ادات تفسیر(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"تفسیر" مصدر باب "تفعیل" از مادهی "فسر" و در لغت به معنای توضیح و شرح دادن است.(فَسَرالشیءَ یفسِرُه و یَفسُرُه فَسراً: أبانه و التّفسیرُ مثله.)(ابن منظور، ج۱۰، ص۲۶۱.) در اصطلاح نحو "تفسیر" عبارت است از تبیین و توضیح ابهام موجود در کلام با ادات مخصوص؛(رضی استرابادی، ج۴، ص۴۳۷ ؛الجامی، نور الدین،ج۲، ص۴۲۷.) این ادات که در وسط کلام واقع میشوند "ادات تفسیر" نام داشته و عبارتند از: "أیْ"، "أنْ" و "إذا".(اذا" بر طبق نظر بعضی از ادیبان از "ادات تفسیر" است) (الشرتونی،ج۴، ص۳۹۱؛ابن هشام انصاری، ج۱، ص۵۷ ؛ابن هشام انصاری، ج۱، ص ۷۵) به عنوان مثال "أیْ" در مثال «هذا عسجُدٌ أیْ ذَهَبٌ» حرف تفسیر بوده و بر تفسیر و توضیح کلمهی "عسجُد" به کمک کلمهی "ذهبٌ" دلالت دارد.
وجه نامگذاری
معنای لغوی تفسیر (توضیح و شرح دادن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلم، ابهام موجود در کلام را با ادات مخصوص، تبیین و توضیح میدهد. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل شرح و توضیح دادن به غیر ادات مخصوص(همچون جمله فعلیه "فسّرت") نیز میشود
جایگاه "ادات تفسیر"
در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "ادات تفسیر" دو رویکرد مشاهده میشود؛ بعضی(همچون ابن حاجب در "الکافیة") (رضی استرابادی، ج۴، ص۴۳۷) ادات تفسیر را در باب "حرف" در کنار مباحث "حروف زائده" آوردهاند و در مقابل بعضی(همچون صاحب بداءة النحو) (الصفایی البوشهری،ص ۳۰۹)ادات تفسیر را در ضمن عنوان کلی "ادات" درکنار سایر ادات، مورد بررسی قرار دادهاند.
ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، هر یک از حروف تفسیر را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آنها در تفسیر اشاره میکند.
ارکان "تفسیر"
"تفسیر" از سه رکن تشکیل شده است:(الصفایی البوشهری،ص ۳۰۹)
۱. مفسَّر (تفسیر شده)
"مفسَّر"، لفظ مبهمی است که قبل از ادات تفسیر واقع شده و عبارت بعد از ادات تفسیر، آن را توضیح میدهد.
۲. ادات تفسیر
"ادات تفسیر" حروفی هستند که بین مفسَّر و مفسِّر واقع میشوند.
۳. مفسِّر (تفسیر کننده)
"مفسِّر"، لفظی است که بعد از أدات تفسیر واقع شده و عبارت قبل از أدات تفسیر را توضیح میدهد.
اقسام "تفسیر"
"تفسیر" به اعتبار نوع مفسَّر و مفسِّر (مفرد یا جمله) بر دو قسم است:
۱. تفسیر مفرد به مفرد؛ مانند: «هذا عسجُدٌ أی ذَهَبٌ»؛ در این مثال "أی" حرف تفسیر بوده و بر تفسیر و توضیح کلمهی "عسجُد" به کمک کلمهی "ذهبٌ" دلالت دارد.(الصفایی البوشهری،ص ۳۰۹؛الشرتونی،ج۴، ص۳۹۱)
۲. تفسیر جمله به جمله؛ مانند: «اُریق رَفده أی مات»؛ در این مثال "أی" حرف تفسیر بوده و بر تفسیر و توضیح جملهی "اُریق رَفده" به کمک جملهی "مات" دلالت دارد.(الصفایی البوشهری، ص ۳۰۹)
نحوهی کاربرد و جایگاه "ادات تفسیر" در کلام
در این بخش با توجه به نوع "ادات تفسیر"، به بررسی نحوهی کاربرد و جایگاه آنها در کلام اشاره میشود:
۱. "أی"
"أی" برای توضیح و تفسیر هر مبهمی (مفرد یا جمله) به کار میرود به خلاف تفسیر به "أن" که با وجود شرائطی در تفسیر جمله به جمله به کار میرود.(الصفایی البوشهری، ص ۳۰۹)
