ابنعجیبه(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن عجیبه
جلد: ۴شماره مقاله:۱۴۹۵
اِبن عَجیبه، ابوالعباس احمد بن محمد بن مهدی بن عجیبه حسنى، عارف، مفسر و دانشمند مراكشى (۱۱۶۰ یا ۱۱۶۱ - شوال ۱۲۲۴ق/۱۷۴۷ یا ۱۷۴۸ - نوامبر ۱۸۰۹م). وی در كتاب خود الفهرست به تفصیل درباره نسب، زادگاه، تحصیلات، گرایش های فكری، ورود به طریقه صوفیانه، طى مدارج سلوك، زندگى خانوادگى، سفرها و رویدادهای دیگر دوران حیات خویش سخن گفته و آثار خود را نیز به ترتیب تاریخى و در ضمن بیان سرگذشت خویش بر شمرده است. وی در قریه
الخمیس، واقع در ناحیه منسوب به قبیله انجرا، در سواحل جنوبى مدیترانه میان طنجه و تطوان زاده شد (صالح حمدان، ج۱، ص۷). خانواده او از شرفای (سادات) آنجا بوده اند و طبق شجره نامه ای كه مترجم فهرست به زبان فرانسوی در مقدمه آن كتاب تنظیم كرده است، در اصل از طریق حسن مثنى و حسن بن على(علیه السلام) به على بن ابى طالب(علیه السلام) می رسد.
وی تحصیلات مقدماتى و قرائت قرآن را در زادگاه خود فراگرفت و یك چند در قصر الكبیر نزد فقیه محمد السوسى و سپس در تطوان نزد استادانى چون احمد الرشا، عبدالكریم بن قرّیش و محمد ورزازی به تحصیل فقه و كلام و تفسیر و علوم ادبى پرداخت. هنگامى كه شیخ محمد جنوی به تطوان آمد، وی ملازم مجلس درس او شد و فقه و حدیث و سپس مباحثى در عرفان را از او فراگرفت (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۲۹-۳۲). پس از وفات محمد جنوی، ابن عجیبه عازم فاس شد و در آنجا به مجلس درس سیدی محمد التاودی ابن سوده پیوست و از او اجازه تدریس و نقل حدیث گرفت.
فاس در آن روزگار یكى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجیبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نیز در تفسیر و حدیث و فقه كسب علم كرد و اجازه روایت گرفت (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۳۵- ۳۸)، ولى چندی بعد به تطوان بازگشت و به تعلیم و تدریس مشغول شد و در این سفر (۱۲۰۸ق/۱۷۹۴م) با عارف مشهور سیدی محمد بوزیدی (د ۱۲۲۹ق/۱۸۱۴م) آشنا و به طریقه درقاوی وارد شد (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۳۲-۳۳). وی قبلاً در مجالس درس محمد جنوی به عرفان گرایش یافته و حكم ابن عطاءالله و اصول الطریقة شیخ زرّوق را خوانده بود، ولى ورود به طریقه درقاوی تحولى اساسى در فكر و روح او پدید آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روی آورد، از علایق دنیوی دست شست و در ری صوفیه به سیاحت در نواحى مختلف و ارشاد طالبان و تأسیس زاویه هایى برای اجتماع صوفیه و سیر و سلوك روحانى پرداخت.
وی در فهرست چگونگى تغییر و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئیات بیان می كند و عوامل مؤثر در این دگرگونى را باز می گوید (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۴۰- ۴۸) و مجاهدت ها و ریاضت های سخت و مساعى و مصائب خود را به تفصیل بر میشمارد (ابن عجیبه، الفهرست، ص۵۲ -۵۷) و از جمله ماجرای گرفتار شدن خود و برادر و یارانش را در تطوان كه به سبب مجاهدت در تبلیغ و ترویج طریقه و به تهمتى ناروا به زندان افتاده بودند، حكایت میكند. با ورود درویشان همراه او به زندان و پیوستن برخى دیگر از صوفیه به آنان، زندان به خانقاهى تبدیل و حلقه های ذكر و تلقین تشكیل شد و زندانیان همگى به آنان پیوستند و در خیرات و خوراكی هایى كه از بیرون می رسیدی، با آنان سهیم شدند (ابن عجیبه، الفهرست، ص ۵۷ - ۵۸). پس از ۳ روز ابن عجیبه و یارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد كه از ترویج و تبلیغ افكار و روش های صوفیانه خودداری كنند، ولى پس از چندی این خبر به فاس رسیدی و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب این عمل مورد ملامت و تقبیح قرار دادند و فقیه ادیب سیدی سلیمان الحوات در قصیده ای كه در فهرست نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص ۵۷ -۶۰).
