ابو وهیب بن عمرو بلول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُهلول، ابووُهیب
بن عمروبن مغیره، فرزانهای دیوانه نما (از عُقلاء المجانین) در سده دوم است.
در
کوفه به دنیا آمد.
از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست.
به گفته حمدالله مستوفی،
عموزاده هارون (حک :۱۷۰ـ۱۹۳) بود.
اما در واقع، جز همزمانی این دو با یکدیگر، درباره دیگر داستانها و خویشاوندیِ این دو دلیل موجهی وجود ندارد.
نام او در لغت به معنای مرد خنده رو،
مهتر نیکوروی
و پیشوای قوم
و جامع همه خیرات،
و در حوزههای فرهنگی غیر عرب نظیر
تاجیک به معنای گول و لوده و در شمال
افریقا به معنای عام ساده دل است و شاید با واژه هُبالی/ بُهالی به همین معنا خلط شده باشد.
ابن عربی ،
با ذکر شکل جمع آن (بَهالیل)، بهلولِ تاریخی را نمونه نوعیِ مجانینی دانسته که بر اثر «وارد» ی، «عقول» خود را از کف میدهند و در زمره مجذوبان الهی درمی آیند.
مجلسی نیز به صورت صفت، آن را در معنای زیرک و شجاع به کار برده است.
نخستین کسی که از بهلول نام برده، جاحظ (متوفی ۲۵۵) در البیان و التبیین
است و پس از او ابن قتیبة (متوفی ۲۷۶) در عیون الاخبار،
ابن عبدربه (متوفی ۳۲۸) در عقدالفرید،
و سرانجام حسن
بن محمد نیسابوری (متوفی ۴۰۶) در عقلاء المجانین.
اما ظاهراً توجه قاضی نورالله شوشتری
به او و آوردن نام وی در زمره مریدان
امام جعفر صادق علیهالسلام، موجب اقبال نویسندگان شیعی به او گردید.
لیکن این داوری چندان درست به نظر نمیرسد که شوشتری وی را با
بهلول بن محمد ـ که
شیخ طوسی او را یار امام صادق علیهالسلام ذکر کرده ـ درآمیخته است.
زیرا ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲) بصراحت از ارتباط بهلول مجنون با امام جعفر صادق علیهالسلام سخن گفته و او را در سلسله سند حدیثی از
ابوحنیفه ذکر کرده است.
مامقانی در تنقیح المقال
نیز از هر دو بهلول نام برده است.
صفدی
مرگ او را در حدود ۱۹۰ ذکر کرده است.
کارستن نیبور مزار وی را در
بغداد وصف کرده است.
جز این، آنچه درباره بهلول در منابع قدیم نقل شده، مجموعهای است از داستانهای جذاب و طنزآمیز که شخصیتی فرزانه اما دیوانه نما را تصویر میکند و بر خصلتهایی چون
قناعت ، بی اعتنایی به قدرت،
ظلم ستیزی، لطافت روح، حضور ذهن و نکته دانی او دلالت دارد.
برخی از این داستانها که در آن بهلول هوشمندانه نظریات کلامی مخالف
شیعه ، از جمله «رؤیت اللّه» و «جبر در برابر اختیار»، را رد میکند یا آشکارا از سبِّ
اهل بیت پیامبر علیهمالسلام دوری میجوید، نشانه تمایلات شیعی اوست.
در باب ویژگی بارز او، یعنی جنون و دیوانه نمایی، و انگیزهاش، گفتهها گوناگون است؛ مشهورترین سخن، توصیه
امام موسی کاظم علیهالسلام به او برای اظهار جنون به منظور صیانت نفس و رهایی از آزار خلیفه عباسی است و ایجاد گریزگاهی تا در مقامی قرار نگیرد که ناگزیر از تأیید فتوای
قتل امام یا قضاوت بهطور کلی شود.
به این ترتیب، جنون بهلول، نوعی
تقیه با انگیزههای سیاسی بوده است.
اما در متون عرفانی، جنون بهلول و نظایر او به سبب غلبه سرمستی عشق الهی و امری بی اراده است که ارتباط آنان را با مردمان دیگر دشوار و گاه ناممکن میکند و سخنان آنان را دیوانه وار مینمایاند
و صفت بهلولی (بهلله) جلوهای از واردات غیبی بر قلب
عارف است.
این تأویل در آثار معاصران نیز آمده است.
جز حکایات مذکور، اندکی اشعار عمدتاً اخلاقی
و نیز قصیدهای طنزآمیز به نام فیّاشیه
به او نسبت دادهاند که احتمالاً مجعول و سروده سده نهم یا دهم است.
بهلول در ادب مکتوب فارسی
و در ضرب المثلها و روایات شفاهی
و سرانجام در
روایات «
اهل حق » کردستان جایگاهی ویژه دارد.
در متون اهل حق، بهلول از شخصیتهای طراز اول مذهبی و همان شخصیت تاریخیِ معاصر
هارون الرشید است؛ با این فرق که در دینور (ماه الکوفه) زاده شده و ازاینرو به بهلول ماهی معروف شده و کُرد است.
او با جمعی از یارانش، مسلک یارسان (اهل حق) را در اورامان پدید آورد
و با یاران لُر خود به خدمت
امام جعفر صادق علیهالسلام رفت، اما چون خود ـ به نظر اهل حق ـ نمودار فروغ ایزدی، «ذات علی» و «مظهر مرتضی»
بوده است نه پیرو امام، هادی و راهبر ایشان محسوب شده است.