۲. "أن"
"أن" در تفسیر جمله به جمله به کار رفته و تفسیر به آن منوط به چهار شرط است:
الف. "أن" بین دو جمله واقع شود.(مصطفی،ص ۵۵۹ ،الصفایی البوشهری، ص۳۱۰)
ب. جملهی قبل از "أن" نباید(. زیرا در صورتی که قول صریح ذکر شود احتیاج به تفسیر نداشته و جمله، مفعول آن واقع میشود)(الشرتونی،ج۴، ص۳۹۱) از لفظ "قول" باشد. (مصطفی؛ ص۵۵۹؛الخضری،ج۳، ص ۴۹)
ج. جملهی قبل از "أن" باید معنای قول داشته باشد. (الخضری،ج۳، ص ۴۹؛ الصفایی البوشهری،ص۳۱۰)
د. بر أدات تفسیر حرف "جر" وارد نشود.(الصفایی البوشهری،جمعی از اساتید حوزه علمیه قم،ج۱، ص ۵۸)
در مثال «کَتَبْتُ الیه أنْ ائتِ»، شرایط مذکور در تفسیر به "أن" رعایت شده است. در این مثال "أن" از ادات تفسیر بوده و جملهی "ائت"، مفعول مقدر فعل "کتبت" را تفسیر میکند. تقدیر عبارت "کتبت الیه شیئاً أن ائت" است.(الجامی،ج ۲، ص۴۲۸)
در تفسیر به "أن"، نکات ذیل قابل توجه است:
الف. مفسَّر در تفسیر به "أن"، مفعول و در اکثر موارد، مقدر است. اما گاهی مفعولبه مذکور، مفسَّر واقع میشود؛ مانند: «إذ أوحَینا إلی أمِّکَ ما یُوحَی أنِ اقْذِ فیهِ فی التّابوتِ»؛(طه:۳۹ ؛طه:۳۸) «آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کردیم که او را در صندوقی بیفکن» در این آیه "ما" مفعول واقع شده که توسط "أن" و جملهی بعد آن تفسیر میشود.(الجامی،ج۲، ص۴۲۹)
ب. گاهی در جملهی قبل از "أن" تفسیری، از لفظ قول استفاده میشود که در تاویل غیر قول است؛ مانند: «مَا قُلتُ لَهُم إلّا مَا أَمَرتَنی بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبِّی و رَبَّکُم»؛(. انعام:۱۱۷) «من جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست». در این آیه "ما قلت لهم" به تاویل "ما أمرتهم" بوده و تقدیر آیه "ما امرتهم الّا ما امرتنی به أن اعبدوا الله" است.(الصفایی البوشهری،ص۳۱۰،الجامی،ج۲، ص ۴۲۸، پ ۵ )
۳. "إذا"
عدّهای حرف "إذا" را از "ادات تفسیر" به شمار آوردهاند؛(الشرتونی،ج۴، ص۳۹۱؛ جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، ج۱، ص ۷۵) مانند: «نهلتُ الماءَ إذا شربتَهُ»؛ در این مثال "إذا" از ادات تفسیر بوده که بر تفسیر و توضیح جملهی "نهلتُ الماء" به کمک جملهی "شربته" دلالت دارد.(باید دقت داشت که ضمیر فاعلی (ت) در مفسِّر (شربتَ) مفتوح بوده و بر مخاطب دلالت دارد.) (الشرتونی،ج۴، ص۳۹۱)
اقتران "أن" و فعل مضارع
در صورتی که قبل از فعل مضارع حرف "أن" که صلاحیت تفسیر را دارد، واقع شود همچون عبارت «اشرتُ الیه أنْ لا تَفْعَلْ»، اعراب فعل مضارع و نوع حرف "أن" در دو بخش مورد بررسی قرار میگیرد:
الف. مضارع به همراه "لا"
در این صورت سه احتمال وجود دارد: (الشرتونی،ج۴، ص۳۹۲ ؛جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، ج۱، ص۵۰)
۱. "أن" تفسیری، "لا" نافیه و مضارع مرفوع باشد.
۲. "أن" مصدری، "لا" نافیه و مضارع منصوب باشد.
۳. "أن" تفسیری، "لا" ناهیه و مضارع مجزوم باشد.
ب. مضارع بدون "لا"
در این صورت دو احتمال وجود دارد: (جمعی از اساتید حوزه علمیه قم ،ج۱، ص۵۰)
۱. "أن" تفسيری، و مضارع مرفوع باشد.
۲. "أن" مصدری، و مضارع منصوب باشد.