این واقعه كه ابن عجیبه از آن به عنوان «امتحان» یاد میكند، به هیچ روی او را ازراه و روشى كه در پیش گرفته بود، بازنداشت و وی همچنان به دعوت مردم به سوی خدا، تأسیس و تشكیل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحیه و تألیف و تصنیف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و درگذشت. مقبره او در نزدیكى طنجه، بر بلندی هایى كه بر قریه زمیج و نیز بر دریا و صخره های جبل الطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان درویشان درقاوی در آنجا گرد می آیند و با مراسم خاصى یاد او را گرامى میدارند.
ابن عجیبه از بزرگان سلسله درقاوی و متعلق به شاخه بوزیدی آن است این سلسله، چنانكه در فهرست ابن عجیبه (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص ۶۲ -۶۳) دیده میشود، از یك جهت به شاذلیه و از جهت دیگر به جیلانیه می رسد. ابن عجیبه با مؤسس طریقه درقاوی ابوحامد العربى درقاوی (۱۱۷۳- ۱۲۳۸ق/۱۷۶۰-۱۸۲۳م) ارتباط نزدیك داشته و غالباً در آثار خود به اقوال او استشهاد می كند، ولى ورود او به این طریقت در پى آشنایى با سیدی محمد بوزیدی در ۱۲۰۸ق/۱۷۹۴م و در ۴۷ یا ۴۸ سالگى او بوده است (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۴۴). پیش از این زمان وی سال ها به تحصیل علوم ظاهر و تدریس فقه و حدیث و تفسیر مشغول بوده و در عین حال به زهد و عبادت و ترك و تجرد زندگى مى كرده است (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۴۰). از این روی بسیاری از تألیفات او در اوایل عمر، به موضوعات مربوط به علوم دینى اختصاص دارد و طبعاً اساس روش او در تصوف، حفظ حدود و ظواهر شرع و وصول به حقیقت از طریق شریعت است، چنانكه خود شرط علم باطن را عمل به ظاهر شریعت دانسته و گفته است كه از علم ظاهر به علم باطن باید رسیدی و تا ظواهر درست نشود و استقامت نیاید، عمل به بواطن درست نخواهد شد: «بدان كه ثمره علم عمل است، و ثمره عمل حال، و ثمره حال ذوق، و ثمره ذوق شرب، و بعد از شرب سكر و بعد از سكر صحو و بعد از صحو كمال وصال است كه آن تمكین و رسوخ در مشهود باشد» (ابن عجیبه، الفهرست، ج۱، ص۴۰). در ایقاظ الهمم نیز شریعت و حقیقت را با اسلام و ایمان و احسان و بدایت و وسط و نهایت یكى و موازی و لازم و ملزوم یكدیگر مى شمارد (ابن عجیبه، ایقاظ الهمم ، ج۱، ص۴۷). وی با آثار بزرگان تصوف چون قشیری و غزالى و ابن فارض و سهروردی و مشایخ مغرب آشنا بوده و بر برخى از آن آثار شرح نوشته است، ولى دیدگاه او در مسائل عرفانى كلاً بر وحدت وجود مبتنى است (ابن عجیبه، ایقاظ الهمم، ج۱، ص۴۰-۴۶؛ ابن عجیبه، ایقاظ الهمم، ج۱، ص ۶۹).
ابن عجیبه در چگونگى معاش و رفتار و سلوك و افراط در تجرد و اعراض از دنیا و جهاد با نفس از روش درویشان درقاوی و عادات و اعمال قلندر گونه آنان پیروی میكرد. او و یارانش، سبحه های بلند با دانه های درشت بر گردن می افكندند، عصا به دست می گرفتند، جام های خشن به تن می كردند و در شهرها و دهكده ها به سیر و سفر مى پرداختند و غالباً هیأت غریب و نامأنوس آنان موجب تعجب و گاه خشم و بیزاری مردم مى شد (ابن عجیبه، الفهرست،ج۱، ص ۴۹-۵۰؛ ابن عجیبه، الفهرست،ج۱، ص ۵۳؛ ابن عجیبه، الفهرست،ج۱، ص ۵۴) وی خود گوید كه بعد از ورود به طریقه درقاوی به حكم آیه «وَلَقَدْ جِئْتُمونا فُرادی» (انعام /۶/۹۴) دارایى خود و حتى كتب «علوم ظاهر» را فروخت و وجه آن را صرف خرید خانه ای برای شیخ خود كرد (ابن عجیبه، الفهرست،ج۱، ص ۵۳) ولى با این همه از شمار آثاری كه در ابواب مختلف علوم از او برجای مانده است، چنین برمى آید كه زندگانى او صرفاً سیرآفاق و ریاضت و مجاهدت نفسانى نبوده، بلكه بیشتر به تحقیق و مطالعه و تصنیف مى گذشته است.
آثار: صورتى كه ابن عجیبه خود از تألیفات و نوشته های خویش در فهرست (ابن عجیبه، الفهرست،ج۱، ص۳۸-۴۰) به دست مى دهد، شامل ۳۸ عنوان است كه دیوان او یعنى قصاید و توشیحات و آثار منظوم او را نیز در بر مى گیرد و مترجم فهرست به زبان فرانسه ۴ عنوان دیگر از منابع موجود به دست آورده و در مقدمه ترجمه فهرست نقل كرده است.