در واقع اهل حق با «غلو» در شخصیت بهلول و نیز بر اساس باور به
تناسخ و اعتقاد به حلول
روح علی علیهالسلام در وی چنین مرتبتی برای او قائل شدهاند.
بر اساس روایات اهل حق، بهلول در ۲۱۹ در تنگه گول چشمه سفید، نزدیک اسلام آباد غرب، درگذشت.
دوبیتیهایی (فهلویاتی) به گویش گورانی و
زبان عربی به بهلول منسوب است.
او در
موسیقی و تنبورنوازی شهرت داشته
و در متون یارسان نیز، همانند ادبیات عرفانی، صاحب کراماتی حتی خارق العادهتر است.
نام بهلول در ادبیات غرب به عنوان دلقک دربار هارون الرشید راه یافته است.
بهلول جذابیت خود را بویژه در میان ایرانیان تا عصر حاضر نیز حفظ کرده است.
در میان تاجیکها داستانهای عامیانه بسیاری درباره او رواج دارد و در
ایران پس از
مشروطیت ، هفته نامهای طنزآمیز به نام بهلول به طرفداری از دموکراتها و با مواضع انتقادی تند منتشر میشد.
در دهههای اخیر، مجموعه حکایات او به
فارسی و به زبانی ساده بارها به چاپ رسیده است.
(۱) ابن جوزی، اخبار الاذکیاء، چاپ محمد مرسی خولی، ۱۹۷۰.
(۲) ابن حجر عسقلانی، تعجیل المنفعة، چاپ ایمن صالح شعبان، بیروت ۱۴۱۶.
(۳) ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۴) ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۵) ابن عبدربه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
(۶) ابن عربی، الفتوحات المکیه، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۷) ابن قتیبة، کتاب عیون الاخبار، بیروت.
(۸) ابو حیان توحیدی، البصائر و الذخائر، چاپ وداد قاضی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۹) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۰) ادوارد گرانویل براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ترجمه محمد عباسی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۷ ش).
(۱۱) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، نقله الی العربیة یعقوب
بکر و رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۷۵.
(۱۲) ناصر بقایی، امثال فارسی در گویش کرمان: هزاره نخست، کرمان ۱۳۷۰ ش.
(۱۳) تاج الاسامی (تهذیب الاسماء) : فرهنگ عربی به فارسی، چاپ علی اوسط ابراهیمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۴) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
(۱۵) عبدالرحمان
بن احمد جامی، بهارستان، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۶) خلیل جر، فرهنگ عربی به فارسی، ترجمه حمید طبیبیان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۷) نعمت الله
بن عبدالله جزایری، زهرالربیع، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۸) حمدالله
بن ابی
بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۹) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۲۰) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم.
(۲۱) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۲۲) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۲۳) محمودبن عمر سجزی، مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء، چاپ محمد حسین مصطفوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۴) جلال ستاری، حالات عشق مجنون، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۵) مصلح
بن عبدالله سعدی، متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۲۶) مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۲۷) محمد پادشاه
بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۸) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم ۱۴۰۳.
(۲۹) عبدالوهاب
بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۰) محمدبن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمد علی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۳۱) نورالله
بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۳۲) جعفر شهری باف، قند و نمک: ضرب المثلهای تهرانی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۳۳) محمد صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان ۱۳۶۳ـ۱۳۶۴ ش.
(۳۴) خلیل
بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج ۱۰، چاپ ژاکلین سوبله و علی عماره، ویسبادن ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳۵) عبدالرحیم
بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغه العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷.
(۳۶) صدیق صفی زاده، دانشنامه نام آوران یارسان، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳۷) صدیق صفی زاده، دوره بهلول: یکی از متون کهن یارسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۸) صدیق صفی زاده، نامه سرانجام، یا، کلام خزانه، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۳۹) صدیق صفی زاده، نوشتههای پراکنده درباره یارسان اهل حق، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۰) محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۴۱) محمدبن ابراهیم عطار، الهی نامه، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۴۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۴۲) محمدبن ابراهیم عطار، مصیبت نامه، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۴۳) محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، چاپ منصور ثروت، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۴۴) عنایه الله قهپائی، مجمع الرجال، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۸۴ـ۱۳۸۷، چاپ افست قم.
(۴۵) عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۴۶) مجد خوافی، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۴۷) نعمة الله
بن بهرام مجرم جیحون آبادی، حق الحقایق، یا، شاهنامه حقیقت، چاپ محمد مکری، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۸) محمدباقر
بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۴۹) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۵۰) اسماعیل
بن محمد مُستَملی، شرح التّعرف لمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
(۵۱) عباس
بن علی موسوی حسینی، نزهة الجلیس و منیة الادیب الانیس، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۷۵ ش.
(۵۲) ابوالحسن
بن ابراهیم قلی یغما، مجموعه آثار یغمای جندقی، چاپ علی آل داود، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵۳) جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران.
(۵۴) احمدبن محمدمهدی نراقی، خزائن، چاپ سنگی.
(۵۵) ابوالقاسم حسن
بن محمد نیسابوری، عقلاء المجانین، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۲۲۸۵.