اعراب مفسِّر
اعراب مفسَّر بر طبق اقتضای کلام تعیین میشود اما آنچه در بحث تفسیر حائز اهمیت است اعراب مفسِّر است؛ اعراب مفسِّر با توجه به نوع آن (مفرد یا جمله) تعیین میشود:
۱. مفرد
وقتی مفسِّر، مفرد باشد، در این صورت عطف بیان یا بدل از مفسَّر خواهد بود؛ مانند: «هذا غَضَنْفَرٌ أى أسدٌ»؛ در این مثال "أسد" بدل يا عطف بيان از "غضنفر" است.(جمعی از اساتید حوزه علمیه قم،ج۱، ص۷۵؛سیوطی،ج۲، ص ۵۸۹)
۲. جمله
وقتی مفسِّر، جمله باشد، در این صورت محلی از اعراب نخواهد داشت؛(حسن،ج۳، ص ۵۵۶ و ۵۵۵، پ۱) مانند: «اُریق رَفَده أی: مات»؛ در این مثال "مات" جملهی تفسیری و محلی از اعراب ندارد.
"ادات تفسیر" در قرآن و حدیث
۱. آیه «و نادَیْناه أنْ یا إبراهیمُ»،(الصافات:۱۰۴) (او را ندا دادیم که: ای ابراهیم)؛ در این آیه شریفه "أن" از ادات تفسیر بوده و جملهی "یا إبراهیم"، مفعول مقدر فعل "نادیناه" را تفسیر میکند. تقدیر آیه "و نادیناه بشیءٍ أن یا إبراهیم" است.(رضی استر ابادی،ج۴، ص۴۳۷؛ الجامی،ج۲، ص۴۲۸ ؛أبو حیّان،ص۲۶۳)
۲. حدیث «إنّا معاشرَ الأنبیاءِ اُمِرنا أنْ نکلّم النّاسَ علی قَدْر عُقُولِهِمْ»،(الحرانی، ص ۳۶) (ما گروه پیامبران امر شدیم که با مردم به اندازهی عقلشان سخن بگوییم)؛ در این حدیث شریف "أن" از ادات تفسیر بوده و جملهی "نکلّم النّاس ..." مفعول مقدر فعل "امرنا" را تفسیر میکند. تقدیر حدیث "إنّا معاشرَ الأنبیاءِ اُمِرنا بشیءٍ أن نکلّم النّاس علی قدر عقولهم" است.
نکته
در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که ادات مذکور ممکن است در غیر تفسیر به کار روند؛ از این رو در بخش مفردات هر یک از آنها با عنوان مستقلی مطرح شده و کاربردهای دیگر آن مورد بررسی قرار میگیرد.
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ هـ ق، چاپ اول
(۳)رضی استرابادی،محمد بن حسن؛ شرح الرضی علی الکافیة، قم، دار المجتبی،۱۴۳۱ هـ . ق، چاپ اول،
(۴)الجامی، نور الدین؛ شرح جامی علی متن الکافیه فی النحو، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـ.ق، چاپ اوّل.
(۵)الشرتونی، رشید؛ مبادئ العربیة، قم، دار العلم، ۱۴۲۰ هـ . ق، چاپ یازدهم،
(۶)جمعی از اساتید حوزه علمیه قم؛ ابن هشام انصاری، مغنی الأدیب، برگزیده از مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، قم، نهاوندی، ۱۳۷۹، چاپ سوّم
(۷)الصفایی البوشهری، غلامعلی؛ بداءَةُ النّحو، قم، مدیریة العامة للحوزة العلمیة، ۱۳۸۶ هـ . ش، چاپ دوم
(۸)الشرتونی، رشید؛ مبادئ العربیة، قم، دار العلم، ۱۴۲۰ هـ . ق، چاپ یازدهم
(۹)مصطفی ،الغلایینی، ؛ جامع الدروس العربیة، بیروت، دار احیاء التراث العربیّ، ۱۴۲۵هـ . ق، چاپ اول
(۱۰)الخضری، محمد؛ حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک،بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۸هـ . ق.
(۱۱)سیوطی، جلال الدین؛ همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع، مصر، المکتبة التوفیقیة، بی تا، بی چا.
(۱۲)حسن، عباس؛ النحو الوافی، مصر، دار المعارف، چاپ سوم.
(۱۳)أبو حیّان، محمد بن یوسف؛ الهدایة فی النحو، قم، المجمع العلمی الاسلامی، ۱۴۱۸هـ.ق، چاپ بیست و دوّم.