• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ارث دیه جنین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جنین انسان از همان ابتدای خلقت دارای احکام و حقوقی است، یکی از این حقوق حق حیات جنین است، اگر کسی به هر روش سبب از بین رفتن این حق شود و موجب سقط جنین شود، ضامن است و علاوه بر اینکه مرتکب قتل و گناه شده است باید دیه آن را به ورّاث جنین پرداخت کند. لذا دیه جنین به ارث برده می‌شود و برای آن چند فرض متصوّر است.



اگر جنایت بر جنین موجب تلف آن گردد، طبق احکام و مقرّرات [ارث، ورّاث جنین، آن‌را به ارث می‌برند.


هرگاه جنایت بر زن حامله موجب نقص عضو جنین گردد، خود جنین، با فرض این‌که از بین نمی‌رود و به حیات خود ادامه خواهد داد، مالک دیه می‌شود. در این صورت ولیّ جنین او را از جانی مطالبه خواهد نمود.


چنان‌چه جنایت یا سقط توسط یکی از والدین جنین صورت پذیرد، هیچ‌کدام از آن دو، از دیه جنین ارث نمی‌برند، زیرا قاتل او محسوب می‌شوند و قاتل ارث نمی‌برد. خواه جنایت به‌طور عمد صورت پذیرفته باشد یا خطا. برخی از فقها در این حکم ادّعای عدم خلاف نموده‌اند.

دلیل این حکم علاوه بر اطلاق و عموم ادلّه‌ای که دلالت بر عدم ارث قاتل دارد، روایت صحیحه ابن عبیده است. وی می‌گوید: از امام باقر (علیه‌السّلام) یا پدر بزرگوارش که بر آن دو سلام و درود باد، در مورد زن حامله‌ای که اقدام به خوردن دارو نموده و جنینش سقط گردیده است، سؤال نمودم، فرمودند: اگر جنین دارای استخوان بوده و بر استخوان گوشت پوشیده شده و نیز دارای چشم و گوش بوده، مادر باید دیه کامل به پدر جنین بپردازد... سؤال کردم: آیا زن از این دیه ارث می‌برد؟ فرمود: نه، زیرا او را کشته است. «قَالَ: لاَ لِاَنَّهّا قَتَلَتْهُ».


از دیدگاه حقوقی نیز دیه جنین مانند سایر اموال است، بنابراین هر کس که از مال ارث ببرد و رابطه وراثت با جنین داشته باشد و واجد شرایط ارث باشد، از او ارث می‌برد و در مورد عدم ارث مادری که اقدام به سقط جنین نموده است. ماده ۴۸۹ قانون مجازات اسلامی مقرّر می‌دارد: «هرگاه زنی جنین خود را سقط کند، دیه آن‌را در هر مرحله‌ای که باشد باید بپردازد و خود از آن دیه سهمی نمی‌برد».


۱. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۰۴۷.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۶۹۶.    
۳. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۲، ص۶۷۶.    
۴. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۵، ص۴۸۰.    
۵. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۰۴۷.    
۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۶۹۶.    
۷. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۲، ص۶۷۶.    
۸. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۵، ص۴۸۰.    
۹. شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۷، ص۱۹۵.    
۱۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیة، ج۵، ص۶۲۷.    
۱۱. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۳، ص۴۱۸.    
۱۲. بحرالعلوم، سیدمحمد، بلغة الفقیه، ج۴، ص۲۵۴.    
۱۳. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۱۶، ص۵۴۸.    
۱۴. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱۴، ص۴۶۴ ح۶.    
۱۵. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۹، ص۳۱۸، باب۲۰ (من ابواب دیات الاعضاء)، ح۱.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷، برگرفته از بخش «گفتار دوّم:احکام جنین و رعایت حقوق کودک پیش از تولّد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۸/۱۵.    






جعبه ابزار