ابنقبه(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ قِبه، ابوجعفر محمد بن عبدالرحمان بن قبة رازي، متكلم امامى (د اوايل سدة ۴ق/۱۰م). از تاريخ تولد و درگذشت و سير زندگى او اطلاعى در دست نيست، جز آنكه در آغاز معتزلى بود ولى پس از مدتى به مذهب اماميه گرويد. ابوالقاسم بلخى (ه م) را از استادان وي و ابن بُطَّة قمى (ه م) را از شاگردان او شمردهاند (ابن ابى الحديد،ج۱،ص۲۰۶؛ نجاشى،ص۳۷۵). ابن شهر آشوب (ابن شهر،ص ۹۵) و نجاشى (ابن شهر،ص ۹۵) او را به عنوان متكلمى قوي دست و نيكو عقيده ستودهاند. از مناظرهها و مجادلههايى كه با متكلمان بزرگ عصر خود داشته چنين برمىآيد كه در زمان خود در علم كلام از برجستگى ويژهاي برخوردار بوده است. در عصر ابن قبه مهمترين مبحث متكلمان اماميه پاسخ دادن به شبهاتى بوده كه متكلمان فرق ديگر اسلامى بر نظرية امامت شيعة اثنى عشري وارد مىكردند. از ابوالحسين سوسنجردي نقل است كه پس از زيارت حضرت رضا(ع) به ديدار ابوالقاسم بلخى در بلخ رفتم و كتاب الانصاف ابن قبه را به او دادم. او بر اين كتاب نقضى نوشت به نام المسترشد فى الامامة؛ به ري بازگشتم و كتاب را به ابن قبه دادم و او بر آن ردّي نوشت به نام المستثبت فى الامامة و چون آن را نزد بلخى بردم، آن را با نقض المستثبت پاسخ داد، اما وقتى كه به ري رسيدم ابن قبه از دنيا رفته بود (ابن شهر،ص۳۷۶). از الانصاف كه از مراجع ابن ابى الحديد در شرح نهجالبلاغة (ابن ابى الحديد،ج۱،ص۲۰۶) بوده و او بخشى از خطبة شقشقيه را در آن كتاب ديده است، جز پارهاي كه در الشافى سيد مرتضى (سيد مرتضى،ج۲،ص۱۲۶-۱۲۷) آمده، چيزي نمانده است.
پارهاي ديگر از نوشتههاي ابن قبه را در كمالالدين ابن بابويه (ابن بابويهج۱،ص۵۱ -۶۰؛ابن بابويهج۱،ص۹۴-۱۲۶) مىيابيم كه حاكى از برخوردهاي كلامى وي با دو تن از متكلمان ديگر مذهبهاست كه اين دو بر اعتقاد اماميه در مورد مسألة غيبت دوازدهمين امام(ع) خرده گرفتهاند. ابوالحسين على بن احمد بن بشار يكى از آنهاست كه به فرقهاي منسوب است به نام جعفريّه خُلّص (اشعري،ص۱۰۱) و ديگري ابوزيد علوي متكلم زيدي است كه ابن قبه به نقد آراء او پرداخته است. ابوزيد علوي در اثبات مذهب خود و رد مذهب اماميه كتابى پرداخته است به نام الاشهاد و ابن قبه بر آن ردي به نام نقض كتاب الاشهاد نوشته (ابن شهر آشوب،ص۹۵-۹۶؛نجاشى،ص۳۷۵) كه ابن بابويه در كتاب ياد شده، از آن نقل كرده است. ابن قبه در اين رساله اشكالهاي ابوزيد را يك به يك آورده و به آنها پاسخ داده است.
محقق حلى (د ۶۷۶ق) در معارج الاصول (محقق حلى،ص ۱۴۱) در مسألة جواز عقلى تعبد به خبر واحد، نظر ابن قبه را، در آثار كلاميش، مبنى بر عدم جواز نقل و رد مىكند.
افزون بر كتابهاي ياد شده، آثار ديگري نيز به نامهاي الرد على ابن على الجبائى، كتاب التعريف و المسألة المفردة فى الامامة از ابن قبه ياد كردهاند (نجاشى، ص۳۷۵؛ طوسى،ج۱،ص۲۹).
منابع:
(۱)ابن ابى الحديد، عبدالحميد، شرح نهجالبلاغة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م؛
(۲)ابن بابويه، محمد، كمالالدين و تمام النعمة، به كوشش علىاكبر غفاري، تهران، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م؛
(۳)ابن شهر آشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م؛
(۴)اشعري قمى، سعد، المقالات و الفرق، به كوشش محمدجواد مشكور، تهران، ۱۳۶۱ش؛
(۵)سيدمرتضى، علىبن حسين، الشافى فى الامامة، تهران، ۱۴۱۰ق؛
(۶)صاحب فصول، محمد، الفصول الغروية، تهران، ۱۲۷۰ق؛
(۷)طوسى، محمد،
فهرست، به كوشش آلويس اشپرنگر و محمود راميار، مشهد، ۱۳۵۱ش؛
(۸)محقق حلى، جعفر، معارج الاصول، قم، ۱۴۰۳ق؛
(۹)نجاشى، احمد، رجال، به كوشش موسى شبيري زنجانى، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.