» آلعمران /۸۷-۸۹ يعنى كيفر مرتدان آن است كه لعنتخداوند و ملائكه و همه مردم شامل ايشان مىشود و آنها همواره در اين لعن مىمانند و مجازاتشان تخفيف نمىيابد و به آنها مهلت داده نمىشود مگر كسانى كه پس از آن توبه كنند.
اولئك در آغاز آيه اشاره دارد به قوما كفروا بعد ايمانهم...» كه در آيه قبل (آل عمران / ۸۶) به آن اشاره شد.
لعنتخداوند به معنى آن است كه خداوند ايشان را از رحمت و سعادت دور مىسازد و لعنت مردم و لعنت ملائكه بر چنين افرادى به معنى آن است كه آنها از خداوند درخواست مىكنند كه خداوند مرتدان را از رحمت و سعادت دور مىسازد. (۱۸)
پي نوشت ها
۱- لسان العرب ذيل كلمه « ردد ».
۲- عميد زنجانى، فقه سياسى اسلام، ۳/۳۱۹ به نقل از تذكرة الفقهاء ۱/۴۵۷ و جواهر ۲۱/۳۴۳ .
۳- مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، /۱۷۷.
۴- الجامع الصحيح، مسلم بن الحجاج بن مسلم، مصر، مطبعه محمدعلى صحيح ۱۳۳۴ ه ۱/۲۴ .
۵- مقارنه و تطبيق در حقوق جزاى عمومى اسلام، دكتر عليرضا فيض /۴۱۷ به نقل از جواهر ۴۱/۶۰۲.
۶- كنز العرفان، فاضل مقداد ۱/۳۹۰ و ۳۹۱.
۷- همان ماخذ به نقل از صحيح بخارى ۲/۲۹۹ و ۳/۵۱ و سيره ابن هشام ۲/۳۲۴.
۸- تفسير نمونه ،۴/ ذيل تفسير آيه ۵۴ سوره مائده.
۹- همان ماخذ و كنزالعرفان، فاضل مقداد ۱/۳۹۱.
۱۰- كنزالعمال ج ۶/۶۵ و مسند احمدبن حنبل ۴/۹۶ و محاسن برقى /۱۵۶.
۱۱- تفسير نمونه ۱۱/ ذيل تفسير آيه ۱۰۶ سوره نحل.
۱۲- تفسير نمونه ۱۱/ ذيل تفسير آيه ۱۰۶ سوره نحل.
۱۳- كنزالعرفان ۱/۳۹۳.
۱۴- همان ماخذ به نقل از نهج البلاغه عبده ۱/۱۱۴ و نيز نهجالبلاغه دكتر شهيدى خطبه ۷۵، يعنى همانا پس از مرگ من مردى بر شما چيره شود... او شما را فرمان دهد كه مراد شنام گوييد و از من بيزارى جوييد اما مرا دشنام دهيد چون براى من زكات است و براى شما نجات اما بيزارى كه من بر فطرت مسلمانى زادهام و در ايمان و هجرت از همه پيش افتادم.
۱۵- در مقابل احباط تكفير وجود دارد كه عبارت است از كيفر گناهان پيشين بر اثر اعمال نيك از ميان برود در اين كه كفر و ارتداد باعثحبط مىشود ترديدى وجود ندارد. كه اين آيه آن را تاييد مىكند چون گناه كفر به قدرى زياد است كه بر ثوابهاى پيشين فايق مىآيد ولى در اين كه افراد با ايمان هم كه گناه كردهاند و هم اطاعتخدا را نمودهاند و بدون توبه از دنيا رفتهاند اعمال بدشان پاداش اعمال نيك را از بين مىبرد يا نه بين متكلمان اختلاف است. (ن. ك: تفسير نمونه ۲/ ذيل تفسير آيه ۲۱۷ بقره).
۱۶- تفسير الميزان ۳/۳۸۰.
۱۷- همان ماخذ ۳/۳۴۰.
۱۸- همان ماخذ ۱/ ذيل تفسير آيه «اولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون» (بقره /۱۵۹).
منابع: مجله مشكوه ، شماره ۶۲ - ۶۵
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۹۰/۰۴/۲۲