علاوه بر این ها در برخى از فهرست های نسخه های خطى، آثار دیگری نیز به نام او ثبت كرده اند كه ظاهراً غیر از عناوین مندرج در فهرست است و باید یا بعد از تألیف آن كتاب نوشته شده باشند یا خود او در هنگام نگارش فهرست نام آنها را در خاطر نداشته است (علوش، ج۲، ص ۱۷۶؛ سیدی، ج۱، ص۴۰۸؛ سیدی، ج۲، ص۸۵؛ سیدی، ج۲، ص ۲۵۹).
معروف ترین آثار او این هاست:
۱. البحر المدید فى تفسیر القرآن مجید، در ۴ جلد. بخشى از آن در قاهره (۱۳۷۵-۱۳۷۶ق) به چاپ رسیده است.
۲. ایقاظ الهمم فى شرح الحكم، شرح الحكم ابن عطاءالله سكندری است كه یك بار در ۱۳۳۱ق در قاهره و بار دیگر در ۱۹۶۱م در همان جا طبع و نشر شده است. این كتاب كه ابن عجیبه آن را به درخواست شیخ خود سیدی محمد بوزیدی تصنیف كرده است، نه تنها شامل عقاید و نظریات خود او در مسائل عرفانى است، بلكه یكى از مهم ترین منابع درباره اقوال و احوال بزرگان طریقه شاذلیه و درقاویه، چون ابوالحسن شاذلى، احمد یمنى، شیخ زروق، العربى و بوزیدی به شمار مى آید.
۳. الفتوحات الالهیة فى شرح المباحث الاصلیة، شرح منظومه عرفانى ابن بناء سرقسطى است كه ابن عجیبه آن را نیز به اشاره شیخ خود سیدی محمد بوزیدی تألیف كرده است. این كتاب نیز یك بار در ۱۳۳۱ق، ذیل ایقاط الهمم در قاهره به چاپ رسیده و بار دیگر به تحقیق عبدالرحمان حسن محمود در ۱۹۸۳م در همان جا طبع و نشر شد.
۴. معراج التشوف الى حقائق التصوف، رساله ای است در شرح پاره ای الفاظ و اصطلاحات صوفیه. این رساله در ۱۹۳۷م در دمشق به طبع رسیده است و ترجمه فرانسوی آن همراه با تحقیقاتى درباره ابن عجیبه و آثار او موضوع رساله دكتری ژ. ل. میشون۱ بوده و در ۱۹۶۶م انجام یافته است.
۵. الفتوحات القدوسیة فى شرح المقدمة الا¸جرومیة، شرحى است بر مقدمه منظومه معروف ابن آجروم در نحو كه ابن عجیبه آن را به دو وجه نحوی و باطنى گزارش و تفسیر كرده است (ظاهریه، ج۱، ص۳۸۱- ۳۸۲). بخشى از این تألیف كه شامل شرح باطنى مقدمه است در ۱۳۱۵ق در استانبول به طبع رسیده است.
۶. ازهار البستان فى طبقات الاعیان، در بیان احوال بزرگان مذهب مالكى است كه در ضمن آن به ذكر نحویان و محدثان و صوفیه نیز پرداخته است (وكیل، ج۲، ص۲۵).
۷. الفهرست، چنانكه ذكر آن گذشت، شرح احوال خود اوست، ترجمه فرانسوی آن نخست در ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹م در شماره های ۱۵ و ۱۶ مجله اربیكا۲ و سپس در همان سال جداگانه در لیدن انتشار یافت. متن اصلى كتاب را دكتر عبدالحمید صالح حمدان در ۱۹۹۰م در قاهره به چاپ رساند.
۸. دیوان، كه شامل قصاید و مقطعاتى در موضوعات عرفانى است و خمریه هایى نیز در آن هست كه تأثیر شعر صوفیانه ابن فارض در آنها آشكار است. بسیاری از اشعار ابن عجیبه در فهرست نیز نقل شده است.
علاوه بر آثاری كه ذكر شد، ابن عجیبه شروح مختلفى بر سوره فاتحه، قصیده برده بوصیری، تائیه ابن فارض و اشعار ابن عربى و ششتری دارد كه ذكر آنها در فهرست آمده است.
-----------------------------------------------------
(۱) ابن عجیبه، ایقاظ الهمم فى شرح الحكم، قاهره، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م؛
(۲) ابن عجیبه، الفهرست، به كوشش عبدالحمید صالح حمدان، قاهره، ۱۹۹۰م؛
(۳) سیدی، خطى؛
(۴) صالح حمدان، مقدمه بر الفهرست، قاهره، ۱۹۹۰م؛
(۵) ظاهریه، خطى؛
(۶) علوش و عبدالله رجراجى، فهرس المخطوطات العربیه، رباط، ۱۹۵۴م؛
(۷) وكیل مختار، فهرست المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.