• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوغالب عبدالحمید بن یحیی کاتب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوغالب عبدالحمید بن یحیی کاتب بغدادی انباری عامری (م ۱۳۲ هـ)، از ادیبان و کاتبان وابسته به امویان بود که در بلاغت بدو مثال می‌زدند.



ابوغالب عبدالحمید بن یحیی بن سعد کاتب بغدادی انباری عامری، در اصل از قیساره (قیساریه)، از نواحی فلسطین بود. در انبار، از نواحی بغداد رشد یافت و ساکن شام گردید. البته برخی او را اهل انبار یا شام نیز دانسته‌اند.
عبدالحمید از دوستان عبداللّه بن مقفع و از موالی علاء بن وهب عامری انباری به شمار می‌رفت؛ جدش آزاد شده علاء بن وهب عامری بود از این‌رو به بنی‌عامر منسوب است.
در ابتدا شهرها را می‌گشت و کودکان را تعلیم می‌داد و در نهایت ساکن رقه، شهری در عراق شد.
وی از ادیبان و پیشوایان کاتبان به شمار می‌رفت که در بلاغت بدو مثال می‌زدند و نامه‌نگاران به او اقتدا می‌کردند. از عبدالحمید پرسیدند که چگونه به این حد از بلاغت رسیدی؟ گفته بود که از کلام امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام).
ابوغالب امور کتابت مروان بن حکم، آخرین خلیفه اموی (خلافت ۱۲۷-۱۳۲ هـ) را برعهده داشت. پس از روی کار آمدن عباسیان، منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) درباره وی این‌گونه گفته بود: سه عامل باعث شد که بنی مروان بر ما غلبه کنند: حجّاج مؤذن بعلبکی و عبدالحمید کاتب.


از اساتید عبدالحمید کاتب می‌توان به سالم، از موالی هشام بن عبدالملک اشاره کرد.
افرادی چون خالد بن برمک و یعقوب بن داود، وزیر مهدی از شاگردان وی محسوب می‌شدند.


عبدالحمید کاتب سرانجام در اواخر سال ۱۳۲هـ در بوصیر، قریه‌ای از نواحی فیوم در مصر همراه مروان به قتل رسید، اگرچه برخی گویند که وی پس از قتل مروان مخفی شد و چون سفاح (خلافت ۱۳۲-۱۳۶ هـ) روی کار آمد، او را گرفت و به عبدالجبار بن عبدالرحمان صاحب شرطه تحویل داد و در سال ۱۳۴هـ به قتل رسید.
گفته شده که او بعد از قتل مروان، در بحرین به دوستش عبداللّه بن مقفع پناه برد. تعقیب‌کنندگان و سربازان عبدالحمید را دستگیر نموده و در سال ۱۳۲ ق در حالی که ۷۲ سال داشت، به قتل رساندند.


از عبدالحمید کاتب رسائلی در هزار ورقه و نیز کتابی تحت عنوان نصیحة الکتاب و ما یلزم ان یکونوا علیه من الاخلاق و آلاداب بر جای مانده است.


برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
[۱۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۳.
[۱۵] بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج۲، ص۶۵۴.



۱. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۱۰۶.    
۲. ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۳۱.    
۳. زرکلی، خیرالدین بن محمود، الاعلام، ج۳، ص۲۹۰.    
۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۸، ص۴۷۰.    
۵. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۸، ص۵۳.    
۶. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۶۲.    
۷. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۴، ص۹۲.    
۸. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۸، ص۵۳.    
۹. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۳.    
۱۰. ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۴۹.    
۱۱. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۰، ص۶۰.    
۱۲. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۱۰۶.    
۱۳. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۳.
۱۴. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۳۱۸.    
۱۵. بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج۲، ص۶۵۴.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۳۲، برگرفته از مقاله «عبدالحمید بن یحیی کاتب».



جعبه ابزار